بیش از یک سال پیش، در خانه ای نزدیک مرز مصر در رفح، در نوار غزه نشستم. طلسم دختری پنج ساله با موهای مجعد روی بغلم بود. خواهر و برادران بزرگترش تکالیف خود را با موسیقی پسزمینه کوبیدن گلولهها به دیوارها انجام دادند. بچهها آنقدر مشتاق تیراندازی از برجهای تک تیرانداز و تانکهای اسرائیلی بودند که حتی هیچ واکنشی نشان ندادند تا اینکه صدای تیراندازی آنقدر بلند شد که بزرگترها برای زمین شیرجه زدند، نوزادان برای پناهگاه شکننده آغوش مادرشان.
من در آنجا با جنبش همبستگی بین المللی بودم که از مقاومت غیرخشونت آمیز علیه اشغال حمایت می کند. من میآمدم تا به تیمهایی کمک کنم که با عضو ما راشل کوری، که توسط یک سرباز در یک بولدوزر در حالی که تلاش میکرد تخریب خانه را متوقف کند، له شد، و با تام هرندال که در تلاش برای نجات گروهی از کودکان تیراندازی شد، کمک میکردم. زیر آتش یک برج تک تیرانداز اسرائیلی قرار گرفتند.
به آنها فکر می کنم، به خانواده هایی که ملاقات کردم و کودکان آسیب دیده ای که هر وقت به خیابان ها می رفتیم دسته جمعی دنبالمان می کردند، همانطور که گزارش های وحشتناک هفته های گذشته را در رفح می خواندم. خانههایی که من در آن اقامت داشتم با خاک یکسان شدهاند، همراه با محلههای شلوغی که در آن پیرمردها هنگام گرگ و میش به ملاقات یکدیگر میرفتند تا روی آتشی کوچک چای دم کنند و صحبت کنند، جایی که زنان هنوز در تنورهای گلی نان میپختند. باغ های زیتون، درختان پرتقال به بولدوزر افتاده اند. کودکانی مانند کسانی که من در آغوش گرفتم و برایشان آواز خواندم و والدینشان در تظاهرات اعتراضی به تخریب جوامعشان کشته شده اند.
برای امیدوارتر کردن زندگی آنها و حفاظت از جان کودکان اسرائیلی، بسیار مهم است که محور واقعی سیاستهای فعلی شارون را درک کنیم. شارون شعبده باز است که می گوید: اینجا را نگاه کن! در حالی که عمل واقعی جای دیگری است. شارون می گوید: «اینجا را نگاه کن! ما از غزه بیرون می رویم!» و بوش میگوید: «بسیار خوب، و در عوض، ما دیگر به آنچه که شما در کرانه باختری انجام میدهید نگاه نمیکنیم.» اما غزه و کرانه باختری با هم مرتبط هستند و اگر به هر دو نگاه نکنیم، قربانی بازی پوسته خواهیم شد.
شلیک گلولههای تانک و هلیکوپتر به جمعیتی از تظاهرکنندگان صلحجو چنان خشمانگیز بود که در نهایت توجه جهانیان خسته و بدبین را به خود جلب کرد. اما ارتش اسرائیل در ماههای گذشته، زمانی که مقاومت مدنی در کرانه باختری به وجود آمده، به تظاهرات غیرخشونتآمیز با خشونت شدید پاسخ داده است. این جنبش غیرخشونتآمیز رو به رشد در مقابل دیوار به اصطلاح «امنیتی» که ارتش در حال ساختن آن است، متمرکز شده است، دیواری که راه خود را به اعماق خاک فلسطین میپیچد، زمینهای کشاورزی را بدون غرامت مصادره میکند، تپههای سبز را زخمی میکند، درختان باستانی زیتون را ریشهکن میکند، و همین جوامع را نابود میکند. که در طول تاریخ صلح آمیزترین روابط را با همسایگان اسرائیلی خود داشته اند.
این تظاهرات توسط بین المللی های جنبش همبستگی بین المللی، سرویس بین المللی صلح زنان و سایر گروه های حقوق بشر حمایت شده است. روستاییان همچنین از جامعه صلح اسرائیل درخواست کمک کردهاند و گروههایی مانند خاخامها برای حقوق بشر، بت شالوم، و آنارشیستها علیه دیوار به همراه بسیاری دیگر پاسخ دادهاند. فلسطینیها، اسرائیلیها و بینالمللیها در کنار هم با چماقها، اسبها و دستگیریها مواجه شدهاند و با بمبهای صوتی، گاز اشکآور، گلولههای فولادی روکش لاستیکی و گلولههای واقعی به سمت آنها شلیک شدهاند. تنها در روستای بیدو، در تظاهرات مسالمت آمیز و غیرمسلحانه، پنج فلسطینی به ضرب گلوله کشته شدند و یک فلسطینی بر اثر استنشاق گاز اشک آور جان باخت. اسرائیلی ها نیز به شدت مجروح شده اند و بسیاری به طور خصوصی به من اعتراف کرده اند که معتقدند کشته شدن یک اسرائیلی فقط مسئله زمان است.
انتفاضه اول، در اواخر دهه هشتاد، اساساً یک جنبش مقاومت مدنی بود که همه بخشهای جامعه را درگیر اعمال عدم تبعیت از اشغالگری، مانند تحریم، توقف کار و شورش مالیاتی کرد. در میان فلسطینیها، انتفاضه اول بهعنوان آوردن اسرائیل به میز مذاکره، تأسیس ساف بهعنوان صدای مذاکرهکننده جنبش فلسطین، و زمینهسازی برای توافقهای صلح اسلو دیده میشود.
اما روند اسلو به طور گسترده به عنوان یکی از خیانت دیده می شود. در طول دهه اسلو، اسرائیل به تأمین مالی و حمایت از شهرکهای غیرقانونی - حومههای واقعاً مسلح که بر بالای تپهها کاشته شدهاند - در کرانه باختری و غزه ادامه داد و تعداد شهرکنشینان را دو برابر کرد. آنها زمین های فلسطینی ها را بدون غرامت مصادره کردند، شبکه ای از جاده ها ساختند که برای فلسطینیان ممنوع است و جوامع آنها را تقسیم و تقسیم می کند، و زیرساخت نظامی عظیمی را برای محافظت از شهرک نشینان و کارکنان ایست های بازرسی ایجاد کردند که آزادی رفت و آمد فلسطینی ها را محدود می کند. با اسلو منجر به عدم اعتقاد به حسن نیت دولت اسرائیل شد و زمینه را برای مبارزه مسلحانه که مشخصه انتفاضه دوم است، ایجاد کرد.
تنها بخش کوچکی از مردم فلسطین به طور فعال در مقاومت مسلحانه شرکت می کنند. اکثریت قریب به اتفاق مردم می خواهند از حقوق خود دفاع کنند، اما نمی خواهند بکشند. یک جنبش توده ای از مقاومت مدنی می تواند راهی برای آن مبارزه فراهم کند و همدردی و حمایت بین المللی را برانگیزد. جنبشی که در آن فلسطینیها و اسرائیلیها در کنار هم، با همان چماقها و گلولههایی که در ماههای گذشته بودهاند، مبارزه میکنند، به شدت پایگاه قدرت جناح راست اسرائیل را تهدید میکند. بنابراین این جنبش باید سرکوب شود، رهبران آن دستگیر شوند، فعالان صلح بین المللی از ورود منع شوند، و تظاهرات وحشیانه سرکوب شوند. تیراندازی به تظاهرکنندگان در کرانه باختری، زمینه را برای گلوله باران تظاهراتی در غزه و کشته شدن ده ها فلسطینی فراهم می کند.
کرانه باختری هدف خروج شارون از غزه است. غزه منابع کمی دارد، بخشی از اسرائیل کتاب مقدسی نبود، و شامل یک جمعیت بزرگ و سرکش فلسطینی است که نمیتوانند به راحتی با اسرائیل ادغام شوند، بدون اینکه جمعیتی را تهدید کند که این تصور ضعیف را حفظ میکند که اسرائیل میتواند هم یهودی و هم دموکراتیک باشد، در حالی که حقوق کامل را انکار میکند. به بیست درصد شهروندان خود که فلسطینی هستند و کسانی که در این سرزمین ها زندگی می کنند را برای چندین دهه تحت حکومت نظامی نگه می دارد.
در مسابقه این منطقه، کرانه باختری جایزه است. این شامل برخی از حاصلخیزترین زمین ها، دو سفره اصلی آب زیرزمینی و مناطقی با زیبایی های طبیعی بکر است. مهمتر از همه، این سرزمین تاریخی کتاب مقدس است، جایی که ابراهیم در آن راه رفت و در آنجا دفن شد، جایی که یوشع در نبرد خود در اریحا جنگید، جایی که انبیا رعد و برق می زدند و عیدها جشن می گرفتند. کرانه باختری یهودیه و سامره، قلب سرزمین موعود بود.
معامله غزه برای موافقت ضمنی بوش با الحاق کرانه باختری برای شارون معامله خوبی به نظر می رسید. با این حال، او نمیتوانست این معامله را به جناح راست حزب خود بفروشد، که نمیخواهند حتی یک اینچ دست از کار بکشند یا به اندازه یک خانه عقبنشینی کنند. بنابراین اکنون ارتش حملات به سربازان را با تخریب گسترده خانه ها و جنگ همه جانبه علیه غیرنظامیان جبران کرده است.
دیوار "امنیتی" پاسخی به بمب گذاری های انتحاری یا برخی شرایط تشدید شده خطر نیست. این بخشی از یک استراتژی طولانی برنامه ریزی شده است که از دهه 1970 برای گسترش کشور اسرائیل به سرزمین های مورد علاقه کرانه باختری اجرا شده است. یکی از بخشهای این استراتژی، ساخت شهرکهای غیرقانونی است که دیوار آنها را محصور کرده و در واقع به همراه زمینهای کشاورزی اطراف آن را ضمیمه میکند و معیشت کشاورزان فلسطینی همسایه را از بین میبرد. پیچ و خم به هم پیوسته موانع بسیاری از روستاهای فلسطینی را منزوی می کند، آنها را پشت سیم خاردار محصور می کند، ارتباط آنها را با یکدیگر و بقیه کرانه باختری قطع می کند و آنها را به زندان های روباز تبدیل می کند. دیوار و شهرکها همچنین با ساخت بزرگراه فراملی اسرائیل مرتبط هستند، که جمعیت درون اسرائیل را به سمت شرق، نزدیکتر به بلوکهای شهرکسازی منتقل میکند تا بتوانند به بخشهای کاملاً یکپارچه اسرائیل تبدیل شوند.
دیوار زمینی را مصادره می کند که در بالای سفره های آب اصلی منطقه قرار دارد. در حال حاضر شهرک نشینان که کمتر از 10 درصد از جمعیت کرانه باختری را تشکیل می دهند، از 80 درصد منابع آبی استفاده می کنند. دیوار آنچه باقی مانده را می گیرد.
دیوار پایان هر کشور احتمالی فلسطین است. راه حل دو دولتی برای بسیاری از فلسطینی ها یک سازش بی میل بود، اما توسط رهبری آنها و اکثریت قریب به اتفاق کسانی که در سرزمین های اشغالی زندگی می کنند پذیرفته شد و از آن حمایت شد. تقریباً 80 درصد از سرزمین تاریخی فلسطین را به اسرائیل واگذار کرد، در ازای وعده ایجاد یک کشور خودمختار در 20 درصد دیگر. برای اکثر اسرائیلی ها، این راه حل معقولی به نظر می رسید و اکثر فلسطینی ها مایل به پذیرش آن بودند، هرچند با اکراه.
با ساخت دیوار، این گزینه از بین رفته است. این دیوار قلمرو، آب یا منابع کافی برای تشکیل یک دولت باقی نمی گذارد. زندانهای منزوی و روباز از مراکز جمعیت فلسطین ایجاد میکند.
چه شما شخصاً طرفدار راه حل دو دولتی، یک دولتی یا بدون دولتی باشید، حذف یکجانبه یکی از گزینه های اصلی برای منطقه راهی برای ایجاد صلح یا امنیت نیست. و اگر سیاستهای شارون گزینه یک کشور جداگانه را برای فلسطینیها حذف کند، باید بپرسیم که او در حال برنامهریزی چه پایانی است؟ اشغال ابدی، حبس مؤثر ابدی برای چهار میلیون نفر؟ انتقال؟ نسل کشی آشکار؟ این گزینهها، در جاهای دیگر، «پاکسازی قومی» نامیده میشوند و هیچیک از آنها احتمالاً امنیت یا صلح بیشتری را برای اسرائیل یا بقیه جهان به ارمغان نمیآورند.
یک سیاست واقعی امنیتی با تعلیق از سوی اسرائیل، ساخت دیوار، سیاستهای «قتلهای هدفمند»، حمله به غیرنظامیان و پاسخهای وحشیانه به تظاهرات غیرخشونتآمیز آغاز میشود. چنین اقداماتی شروع کوچکی برای تغییر مسیری خواهد بود که حسن نیت و تمایل واقعی به مذاکراتی را نشان می دهد که در آن همه مردم منطقه بتوانند در تعیین آینده خود نظر داشته باشند.
این به ما در ایالات متحده بستگی دارد که اشغالگری را تأمین مالی می کند، و جامعه بین المللی که اکنون صدای خود را بلند کرده و بر شارون فشار بیاوریم تا از کشتار غیرنظامیان و کودکان به نام امنیت دست بردارد، و شروع به دنبال کردن مسیر واقعی به سوی آن کنیم. صلح برای نقشه دیوار، نگاه کنید گوش شالوم. برای اطلاعات در مورد جنبش همبستگی بین المللی، سایت آنها را ببینید.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا