Nابراهیم حسین لیبیت 10 ساله با ناراحتی آشکار وزن خود را تغییر می دهد. کنده پای او که در 165,000 آوریل بر اثر مین از زیر زانو منفجر شد، هنوز بهبود نیافته است. او به من می گوید: "درد وحشتناک است." اما امروز این امکان برای من وجود دارد که به چیزهای دیگری فکر کنم. لیبیت در اردوگاههای آوارگان منزوی در جنوب غربی الجزایر به دنیا آمد و بزرگ شد، جایی که تخمین زده میشود XNUMX صحراوی که از صحرای غربی زادگاه خود گریختهاند بیش از سه دهه در آن زندگی کردهاند.
صحرای غربی، "آخرین مستعمره آفریقا" بین مراکش و موریتانی توسط اسپانیایی ها تقسیم شد که آنها در سال 1976 به دنبال بسیج توده ای مراکشی ها به نام "راهپیمایی سبز" از آن خارج شدند. در سال گذشته، دادگاه بینالمللی دادگستری ادعاهای مراکش و موریتانی مبنی بر حاکمیت بر این سرزمین را رد کرد و عملاً حق صحراوی برای استقلال را به رسمیت شناخت. در فوریه 1976، جنبش استقلال صحراوی، جبهه پولیساریو، ایجاد جمهوری دموکراتیک عربی صحراوی را اعلام کرد. یک جنگ 16 ساله بین مراکشی ها و جبهه پولیساریو درگرفت، موریتانیایی ها در سال 1979 عقب نشینی کردند. در سال 1991، جنگ پایان یافت و بر اساس شرایط توافق آتش بس سازمان ملل، همه پرسی برای تعیین سرنوشت خود وعده داده شد. با این حال، مراکش به طور مداوم مانع این امر شده است و صحراوی ها را در چهار اردوگاه بزرگ در صحرای غیرقابل مهمان نوازی الجزایر باقی می گذارد.
دخلا که به نام شهر ساحلی زیبا در صحرای غربی، محل اقامت نزدیک به 30,000 پناهنده است، دورافتاده ترین اردوگاه است. این شهر در بیش از 100 مایلی نزدیکترین شهر، تندوف واقع شده است. هیچ جاده آسفالته ای ندارد و کاملاً به منابع غذایی و آب خارجی وابسته است. در ماه های تابستان دمای هوا به طور منظم به 120 درجه می رسد. با وجود طوفانهای شن، پوشش گیاهی کم، و بدون منابع غذایی یا آب، جای تعجب نیست که این منطقه بهعنوان «باغ شیطان» شناخته شود. با این حال، بهطور باورنکردنی، برای یک هفته در ماه می، این اردوگاه متروک پناهندگان میزبان جشنواره بینالمللی فیلم صحرا (www.festivalsahara.com) است، جشنی از نمایشها، کارگاهها و کنسرتهایی که مجموعهای از بازیگران و فیلمسازان تحسینشده بینالمللی در آن شرکت میکنند.
این جشنواره اکنون در ششمین سال خود، توسط خاویر کورکوئرا، مستندساز پرویی برنده جایزه، راه اندازی شد. هدف آن سرگرمی و آموزش پناهندگان و همچنین افزایش آگاهی بین المللی در مورد وضعیت اسفبار مردم صحراوی است. امسال بیش از 500 شرکت کننده بین المللی حضور داشتند که عمدتاً اسپانیایی بودند که با دو هواپیمای چارتر به منطقه تیندوف پرواز کردند و با کاروانی از لندکروزها به اردوگاه گسترده سفر کردند. خود داخلا تمیز و به خوبی سازماندهی شده است، با خیابان های شنی وسیعی که در ردیف خانه ها و چادرها قرار گرفته اند که ترکیبات خانوادگی منظمی را تشکیل می دهند. محل جشنواره در یک منطقه بزرگ در مرکز کمپ است و شامل یک صفحه نمایش در فضای باز به اندازه چندگانه است که به کنار یک کامیون مفصلی متصل شده است. صفحه مرکزی با چادرهایی برای کارگاه ها، نمایشگاه ها و نمایش های داخلی و همچنین غرفه های متعدد احاطه شده است.
Tاو در برنامه 2009 شامل بیش از 40 فیلم از سراسر جهان بود. موضوعات عمدتاً تجربیات متنوعی از مبارزه و امید را بررسی میکردند، اما سرگرمیهای سبکتر و حتی یک فیلم انیمیشن وجود داشت که جمعیتی از کودکان پناهنده را مجذوب خود میکرد. کارگاه های سمعی و بصری که توسط موسسه خیریه سندبلاست مستقر در لندن اداره می شود، فرصتی را برای پناهندگان صحراوی فراهم کرد تا در مورد تمام جنبه های فیلم سازی بیاموزند و پیام های ویدیویی خود را ایجاد کنند. اینها به صورت آنلاین قرار گرفتند و می توانند توسط خانواده های بزرگ آنها در صحرای غربی که بیش از 33 سال از آنها جدا شده اند مشاهده کنند.
این جشنواره با حمایت افراد برجسته ای مانند پنه لوپه کروز و پدرو آلمودوار شهرت پیدا می کند. امسال تعدادی از افراد شناخته شده صنعت سرگرمی در آن شرکت کردند، از جمله بازیگران هلنا آنایا (سکس و لوسیا, ادواردو نوریگا (بهتری نقطه) و خاویر فسر کارگردان فیلم نامزد اسکار.
سلبریتی ها، مانند همه بازدیدکنندگان از جشنواره، در کنار خانواده های صحراوی ماندند و خانه و غذای خود را به اشتراک گذاشتند. زندگی در کنار پناهندگان به بازدیدکنندگان بینشی از شرایط زندگی پناهندگان داد و بسیاری از شرکت کنندگان را برانگیخت تا در کمپین تحت فشار قرار دادن مراکش در مورد وضعیت صحرای غربی شرکت کنند. مبارزات انتخاباتی در اسپانیا به طور پیوسته در حال رشد بوده است، به دلیل احساس خیانت نسبت به دولت جدید سوسیالیستی خوزه لوئیس رودریگز زاپاترو، که نتوانست سیاست دیرینه اسپانیا در قبال مراکش را معکوس کند.
با این حال، کمپینها متوجه میشوند که برای تأثیرگذاری بر تغییر واقعی، تمرکز توجه نمیتواند فقط روی دولت اسپانیا باشد. با توجه به اینکه مراکش اخیراً توسط ایالات متحده به عنوان متحد اصلی غیر ناتو معرفی شده است، و بسیاری از دولت ها و شرکت های غربی درگیر در معاملات تجاری سودآور با مراکشی ها هستند، این اقدام در دستور کار بین المللی قرار نداشته است. ذخایر بزرگ فسفات، مناطق وسیع ماهیگیری، و ذخایر بالقوه نفت و گاز دریایی به این معنی است که صحرای غربی متعلق به مراکشی ها نیست.
به طور خصوصی، یکی از نمایندگان پولیساریو به نگرانی در مورد افزایش سطح ستیزه جویی در میان برخی از جوانان ساهاراوی اعتراف کرد. پس از انتظار صبورانه در حالی که قطعنامه های بی شماری سازمان ملل به تصویب رسیده و نادیده گرفته شده است، بسیاری از آنها ایمان خود را به روند دیپلماتیک از دست می دهند. در واقع، ابراهیم حسین لیبیت یکی از این جوانان است. او در راهپیمایی به سمت حصار استحکامات 1,553 مایلی معروف به "دیوار" شرکت کرده بود که توسط مراکشی ها برای جلوگیری از بازگشت صحرای ها به سرزمین خود ساخته شده بود. در یک حرکت نمادین، ابراهیم سعی میکرد آنقدر به دیوار نزدیک شود که وقتی روی مین پا گذاشت، سنگریزهای را به طرف دیگر پرتاب کرد. او به سرعت در حال تبدیل شدن به چیزی شبیه به یک قهرمان برای آرمان صحرای است، نمادی از سرپیچی آنها. ابراهیم هیچ پشیمانی ندارد: "اگر به این معنی باشد که کشورم آزاد شود، با خوشحالی پای دیگرم را از دست خواهم داد."
در مراسم فرش قرمز غبارآلود روز پایانی، تصمیم هیئت داوران محبوب اعلام شد و جایزه شتر سفید برای بهترین فیلم توسط تهیه کننده آلبرت نوریگا برای فیلم استیون سودربرگ در سال 2008 دریافت شد. چه، چریک. شرکتکنندگان و برگزارکنندگان، برخی پرچمهای ملت صحراوی را در اهتزاز درآوردند و در آخرین اقدام همبستگی با پناهندگان روی صحنه رفتند. پس از فراخوان های اجباری عکسبرداری، شرکت کنندگان بین المللی با روحیه ای پرشور سوار ناوگان انتظار لندکروزرها شدند. اما وقتی کاروان به سمت بیابان خالی برمیگشت، حال و هوا عوض شد و افکار به سمت آنهایی که پشت سر گذاشته بودند معطوف شد. در طول جنگ 16 ساله، اسیران مراکشی اسیر شده در محوطه های باز در صحرا جمع شدند. آنها در هر زمان آزاد بودند که آنجا را ترک کنند، اما در صحرا جایی برای رفتن وجود ندارد. دخلا در اصل یک زندان بیابانی است. علیرغم یک جریان پنهانی ملموس از خشم و ناامیدی، Y. Lamine Baali، نماینده پولیساریو در بریتانیا، به من میگوید که آنچه عزم صحراوری را تقویت میکند، احساس قوی بیعدالتی است. من کلمه "کاراما" را در دخلا زیاد شنیدم. کلمه ای عربی برای قدرت و عزت است.
I در لندن، غبارآلود و تا حدودی مبهوت، اما با وضوح نادری از هدف. روز بعد سر کار، رئیسم را کنار زدم و استعفانامه ام را به او دادم. من تصمیم گرفتم در عوض با کمپین آزاد صحرای غربی (www.freesahara.com) همکاری کنم تا به انتقال داستان پناهندگان صحراوی از صفحات فرهنگی چند مجله که در مورد جشنواره فیلم گزارش میدهند و به صفحات بینالمللی همه روزنامهها منتقل کنم. متعلق است.
در سال آینده، امید است که پروازهای مستقیمی از لندن، پاریس و لس آنجلس به تندوف انجام شود که مملو از بازیگران، فیلمسازان، موسیقی دانان و همچنین سایرینی باشد که می خواهند بخشی از جشنواره باشند و همبستگی خود را با صحراوی نشان دهند. به این ترتیب جشنواره بیشتر به یک رویداد بینالمللی تبدیل میشود و تصمیمگیرندگان سیاسی را تحت فشار قرار میدهد و به جهان یک درگیری فراموششده را یادآوری میکند.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا