دولت بریتانیا این هفته یک دفاع حقوقی کلیدی برای حفاظت از فعالان آب و هوا را سرنگون کرد. اعتقاد به دفاع از رضایت باعث شده است که هیئت منصفه فعالان در پرونده های مربوط به خسارت جنایی را تبرئه کنند، که خشم این نهاد را برانگیخت و روز دوشنبه، دادگاه تجدیدنظر حکم داد که مدارک ارائه شده توسط متهمان در مورد اثرات تغییر آب و هوا در آینده "غیر قابل قبول" خواهد بود.
دفاع «رضایت» استدلال کرد که فعالانی که در صدمه زدن به اموال، مانند شکستن شیشههای یک بانک سرمایهگذاری شده در سوخت فسیلی دست داشتند، واقعاً معتقد بودند که صاحبان آن دارایی اگر واقعاً دلایل آن را درک میکردند، با این اقدام موافقت میکردند. اعتراض، مانند اثرات تغییرات آب و هوا. این دفاع زمانی که با تأثیرات فاجعهبار قریبالوقوع تغییرات آبوهوایی مواجه شد، با موفقیت بر هیئت منصفه جلب شد. از دست دادن این دفاع ضربه بزرگی هم برای فعالانی که منتظر محاکمه هستند و هم برای سیستم قضایی به عنوان یک کل است که به جای مجرمان، علیه قربانیان مسلح شده است. به دنبال توصیه های شبکه اطلس، شبکه سایهای از اندیشکدههای راستگرای جهانی در پشت جرمانگاری اخیر اعتراضات در سراسر جهان «دموکراتیک»دولت بریتانیا از نیروی پلیس و دادگاه های خود برای سرکوب «تروریست های زیست محیطی» استفاده می کند و در عین حال مجوزهای بیشتری برای اکتشاف نفت و گاز در دریای شمال اعطا می کند.
این تأثیرات در سراسر کرسی های قدرت بریتانیا کمانه کرده است. تنها چند روز پس از این حکم، اندرو بریجن، نماینده مستقل شمال غرب لسترشایر، عضو گروه تحقیق نت صفر که علم را انکار می کند، در مجلس نمایندگان برخاست و گاز گرفته: "دانشمندان مستقل اظهار کرده اند که سطوح بالاتر دی اکسید کربن از طریق افزایش رشد گیاهان برای زندگی روی کره زمین مفید خواهد بود... بنابراین آیا می توانیم قبل از هدر رفتن تریلیون ها پوند از پول مالیات دهندگان در مورد زمان دولت در مورد مزایای هزینه خالص صفر بحث کنیم. ؟"
و درست در همان روز، یکی از نمایندگان دولت بریتانیا به سازمان ملل متحد گفت که انگلستان هرگز نمی توان قبول کرد که طبیعت حقوقی دارد: موضع قطعی بریتانیا این است که حقوق فقط در اختیار اشخاص حقوقی با شخصیت حقوقی است. ما نمی پذیریم که حقوق می تواند در مورد طبیعت یا مادر زمین اعمال شود. در حالی که ما می دانیم که دیگران این کار را می کنند، اما این یک اصل اساسی برای بریتانیا است و ما نمی توانیم از آن عدول کنیم.
آنچه در حقوق بریتانیا اتفاق می افتد، مهم است زیرا بستر سیستم های حقوقی در سراسر جهان است. این قانون که میراث زنده استعمار بریتانیا بود، تجاوز به مردم و زمین، سرقت منابع و سلسله مراتب سلطه و ظلم را تأیید کرد. به مردان کلاه گیس این حق را می داد که مردان دیگر را در زنجیر ببندند، و حقوق قانونی را بسیار قبل از رنگین پوستان یا زنان به شرکت ها اعطا می کرد. مسلماً، بدون هیچ اصلاح معنیداری، قانون به هدف اولیه خود ادامه میدهد: اعطای قدرت مطلق به یک اقلیت.
این خشونت عظیم به لباس عدالت پوشیده شده است. که در خشونت و کلمه، رابرت کاور، محقق حقوقی، استدلال میکند که قدرت قانون مبتنی بر "تمایل به قرار دادن اجساد در خط است": حبس. چقدر جالب است که فعالان امروزی نیز از آن زبان برای مقابله با قدرت دولت استفاده می کنند. کاور استدلال میکند که با انکار این خشونت، قانون نمیتواند در دنیای واقعی عمل کند و در عوض «آیندهای تصوری را بر واقعیت تحمیل میکند».
این توضیح می دهد که چرا جنایتکاران در حالی که غیرنظامیان در زندان هستند آزاد می شوند. قانون قدرت سخت خود را از طریق تمایل به ارتکاب خشونت به دست می آورد. قدرت نرم خود را با استفاده از این قدرت برای حفظ نظم حفظ می کند. بر اساس منطق خود قانون، وقوع خشونت در سیستمی که در غیر این صورت کار می کند، انحراف است، زیرا عدالت را رعایت می کند. اما اگر قدرت خود قانون بر خشونت بنا شده باشد، خشونت، یقیناً یک انحراف نیست، بلکه یک انحراف است عملکرد ضروری آن سیستم؟ و اگر کارکرد خشونت است، قانون چه حقی برای ارتکاب خشونت دارد به نام سفارش? اگر خشونت هنجار باشد، خشونت آن نظم را به دست نمی آورد. در عوض، خشونت آن چیزی نیست جز ستم و سلطه مستمر برای اعطای قدرت مطلق به اقلیت.
به همین دلیل است که قانون اغلب خشونت را محکوم نمی کند. با تشکر از #من هم همینطور جنبش، ما از شیوع وحشتناک خشونت جنسی اطلاع داریم. این، به سادگی، برای اکثر زنان یک واقعیت است. با این حال، در انگلستان، میزان محکومیت برای تجاوزهای گزارش شده کمتر از 1٪ است. چگونه قانون می تواند تا این حد از واقعیت دور باشد؟ زیرا وانمود میکند که خشونت یک نقص است نه یک ویژگی اذعان جهان به جای طرح ریزی بر روی آن. کنترل آینده خیالی بسیار آسان تر از واقعیت است. انکار قربانی بودن بسیار آسان تر از جنایت پلیس است.
قانون باید جنایت را انکار کند، زیرا جنایت، دولت را در شمال جهانی تعریف می کند، نیمکره ای که اکثریت جهان را مورد حمله و غارت قرار داد. قدرت دولتی دسترسی به انرژی است که در حالت ایدهآل مازاد زیادی وجود دارد، چه منابع دزدیده شده، چه نیروی کار برده یا سوختهای فسیلی. رعایت حقوق قانونی طبیعت به طور مستقیم دسترسی دولت بریتانیا به قدرت را به چالش می کشد. به همین دلیل است که رد این حقوق "یک اصل اساسی برای بریتانیا است و ما نمی توانیم از آن عدول کنیم." قانون به سلسله مراتب و خشونت بستگی دارد تا عمل کند، و به چالش کشیدن آن ظلم و ستم، کل نهاد را تهدید می کند. فعالانی که زمینه مشترکی با هیئت منصفه از همتایان خود پیدا میکنند، دسترسی دولت بریتانیا به قدرت را نیز تضعیف میکند، که ابتدا با ربودن زمین از اکثریت به دست آمد.
قانون بریتانیا نمی تواند خشونت را جرم انگاری کند، زیرا یک نهاد خشونت آمیز است، همسو با خشونت دولت، که قدرت آن به استخراج و تسلط بستگی دارد. ما به درستی علیه امپریالیسم آمریکا مخالفت می کنیم، اما قانون بریتانیا شریان هایی است که توپخانه از طریق آن جریان می یابد، تعهد آن به بی عدالتی با هر پیگرد عمومی آشکار می شود.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا