شرم آور، شرم آور، غیرقانونی، و بله، خطرناک. اینها کلماتی هستند که هر بار که دولت بوش تلاش دیگری برای تحکیم قدرت اجرایی می کند، در حالی که خود را در مخفی کاری و فریب می پوشاند، به ذهن خطور می کند.
و مقامات آن هرگز متوقف نمی شوند. در ماه مه، شهروندان برای مسئولیت و اخلاق در واشنگتن، یک گروه غیرانتفاعی، واصل یک دعوی قضایی به دنبال اطلاعات از دفتر اداری کاخ سفید در مورد تخمینی پنج میلیون پیام الکترونیکی که به طور مرموزی ناپدید شد از سرورهای کامپیوتری کاخ سفید بین مارس 2003 تا اکتبر 2005. کنگره می خواهد بررسی کند که آیا این پیام ها حاوی شواهدی در مورد اخراج XNUMX وکیل ایالات متحده هستند که ممکن است از استفاده از موقعیت خود برای کمک به نامزدهای جمهوری خواه یا آسیب رساندن به دموکرات ها خودداری کرده باشند.
اولین واکنش دولت به یک رسوایی دیگر این بود اسکراب بخش درخواست قانون آزادی اطلاعات (FOIA) از وب سایت دفتر کاخ سفید. یک روز آنجا بود؛ روز بعد ناپدید شده بود. سپس، وکلای منصوب شده توسط بوش از وزارت دادگستری تلاش کردند تا یک قاضی فدرال را متقاعد کنند که دفتر اداری کاخ سفید تحت نظارت قانون آزادی اطلاعات قرار ندارد زیرا یک «آژانس» نیست. آژانس غیرقانونی که به تازگی برچسب زده شده است، در واقع، افسر FOIA خود را داشت و در طول 65 ماه گذشته به 12 درخواست FOIA پاسخ داده بود. وب سایت خود آن را به عنوان موضوع درخواست های FOIA فهرست کرده بود.
برای کسانی که ممکن است فراموش کرده باشند، کنگره قانون آزادی اطلاعات را در سال 1966 تصویب کرد تا مقامات و سازمان های دولتی را در برابر نظارت عمومی پاسخگو کند. این قانون به قانون ملی ما تبدیل شد و به ما این امکان را داد که بدانیم مقامات منتخب ما واقعاً چه میکنند، نه اینکه آنها چه میگویند. کنگره صراحتاً اطلاعات طبقه بندی شده را از درخواست های FOIA مستثنی کرد تا از امنیت ملی محافظت کند.
دولت بوش با تحقیر مسئولیت پذیری، به سرعت متوجه شد که چگونه قانون را دور بزند. در 12 اکتبر 2001، تنها یک ماه پس از حملات 9 سپتامبر، جان اشکرافت، دادستان کل، از یک کشور آسیب دیده سوء استفاده کرد تا اطمینان حاصل کند که اگر درخواست ها به سادگی رد نمی شوند، سرعت پاسخ به درخواست های FOIA به طور یخبندان کاهش می یابد.
اکثر آمریکایی ها از آنچه اتفاق افتاده بی اطلاع بودند - و احتمالا هنوز هم هستند. اگر چنین است، میخواهم به شما یادآوری کنم که شفافیت دموکراتیک با چه سرعتی پس از 9 سپتامبر از بین رفت و چرا این رد اخیر تحریفآمیز قانون برتر ما بیش از یک موضوع گذرا است. چرا این در واقع یک جنبه اساسی از نقض مداوم حقوق و آزادی های مدنی ما، کنترل و تعادل سیستم حکومتی ما، و بله، حتی قانون اساسی ما توسط این دولت است.
به حالت زانو زده
دروغ ها و فریب هایی که برای گسترش قدرت اجرایی در نظر گرفته شده بود، پس از 9 سپتامبر به سختی قابل تشخیص نبودند، با این حال آنها تمایل داشتند از زیر صفحه رادار سیاسی و رسانه ای خارج شوند. برای دانستن اینکه چه اتفاقی در حال رخ دادن است، مجبور نیستید یک خودی با دسترسی ویژه به مقامات دولتی یا اسناد طبقه بندی شده باشید. در آن زمان، من یک سرمقاله و مقاله نویس بودم سان فرانسیسکو کرونیکل. از اتاقک کوچکم در روزنامه، یادداشتی را خواندم که دادستان کل جان اشکرافت به همه آژانس های فدرال فرستاد. خلاصه و دقیق، اساساً به آنها اجازه داد برای مقاومت در برابر درخواست های FOIA و به آنها اطمینان داد که وزارت دادگستری از امتناع آنها حمایت خواهد کرد. اشکرافت نوشت: «وقتی درخواستهای FOIA را به دقت بررسی میکنید، و تصمیم میگیرید که سوابق را به طور کامل یا جزئی در نظر بگیرید، میتوانید مطمئن باشید که وزارت دادگستری از تصمیم شما دفاع خواهد کرد، مگر اینکه مبنای قانونی مناسبی نداشته باشد یا خطری غیرقابل توجیه داشته باشد. تأثیر نامطلوب بر توانایی سایر سازمانها برای حفاظت از سایر سوابق مهم.»
وی سپس توضیح داد: "هر تصمیم صلاحدید آژانس شما برای افشای اطلاعات محافظت شده تحت FOIA باید تنها پس از بررسی کامل و عمدی منافع حریم خصوصی سازمانی، تجاری و شخصی که ممکن است با افشای اطلاعات دخیل باشد، اتخاذ شود."
و من تعجب کردم که آیا چنین محدودیت ها و عدم پاسخگویی چه ربطی به یافتن و تعقیب تروریست ها دارد؟ چرا محدودیت های جدید؟ با عصبانیت نوشتم سرمقاله برای تاریخچه در مورد تلاش همه جانبه وزارت دادگستری برای سانسور آزادی اطلاعات. ("همه ما می خواهیم از ملت خود در برابر اقدامات تروریستی بیشتر محافظت کنیم. اما هرگز نباید اجازه دهیم که حق مردم برای دانستن، که در قانون آزادی اطلاعات ذکر شده است، به خاطر راحتی رسمی سرکوب شود.")
ساده لوحانه و بی حوصله منتظر بودم تا روزنامه های دیگر به چنین تلاش آشکاری که دولت را در برابر مردم پاسخگو نمی کند، واکنش نشان دهند. اتفاق زیادی نیفتاد. تعداد انگشت شماری از رسانه ها به یادداشت اشکرافت اشاره کردند، اما من تعجب کردم که روزنامه های مهم ملی کجا بودند؟ پاسخ این بود: با زانوی خم شده، به جای پرسیدن سوالات سخت، به عنوان تنوگراف کار می کردم. اشکرافت لحظه تاریخی را به درستی ارزیابی کرده بود. با آغاز جنگ جهانی علیه تروریسم توسط دولت، و کشور همچنان درگیر حملات 11 سپتامبر بود، او توانست به آژانسها دستور دهد که دیواری از محرمانه را در اطراف دولت شروع کنند.
پس از 9 سپتامبر، هم کارشناسان و هم مطبوعات به نظر فراموش کردند که از سال 11، قانون آزادی اطلاعات به افشای انواع اعمال رسمی جمجمه کشی کمک کرده بود، که بسیاری از آنها قوانین ما را نقض می کردند. همچنین به نظر میرسید که آنها فراموش کردهاند که تمام اسناد طبقهبندی شده قبلاً در برابر درخواستهای FOIA محافظت شده و در دسترس عموم نبوده است. به عبارت دیگر، اکثر آژانس ها دلیلی برای رد درخواست های عمومی FOIA نداشتند.
با این حال، چند نفر توجه داشتند. در فوریه 2002، رئیس کمیته قضایی، سناتور پاتریک لیهی (D-VT) خواسته اداره حسابداری عمومی (GAO) برای ارزیابی "اجرای FOIA". قوانین جدید اشکرافت خط مشی دادستان کل سابق جانت رنو را از سال 1993 معکوس کرده بود. لیهی به GAO یادآوری کرد: "سیاست قبلی" از گشایش در عملیات دولت حمایت می کرد و فرض بر افشای سوابق آژانس را در پاسخ به درخواست های FOIA تشویق می کرد، مگر اینکه آژانس به طور منطقی پیشبینی کرده بود که افشا برای منافعی که با یک معافیت خاص محافظت میشود، مضر است.»
و تاثیر یادداشت کم توجه اشکرافت چه بود؟ دقیقاً همان چیزی که از یک ریاست جمهوری که بر اساس رازداری و فریب ساخته شده است انتظار دارید - با توجه به اینکه رسانه ای که هر دو را تا حد زیادی نادیده می گیرد. سیاست جدید دادستان کل موفقیت آمیز بود. در 8 اوت 2007، ائتلاف روزنامه نگاران برای دولت باز صادر شده «هنوز در انتظار پس از این همه سال»، گزارشی اهانت آمیز که تأثیر تفاهم نامه اشکرافت را بر پاسخ های FOIA مستند می کند. تجزیه و تحلیل آنها نشان داد که "تعداد درخواست های FOIA پردازش شده 20٪ کاهش یافته است، تعداد پرسنل FOIA 10٪ کاهش یافته است، عقب ماندگی سه برابر شده است و هزینه رسیدگی به یک درخواست 79٪ افزایش یافته است." در همان سالها، دولت بوش تلاش بزرگی را برای برچسبگذاری بیشتر اسناد دولتی به صورت طبقهبندی شده آغاز کرد. آنها حتی در طبقهبندی مجدد اسنادی که مدتها قبل عمومی شده بودند، کار کردند و اطمینان حاصل کردند که اطلاعات کمتری از طریق درخواستهای FOIA در دسترس خواهد بود. و مطالبی که آنها ارسال می کردند اغلب چنان به شدت ویرایش می شد که بی معنی بود.
"جنایت های نرم" جنایات خشونت آمیز را فعال می کند
شش سال پس از آنکه اشکرافت سیاست خود را تعیین کرد، برخی از قانونگذاران ما بالاخره شروع به پرداختن به آنچه او در سال 2001 به دست آورد، کردند. در آوریل 2007، مجلس نمایندگان تصویب قانون برای تقویت و تسریع قانون آزادی اطلاعات. در 3 آگوست، سناتورها پت لیهی، یک بار دیگر رئیس کمیته قضایی، و جان کورنین (R-TX) با موفقیت قانون دولت باز را به قانون تبدیل کردند، علیرغم مخالفت شدید سناتور جان کیل (R-AZ) که از دولت خارج شد. قبلاً این صورت حساب را متوقف کرده بود. مانند لایحه مجلس، قانون تلاش برای سهولت دسترسی به اسناد دولتی.
فرقی ایجاد میکند؟ احتمالا نه. ائتلاف روزنامه نگاران برای دولت باز نمایش ها این قانون بسیار ضعیف و در معرض خطر است که نمی تواند در برابر چنین دولتی مؤثر واقع شود. استیون افترگود، مدیر پروژه رازداری دولتی برای فدراسیون دانشمندان آمریکایی یادداشت ها که دولت ممکن است در ادعای اینکه دفتر اداری کاخ سفید یک "آژانس" نیست موفق شود. افترگود در این باره گفت: «این ناپسند است و یک ژست مخالفت با هنجارهای دولت باز است. واشنگتن پست. اما به نظر می رسد که یک بدنه کاخ سفید می تواند یک روز آژانس باشد و روز بعد دیگر وجود نداشته باشد، هر چند که ممکن است پوچ به نظر برسد.
این نه تنها پوچ است. خطرناکه. این دولتی است که معتقد است هر بار که از اختیارات ظاهراً ذاتی یک فرماندهی کل ریاست جمهوری نام می برد یا کلمات "امتیاز اجرایی" را به کار می برد، اختیار کامل دارد که قانون را نادیده بگیرد. ادعای غیر آژانسی بودن آن تنها نمونه دیگری از سرپیچی متکبرانه آن از قوانین تصویب شده توسط کنگره است.
لغو FOIA توسط اشکرافت، به دنبال قانون میهن پرستان، تنها آغاز یک سری طولانی از تلاش ها برای گسترش قدرت اجرایی بود. به عنوان مثال، بوش به نام مبارزه با «جنگ علیه تروریسم» و «امنیت ملی». صادر شده یک فرمان اجرایی در 1 نوامبر 2001 که سوابق ریاست جمهوری را به طور نامحدود مهر و موم کرد، نقض آشکار قانون سوابق ریاست جمهوری در سال 1978 که در آن کنگره حق مردم را برای مشاهده سوابق ریاست جمهوری 12 سال پس از ترک سمت رئیس جمهور تضمین کرده بود.
و این چه ارتباطی با جلوگیری از یک حمله تروریستی احتمالی داشت؟ البته هیچی. اتفاقاً 12 سال از خروج رونالد ریگان از دفتر بیضی می گذشت. بسیاری از مردم، مانند من، معتقد بودند که قفل کردن روزنامههای ریگان تلاشی بود برای جلوگیری از خواندن اسنادی توسط روزنامهنگاران و مورخان که ممکن است پاپا بوش (معاون رئیسجمهور وقت ریگان) و دیگران را که تا آن زمان کارمندان دولت جوانتر بوش را کار میکردند، دخیل دانست. - به عنوان شرکت کنندگان فعال در رسوایی ایران کنترا.
وقتی کاخ سفید ادعا کرد که دفتر اداری آن مشمول FOIA نیست، سرمقاله 24 اوت در نیویورک تایمز - اکنون نسبت به بیاعتنایی بوش به حاکمیت قانون هوشیارتر است. خواسته، "دولت دقیقاً چه چیزی را می خواهد پنهان کند؟" این به درستی استدلال کرد که «امتناع دولت از پیروی از قوانین دولت باز در نهایت مهمتر از هر رسوایی واحدی است. قانون آزادی اطلاعات و سایر قوانین حق دانستن به تصویب رسیدند زیرا شفافیت دولت برای یک دموکراسی حیاتی است.
چقدر درست. زمان زیادی طول کشیده است تا مدارک ما متوجه شود که جنایات "نرم" در واقع حملاتی سخت علیه دموکراسی ما هستند. محدودیتهای FOIA و فرمان اجرایی برای مهر و موم کردن سوابق ریاستجمهوری ممکن است در مقایسه با جنایات ارتکابی در ابوغریب، حدیثه، و گوانتانامو رام به نظر برسد، بدون در نظر گرفتن نظارت بدون مجوز، تحویل فوقالعاده مظنونان ترور ربوده شده به زندانهای رژیمهایی که شکنجه میکنند. ، و زندانی شدن رزمندگان به اصطلاح دشمن.
اما در این فکر غافل نشوید که عمل سانسور اطلاعات، محافظت از مردم آمریکا در برابر آگاهی از اساسی ترین کارکردهای دولت خود، برای دموکراسی کمتر از جنایات جنگی یا اعمال شکنجه خطرناک است. در واقع، این جنایات نرم پنهان کاری و فریب بود که کارزار موفقیت آمیز دولت بوش را قادر ساخت تا کشور ما را به جنگ در عراق بکشاند - و بنابراین مرتکب جنایات جنگی و اعمال شکنجه شوند.
لازم نیست مورخ باشید تا بدانید که جنایات "نرم" همان چیزی است که جنایات سخت را ممکن می کند. آنها همچنین می توانند منجر به یک دیکتاتوری اجرایی و حذف گرامی ترین حقوق و آزادی های مدنی ما شوند.
روث روزن، مورخ و روزنامه نگار، ستون نویس سابق لس آنجلس تایمز و سان فرانسیسکو کرونیکل، تاریخ و سیاست عمومی را در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی تدریس می کند و از اعضای ارشد موسسه لانگ ویو است. نسخه به روز شده کتاب او، The World Split Open: چگونه جنبش زنان مدرن آمریکا را تغییر داد در ژانویه 2007 منتشر شد.
[این مقاله برای اولین بار در Tomdispatch.com، وبلاگی از موسسه ملت، که جریان ثابتی از منابع جایگزین، اخبار و نظرات تام انگلهارت، سردبیر طولانی مدت در انتشارات را ارائه می دهد. یکی از بنیانگذاران پروژه امپراتوری آمریکا و نویسنده ماموریت ناتمام (کتاب های ملت)، اولین مجموعه مصاحبه های Tomdispatch.]
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا