دانشگاه اروپای مرکزی (CEU) پردیس اصلی خود را به وین منتقل خواهد کرد. مدتی است که به دلیل سرکوب و هدف قرار دادن نخست وزیر راست افراطی مجارستان، ویکتور اوربان، اجتناب ناپذیر به نظر می رسد. با این حال، اهمیت و پیامدهای این واقعیت عمیق است و به ما یادآوری می کند که آزادی آکادمیک تنها در مکان های دور از خانه مورد حمله قرار نمی گیرد. حوزه مورد علاقه من، مطالعات جنسیتی، نه تنها در مجارستان، بلکه به طور گستردهتر در جنبشها و لابیهای ضد مطالعات جنسیتی، از جمله در آلمان که در آن شاهد ظهور راست افراطی نیز بودهایم، مورد هدف قرار گرفته است.
تا همین اواخر، آزادی آکادمیک، یا بهتر است بگوییم فقدان آن، چیزی بود که افراد دیگر مجبور بودند با آن دست و پنجه نرم کنند. مستقر در لندن، جایی که در آنجایی که احتمالاً رادیکالترین و مترقیترین مؤسسه آموزش عالی در بریتانیا کار میکردم، به طور کلی احساس ممتاز و اطمینان به آزادی تحصیلی خود داشتم. در همین حال، من کاملاً آگاه بودم که همکاران در جاهای دیگر، عمدتاً آنهایی که در خاورمیانه تحقیق و تدریس می کنند، اما همچنین دانشگاهیان شاغل در مطالعات خاورمیانه در ایالات متحده، با اشکال مختلف تجاوز و نقض آزادی آکادمیک خود به چالش کشیده شدند.
در برخی موارد افراطی، مانند همکاران، دوستان و خانواده من در عراق در دوران رژیم بعث، موضوع صرفاً کار در شرایط سانسور شدید و فشار سیاسی نبود، بلکه دانشگاهیان عراقی در واقع مبارزه ای را تحمل کردند. بیرون از سلول های زندان، یا حتی بدتر از آن، برای جلوگیری از اعدام. در تمام این سالها تصور میکردم که نقش من ابراز همبستگی، افزایش آگاهی در مورد مصیبت همکارانم و تسهیل پناهندگی است. اخیراً شاهد بودیم که این فشارهای شدید در مورد متیو هجز که بیش از 6 ماه در امارات متحده عربی زندانی بود و متهم به جاسوسی بریتانیا بود، به بریتانیا رسید. و پرونده ویرانگر جولیو رجنی، دانشجوی دکترای کمبریج، که به طرز وحشیانه ای در مصر به قتل رسید، هنوز بسیاری از ما را آزار می دهد.
ابزاری شده
اما امروزه، آزادی آکادمیک به یک مسئله واقعی در آموزش عالی بریتانیا به طور کلی، و همچنین در SOAS، دانشگاه لندن، موسسهای که من در 11 سال گذشته به آن وابسته بودم، تبدیل شده است. آزادی آکادمیک به شدت در معرض تهدید، و نقض شده است، اما همچنین به شیوه ای عجیب و غریب ابزاری شده و پیچ خورده است.
مسلماً پیامدها و نشانههای این تجاوزات و دستکاریها با آنچه که همکاران در بدترین مکانها تحمل میکنند، برای مثال، با آنچه در سالهای اخیر در ترکیه در دوره اردوغان شاهد بودیم، قابل مقایسه نیست.
با این حال، مهم است که بدانیم چیز مهمی تغییر کرده است و بر درک ما از آزادی آکادمیک در بریتانیا و بحثهای آن تأثیر گذاشته است.
این تغییر در آموزش عالی بریتانیا به تغییرات گسترده تر در چشم انداز سیاسی در بریتانیا و به طور گسترده تر در زمینه های غربی مربوط می شود. مشخصه آن امنیتی شدن مهاجرت، مرزها و ایده ها، رشد نژادپرستی، اسلام هراسی و بیگانه هراسی گسترده تر و همچنین افزایش و عادی سازی صداها، سازمان ها و جنبش های جناح راست است.
"پیشگیری از وظیفه"
به طور خاص، تحقیقات، تدریس، انتشارات و بحثهای آکادمیک در بریتانیا به طور فزایندهای تحت نظارت و محدود شدن قرار گرفتهاند، زیرا در سال 2015 چیزی که «وظیفه پیشگیری» نامیده میشود، مجموعهای از قوانین و دستورالعملهایی است که بخشی از آنتیبادی گستردهتر است. -قانون تروریسم
Prevent شامل یک وظیفه برای مقامات مشخص شده از جمله دانشگاه ها است که "به نیاز به جلوگیری از کشیده شدن افراد به تروریسم توجه لازم را داشته باشند" (Home Office, 2015). آلیسون اسکات-باومن، استاد جامعه و باور در SOAS نحوه تفسیر و اعمال Prevent Duty در دانشگاههای مختلف را مطالعه کرده است. از نظر او و همکارش هیو تاملینسون، اقدام ضد تروریسم 2015 نامشخص و بالقوه گمراه کننده است:
به نظر می رسد تعاریف گسترده افراط گرایی با تعاریف به همان اندازه نادرست از «تروریسم»، «افراط گرایی غیرخشونت آمیز»، «رادیکالیزه شدن» و «ارزش های بنیادی بریتانیا» مرتبط باشد. این تعاریف را میتوان به این معنا درک کرد که افرادی که مثلاً منتقد سیاست خارجی بریتانیا هستند، در معرض خطر رادیکالیزه شدن هستند و پیشنهاد میکنند که دانشگاهیان و دانشجویانی که به بیان نظرات شخصی در دانشگاه عادت دارند باید در مورد خطرات بحث هشدار داده شوند. مسائل خاص اما این درست نیست و دانشگاه ها نباید اجازه دهند که زبان غیر دقیق و نامشخص راهنمایی آنها را به ایجاد محدودیت های غیرقانونی برای آزادی دانشگاهی و آزادی بیان بکشاند. (اسکات-باومن و تاملینسون، 2017).
اتحادیه کالج دانشگاهی (UCU)، اتحادیه بزرگی از دانشگاهیان و کارکنان حرفهای که در آموزش عالی در بریتانیا کار میکنند، بیانیهای را در سال 2015 تصویب کرد که در آن چندین اعتراض به وظیفه پیشگیری (UCU, 2015) مطرح شد: [این] بهطور جدی آزادی علمی و دانشگاهی را تهدید میکند. آزادی بیان؛ تعریف گسترده تروریسم، فعالیت های دانشگاهی را خفه می کند. قصد وادار کردن اعضای اتحادیه به دخالت در برچسبهای نژادپرستانه دانشجویان غیرقابل قبول است. دستور کار پیشگیری اعضای اتحادیه را مجبور به جاسوسی از دانشآموزان میکند، نسبت به مسلمانان تبعیضآمیز است، اسلامهراسی و بیگانههراسی را مشروعیت میبخشد و دیدگاههای نژادپرستانه را تشویق میکند تا در جامعه عمومی و عادی شوند. نظارت بر دانش آموزان مسلمان اعتماد مورد نیاز برای یک محیط آموزشی امن و حمایتی را از بین می برد و تبعیض علیه کارکنان و دانشجویان مسلمان BME را تشویق می کند. و دستور کار Prevent به احزاب نژادپرستی مانند UKIP کمک می کند تا شکوفا شوند.
وظیفه پیشگیری عموماً فقط در رابطه با سخنرانان و رویدادهای مرتبط با اسلام و سخنرانان مرتبط با فلسطین اعمال می شود، با این که دومی به طور خاص از جنبش بایکوت، سلب سرمایه و تحریم ها (BDS) علیه اسرائیل حمایت می کند. سخنرانان جناح راست و سازمان هایی که احساسات و سیاست های ملی گرایانه، نژادپرستی، اسلام هراسی و نیز همجنس گرا هراسی و ترنس هراسی را ترویج می کنند، نه تنها به نظر می رسد که از ایده اشاعه افکار افراطی مستثنی شده اند، بلکه از قضا مورد حمایت دولت فعلی قرار دارند.
در این زمینه گسترده تر، SOAS به ویژه در رسانه ها و اتاق های فکر با گرایش های سیاسی خاص مورد توجه قرار گرفته است. به عنوان مثال، جناح راست انجمن هنری جکسون، گزارشی را در سال 2017 منتشر کرد که در آن لیستی از دانشگاههایی که ظاهراً وظیفه پیشگیری را برای میزبانی از سخنرانان افراطی نقض میکردند، منتشر کرد. گفته می شود SOAS بیش از هر دانشگاه دیگری در بریتانیا میزبان سخنرانان افراطی بود. با این حال، هنگام بررسی 14 رویدادی که در SOAS در سال 2016/2017 در فهرست ذکر شده است، بررسی میشود، بسیاری به جلسات دعا، رویدادهای سازماندهی شده توسط جامعه اسلامی یا بحثهای پیرامون فلسطین اشاره میکنند (Black, 2017). در حالی که اکثر رویدادها توسط یک گروه دانشجویی که زیر نظر اتحادیه دانشجویی کار میکردند، برگزار میشد، برخی رویدادها، بهویژه رویدادهای مرتبط با مسائل مربوط به فلسطین توسط دانشگاهیان برگزار شده است.
تا کنون، لازم به تأکید است که نقض آزادی آکادمیک که در دانشگاههای بریتانیا رخ داده و عمدتاً شامل لغو رویدادها یا اعمال کنترل بر قالب آنها و همچنین مواردی از سانسور از نظر محتوا بوده است. - عمدتاً به دلیل تسلیم شدن مدیریت دانشگاه در مقابل فشارهای گروههای لابی سیاسی یا رسانهها، در مقابل فشار آشکار دولت، پدید آمدهاند.
«صندلی خنثی»: منشور یک ترول
تعدادی از رویدادها با هم نشان می دهد که چگونه آزادی تحصیلی به طور مشخص در بریتانیا در معرض تهدید قرار گرفته است. گذشته از لغو جلساتی که بیش از حد جنجالی و تحریک آمیز تلقی می شوند، مدیران دانشگاه اندکی قبل از جلسات «جنجالی»، صندلی های پانل را جایگزین کرده اند. دو مورد پرمخاطب، در دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی لندن (LSE) و دانشگاه کمبریج در نوامبر 2017 در ارتباط با پانل هایی درباره حقوق فلسطین، جنبش BDS و همبستگی فراملی برگزار شد. در هر دو مورد، صندلی های اصلی در آخرین لحظه توسط مدیریت دانشگاه که تسلیم فشار خارجی شد، خلع شد. در LSE، مدیریت سعی کرد دستورالعملهای زیر را پیادهسازی کند: «در رویدادهای بحثبرانگیز، عاقلانه نیست که فردی روی صندلی نشسته باشد که دیدگاههای خودش به این معنی است که ممکن است به عنوان یک رئیس بیطرف دیده نشود» (نامه توسط LSE Academics، 2018). توصیه های دانشگاه به شدت توسط گروهی از دانشگاهیان LSE که نامه ای را امضا کردند و کمپینی را برای مقابله با توصیه های آن آغاز کردند، به چالش کشیده شد.
یکی از استادان تاریخ و سیاست خاورمیانه، جان چالکرفت، که در یک کمپین موفق برای به چالش کشیدن سیاست دانشگاه شرکت داشته است، آن را به صورت زیر بیان می کند:
«تحمیل کرسی از نظر آزادی بیان بسیار مشکلساز است، زیرا عقاید و دیدگاههای این یا آن دانشگاه را مبنایی برای تعیین تخصیص پستهای دانشگاهی قرار میدهد. این امر آزادی آکادمیک در محوطه دانشگاه را سرد می کند، زیرا تعداد صندلی های موجود را کاهش می دهد و نشان می دهد که برخی از نماها فراتر از رنگ پریده هستند و باید تحت نظارت پلیس قرار گیرند. مناقشه و بی طرفی را با عبارات ساده و مرسوم تعریف می کند، یک خطای فاحش خاص در یک دانشگاه تحقیقاتی، که وجود دارد تا حکمت دریافت شده را زیر سوال ببرد. با توجه به اینکه کرسی های تحمیلی مدارس به احتمال زیاد سفید، ارشد و مرد هستند، یک مسئله جدی در مورد برابری و تنوع وجود دارد. مهمتر از همه، عزل یک کرسی نشان دادن این پیام به کارکنان دانشگاهی و جهان گسترده تر است که برخی از دانشگاهیان، به لطف اعتقادات خود، صلاحیت انجام وظایف اولیه دانشگاهی را ندارند. اگر دانشگاهیان نمی توانند روند قانونی را در کرسی رعایت کنند، پس چگونه می توانند امتحانات را علامت گذاری کنند یا موضوعاتی را تدریس کنند که «جنجال برانگیز» تلقی می شوند؟ این دستورالعمل ها به دور از حمایت از دانشگاهیان، آنها را در معرض بازجویی های داخلی و خارجی از عقاید و دیدگاه هایشان قرار می دهد. به قول یکی از دانشگاهیان، «منشور ترول» است. تاکنون شواهد کمی وجود دارد یا هیچ مدرکی مبنی بر تحمیل یک کرسی بی طرف بر یک رویداد طرفدار اسرائیل، یا در واقع، هر رویدادی که به حقوق فلسطینیان مربوط نمی شود، وجود ندارد. از سوی دیگر، اصولاً دستورالعمل ها می توانند علیه هر دانشگاهی یا رویدادی مورد استفاده قرار گیرند. همانطور که یکی از دانشگاهیان نگران به من گفت: "من آلمانی هستم، آیا این بدان معناست که نمی توانم در بحث برگزیت ریاست کنم؟" (چالکرافت، 2018)
جای تعجب نیست که هر دو دانشگاهی که توسط مدیریت از کرسی برکنار شدند، زنانی از پیشینه اقلیت قومی بودند. آنها توسط دانشگاهیان مرد سفیدپوست ارشد جایگزین شدند. آکادمیک زن LSE دارای پیشینه ترکی بود، اما به دلیل امضای بیانیه های BDS، به نظر می رسید که برای ریاست بی طرفانه مناسب نیست. در مورد دانشگاه کمبریج که جایگزین یک آکادمیک SOAS شد، به نظر می رسد میراث فلسطینی او علاوه بر حمایت او از BDS، در تصمیم دانشگاه نیز نقش داشته است.
نامه سرگشادهای که توسط صدها نفر از دانشگاهیان امضا شده بود، از تصمیم مدیریت دانشگاه کمبریج انتقاد کرد و اشاره کرد که بسیاری از مکاتبات مخالف این رویداد و منجر به تصمیم برای جایگزینی صندلی، از یک گروه لابی معروف طرفدار اسرائیل سرچشمه گرفته است. این گروه لابی به اعضای برجسته میزگرد، از جمله عمر برغوتی، فعال فلسطینی و مالیا بواتیا، رئیس سابق اتحادیه ملی دانشجویی، اولین زن سیاه پوست و مسلمانی که در این نقش حضور داشت، اعتراض کرد.
پس از اعتراض کمپین به تصمیم دانشگاه، که نه تنها شامل یک نامه سرگشاده، بلکه همچنین شکایتی بود که توسط خود همکار SOAS من ارسال شده بود و همچنین نامه های حمایتی همکاران ارشد در SOAS، مدیریت دانشگاه کمبریج در نهایت عذرخواهی کرد و اذعان کرد که وجود دارد. هیچ مدرکی مبنی بر اینکه ریاست او یک بحث دموکراتیک را تضمین نمی کرد وجود نداشت (ماندهی، 2018).
واکنش های تند زانو
به نظر می رسد دانشگاه کمبریج و LSE هر دو در پاسخ به عقب نشینی دانشگاهیان چرخشی انجام داده اند. چالکرفت با اشاره به کمپین موفقیتآمیز دانشگاهیان LSE برای به چالش کشیدن دستورالعملهای اولیه مدیریت که بر اهمیت «صندلی بیطرف» تأکید میکند، میگوید: «آیین نامه جدید با حذف پیوند بین شایستگی به صندلی و باورها و دیدگاهها، آزادی آکادمیک را در اینجا ارتقا میدهد. مدرسه بر اساس اعتقادات رئیس دیگر نمی تواند جایگزین رئیس یک رویداد شود. مدرسه با استدلال اصلی ما که مقررات محلی موجود آزادی بیان را کاهش می دهد، پذیرفته و اعلام کرده است که متقاعد شده است. بر این اساس کد را تغییر داده است.»
چالکرفت تأکید میکند که اقدام جمعی و تلاشهای هماهنگ باعث شد که موقعیت و راهنمایی اولیه دانشگاه با موفقیت تغییر کند. او میگوید که کد جدید مطابق با «جدید» است قانون آموزش عالی و تحقیقات 2017، که در میان چیزهای دیگر، به عنوان مثال ایجاد می کند. در 14 (7) که کارکنان آزادند تا «حکمت دریافتی را بپرسند و آزمایش کنند، و . . . ارائه ایده های جدید و نظرات بحث برانگیز یا نامطلوب، بدون اینکه خود را در معرض خطر از دست دادن شغل یا امتیازاتی قرار دهند که ممکن است در ارائه دهنده داشته باشند.»
دانشگاهیان در بریتانیا برای حفظ آزادی آکادمیک خود در برابر فشارهای خارجی که عمدتاً به لابی های اسلام هراسی جناح راست و همچنین لابی های افراطی طرفدار اسرائیل مرتبط است، در تلاش هستند. آشکار شده است که اقدام جمعی در درون نهادها، و همچنین لابی ملی و فراملی، می تواند در معکوس کردن آنچه که به نظر می رسد واکنش های زانویی از سوی مدیریت های دانشگاه باشد، موفق باشد.
در همین حال، دولت محافظهکار، بهویژه وزیر دانشگاهها، علوم، تحقیقات و نوآوری، این وظیفه را بر عهده گرفته است که آزادی آکادمیک را محور سیاستها و سخنان خود قرار دهد. با این حال، شاید بتوان پیش بینی کرد، وزیر و سایر سیاستمداران محافظه کار نگران تأثیر بالقوه «پیشگیری از وظیفه» و فشارهای جناح راست بر دانشگاهیان و دانشجویان نبوده اند، بلکه نگران هستند که آزادی بیان به دلیل فشارهای «بدون پلتفرم» در دانشگاه ها محدود شود.
دفاع پیچ خورده از آزادی آکادمیک
سام گیما، وزیر سابق دانشگاهها، در جدیدترین چرخش مأموریت دولت برای دفاع از آزادی آکادمیک در دانشگاههای بریتانیا، دانشجویان و دانشگاهیان آکسفورد را محکوم کرد که با اضافه شدن تصویری از ترزا می، نخستوزیر بریتانیا، اعتراض کردند. نمایشگاهی در مدرسه جغرافیا و محیط زیست با هدف الهام بخشیدن به نسل بعدی جغرافیدانان زن (ویل و الگوت، 2018).
