در یک سال و نیم گذشته یونان دیگ جنگ طبقاتی بوده است. در دسامبر 2008، سایت آنارشیستهایی که با پلیس در خیابانها میجنگیدند، در تلاشی برای جلوگیری از نجات بانکها و کاهش هزینههای آموزش عمومی، در سراسر کشور رخ داد. در آن ماه، مجامع عمومی کارگران، مهاجران، دانشجویان و فقرا نیز برای هماهنگی مقاومت و برنامه ریزی برای اقدامات اعتراضی تشکیل شد. دانشآموزان در سراسر یونان نیز مدارس و دانشگاههای خود را اشغال کردند و آنها را به مراکز رادیکالیسم تبدیل کردند.
[I]. با وجود درگیریها در خیابانها، شورش با موفقیت به محل کار سرایت نکرد. این تا حدی به این دلیل بود که مقامات بزرگترین اتحادیهها نسبت به معترضان خصومت داشتند. آنها در مناسبت های مختلف اعضای خود را به ترک خیابان ها و بازگشت به کار دعوت کردند و دست اندرکاران این اقدامات را محکوم کردند.
[II]. نتیجه این بود که در پایان ژانویه قیام شروع به از دست دادن شتاب خود کرد.
خشم فزاینده ای که مردم یونان نسبت به دولت و سرمایه داری احساس کردند، اما ناپدید نشد. در طول سال 2009 درگیری های پراکنده بین فعالان و پلیس ادامه یافت. اقدامات اعتراضی منظم نیز انجام شد، به عنوان مثال در موارد متعدد کشاورزان کوچک جادهها را در سراسر کشور مسدود کردند.
[III]. در فوریه امسال، خشم مردم بار دیگر منفجر شد. در دو ماه گذشته، دولت یونان و ثروتمندان با تظاهرات گسترده ای روبرو شده اند که اگر به رشد خود ادامه دهند، می توانند با قیام دسامبر 2008 رقابت کنند یا حتی آن را تحت الشعاع قرار دهند.
دلیل اینکه این دور جدید اعتراضات گسترده رخ داده است این است که دولت یونان اعلام کرد که قصد دارد به کارگران و فقرا حمله کند تا بدهی دولت را کاهش دهد - که عمدتاً به دلیل کمک های مکرر برای ثروتمندان ایجاد شده بود. در بخشی از این امر، کاهش حقوق کارکنان بخش دولتی، افزایش مالیات بر ارزش افزوده و کاهش بودجه تامین اجتماعی اعلام شد. واکنش کارگران و فقرا به این هجوم تقریباً فوری بود. ساعاتی پس از آنکه نخست وزیر سوسیالیست جورج پاپاندرئو این اقدامات را در اواخر فوریه اعلام کرد، آنارشیست ها به کنفرانسی بین وزیر اقتصاد ملی و صنعتگران حمله کردند و روند کار را به طور چشمگیری متوقف کردند. چند روز بعد، کارکنان بخش دولتی، از جمله ماموران مالیات، پزشکان، پرستاران، معلمان و کنترلرهای ترافیک هوایی دست به اعتصاب 24 ساعته زدند. در این دوره یونان عملاً متوقف شد. در تظاهراتی که با اعتصاب همراه بود، کارگران با پلیس روبرو شدند و با استفاده از کامیون زباله سعی کردند از خطوط عبور کنند.
[IV]. در واقع، اقدامات معترضان شگفتانگیز بود، زیرا تظاهرات اتحادیهها در یونان معمولاً اموری نسبتاً بیسابقه هستند و واقعاً آغازی بود برای آنچه قرار بود پیش بیاید.
در 24
th در ماه فوریه، اعتصاب دیگری توسط بزرگترین اتحادیه های کارگری در یونان برگزار شد. با این حال، آنچه که مقامات اتحادیه انتظار نداشتند، خشونت اعتراضات همراه با اعتصاب بود. در یکی از اعتراضات، بیش از 40 نفر در آتن راهپیمایی کردند و درگیری خیابانی بین معترضان و پلیس در گرفت. در کنار این، نمادهای سرمایه داری مانند بانک های چند ملیتی نیز مورد هدف معترضانی قرار گرفتند که شیشه ها و نماهای آنها را شکستند. پس از آن، برخی از فعالان برای مدت کوتاهی بورس را به همراه وزارت دارایی اشغال کردند. به همین ترتیب، کارگران به منظور جلوگیری از چاپ قانون ریاضت اقتصادی، چاپخانه ملی را اشغال کردند. در حالی که کارگران تعدیل شده المپیک ایرویز دفاتر اداره کل حسابداری ایالتی را برای چند روز اشغال کرده بودند.
[V]. همزمان، آنارشیست ها در شهر یاننا نیز در اعتراض به اقدامات ریاضتی و دستگیری معترضان در سراسر کشور، مقر محلی حزب حاکم، پاسوک را اشغال کردند.
[ششم]. سپس با راهپیمایی 10 نفری به سمت پارلمان در روز 000 دنبال شد
th ماه مارس در بیرون از مجلس، درگیری های کوچکی بین معترضان و پلیس ضد شورش آغاز شد. در این جریان، مانولیس گلزوس، مبارز مقاومت ضد نازی که در طول جنگ جهانی دوم پرچم نازی را از آکروپولیس پایین آورد، توسط پلیس ضد شورش مستقیماً به صورت او گاز اشک آور شلیک شد. در نتیجه، معترضان تلافی کردند و سنگرهای آتشین در برخی از خیابان ها نصب شد.
[هفتم].
واضح است که دولت یونان از شدت این اعتراضات هراسان شده بود. در روزهای پس از آن، یک مقام پلیس اعلام کرد که "اتحادیه اروپا و دولت یونان آماده اعزام 7000 نیروی پلیس اروپایی قوی برای سرکوب چیزی هستند که ممکن است به نظر یک شورش آتی باشد."
[VIII]. سخنان این مقام مسئول اما تأثیر چندانی نداشت و مقاومت با برگزاری دور دیگری از راهپیمایی های اعتراضی گسترده در 11 ادامه یافت.
th ماه مارس بیش از 150 نفر به خیابان آمدند و به سمت پارلمان راهپیمایی کردند. در مسیر پارلمان، پلیس به یک بلوک بزرگ آنارشیستی حمله کرد و درگیری با گاز اشک آور و رد و بدل شدن کوکتل مولوتف آغاز شد. نبردها به زودی در سراسر آتن گسترش یافت و تا غروب سنگرهایی در محله آنارشیستی اگزارخیا برپا شد. در کنار این یک اعتصاب عمومی 000 ساعته برگزار شد که در آن بیش از 24 میلیون نفر، تقریبا یک سوم جمعیت، شرکت کردند.
[نهم]. چند روز بعد این اقدام با راهپیمایی دیگری به سمت پارلمان دنبال شد که بلافاصله مورد حمله پلیس قرار گرفت. بسیاری از جوانان حاضر در راهپیمایی با پرتاب بطری و سنگ به سمت پلیس تلافی کردند. علاوه بر این، کارگران شرکت دولتی انرژی دست به یک اعتصاب 48 ساعته زدند که باعث شد یونان درگیر خاموشی های ناگهانی باشد. اخیراً، یک اعتصاب عمومی دیگر فراخوان داده شد و قرار است در اواخر مارس یا اوایل آوریل برگزار شود.
علیرغم شدت اعتراضات و اقدامات جاری، فعالان و کارگران درگیر با چالش های متعددی روبرو هستند. شاید بزرگترین چالشی که آنها با آن روبرو هستند این است که بوروکراتهای دو تا از بزرگترین اتحادیههای اتحادیه، بخش خصوصی GSEE و بخش دولتی ADEDY، از نزدیک با حزب در قدرت، یعنی پاسوک سوسیالیست، که نیروی محرکه برنامههای ریاضت اقتصادی است، مرتبط هستند. . در واقع، GSEE و مقامات ADEDY اغلب از اتحادیهها بهعنوان سوپاپهای ایمنی استفاده میکنند که از طریق آن کارگران میتوانند خشم خود را تخلیه کنند، اما هرگز واقعاً سیستم را به چالش نمیکشند. در گذشته که اعتراضات در یونان افزایش یافته است، این مقامات از GSEE و ADEDY حمایت کرده اند. بار دیگر به نظر می رسد نشانه هایی وجود دارد که این مقامات در حال برنامه ریزی برای تکرار این موضوع هستند. به عنوان مثال، ابتدا قرار بود اعتصاب عمومی دیگری در 16 برگزار شودth ماه مارس با این حال، مقامات GSEE و ADEDY این را به بهانه اینکه خیلی به اعتصاب عمومی قبلی نزدیک است و قرار است اتحادیه ها در این دوره در کنگره شرکت کنند، به تعویق انداختند. بنابراین، آنها اعتصاب عمومی بعدی را برای ماه آوریل تغییر دادند، در اقدامی که به نظر می رسد می تواند برای متوقف کردن شتاب اعتراضات طراحی شود.
اگر قرار است شتاب اعتراضات حفظ شود، باید قدرت بوروکرات های اتحادیه برای تعیین دستور کار شکسته شود. در درازمدت، این کار احتمالاً میتواند از طریق کارگرانی انجام شود که به مبارزه علیه بوروکراتهای اتحادیهها دست میزنند تا اتحادیهها را به سازمانهای خودگردان، رادیکال و غیر سلسله مراتبی که توسط خود کارگران کنترل میشوند، تبدیل کنند. در حال حاضر نشانه هایی وجود دارد که ممکن است چنین روندی آغاز شده باشد. در طول 5
th در اعتراضات مارس، رئیس GSEE مورد حمله معترضان قرار گرفت و متهم به فروشندگی شد. به او غذا و سنگ پرتاب کردند و در نهایت مجبور شدند به پارلمان یونان در پشت ارتش پلیس ضدشورش پناه ببرند.
[X]. در واقع، این اقدامات کارگران ممکن است نشانه اولیه این باشد که آنها قصد دارند برای سوق دادن اتحادیهها به سمتی رادیکالتر مبارزه کنند و آنها را به سازمانهای رادیکال از پایین به بالا تبدیل کنند. مبارزه برای تبدیل اتحادیهها به سازمانهای از پایین به بالا، یک فرآیند طولانیمدت است و آیا میتوان چنین نبردی را با توجه به وسعت بوروکراتیزاسیون اتحادیهها پیروز کرد یا خیر، یک سوال باز است. در هر صورت، آنچه مسلم است این است که چنین نبرد یا پیروزی احتمالاً به این زودی ها به دست نخواهد آمد - و این به وضعیتی تبدیل می شود که مقامات مرتبط با پاسوک قطعاً برای مدتی آینده به طور قاطعانه مسئولیت بزرگترین اتحادیه ها را بر عهده خواهند داشت. این بدان معناست که برای تداوم اعتراضات، کارگران، مهاجران و فعالان احتمالاً باید تلاش کنند و از طریق ایجاد مجامع عمومی یا شوراهای کارگری، مانند دسامبر 2008، این مقامات اتحادیه را دور بزنند. در حال حاضر برخی از فعالان دانشجویی و آنارشیست ها در جریان دور کنونی اعتراضات، تلاش برای تشکیل مجامع عمومی را آغاز کرده اند.
چالش دیگری که به نظر می رسد احتمالاً با آن روبه رو می شود نیز چگونگی گسترش مبارزات فعلی در محل کار است. شاید یکی از به ظاهر بزرگترین ضعفهای قیام دسامبر 2008 این باشد که نتوانست با موفقیت به محیطهای کار گسترش یابد و تقریباً هیچ شغل کارخانهای رخ نداد، که به این معنی است که منافع ثروتمندان نسبتاً امن باقی میماند. اگر اعتراضات کنونی به اشغال کارخانهها گسترش پیدا کند، این احتمال وجود دارد که دولت یونان و نظام سرمایهداری اساساً به چالش کشیده شوند. با این حال، دور از اطمینان است که این واقعاً اتفاق خواهد افتاد. اما تنها یقین واقعی این است که مردم یونان دراز نمی کشند و صرفاً اقدامات ریاضتی را نمی پذیرند و حداقل در آینده قابل پیش بینی به شدت در برابر آنها مقاومت خواهند کرد.
[IV] www.libcom.org/news/اعتصاب-بخش-عمومی-فلج-یونان-10022010 10 فوریه 2010
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا