چند روز پس از اعلام اینکه پروفسور رامی حمدالله رئیس دانشگاه جایگزین دکتر سلام فیاض خواهد شد، یکی از دانشجویان دانشگاه ملی انجاه در نابلس گفت: «من به رئیس جمهورمان به خاطر انتصابش به عنوان نخست وزیر تبریک می گویم. این دانشجوی سال دوم هنرهای لیبرال گفت: اما من از خودم می پرسم که چرا باید امپراتوری موفقی را که ساخته است، برای نهادی ضعیف و فقیر مانند دولت فلسطین ترک کند. دوست دختر او موافقت کردند و سپس علامت دادند که بحث تمام شده است. آنها از سیاست خسته شده بودند و می خواستند به یک جشن تولد بروند.
ظاهراً زن جوان وقتی دانشگاهی را که حمدالله در 15 سال گذشته ریاست آن را "امپراتوری" بر عهده داشته است، اغراق نکرده است.
این دانشگاه دارای چهار پردیس - سه در نابلس و یکی در تولکرم (دانشکده های کشاورزی و دامپزشکی) است - که در مجموع در مساحتی به وسعت 178 دونم قرار دارند، و همچنین یک بیمارستان دانشگاهی که یک ماه پیش افتتاح شد و یک ایستگاه رادیویی محلی که به خود اجازه می دهد. در اختلافات بین سیاستمداران مختلف موضع گیری کند. بزرگترین دانشگاه کرانه باختری، آننجاه، حدود 22,000 دانشجو و 1,800 کارمند دارد (از جمله 848 معلم تا سال 2011). یکی از معلمان، دانشجوی سابق و اکنون پدر دانشآموزان، میگوید که این دانشگاه تأثیر اقتصادی و اجتماعی فوقالعادهای بر زندگی در نابلس و شمال کرانه باختری دارد.
نجاح ("موفقیت") از دبیرستانی که در سال 1918 تأسیس شد، توسعه یافت، در سال 1941 به یک کالج تبدیل شد، به مدرسه علمیه معلمان تبدیل شد که در سال 1965 مدارک علمی را نیز اعطا کرد، و سپس، در سال 1977، دانشگاه ملی اعلام شد. در نابلس می گویند که در دوره تصدی حمدالله، طی 15 سال گذشته، دانشگاه از نظر تعداد معلمان و دانشجویان، تنوع علمی، کمیت دانشکده ها و گروه ها، طرح های تحقیقاتی و کنفرانس های دانشگاهی، ارتباط با دانشگاه های خارجی، شکوفا شده است. به همین دلیل است که ما می توانیم در مورد رضایت حمدالله برای ورود به بستر بیماری که دولت رام الله است تعجب کنیم. از سوی دیگر، جای تعجب نیست که محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، او را از بین همه افراد برای پست نخست وزیری انتخاب کرد.
اگرچه حمدالله عصر پنجشنبه به همراه وزرای خود (هفت نفر از آنها منصوبان جدید) به عنوان نخست وزیر سوگند یاد کرد، او همچنان به عنوان رئیس دانشگاه به خدمت خود ادامه می دهد. به عنوان نخست وزیر به او دو معاون داده شده است تا بتواند به امور دانشگاه نیز رسیدگی کند. به طور رسمی، حمدالله تا 14 آگوست ریاست یک دولت انتقالی را بر عهده خواهد داشت: این تاریخ نهایی (تا کنون) تعیین شده برای تشکیل دولت وحدت ملی حماس و فتح است. تعداد کمی از مردم معتقدند که واقعاً این اتفاق خواهد افتاد، اما در این بین دانشگاه مجبور نیست رئیس جدیدی را تعیین کند.