به نظر میرسد که دانشجویان و کارکنان از عدم مشاوره خشمگین شدهاند و مناسب بودن گنجاندن پرتره ماه می را زیر سوال بردهاند. به عنوان نخست وزیر یک دولت محافظه کار که در اجرای کاهش شدید آموزش عالی نقش بسزایی داشته است، کنترل مهاجرت و گفتمان ترس آفرین را در مورد پناهجویان و پناهجویان ترویج می کند، در حالی که رهبری حزبی را که در مورد برگزیت تنظیم شده است، تبدیل به یک چهره بسیار بحث برانگیز شده است. . با این حال، وزیر دانشگاه از این اعتراض به عنوان فرصت دیگری برای انتقاد از صداها، برنامهها و جنبشهای «بدون پلتفرم» در دانشگاهها استفاده کرد.
در سال 2017، سلف او، جو جانسون، برادر بوریس جانسون، وزیر امور خارجه، تهدید کرد که دانشگاههایی را که سخنرانان همجنسگرا هراسی یا ترنسهراسی را ممنوع میکنند، با جریمهها و تحریمها مورد حمله قرار خواهد داد. در مصاحبه ای با پینک نیوز، یک روزنامه دگرباشان جنسی، او اظهار داشت که دانشگاه هایی که از این قوانین پیروی نمی کنند «ممکن است توسط دفتر تازه تأسیس دانشجویان جریمه، تعلیق یا در نهایت لغو ثبت شوند» (دافی، 2017). او همچنین ادعا کرد که این قوانین جدید "برای محافظت از آزادی بیان" مورد نیاز است (همان).
به دنبال جانسون، سام گیما، یک سال بعد اعلام کرد که «وقتی تفاسیر بسیار متفاوتی از قوانین وجود دارد، این خطر وجود دارد که آزادی بیان قانونی خفه شود، چه توسط مدیران خوشنیت اما پریشان، یا توسط بدخواهان. خرابکاران با قصد» (دافی، 2018). وی ادامه داد: «جامعهای که در آن مردم احساس میکنند حق مشروعی دارند که از بیان دیدگاههای شخصی خود در محوطه دانشگاه صرفاً به دلیل نامطلوب بودن یا غیرمحبوب بودنشان جلوگیری کنند، بسیار دلخراش است.» (همان).
در ارزش ظاهری، ممکن است با ارزیابی او موافق باشیم که "این خطر وجود دارد که تفسیر بیش از حد از انواع قواعد سرگیجه آور به عنوان یک ترمز برای آزادی بیان قانونی در دانشگاه عمل کند" (همان). با این حال، شور و شوق او برای آزادی بیان هرگز به دفاع از رویدادهایی که به دلیل اختلاف نظر در رابطه با فلسطین/اسرائیل لغو شده یا مشمول اقدامات «صندلی بیطرف» شدهاند، مرتبط نیست. به نظر نمی رسد که او از دانشجویان مسلمانی که جلسات دعا یا سخنرانان را تشکیل می دهند، دفاع کند. در همین حال، فعالان LGBTQ نگران هستند که نگرش وزیر و احکام آینده ممکن است به سخنرانان با دیدگاههای همجنسگرا هراسی و ترنسهراسی اجازه دهد تا جایگاه و پلتفرمهایی را به دست آورند.
در حالی که مطالعات جنسیتی به عنوان یک رشته در بریتانیا مانند مجارستان و جاهای دیگر مورد حمله قرار نگرفته است، آشکار است که درک محافظهکارانه و نابهنجار از جنسیت و جنسیت نیز کلید گفتمانها و سیاستهای جناح راست در بریتانیا است. ما نسخههای افراطی از مرکزیت ساختارهای جنسیتی فوقالعاده محافظهکار را در روشی میبینیم که دولت مجارستان، مشابه بسیاری از دولتهای خاورمیانه، تلاش میکند تا سیاستهای جنسیتی را با سیاستهایی که حول خانواده دگرجنسگرا میچرخد، جایگزین کند.
سخنان تنفرآمیز
جدای از رویکرد ناسازگار دولت به آزادی بیان، به وضوح بین ایده آزادی بیان به عنوان یک حق و اصل مطلق و مفهوم سخنان نفرت انگیز تنش وجود دارد. اگرچه باید اعتراف کنم که این تمایزات را پیچیده و مبهم می بینم.
من شخصاً نگران گرایش رو به رشد دانشآموزان به تقاضای فضاهای امن، با توجه به منطقه خاکستری بین «سخنان مشوق نفرت» و «گوش دادن به دیدگاههایی هستم که به اشتراک نمیگذارید». به نظر من، یک عنصر مهم آموزش، بیرون راندن دانشآموزان از مناطق امن و به چالش کشیدن دیدگاههای تثبیت شده است. من با نگرانیهای جوآن اسکات، که در زمینه آموزش عالی در ایالات متحده ظاهر شد، اما در بریتانیا نیز بسیار مرتبط است، شریک هستم. اسکات ناله می کند:
«اخلاقگرایی که در برخی دورهها آشکار است و برخی فعالیتهای دانشجویی، فراخوانها برای «هشدارهای محرک»، اصرار بر تجارب خود توسط کسانی که وضعیت اقلیتشان آنها را ساکت یا به حاشیه رانده است - که به «فضاهای امن» به عنوان یک موضوع نگاه میکنند. راهی برای جلب توجه در یک محیط نهادی و اجتماعی خصمانه یا غفلتآمیز، که در اعتراضاتی به راه میافتد که گاه نقضهای نادرست حقوقی است که باید به آنها احترام بگذارند و از آنها محافظت کنند.» (اسکات، 2017).
در حالی که من نگرانیهای او را به اشتراک میگذارم و آنها را مشکلساز میدانم، آنها درخواست رو به رشد حوزههای انتخاباتی جناح راست برای محافظت از آزادی بیان خود را توجیه نمیکنند. و اینجا یک پارادوکس و تناقض آشکار نمایان میشود: دولت بریتانیا نسبت به نسلهای جدید دانشآموزانی که «دانههای برف» حساس هستند، «که باید با واقعیت روبرو شوند و سختتر شوند» انتقاد میکند. در عین حال، همان دانشجویان "باید از ایده های رادیکال در محوطه دانشگاه محافظت شوند." (پرفکت و اسکات باومن، 2017).
در همین حال، تحقیقات انجام شده توسط Scoot-Bauman و تیم او در مورد آموزش عالی در بریتانیا نشان می دهد که:
خطرات واقعی آزادی بیان، نه از «نسل دانههای برف»، بلکه از ابتکارات دولت ناشی میشود. فشار خاصی بر گروه های دانشجویی مسلمان و علاقه مندان به خاورمیانه اعمال می شود. به نظر میرسد تحقیقات در حال انجام ما نشان میدهد که دانشجویان و کارکنان، مسلمان و غیرمسلمان، در نتیجه بحثها و فعالیتهای خود را خودسانسور میکنند.» (Perfect & Scott-Bauman 2017).
فشارهای زشت
من استدلال می کنم که مشکلات و چالش های پیچیده ای که در آموزش عالی در انگلستان و جاهای دیگر با آن روبرو هستیم، ما را مجبور می کند تا به آزادی آکادمیک به شیوه ای ظریف تر فکر کنیم. علیرغم تار بودن، می خواهم بر تفاوت بین آزادی بیان و آزادی آکادمیک تاکید کنم. جوآن اسکات تمایز مفیدی بین آزادی بیان، «حق بیان ایدههای خود، هر اندازه که ممکن است درست یا نادرست باشد» و آزادی آکادمیک «حمایت از حقوق اساتید بر اساس صلاحیت انضباطی» ارائه میکند (اسکات، 2017). در زمینه آموزش عالی ایالات متحده، اسکات همچنین بیان می کند:
«این روزها اشاره جناح راست به آزادی بیان تضمین های آزادی آکادمیک را از بین می برد، و به عنوان بسیاری از موارد نقض قانون اساسی، بیان متفکرانه و انتقادی ایده ها، اثبات برهان مبتنی بر بررسی دقیق شواهد، تمایز بین درست و نادرست را نادیده می گیرد. ، بین کار دقیق و شلخته، اعمال قضاوت مستدل. آزادی بیان آنها به معنای حق داشتن عقیده است، هر چند بی اساس، هر چند بی اساس، و این حق به هر مکان، هر نهادی گسترش می یابد. شاید به همین دلیل است که آزادی اصلی است که این روزها به شدت مورد استناد جناح راست قرار می گیرد – آزادی به معنای عدم وجود هرگونه محدودیت. از این منظر، پسران بد می توانند هر چه می خواهند بگویند، هر چند پست و نفرت انگیز. (اسکات، 2017)
ترسیم این وضعیت خاص، اگرچه به وضوح در متن ایالات متحده بیان شده است، اما تشابهات زیادی با تجاوزات و فشارهای فزاینده سیاستمداران، رسانه ها و اندیشکده های جناح راست در بریتانیا دارد. تاکنون، فشارها در بریتانیا به اندازه ایالات متحده وحشیانه و پست نبوده است، جایی که به نظر می رسد شکاف سیاسی گسترده تر از همه پرسی بریتانیا پس از برگزیت شدیدتر است. با این حال، سخنان اسکات در بالا بسیار آشنا به نظر می رسد.
ترک لندن
در حالی که به حرکت قریبالوقوع خود برای ترک لندن پس از 24 سال برای تصدی سمتی در ایالات متحده فکر میکنم، نگران حملات با انگیزه ایدئولوژیک و اغلب بحثآمیز به دانشگاهها و دانشگاهیان هستم. به گفته بتسی دیووس، وزیر آموزش ایالات متحده، تمام اساتید دانشگاه، «از اساتید کمکی گرفته تا روسای دانشگاه» در شستشوی مغزی دانشجویان مقصر هستند. دیووس در یک سخنرانی در کنفرانس کنش سیاسی محافظهکاران، دانشگاهیان را متهم کرد که دانشجویان را به «ایدئولوژی لیبرال» آلوده میکنند (Jaschick 2017). در حالی که در دنیای کنونی من «ایدئولوژی لیبرال» یک اصطلاح تحقیرآمیز است که به ایدههای سرمایهداری محافظهکار اشاره میکند، در DeVos و افق گفتمانی دولت او، «لیبرال» به نظر میرسد به معنای تفکر رادیکال غیر میهنی است. با این حال، علیرغم حمله دولت ترامپ به دانشگاهها، از این واقعیت که بسیاری از همکارانم در ایالات متحده در خط مقدم بیان حقیقت به قدرت بودهاند، احساس آرامش میکنم.
دانشگاه براون در پراویدنس، رود آیلند، که خانه جدید آکادمیک من خواهد بود، نیز نمونه ای عالی برای نشان دادن این است که آزادی آکادمیک نباید صرفاً با خودمختاری آکادمیک یکسان شود، اگرچه خودمختاری، البته، اصلی است که باید از آن دفاع کنیم. در تلاش برای آموزش خودم در مورد پدران قبلیمان که برای برابری جنسیتی در دانشگاه میجنگیدند، به یاد مبارزات لوئیز لامفر میافتم، استادی که وقتی در سال 1974 از تصدی بخش مردمشناسی در براون محروم شد، بههمراه سه همکار زن دیگر، او را گرفت. دانشگاه به دادگاه در یک توافق خارج از دادگاه، این دپارتمان مجبور شد از تصمیم خود مبنی بر عدم اعطای حق تصدی لامفر صرف نظر کند، علیرغم این استدلال که این تصمیم مبتنی بر استقلال دپارتمان به عنوان مستاجر اصلی آزادی آکادمیک است (پوروانچر، 2013).
توافق خارج از دادگاه نشان داد که شفافیت و اصل برابری مهمتر از اصل خودمختاری است.
همانطور که ما در مبارزه برای آزادی آکادمیک در زمینههای مختلف سیاسی و ملی پیوستهایم، باید درباره اصولی مذاکره کنیم که مفهومسازیهای مربوطه ما را مشخص میکند و احتمالاً تشخیص میدهد که ممکن است تنشها و دوگانگیهایی در آنچه به عنوان اولویتها در نظر میگیریم وجود داشته باشد.
بازتاب های پایانی
من در آلمان بزرگ شدم، جایی که خیلی زود فهمیدم که پیروی از دستورات دولت، اطاعت کورکورانه و سکوت ممکن است در واقع به معنای همدستی در جنایت باشد و می تواند منجر به جنایات وحشتناک شود. خیلی زود فهمیدم که توسعه یک قطبنمای اخلاقی مستقل و پیروی از اصول اخلاقی که ریشه در احترام به کرامت انسانی دارد و نه قوانین یک رژیم استبدادی، مهم است.
بنابراین من بسیار خوشحال و متاثر شدم از اینکه دیدم بیش از هزار نفر از دانشگاهیان ترکیه به اندازه کافی شجاع بودند تا طوماری را در ژانویه 2016 امضا کنند تا از جنایات و جنایات علیه مردم کرد، به ویژه در جنوب شرقی ترکیه فاصله بگیرند. از آن زمان، دانشگاهیان در ترکیه بهای بسیار زیادی را برای سخن گفتن و جسارت به چالش کشیدن رژیم استبدادی پرداخته اند.
در تمام دنیا وظیفه روشنفکران، مربیان و پژوهشگران این بوده است که حقیقت را به قدرت بگویند و در هنگام وقوع بی عدالتی سکوت نکنند. آزادی آکادمیک جزء لاینفک توسعه علوم اجتماعی و علوم انسانی از نظر تاریخی و جهانی بوده است. هر زمان که آزادی آکادمیک در معرض تهدید قرار گرفته است، می دانیم که کشوری در مشکل بزرگی قرار دارد: حمله به آزادی دانشگاهی قبلاً به این معنی بود که یک رژیم نتوانسته است متفکران خود را با استدلال های منطقی متقاعد کند زیرا نیاز به استفاده از اقدامات قهری برای حفظ کنترل دارد.
من این را نه تنها از معلمان تاریخم و مطالعههایم درباره آلمان نازی میدانستم، بلکه در حالی که در یک محیط نسبتاً آزاد بزرگ شدم و تحصیل کردم، به شدت از محدودیتهای شدید آزادی بیان و آزادی آکادمیک که برای محققان، معلمان، ایجاد میکرد، آگاه شدم. نویسندگان و روشنفکران عراق در دوران رژیم بعث.
در طول تحصیلات تکمیلی خود در قاهره در دهه 90، همچنین برای اولین بار با همدستی مدیریت دانشگاهی آشنا شدم که به جای دفاع از آزادی علمی کارکنان و دانشجویان خود، تسلیم فشارهای خارجی شده و خواستار سانسور شده است. این امر زمانی آشکار شد که یکی از همکارها و دوستانم پس از شکایت دانشجویی که پدرش سمت مهمی در ارتش داشت از غیراسلامی بودن محتوای برخی از قرائتها، مجبور شد فهرست مطالعهاش را در دانشگاه آمریکایی قاهره تغییر دهد. به جای دفاع از انتخاب دوستم در مورد مطالعه، مدیریت دانشگاه تسلیم شد و از او خواست که فهرست مطالعه را تغییر دهد و نسخه هایی از کتاب را از کتابخانه خارج کند.
از نظر تاریخی، یک رژیم مشروعیت، احترام و اعتبار را نه تنها در چشم جمعیت منتقد و متفکر خود، بلکه در چشم توده منتقد جهانی مردمی که به دموکراسی، عدالت و حقوق بشر معتقدند، از دست داده است. این روزها اما به نظر می رسد قوانین نامزدی به شدت تغییر کرده است. در سرتاسر جهان، عقلانیت و منطق، هر چقدر هم که طیف سیاسی گستردهای که قبلا داشتند، توسط پوپولیسم، اخبار جعلی و به اصطلاح حقایق جایگزین به چالش کشیده میشوند. در این عصر جدید که رسانههای اجتماعی موذیانه تهدید میکنند آزادی ذهن ما را از بین میبرند، و مواضع قطبیشده در حبابهای ایدئولوژیک محلهنشینی پرورش مییابند، اصل آزادی آکادمیک مورد مناقشه قرار میگیرد و برای اهداف مختلف سیاسی دستکاری میشود.
به یکباره، جناح راست سیاسی نه تنها آزادیهای دانشگاهی را در زمینههای مختلف سرکوب میکند، بلکه همزمان شروع به تبدیل شدن به مدافع سرسخت آزادی بیان کرده است و در نتیجه نه تنها به ضد روشنفکری تهاجمی میپردازد، بلکه فضا و بستری برای آزادی بیان فراهم میکند. ایده ها و اعمالی که با اصول برابری و عدالت در تضاد است.
منابع
بلک، ریچارد (2017)سخنرانان و رویدادهای افراطی: در سال تحصیلی 2016 2017'،
چاکرافت، جان (2018)روی صندلی های "خنثی"، در خبرنامه BRICUP 119، مارس 2018.
دافی، نیک (2017) دانشگاه ها باید به سخنرانان ضد تراجنسیتی اجازه دهند، در پینک نیوز، 19 اکتبر 2017.
قانون آموزش عالی و تحقیقات 2017.
جاشیک، اسکات. 2017.DeVos در مقابل دانشکده. آموزش عالی داخل، 24 فوریه.
نامه ای از دانشگاهیان LSE (2018) 20 فوریه 2018
ماندهای شفیق (2018)کمبریج به دلیل ممانعت از حضور فلسطینی ها در ریاست مجلس عذرخواهی کردk’، الجزیره نیوز، 6 مارس 2018.
پرفکت، سیمون و آلیسون اسکات باومن (2017) «آناتومی قضاوت: دانههای برف چگونه فکر میکنند؟»،
پوروانچر، اندرو (2013) باز کردن دروازه ها: آزادی آکادمیک و برابری جنسیتی در دانشگاه براون، 1974-1977، Paedagogica Historica، 49: 2 ، 273-292.
اسکات، جوآن (2017)درباره آزادی بیان و آزادی تحصیلی، در Journal of Academic Freedom, Vol. 8, 2017.
اسکات باومن، آلیسون و هیو تاملینسون (2017)جنگ سرد فرهنگی: خطر سیاست ضد افراط گرایی برای آزادی بیان دانشگاهیوبلاگ Inform: انجمن بین المللی وبلاگ رسانه های مسئول.
UCU (2015)پیشگیری از هدایت وظیفه برای شعب'. دسامبر 2015.
ویل، سالی و جسیکا الگوت (2018)آویزان، کنارهگیری و دوباره ربع: پرتره می در ردیف آکسفورد'، که در گاردین، 8 مه 2018
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا