منبع: نیویورک تایمز
عکس دیگو جی دیاز/Shutterstock.com
قیام هایی که در پاسخ به قتل جورج فلوید انجام شده است، بسیار متفاوت از هر چیزی است که قبلاً رخ داده است. نه فقط به این دلیل که آنها ممکن است بزرگترین باشد در تاریخ ما، یا هفت هفته بعد، مردم هستند هنوز در خیابان ها (حتی اگر رسانه های خبری تا حد زیادی حرکت کرده باشند). اما همچنین به این دلیل که در چند سال گذشته، سازمان دهندگان جسورانه فکر کرده اند.
آنها خواسته ها را تحت فشار قرار داده اند - از "جبران پلیس"را به"اجاره را لغو کنید"را به"توافق سبز را تصویب کنید- این امر وضعیت موجود را متحول می کند و قدرت را از نخبگان به طبقه کارگر توزیع می کند. و در حال حاضر مردم عادی نیز هستند. جنبشهای اجتماعی به گسترش این مطالبات به مردمی که در اثر همهگیری و اعتراضات بسیج شدهاند، کمک کردهاند.
این جنبشها در حال گفتگو با یکدیگر هستند و با گسترش پایگاههای مردمی خود، از خواستههای متقاطع حمایت میکنند. لغو کمپین های اجاره به فراخوان کاهش هزینه های پلیس پیوسته اند. در این ماه سازمان های نژادی، اقلیم و عدالت اقتصادی میزبان هستند یک دوره چهار روزه تصادف در مورد کم کردن بودجه پلیس
هر خواسته ای نشان دهنده نگرش جدیدی در میان جنبش های اجتماعی چپ است. آنها نمیخواهند خشونت پلیس را کاهش دهند، یا از زنجیره تامین جهانی ناپایدار ما که از نظر زیستمحیطی ناپایدار است کنار بگذارند، یا دورههای مهلتی برای اجاره دیرهنگام ایجاد کنند. اینها پاسخ اصلاح طلبان و نخبگان سیاست است.
در عوض، افرادی که این مطالبات را مطرح می کنند، خواهان یک جامعه جدید هستند. آنها می خواهند از زندان و پلیس فاصله بگیرند، از کربن و رانت. آنها مشاور به جای پلیس، مسکن برای همه و تضمین شغل می خواهند. در حالی که بسیاری ممکن است این را ساده لوحانه بدانند، نظرسنجیها، مشارکت در اعتراضات و افزایش عضویت در سازمانهای جنبش اجتماعی نشان میدهد که این مطالبات بخشهای بزرگتری از مردم را به سمت نقدی اساسی از وضعیت موجود و چشماندازی رادیکال برای آینده میکشاند.
درخواست کاهش بودجه و برچیدن پلیس را در نظر بگیرید که تقریباً توسط هر سازمان بزرگ جنبش اجتماعی در سمت چپ، از مجموعه سیاه چشم اندازها به Mijente به جنبش طلوع آفتاب، و در خیابان ها طنین انداز شد.
کاهش بودجه، بخشی از یک استراتژی برای در نهایت لغو پلیس، منطق غالب اصلاحات پلیس را به چالش میکشد: این ایده که خشونت پلیس ناشی از اقدام تک تک سیبهای بد بدون نظارت و آموزش کافی است. این ایده زیربنای کلیت آشنای اصلاحات است: دوربین های بدنه، پلیس جامعه، کارگاه های تعصب ضمنی. طرفداران آن استدلال می کنند که اگر افسران به درستی تجهیز و کنترل شوند، خشونت کمتری وجود خواهد داشت - علیرغم اینکه هیچ مدرک قابل توجهی برای تأیید آن وجود ندارد.
کاهش بودجه نشان میدهد که مشکل منزوی نیست، و همچنین نتیجه نگرش چند افسر نیست. قدرت، منابع و گستره عظیم پلیس را به چالش می کشد. چه آنها به یک وضعیت اضطراری بهداشت روانی پاسخ دهند و چه در یک اعتراض مستقر شوند، آموزش و ابزار آنها در جهت خشونت است.
همانطور که راشل هرتزینگ، طرفدار لغو ممنوعیت زندان و پلیس اغلب میگوید، تقاضا برای کاهش بودجه نشان میدهد که تنها راه کاهش خشونت پلیس، کاهش فرصتهای افسران پلیس برای تماس با مردم است. اعتراضات ما را وادار کرده است که خشونتهای مورد تایید دولت را به عنوان پاسخ پیشفرض خود به مشکلات اجتماعی بازنگری کنیم، تا صدها میلیارد دلاری را که برای زندانها و حقوق بیش از 800,000 افسر مجری قانون قسم خورده هزینه کردهایم تجدید نظر کنیم.
قیامها همچنین فضا را برای محاسبه شکستهای اصلاحات لیبرال و امکان انجام کارها به روشهای کاملاً متفاوت گسترش داده است. سرهم بندی و آموزش نمی تواند اتکای ما به افسران پلیس را برای مقابله با مشکلات اجتماعی معمول از طریق خشونت و تهدید آن ثابت کند.
تقاضای بازپرداخت، فرض اساسی پلیس را زیر سوال می برد: این که امنیت ایجاد می کند. این ما را ترغیب می کند که مسئولیت جمعی مراقبت، تعمیر و جبران خسارت جمعی را بپذیریم. این نقطه نظر ما را به مشکلات دائمی تغییر می دهد: به عنوان مثال، تضمین مسکن برای همه به جای ادامه دستگیری و حبس این کشور بیش از 567,000 بی خانمان
فراخوان برای کاهش بودجه پلیس اغلب با فراخوانی برای انتقال منابع به جای دیگر، آموزش، مسکن و مراقبت های بهداشتی همراه است. این بیماری همه گیر تناقض شگفت انگیزی را که چنین درخواست هایی آشکار می کند به نمایش گذاشته است. ما هیچ مراقبت بهداشتی، دستمزد، مسکن یا غذا تضمینی نداریم. ما حتی نمی توانیم تجهیزات حفاظت فردی را تهیه کنیم. این شکست ها به ویژه جوامع سیاه پوست را ویران کرده است.
اما پس از آن، در پاسخ به اعتراضات Black Lives Matter، پلیس با تجهیزات پیشرفته و وسایل نقلیه نظامی ظاهر شد تا معترضان را دستگیر کند، بنزین بزند و بکوبد و نشان دهد که دلارهای مالیاتی ما کجا رفته است. تقاضای کاهش بودجه، قدرت و تصورات ما را از پلیس دور می کند و به جامعه ای که ریشه در مراقبت جمعی از مردم عادی دارد، می برد. این باعث میشود که چه کسی به خودمان تبدیل شویم و چشماندازی برای اینکه چه کسی میتوانیم باشیم را به ما تسکین میدهد.
گرفتن پول از پلیس تنها خواسته نیست. فشار برای لغو اجاره را در نظر بگیرید. این کشور از دولت میخواهد که تعهدات مستاجران برای پرداخت هر ماه به صاحبخانهها را لغو کند. اما رانت محصول یک قرارداد خصوصی در مورد مالکیت خصوصی است: اساس نظم اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ما.
بنابراین وقتی سازماندهندگان تقاضای لغو اجاره را دارند، دولتی را به وجود میآورند که وفاداری اصلی آن به جای سود، به نیازهای مردم است. تقاضا، امکان جهانی را افزایش می دهد که در آن مسکن یک حق است تا یک کالا. هدف آن انتقال قدرت از مالکان به مستاجران، در خدمت چشم انداز مسکن برای همه است.
یا محیط را در نظر بگیرید. طرح جدید سبز صرفاً به کاهش آلودگی نیاز ندارد. این مستلزم آن است که اقتصاد خود را بازسازی کنیم تا بتوانیم به سمت منابع انرژی پاک و تجدیدپذیر و انتشار خالص گازهای گلخانه ای به صفر برسیم.
برای رسیدن به آنجا، قرارداد سبز جدید خواستار سرمایه گذاری های عظیم در حمل و نقل عمومی، مراقبت های بهداشتی همگانی، شهریه رایگان دانشگاه های دولتی و میلیون ها شغل سبز با دستمزد بالا است. تأکید میکند که همه باید پروژههای خود را با نقش مرکزی رنگین پوستان طبقه کارگر انجام دهند. چشم انداز این لایحه بسیار مغایر با رویه های واقعی ایالت و با صحبت های احزاب دموکرات و جمهوری خواه است که برای درک آن باید تخیل خود را گسترش دهید. و آن یک نکته است.
سازمان دهندگان اغلب این مطالبات را «اصلاحات غیر اصلاح طلبانه» می نامند، اصطلاحی که در دهه 1960 توسط سوسیالیست فرانسوی آندره گورز ابداع شد. اصلاحات به خودی خود ادامه خسته سیاست لیبرال و قانون گرایی، متخصص محور و نخبگان محور است. حتی در حال حاضر، کارشناسان پلیس تلاش می کنند تا انرژی را به سمت همان اصلاحات قدیمی سوق دهند و شهرداران کاهش سطحی بودجه را تأیید می کنند و تقاضاهای جسورانه را کمرنگ می کنند.
راه پاسخ این است که بر ایجاد جنبشهای تودهای از مردم عادی متمرکز بمانیم که در بازسازی و توزیع مجدد ثروت اجتماعی جدی هستند. همانطور که قرارداد قرمز ملت سرخ می گوید، خطاب به کسانی که آن را ایجاد کردند: "کارگران، فقرا، مردم بومی، جنوب جهانی، زنان، مهاجران، مراقبان زمین و خود زمین." در اینجا نیز، شما ارتباطات را می بینید - بین مقاومت بومی، عدالت زیست محیطی و موارد دیگر.
جنبش های چپ امروز بحران های ما را متقاطع می بینند. خشونت پلیس، گرم شدن زمین و مسکن غیرقابل قیمت قطع نیست، مشکلات گسسته. در عوض، آنها از استعمار و سرمایه داری بیرون می آیند. سازمان دهندگان این تاریخ ها را به یاد می آورند و داستان هایی از مبارزات آزادی بیان می کنند.
و هر چه در مورد خواستههای آنها فکر میکنید، باید از این که چگونه آنها یک لحظه سیاسی جدید را آغاز میکنند، متحیر باشید، زیرا چپها نه فقط یک انتقاد شدید، بلکه نردبانهای عملی برای دیدگاههای رادیکال ارائه میکنند. این خواستههای بزرگ زمینهای را برای جنبشهای تودهای چند نژادی، تنها امید ما برای آیندهای عادلانهتر، ایجاد میکند.
آمنا آ. اکبر (@orangebegum) استاد کالج حقوق موریتز در دانشگاه ایالتی اوهایو است که جنبشهای اجتماعی چپ را مطالعه میکند.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا
1 اظهار نظر
«... دولتی که وفاداری اصلی آن به جای سود، به نیازهای مردم است. ”
این امری طبیعی، منطقی و ضروری است. زمان آن فرا رسیده است که کجا و چگونه در ایالات متحده زندگی می کنیم. برخی چیزها باید به عنوان "حقوق" در نظر گرفته شوند - غذا، پوشاک، سرپناه، آموزش، مراقبت های بهداشتی.