معلوم می شود که تنها توانایی های اداری ثابت شده حمدالله نبود که به انتصاب او به عنوان رئیس دولت انتقالی منجر شد. این هفته، خبرنگاران خارجی پرسیدند که آیا او «عضو فتح» است یا خیر. به هر حال، نارضایتی اعضای فتح از سلام فیاض، نخست وزیر مستعفی، عامل اصلی تصمیم او برای استعفا بود. پاسخ رسمی منفی است، حمدالله از اعضای فتح معلوم نیست. اما ناظران خاطرنشان می کنند که رابطه نزدیک او با دو تن از قدرتمندان فتح و یاسر عرفات، رئیس فقید تشکیلات خودگردان، نقش مهمی در انتصاب او به عنوان رئیس دانشگاه و به عنوان نخست وزیر داشت. یکی طیب عبدالرحیم، دبیرکل دولت به ریاست عرفات، و امروز دبیرکل دفتر عباس (و همچنین اهل عنبات، مانند حمدالله) است. دیگری توفیق تیراوی است که در زمان تأسیس تشکیلات خودگردان، رئیس سازمان اطلاعات فلسطین در کرانه باختری بود و به عنوان مشاور امنیتی عباس، قدرت خود را در جنبش فتح حفظ کرد.
علیرغم روابط نزدیک حمدالله با رهبران فتح، اساتید می گویند که در دانشگاه کسانی که با حماس شناسایی می شوند بدون دخالت تدریس می کنند. یکی از اعضای هیئت علمی که از نظر سیاسی با هر دو جنبش مخالف است، می گوید برعکس، برخی فکر می کنند که حمدالله باید آنها را مهار می کرد. اما در عین حال، اعضای هیئت علمی اعتراف میکنند که هنگام صحبت در مورد سیاستهای تشکیلات خودگردان و برخی از چهرههای برجسته، در کلاسهای درس احتیاط میکنند. مانند تمام دانشگاههای فلسطین، در نجاح نیز دانشجویانی هستند که برای سرویسهای امنیتی فلسطین کار میکنند یا برای آنها خبرچین هستند. فقط فکر حضور آنها به عنوان یک سانسور عمل می کند.
پس از سال 2007، زمانی که نهاد سیاسی فلسطین به دو دولت رقیب حماس و فتح تقسیم شد، سرویسهای امنیتی تشکیلات خودگردان در کرانه باختری بدون مداخله برای حذف و ساکت کردن دانشجویانی که با حماس شناخته میشدند، تلاش کردند. این تصمیم رئیس دانشگاه نبود و با توجه به فضای جنگ داخلی که در آن زمان حاکم بود، تردید وجود دارد که آیا او می توانست از این پیشرفت جلوگیری کند.
نگهبانانی که امروز در ورودی دانشگاه ایستاده اند و کسانی را که وارد می شوند چک می کنند و همچنین در میان دانشجویان اختلاط می کنند، کارمندان حقوق بگیر دانشگاه هستند. کار آنها با درک پذیرفته می شود. هزاران نفر در محوطه های مختلف پرسه می زنند و هیچ کس نمی خواهد شاهد وقوع دعوا باشد. اما معلوم می شود که نگهبانان به دانش آموزان دختر نیز تذکر می دهند که آنها مجاز به پوشیدن لباس های خیلی تنگ نیستند (اتفاقاً اکثر دانش آموزان دختر پوشش سر دارند). نگهبانان همچنین برای دانش آموزان دختر و پسر که به جای نشستن روی پله ها یا نیمکت ها به نوعی دراز کشیده اند، نظراتی را ارائه می دهند. دانش آموزان دختری که به دخالت نیروهای امنیتی در مسائل مربوط به لباس پوشیدن اشاره کردند، به نظر می رسید که این امر طبیعی است. حیرت والدین یکی از دانش آموزان حاضر در اتاق، آنها را به زیر سوال بردن این سیاست واداشت. این همچنین نشان می دهد که نگهبانان امنیتی آشکار یا پنهان به بخشی از فرهنگ اجتماعی تبدیل شده اند.
در دهه 1980 و حتی 1990، دانشگاه ملی نجاح را "دانشگاه بینوایان" می نامیدند، همانطور که این هفته توسط دو دانشجوی سابق که دخترانشان اکنون در آنجا تحصیل می کنند به یاد می آورند. اداره و هیئت امنا، که متشکل از نمایندگان خانواده های ثروتمند و با نفوذ شهر است، توانستند پول کافی برای دریافت شهریه کمتر از سایر دانشگاه ها (در آن زمان در بیت لحم، الخلیل و برزیت، شمال رام الله) جمع آوری کنند. و همچنین اعطای کمک هزینه تحصیلی و وام با شرایط مناسب. مهمتر از همه، آنها با افتخار از آن به عنوان دانشگاهی یاد می کنند که در دهه 1980 و اوایل دهه 1990 نقطه شروع تظاهرات علیه اشغالگران اسرائیل بود و جنبش دانشجویی آن باعث ظهور رهبران فتح، سازمان های چپ سازمان آزادیبخش فلسطین و جنبش حماس نیز.
یکی از اعضای هیأت علمی پیشکسوت نیز به یاد می آورد که «دانشجویان آن روزها از دانشجویان امروزی پیرتر بودند». آنها چندین سال را در زندان های اسرائیل گذرانده بودند و پس از آزادی بلافاصله در دانشگاه ثبت نام کردند و درس ها را پر جنب و جوش و جالب کردند. در اواخر دهه 1990، و تا سالهای انتفاضه دوم در دوران ریاست جمهوری حمدالله، گروه دانشجویی که با حماس شناخته می شد، اکثریت را در شورای دانشجویی - در دانشگاهی که تصور می شد متعلق به فتح است - به دست آورد.
هیچ تلاشی برای جلوگیری از تظاهرات حمایت از اعضای مسلح سازمان های مختلف (و حملات انتحاری) صورت نگرفت. چنین اعتراضاتی در میان حملات نظامی، سوگ و میل به انتقام عادی به نظر می رسید. از سوی دیگر، دانشجویان یادآوری میکنند که محاصره نابلس و محدودیتهای شدید تردد، بهانه موجهی برای غیبت یا تأخیر در کلاسها تلقی نمیشد. دروس و امتحانات حتی در آن زمان هم تا حد امکان ادامه داشت.
انتخابات شورای دانش آموزی نابلس اواخر آوریل سال جاری برگزار شد. لوح مشخص شده با حماس برای اولین بار از سال 2008 وارد انتخابات شد. این حزب 33 کرسی دریافت کرد، در حالی که فهرست فتح 43 کرسی دریافت کرد. یک دانشجوی دختر که رای نیاورد می گوید که برخلاف فتح، فعالان حماس یک کمپین خوب سازماندهی شده و عملگرا را اداره کردند. با این حال فتح پیروز شد. به نظر می رسد جذابیت حماس رو به افول است.
هم اساتید و هم دانشجویان می گویند تقسیم حزب گمراه کننده است. اختلافات و رقابت ها بر سر قدرت و مقام است، نه بر سر ایدئولوژی و بینش. اساتید و والدین می گویند، اکثر دانش آموزان - محصول سیستم مدرسه PA - غیرسیاسی هستند. دانش آنها از تاریخ و جغرافیای فلسطین کم است. یکی از اعضای هیئت علمی می گوید: «بیست و 30 سال پیش به ما گفتند که آموزش بخشی از نبرد ما علیه اشغال است. "اما امروزه مطالعات فاقد هر گونه هویت ملی هستند. آنها بخشی از مصرف هستند، نه فرهنگ، و برای خدمت به میل تکنوکراتیک برای ایجاد نهادهایی برای دولتی که وجود ندارد، طراحی شده اند."
این انتقاد از حمدالله نیست، بلکه انتقاد از مفاهیمی است که حکومتی را که او رهبری خواهد کرد، هدایت می کند.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا