از آنجایی که استاندارد زندگی کارگران شاغل به نزول مداوم خود طی چهار دهه ادامه میدهد، تعداد افرادی که خود را به عنوان «طبقه متوسط» طبقهبندی میکنند به همین نسبت کاهش یافته است، از جمله تنها در شش سال گذشته تقریباً 10 درصد. در این شرایط، میتوان تصور کرد که رهبران کارگری سازمانیافته، به طرز خشمگینانهای در حال بازنگری در راهبرد یکنگر و دیرپای خود برای «دفاع» از کارگران کارگر با انتخاب دموکراتها به سمت منصبها هستند. مطمئناً کارنامه فاجعه بار این استراتژی باعث توقف شده است. متأسفانه، نشانههای دلگرمکننده کمی در افق وجود دارد که نشان میدهد مقامات ارشد اتحادیه درگیر هرگونه تفکر جدی برای یک حرکت استراتژیک جدید و چشمگیر هستند.
در عوض، رهبران کارگری تصمیم گرفتهاند این رویکرد بنبست را با محدود کردن تمرکز آن اصلاح کنند: «دموکراتهای کارگری» را انتخاب کنند، نه «دموکراتهای تجاری». در کنوانسیون اخیر حزب دموکرات ایالتی کالیفرنیا، تیم پالسون، مدیر اجرایی شورای کار سانفرانسیسکو، وقتی اعلام کرد: «ما دموکراتهای کارگری میخواهیم، نه دموکراتهای تجاری، مورد تشویق قرار گرفت. ما در مورد این واقعیت صحبت می کنیم که در این ملت و دولت ثروت بیش از همیشه وجود دارد…. برای من مهم نیست که (دموکرات ها) دارای اکثریت فوق العاده باشند، اگر مردم به ارزش های رویای آمریکایی رای نمی دهند.http://www.sfgate.com/politics/article/Democrat-vs-Democrat-races-intensify-divide-in-5301906.php)
گذشته از این مشکل که دموکراتهای کارگری در رابطه با دموکراتهای تجاری که طرفدار جمهوریخواهان هستند در اقلیت خواهند بود، این اعلامیه به طور طبیعی این سؤال را مطرح میکند: آیا واقعاً سیاستمدارانی وجود دارند که واجد شرایط «دموکراتهای کارگری» باشند یا باید این دسته را به این وضعیت واگذار کرد. از داستان؟ برای پاسخ به این سوال باید به دقت ظواهر را از واقعیت زیربنایی جدا کرد، زیرا سیاست جریان اصلی فریبکاری را ایجاد می کند.
البته، همه میدانند که سیاستمداران برای پیروزی در انتخابات به رای نیاز دارند و در نتیجه آنها هنگام نامزدی در انتخابات انگیزهای انحرافی دارند تا به کارگران - اکثریت قریب به اتفاق مردم - وعدههایی بدهند که قصد وفاداری ندارند. لیندون جانسون روی یک سکوی صلح دوید و سپس به سرعت جنگ را در ویتنام تشدید کرد. جیمی کارتر وعده تخفیف 50 دلاری مالیات را به هر مالیات دهندگان داد اما زمانی که انتخاب شد تصمیم گرفت که این پیشنهاد عملی نباشد. بیل کلینتون وعده داد که مالیات بر طبقه متوسط را کاهش دهد. هنگامی که انتخاب شد، او با افزایش شدید مالیات به طبقه متوسط سیلی زد.http://online.wsj.com/news/articles/SB122333585431009523)
اوباما همچنین وعده کاهش مالیات برای طبقه متوسط را داد: "من مالیات را کاهش خواهم داد - مالیات را برای 95٪ از همه کارگران و خانواده های آنها کاهش خواهم داد" و افزود: "اگر شما کمتر از 250,000 دلار در سال درآمد داشته باشید، مالیات خود را نخواهید دید." یک سکه بالا برو.» اما هافینگتون پست گزارش داد که بر اساس تحلیل مرکز سیاست مالیاتی غیرحزبی، پیشنهاد بودجه سال 2013 او "به طور پیوسته مالیات خانوارهای طبقه متوسط را در 10 سال آینده افزایش می دهد."
(http://www.huffingtonpost.com/2013/04/22/obama-budget-tax-increase_n_3133755.html) و در واقع او اجازه داد کاهش مالیات در سال 2011 برای کارگران شاغل در سال 2013 منقضی شود، به این معنی که کارگران باید پس از آن 2 درصد مالیات اضافی بپردازند. (http://www.cbpp.org/cms/?fa=view&id=3151)
دلیل واضحی وجود دارد که چرا سیاستمداران به وعدههای مبارزات انتخاباتی خود عمل نمیکنند: اگرچه کارگران اکثریت قاطع رای دهندگان را تشکیل میدهند، اما کمکهای کوچک کمپین تنها 13 درصد از کل کمکهای مالی را تشکیل میدهند. اهداکنندگان بزرگ 48 درصد مشارکت دارند.https://www.opensecrets.org/resources/dollarocracy/04.php)
و در حالی که اتحادیهها کمکهای مالی زیادی و معمولاً به دموکراتها میدهند، کمکهایشان در مقایسه با ترکیبی از کمکهای مالی شرکتها و افراد ثروتمند، کوچکتر است. برخلاف تصور رایج، ثروتمندان در درجه اول به حزب جمهوری خواه کمک نمی کنند: 20 کمک کننده بزرگ اخیراً 62 درصد از پول خود را به دموکرات ها دادند.http://www.nationalreview.com/corner/374842/big-money-donors-do-not-favor-republicans-kevin-d-williamson)
با توجه به این زمینه، به سختی تعجب آور بود که نیویورک تایمز در مورد "یک راز کثیف" از هر دو طرف گزارش داد، زمانی که آنها سعی داشتند برای کاهش کسری بودجه مذاکره کنند:
«جمهوری خواهان با افزایش بیشتر مالیات بر ثروتمندان مخالفند، همانطور که دموکرات ها خواستار آن هستند، بنابراین دموکرات ها از تغییرات عمده در مراقبت های پزشکی و تامین اجتماعی حمایت نمی کنند، همانطور که جمهوری خواهان اصرار دارند.
اما راز کثیف - عبارتی که به طور مستقل و خصوصی توسط افراد هر دو طرف استفاده میشود - این است که هیچ یک از طرفین نمیخواهند اقداماتی را که از طرف مقابل میخواهد برای دستیابی به یک پیشرفت انجام دهند.
«یعنی، بسیاری از جمهوریخواهان بیشتر از دموکراتها علاقهای به رأی دادن برای کاهش مزایای مدیکر و تأمین اجتماعی ندارند، مبادا آنها [جمهوریخواهان] مزیت بزرگ حزب خود را در میان رأیدهندگان مسنتر که در رقابتهای میاندورهای مانند آنها در سال 2014 بر رأیدهندگان تسلط دارند، تهدید کنند.
«و دموکراتها بیش از جمهوریخواهان مشتاق نیستند، با کنترل هر دو مجلس کنگره برای رای دادن به افزایش درآمدهای کلان که یک معامله بزرگ به دنبال دارد. آنها نمیخواهند کسرهای عمومی اما پرهزینه را محدود کنند، همانطور که آقای اوباما و هیئتهای دو حزبی گذشته ... پیشنهاد کردهاند. این امر به ویژه در مورد دموکراتهای ایالتهایی مانند کالیفرنیا و نیویورک صادق است، جایی که رایدهندگان ثروتمند برای کسر وام مسکن خانه اول و دوم، کمکهای خیریه، و مالیاتهای ایالتی و محلی ارزش قائل هستند.» (http://www.nytimes.com/2013/11/19/us/politics/the-hidden-hurdles-to-a-fiscal-grand-bargain.html?_r=0)
به عبارت دیگر، دموکرات ها نمی خواهند خیرخواهان ثروتمند خود را از خود دور کنند.
جای تعجب نیست که در حالی که افراد شاغل برای گذراندن زندگی در تلاش هستند، افراد بسیار ثروتمند به لطف قدرت پول از یک برد قوی برخوردار هستند.
رهبران کارگری سازمان یافته، در حالی که پذیرفتند که حزب دمکرات به شدت توسط افراد بسیار ثروتمند حمایت می شود، به سیاستمداران حزب دموکرات اشاره می کنند که به نظر می رسد سوابق مترقی در مورد مسائلی که بر کارگران تأثیر می گذارد دارند. با این حال، در اینجا دوباره ظواهر و واقعیت می توانند متفاوت باشند. دموکرات ها اغلب به عنوان سیاستمداران طرفدار کارگری رژه می روند تا زمانی که رای آنها اهمیتی نداشته باشد. با این حال، هنگامی که مجبور به رای دادن در زمانی که مهم است، وفاداری آنها ناگهان از بین می رود.
به عنوان مثال، کارگران سازمانیافته به شدت برای قانون انتخاب آزاد کارکنان لابی میکردند، زیرا این امر میتواند انگیزههای سازماندهی آنها را بسیار تسهیل کند. کسب و کار به همان شدت علیه این لایحه لابی می کرد. با این وجود، دو عضو دموکرات کنگره این لایحه را معرفی کردند و گفتند که این طرح به بازسازی طبقه متوسط کمک می کند. اما به گفته نیویورک تایمز، «استراتژیستهای جمهوریخواه و بازرگانی گفتند که برخی از حامیان پیشین [یعنی دموکراتها] احساس میکنند زمانی که رئیسجمهور بوش احتمالاً آن را وتو میکند، مجوزی آزاد برای حمایت از این لایحه دارند. اما اکنون که به نظر می رسد این لایحه شانس واقعی برای تصویب دارد [به دلیل اینکه اوباما رئیس جمهور بود]، آنها گفتند، برخی از سناتورهای میانه رو، که به شدت توسط تجارت لابی می شوند، از این لایحه عقب نشینی می کنند، زیرا نگران هستند که این لایحه ممکن است به فعالان تجاری آنها صدمه بزند یا عصبانی کند. (http://www.nytimes.com/2009/03/11/business/11labor.html)
به عبارت دیگر، دموکراتها تا زمانی که مجبور نباشند به آن رای دهند، حمایت خواهند کرد، در حالی که رای آنها ممکن است یک عامل تعیین کننده باشد.
نیویورک تایمز در مورد پویایی مشابهی در سانفرانسیسکو، یکی از مترقی ترین شهرهای کشور، گزارش داد، جایی که یکی از اعضای چپگرای هیئت ناظران با ارائه لایحه ای موافقت کرد که مالیات بر اختیار سهام شرکت ها را حذف می کند. سه روز پس از تصویب این لایحه، یک لابیگر به نمایندگی از Zynga، یکی از شرکتهایی که از این لایحه منتفع شده بود، برای ناظر اقدام به جمعآوری کمک مالی کرد.
بعدها، هم توییتر و هم زینگا برای یک معافیت مالیاتی دیگر مبارزه کردند. تایمز به نقل از یکی از مقامات شهری گفت: «فکر نمیکنم یک میانهرو با یک میله 10 فوتی این موضوع را لمس کند. آنها نه تنها توانستند یک مترقی را برای تصاحب آن ترغیب کنند، بلکه توانستند ائتلافی از مترقیان بسازند تا یا از آن حمایت کنند یا در حاشیه بمانند، زیرا زمانی که زمانش فرا رسید، میتوانستند تراشهها را مطرح کنند.»http://www.nytimes.com/2011/06/12/us/12bclobbyist.html?pagewanted=all)
در این مورد نشستن در حاشیه و رای ندادن می تواند به همان اندازه که رای دادن به یک لایحه برای منافع شرکت مفید باشد. بنابراین حتی مترقیها در یکی از مترقیترین شهرهای کشور آماده هستند تا مناقصههای شرکتی را انجام دهند و مالیاتهای خود را کاهش دهند، چه بهطور مستقیم یا با «حاشیه ماندن»، اگرچه مدارس دولتی سانفرانسیسکو هنوز به دلیل عمیق بودن در رنج هستند. کاهش های اعمال شده در دوران رکود
البته، هیچ یک از اینها به این معنی نیست که دموکرات ها هرگز کاری برای کارگران انجام نمی دهند. آنها باید گهگاهی خرده نان بریزند. در غیر این صورت بازی آنها بیش از حد شفاف خواهد بود. با این حال، آنها بسیار کمتر از آنچه که می گویند انجام خواهند داد، و وانمود می کنند که بیشتر از آنچه در واقع انجام می دهند انجام می دهند. اگر این دموکراتها همواره مدافع طبقه کارگر بودند، شرکتها سازماندهی میکردند تا با تأمین مالی هنگفت برای مخالفان خود، شکست خود را در انتخابات بعدی تضمین کنند.
افراد واقعاً طرفدار کارگری خود را از حزب دمکرات جدا می کنند و به رای دهندگان خود توضیح می دهند که این حزب بیش از همه توسط یک بخش از 1٪ کنترل می شود و آنها به رهبری در ایجاد یک جنبش مردمی عظیم کمک می کنند که قدرت خود را پایه گذاری کند. روی اعداد آن تظاهرات واقعاً عظیم نه تنها می تواند گفتمان سیاسی را تغییر دهد، همانطور که جنبش تسخیر انجام داد، بلکه می تواند سیاست اجتماعی را تغییر دهد، همانطور که تظاهرات میلیون ها نفر در برزیل در تابستان گذشته موفق شد. و این جنبش های مردمی می توانند به عنوان پایه ای برای ایجاد یک حزب سیاسی جدید که منحصراً منافع کارگران را نمایندگی می کند، عمل کند.
دموکراتهای «طرفدار کارگر» به دور از ابتکار عمل در ایجاد چنین جنبشی، برای مثال، دوباره در تظاهرات اشغال ظاهر میشوند تا این تصور را ایجاد کنند که «با» تودهها هستند. اما آنها فقط به اندازهای باقی میمانند که دیده شوند و سپس به آرامی دور میشوند تا به یک معافیت مالیاتی دیگر برای شرکتها رأی دهند. آنها روی اکثر مردم حساب می کنند که روزنامه ها را با دقت نخوانند تا این آرا مورد توجه قرار نگیرد.
برای کسانی که استدلال می کنند که روی گردانی از حزب دموکرات نشان دهنده سیاست "پایی در آسمان" است و رای دادن به یک دموکرات به جای یک جمهوری خواه مطمئناً به عنوان شر کمتر منطقی است، لازم است به این موضوع نگاه کنیم که به عنوان یک جامعه به کجا می رویم. . نابرابری ها با سرعت فزاینده ای به رشد خود ادامه می دهند. این امر بدون همدستی حزب دمکرات ممکن نیست. فاصله بین یک درصد و طبقه کارگر تا نقطه شکست کشیده می شود. از آنجایی که ثروت بیشتر و بیشتر در دستان معدودی متمرکز میشود، در حالی که افراد بیشتری برای به دست آوردن زندگی تلاش میکنند، این پویایی در نهایت منجر به فروپاشی اجتماعی و به دنبال آن تحولات انفجاری خواهد شد. رای دادن به یک دموکرات به جای یک جمهوری خواه در بهترین حالت به معنای پرواز بر فراز صخره با سرعت 1 مایل در ساعت به جای 20 مایل در ساعت است. اما در هر صورت، اگر این مسیری باشد که ما دنبال میکنیم، در معرض فرود سختی هستیم.
با این ذهن، توجه به این نکته مهم است که چند بارقه امید امیدوارکننده در افق وجود دارد. مردم محلی SEIU تظاهراتی را برای حداقل دستمزد 15 دلاری در سراسر کشور سازماندهی کرده اند. آنها برای قدرت سیاسی به خود کارگران متکی هستند، نه بر دموکرات ها. رئیس شورای مرکزی کار سیاتل اعلام کرد که بالاترین اولویت شورای خود تصویب حداقل دستمزد 15 دلاری برای این شهر است. در سانفرانسیسکو، یکی از افراد محلی SEIU در حال ارائه پیشنهادی برای حداقل دستمزد 15 دلاری در رای گیری است و شورای کار سانفرانسیسکو به اتفاق آرا قطعنامه ای را تصویب کرد که خواستار دریافت 15 دلار شد. در لورین، اوهایو، در رویارویی با یک پایگاه دموکرات ها، شورای کار AFL-CIO با متحدان اجتماعی خود نامزدهای خود را در برابر دموکرات ها به رقابت پرداختند و پیروز شدند.
با افزایش این جنبش ها و تکیه کارگران بر خود، واقعیت سیاسی جدیدی باز خواهد شد که در آن کارگران می توانند با موفقیت برای منافع خود مبارزه کنند و به دستاوردهای واقعی دست یابند. این واقعیت جدید مبنایی را فراهم خواهد کرد که بر اساس آن کارگران می توانند حزبی بسازند که به طور انحصاری منافع آنها را نمایندگی می کند تا دیگر احساس نکنند که مجبور به رأی دادن به نامزدهایی هستند که منافع 1 درصد را نمایندگی می کنند. سپس جداول شروع به چرخش خواهند کرد.
آن رابرتسون مدرس دانشگاه ایالتی سانفرانسیسکو و عضو انجمن دانشکده کالیفرنیا است. بیل لومر یکی از اعضای اخوان بینالمللی تیمسازان، محلی 853 (متوقف) است. هر دو نویسندگان Workers Action هستند و میتوانید به آدرس زیر دسترسی داشته باشید [ایمیل محافظت شده]
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا
1 اظهار نظر
دموکرات های کارگری وجود دارند، اما به ندرت تعداد آنها کافی است. شما آنها را در گروه مترقی کنگره خواهید یافت. اما زمانی که یک دموکرات کارگری «واقعی» را فقط کسانی تعریف کردید که با دموکراتها ارتباط چندانی ندارند، به سراغ متافیزیک رفتهاید، نه سیاست.