به نظر می رسد یک بازی زبانی در حال انجام است. یا بهتر است به عنوان یک مانور سیاسی مملو از نیت بد درک شود؟
دولتها و نهادهای بینالمللی با شگفتیهای فنآوری مدرن جمعآوری اطلاعات در اختیارشان، همچنان «راهحل دو کشور» را تأیید میکنند، در حالی که ناظران جامعه مدنی در همه طرفهای درگیری عمدتاً متوجه هستند که در حال حاضر، اسرائیل در امتناع خود از این موضوع قاطعانه است. اجازه می دهد تا یک کشور مستقل فلسطینی ظهور کند و هیچ فشاری از سوی کاخ سفید ترامپ احساس نمی شود که در غیر این صورت احساس کند. صرف نظر از احساسات، با حدود 700,000 شهرک نشین اسرائیلی که در شهرک سازی های غیرقانونی زندگی می کنند، موانع بر سر راه ایجاد نوعی کشور مستقل فلسطینی که قرار بود از دیپلماسی اسلو، ابتکار صلح عربی و نقشه راه چهارجانبه به وجود بیاید، مدت ها پیش به داخل کشور تبدیل شده است. حتی نمایندگان رسمی فلسطین در سازمان ملل یا اداره ساف در رامالله با نالهای از خشم یا حتی ناامیدی.
دنیل پایپس که همیشه در خدمت جاه طلبی های صهیونیستی است، بر طبل بازی پایانی مشت آهنینی می کوبد که مناقشه را با وضوح پیروزی اسرائیل و شکست فلسطینیان حل کند. در مورد راه حل دو حالتی، طعنه آمیز است که کلمات پایپ بیشتر از آنهایی که از پایتخت های جهان سرچشمه می گیرند، به صدا در می آیند. اسرائیل برای تقویت دشمن فانی خود) پس از شکست فلسطین، منطقی خواهد بود. تنها می توان واقعیت ناچیز را تصور کرد که "حس خوب" اسرائیل پس از تسلیم فلسطینی ها چه خواهد داشت! اما سوالی که در اینجا برای من جالب است این است که چرا پایپس می تواند واقعیتی را که سازمان ملل و گفتمان بین دولتی حاضر به اعتراف آن نیستند، روشن کند. ترامپ که همیشه دور از ذهن است، آنقدر رک است که از تایید راه حل دو دولتی امتناع کند، بنابراین، حداقل به طور ضمنی، اجماع بین دولتی/سازمان ملل را که دیگر روسای جمهور اخیر آمریکا همگی متعهد شده اند تا حد امکان اجرا کنند، نقض می کند. البته، فرار ترامپ به بهترین وجه به عنوان آمادگی مطیع او برای دریافت دستورات راهپیمایی خود از حداکثرگرایان صهیونیست داخلی که به سرمایه گذاری کمپین او برای ریاست جمهوری کمک کردند، توضیح داده می شود.
هایکو ماس، وزیر امور خارجه آلمان، در سفر اخیر خود به اسرائیل برای دیدار با محمود عباس، مجدداً بر اجماع بینالمللی زامبیها که گویی یک گزینه سیاسی زنده است، تأکید کرد و اعلام کرد که دولت جدید آلمان به راهحل دو کشوری برای این مشکل متعهد است. درگیری اسرائیل و فلسطین. چنین ادعایی در صورت رمزگشایی بهتر قابل درک است - دولت آلمان قصد اعمال هیچ گونه فشاری بر اسرائیل برای دستیابی به مصالحه سیاسی ندارد و به نظر می رسد که او از رهبری فلسطین می خواهد که خط مشی مشابهی را اتخاذ کند.
در سازمان ملل، شدیدترین انتقادها از اسرائیل همچنان تمایل این رژیم به ممانعت از پیشرفت به سوی راه حل دو کشوری است، که اگر کسی آگاه معتقد باشد که این یک گزینه سیاسی مناسب است، قابل توجه خواهد بود. برای مثال، در نکوهش مهم شورای امنیت از رفتار شهرکسازی اسرائیل (SC 2334. 23 دسامبر 2016)، مقدمه این عبارات توضیحی را نوشت: «ابراز نگرانی شدید مبنی بر اینکه ادامه فعالیتهای شهرکسازی اسرائیل بهطور خطرناکی حیات راهحل دو دولتی را به خطر میاندازد. در خطوط 1967. «بهطور خطرناکی خطرناک»، گویی که راهحل مدت زیادی از کار گذشته نیست. این نمایندگان دولتی در کدام سیاره زندگی می کنند؟ یا این دولت ها بهتر می دانند، اما دلایل ثانویه ای برای تظاهر متفاوت دارند؟
در بند 3 اجرایی قطعنامه مجمع عمومی (21 دسامبر 2017، A/ES-10/L.22) به طور قاطع (128-9، با 35 رای ممتنع) اقدام تحریک آمیز ترامپ برای به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت اسرائیل و به رسمیت شناختن اورشلیم به عنوان پایتخت اسرائیل را محکوم کرد. بنابراین سفارت آمریکا را جابجا کنید، یک ادعای مشابه گمراه کننده مطرح می شود: GA "تکرار می کند خواستار معکوس کردن روندهای منفی در زمین است که راه حل دو دولتی را به خطر می اندازد. من به اندازه کافی گستاخانه خواهم بود که بگویم «بیدار شو، دنیا»، راه حل دو کشور دیگر در تصویر صلح وجود ندارد، و شاید هرگز واقعاً چنین نبود.
فراخوان جدید برای صلح که کشش سیاسی بالقوه واقعی دارد و به طور فزاینده ای در جامعه مدنی مورد تایید قرار می گیرد، "پایان دادن به آپارتاید" است، که جایگزین تلاش های قبلی برای دستیابی به نتیجه ای که می تواند به یک دولت واقعی فلسطینی تبدیل شود، می شود: "پایان دادن به آپارتاید". اشتغال." به چند دلیل، این تاکید بر خروج از فلسطین اشغالی همیشه به اندازه کافی به واقعیت کامل رنج و مبارزه فلسطینی ها پاسخ نمی داد. در تاکید بر مصیبت طولانی مدت آوارگان فلسطینی و تبعیدهای غیرعمد ناکام ماند و از ذکر واقعیت تبعیض آمیز و از بسیاری جهات بدترکننده واقعیت روزمره اقلیت فلسطینی در اسرائیل صرف نظر کرد.
از برخی جهات، دلهرهآورترین بیانیه در این زمینه توسط اتحادیه بین المجالس (IPU) در سرزنش ابتکار ترامپ در مورد بیت المقدس که اخیراً با تأیید آشکار شورای ملی فلسطین منتشر شد، صادر شد: «IPU خاطرنشان کرد که این قطعنامه وضعیت حقوقی و سیاسی حل و فصل صلح آمیز بین اسرائیل و فلسطین و هرگونه امید به راه حل دو دولتی را تضعیف می کند. IPU تاکید کرد که به تلاش های خود برای ترویج گفتگو و صلح بین دو طرف اسرائیل و فلسطین و در منطقه خاورمیانه ادامه خواهد داد. آنچه در مورد چنین بیانیه ای ناراحت کننده است این است که به نظر می رسد گمان می رود که اسرائیل به کمترین درجه ای علاقه مند به مشارکت در گفت و گو در مورد شرایط صلح است، اگر این به معنای پیمودن راهی است که منجر به پیدایش کشور فلسطین می شود. حداقل شرط لازم برای گفتوگو، درجاتی از دوجانبه است که چند سالی است در طرف اسرائیلی وجود نداشته است، و تظاهر به اینکه چنین است راهی برای کنار زدن چالش واقعی است - هیچ کاری جز تماشا کردن اسرائیل در پیشبرد پایان یکجانبهاش انجام ندهید. بازی کنید یا به مبارزه برای جلوگیری از یک تراژدی اوج فلسطینی با خروج از سایه های دیپلماتیک و ورود به عرصه سیاسی سیاست اجباری بپیوندید.
اکنون زمان گفتگو و نمایش حسن نیت نیست. آن زمان خیلی وقت است که گذشته است. اکنون زمان تعامل، فشار، تحریم و تحریم است. وقتی دولتها برای پیگیری اهداف دست نیافتنی، چه خیرخواهانه و چه خیر جدی هستند، تحریمها، دیپلماسی اجباری را انتخاب میکنند و گزینه نظامی را روی میز میگذارند. من بسیار خوشحالم که گزینه نظامی را کنار می گذارم، در حالی که بر موضع پسا دیپلماتیک خشونت پرهیز از ستیزه جویانه پافشاری می کنم. مردم فلسطین به اندازه کافی رنج کشیده اند! آنها نباید بیشتر وسوسه شوند تا بر تاکتیک های بیهوده تکیه کنند. نه تنها سکوت در برابر بدی ها و رنج ها غیرقابل قبول است، انفعال و حتی بیشتر از آن آگاهی کاذب غیرقابل قبول است.
در نهایت، ما باید فکر کنیم که چرا تمرکز جامعه مدنی بر کمپین BDS بسیار بیشتر از این گفتمان دو دولتی بین دولتی و سازمان ملل متحد با مصیبت فلسطین هماهنگ است. اشاره من به برخورد تأثیرگذار هانا آرنت، اگر بحث برانگیز، در مورد محاکمه آیشمن بود، فاقد تفکر قبلی نبود. دولت ها و سازمان ملل به عنوان یک شبکه جهانی از دولت ها تمایلی به مقابله ندارند به طور جدی رنج دیگران مگر اینکه منافع ملی حیاتی و اولویت های ژئوپلیتیکی اعضای اصلی آن حکم کند. در اینجا، با توجه به اینکه اسرائیل به یک قدرت منطقه ای تبدیل شده است که بدون قید و شرط توسط ایالات متحده، مشروط توسط غرب به عنوان یک کل حمایت می شود، و اکنون به صورت فرصت طلبانه حتی توسط اکثر دولت های عربی، واقعیت های ژئوپلیتیکی به نفع یک موضع بین المللی است که با اخلاقی سازی، پیچش های فریبنده را به همراه دارد. لفاظی، سیلی های گاه و بیگاه بر مچ اسراییل، و گلدسته ای از توهمات در قالب تشریفاتی برای بیعت بی معنی با تداوم حیات راه حل دو دولتی. ما نیاز به شفافیت اراده داریم تا اعلام کنیم که تأیید راه حل دو دولتی در شرایط کنونی دلیلی بر این است که پیش پا افتاده بودن شر در زمان ما ادامه دارد.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا