[توجه: این قطعه بلافاصله پس از قتل عام در گجرات در سال 2002 نوشته شد. ما مناسب دیدیم که آن را در پنجمین سالگرد کشتارها اجرا کنیم.]
بعد از اینکه اهداف واقعی حزب نازی در آلمان هیتلری (1933-4) آشکار شد، اتفاقاً اهدافی با کمک سوسیال دموکراتهای آن زمان، مشخصه اروپا متعاقباً اطمینان از تثبیت گسترده عقاید بود. و مقاومت در برابر نازی ها شروع شد. جدای از دستگاههای دولتی در کشورهای دموکراتیک، جدای از بخشهای آگاه و آگاه جامعه مدنی، شهروندان عادی در گوشه و کنار اروپا، با شناخت ابعاد آنچه جهان با آن مواجه است، وظیفه جهانی-تاریخی را به عهده گرفتند. نجابت انسانی و دموکراسی
این ویژگی دلگرم کننده دوران معاصر ما در هند است که هولوکاست در گجرات، که نه تنها توسط سانگ پریوار، بلکه در لوک سبها به شکلی زمخت در لوک سبها توسط سوسیال دموکرات قدیمی ما، فرناندز واقعاً افتاده، توجیه شده است، به طور مشابه وجدان را بیدار کرده است. از ملت در حدود سه هفته گذشته، علیرغم دولتهای همدست در گجرات و در مرکز، رسانههای پر جنب و جوش و افکار عمومی هند در سراسر جهان، از جمله فرزندان بوروکراسی، ظاهر شدهاند و خود را به گوش میرسانند. اگر حتی آن دسته از متحدان دولت مرکزی که احتمالاً امروز مدیران فدرال را عزیز می دانند، خواهان برکناری مودی هستند، این کار را با آگاهی از این امر انجام می دهند که خواستار برکناری یک وزیر شکست خورده نیست، بلکه بر اساس ایدئولوژی است که او اعمال کرده است. در گجرات، ایدئولوژی ای که هند را به شکل کنونی متلاشی خواهد کرد. آنها تشخیص میدهند که گجرات امروز صرفاً یک موضوع محلی نیست، بلکه یک موضوع «منافع عمومی» برای بدنهای است که میخواهند نظر خود را درباره آن ثبت کنند. حیف این است که درک درست آنها هنوز هم باید با نادیده گرفتن منافع محلی خنثی شود، در حالی که ملت امیدوار بود که تهدید فاشیستی بر ملاحظات کوچک آنها از جانب خودشان غلبه کند. اختلافات فجیع آنها با تاریخ مهم روزگار ما اکنون که دولت تحت حاکمیت BJP تقاضای اعمال ماده 355 را پذیرفته است به ویژه غم انگیز شده است. باید در برابر افشاگری های خونین غیرقابل انکار گجرات مودی سقوط می کرد. این در واقع یک پیروزی خوب برای اپوزیسیون قاطعانه ای است که ملت در سراسر طیف سیاسی در داخل و خارج از مجالس پارلمان مطرح می کند.
شناخت های بلندمدتی که گجرات به شدت به منصه ظهور رسانده چیست؟ یکی، اینکه هیچ هندو یا مسلمان عاقلی نمیخواهد که با عاملان غدرا یا بقیه گجرات شناسایی شود. دلیلی وجود دارد که باور کنیم این یک مورد صرفاً فاصلهگذاری تاکتیکی یا تهاجمی نیست. اکثریت قریب به اتفاق هندوها و مسلمانان با عمیقترین وحشت تشخیص میدهند که روش پشت جنون متعصبانه کودکان، زنان و مردان بیگناه در گجرات را رها کرده است. (دیوانگی که آقای فرناندز آن را به عنوان یک امر عادی رد می کند) به دور از بیان هرگونه نگرانی مذهبی، واقعاً یادآور روزهای تجزیه غیر خدایی و دوران نازی ها در اروپا است. در واقع، قاتلان نسل کشی گجرات با انجام کارهای ناگفتنی که انجام داده اند، خود انگیزه مذهبی را بی اعتبار کرده اند.
چه چیزی می تواند گویاتر از این مطلب باشد که در وب سایت باجرانگ دال آمده است که گاندی هندو نبوده است. به طور ضمنی، قاتل گاندی بود. واضح است که زمان آن فرا رسیده است، همانطور که سونیا گاندی به درستی بیان کرد، زمانی که هر سرخپوستی باید اطمینان حاصل کند که مناقشه گاندی/خدا یک بار برای همیشه متوقف می شود.
ثانیاً، گجرات این دروغ را که RSS، VHP، Bajrang Dal و BJP موجودیت های مجزایی هستند، رد کرده است. زماني گذشته است كه ميتوانستند بين خودشان مار و پله بازي كنند، با تمايلات «اكثريتگرايانه» پنهان شوند. و چه خوب است که این افشاگری در نهایت شامل واجپایی نیز می شود، با وجود خودبزرگ بینی او. «افراد خوب در لباسهای «بد» آنقدر دوام نمیآورند و مطمئناً در رأس کار نیستند.
از هولوکاست هولوکاست گجرات یک دهه طول کشید تا در نهایت «ناسیونالیسم فرهنگی» را برای آنچه که هست نشان داد، برنامه ای شرور، تفرقه افکن، و ضد ناسیونالیستی که برای تحکیم جامعه محاسبه شده است. منافع نخبگان اقلیت در میان هندوها از طریق خرابکاری در ناسیونالیسم فراگیر و تکثرگرایانه شکل گرفته در طول مبارزات ضد استعماری. و بی جهت نیست که این تز زهرآگین از جانب کسانی صادر می شود که نه تنها در آن مبارزه تاریخی نقشی نداشتند، بلکه به شیوه های آشکار و پنهان به استثمارگران استعماری کمک می کردند. یکی از استعاره های آشکار مخالفت آنها با نبوغ و هدف مبارزه ضد استعماری به رهبری گاندی در واقع نصب کلاه سیاه علیه خادی سفید گاندی بود.
این که RSS قرار بود تا زمان لغو مشروط ممنوعیت آن در سال 1949 با سه رنگ وفاداری نکند، البته کاملاً شناخته شده است.
علاوه بر این، در نتیجه گجرات 2002، BJP در مخالفت شدید با عقل سلیم سکولار اصلی جامعه اکثریت ایستاده است، واقعیتی که به تظاهر این که هندوها را نمایندگی می کند کمک می کند. در حالی که BJP دلایل خاص خود را برای این دارد که رسانه های خارجی «حزب ملی گرای هندو» نامیده شوند، ما دلایل متفاوتی برای مخالفت با این نام داریم.
ما معتقدیم که در هیچ انتخابات ملی از 26 درصد آرای مردم عبور نکرده ایم، ما معتقدیم که ادعای BJP برای صحبت از طرف هندوها به همان اندازه افسانه ای است که اختراع مجدد آن در تاریخ هند. و تا آنجایی که حزب هرگز در قلب همه هندوها، حتی همه هندوها، رفاه «سیاسی، اقتصادی، فرهنگی» را نداشته است، ادعای آن مبنی بر «ناسیونالیست» بودن به همان اندازه جعلی است.
به نظر من گجرات همچنین فرصتی را برای بازبینی بحثی که در طول روزهای قانون اساسی هند در مرکز بحثهای بسیاری قرار داشت - که بر ماهیت و محتوای سکولاریسم هند تأثیر میگذاشت، میدهد. به نظر می رسد مفهوم sarva دارما ساما باوا به عنوان یک اصل راهنما توسط دولت با در نظر گرفتن کثرت غنی اعتقادات مذهبی و اعمال مذهبی در هند پذیرفته شده است. با این وجود، طی سالها، دولت آنقدر در حفظ آزادی عقیده و عمل شهروندان عادی موفق نبوده است که در تبدیل ساما باوا به ابزاری ایدهآل برای مماشات با ساختارهای قدرت بنیادگرای نسبتاً زننده سیاسی شده « سازمان های مذهبی
در واقع، صحبت از "مماشات" بسیار در قلب ماشین تبلیغاتی هندوتوا" تنها افرادی که در هند مستقل مماشات شده اند، گربه های چاق اقتصادی در سراسر فرقه ها و دسته های کنترل کننده بنیادگرای تاریک اندیش هستند. سازمان های. بنابراین، شاید زمان آن فرا رسیده باشد که از تجربه گجرات درس بگیریم که دیدگاه هندی ها در مورد سکولاریسم به این معنا نیست که دولت به همه ادیان یکسان نگاه می کند، بلکه به هیچ یک از آنها توجه نمی کند. گفتن اینکه دولت از حق قانون اساسی برای اعتقاد، عمل و تبلیغ فقط تا جایی حمایت می کند که هیچ دستور دیگری از قانون اساسی زیر پا نمی گذارد، هیچ قانونی نقض نمی شود، و هیچ تجاوزی به حقوق سکولار شهروندان عادی مانند حق حریم خصوصی - که همیشه باید بر همه حقوق دیگر برتری داشته باشد. هر جا و هر زمان که جنون بخواهد بر آن حقوق مدنی غلبه کند، دولت سکولار باید کارکرد واقعی دارما را انجام دهد و از شهروندان در برابر تهاجم لباسهای ناپسند در لباس مذهبی محافظت کند.
همچنین زمان آن فرا رسیده است که به رسمیت بشناسیم که حق "تبلیغ" عقیده می تواند معنای کمی داشته باشد مگر اینکه با حق انتخاب باور همراه شود - چیزی که فقط یک دولت سکولار دموکراتیک و نه یک دولت تئوکراتیک می تواند در دسترس باشد.
واکنش گسترده مردم به کشتار گجرات نشان دهنده این است
ملت در حال یافتن یک ادعای دموکراتیک جدید است. این ادعا نباید تا زمانی که مودی به عنوان یک استعاره سیاسی خاص کنار گذاشته شود، باقی بماند. اکثریت قریب به اتفاقی که از شر بیزارند، هرگز نباید دوباره گرد هم آیند.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا