پاسخ: شاید حق با بوش بود
هولدن مافراو
در نظر او در روزنامه شهروند اتاوا در 11 آگوست، رابرت سیبلی برخی ادعاهای قوی در مورد سیاست خارجی ایالات متحده در عراق در دولت بوش بیان می کند، که عمدتاً به احتمالات گمانه زنی بر خلاف تحقیقات و شواهد وابسته است، و سرمقاله خود را با اطلاع دادن به خواننده پایان می دهد که «شاید این فقط مورخان، صاحب نظران و نامزدهای دموکرات ریاست جمهوری نباشند. که به 43 بدهکار هستندrd رئیس جمهور عذرخواهی می کند، اما تمام جهان - از جمله مسلمانان."
http://www.canada.com/ottawacitizen/news/opinion/story.html?id=b661cda0-8169-4a79-acbf-287108dc6400
قبل از اینکه سرمقاله را رد کنیم - خندهدار - اجازه دهید استدلال را ارزیابی کنیم و تصمیم بگیریم که آیا استدلال سیبلی شایستگی دارد یا خیر. از جمله نکات کلیدی که سیبلی پیشنهاد می کند (اما به ندرت تایید می کند)، عبارتند از:
a) "وضعیت در عراق بسیار بهبود یافته است"
b) اگر بوش وارد جنگ نمی شد، پیامدهای آن واقعاً فاجعه آمیز بود.
c) بوش در ادعاهای مربوط به سلاح های کشتار جمعی و یا ارتباط بین صدام حسین و گروه های تروریستی در عراق
d) «شبیهای از نظم سیاسی در آن احیا شده است عراق"
من به نوبت به این نکات پاسخ خواهم داد. فرض اول که وضعیت در آن بهبود یافته است عراق این سوال مطرح می شود که از چه چیزی بهبود یافته است؟ در حالی که درست است که تعداد غیرنظامیان و نیروهای امنیتی عراقی که در ژوئیه 2008 کشته شدند، 419 نفر تخمین زده می شود که از 1,690 نفر در ژوئیه 2007 (بر اساس شمارش تلفات ائتلاف عراق) کاهش یافته است، اما این هنوز یک رقم غیرقابل قبول است. این درست تر است که بگوییم تعداد تلفات غیرنظامیان نسبت به گذشته بسیار وحشتناک تر است، به جای اینکه آن را "بهبود" بنامیم. علاوه بر این، در حالی که ادعای اندک عراق Body Count (که به طور مرتب توسط منابع رسانه ای نقل می شود) مجموع کشته های غیرنظامیان عراقی را 80,000 نفر اعلام می کند، شرکت نظرسنجی Opinion Research Business در بریتانیا اخیراً به این نتیجه رسیده است که تعداد کشته های غیرنظامی به 1.2 میلیون نفر می رسد. .
هدف در اینجا کم اهمیت جلوه دادن کاهش اندک در تعداد تلفات و یا نادیده گرفتن گام ها به سوی ثبات سیاسی در عراق، اما برای نشان دادن این موضوع مهم نیست که چگونه به وضعیت نگاه می کنید عراقتهاجم و اشغال آن توسط نیروهای آمریکایی تحت دولت بوش بدون شک جنایت علیه بشریت بوده است. اینکه بگوییم "بسیار بهبود یافته است" به هیچ وجه زیاد نیست.
اگر بوش وارد جنگ نمی شد، پیامدهای آن واقعاً فاجعه آمیز بود.»
در اینجا سیبلی از آرتور هرمان مورخ، یکی از همکاران دائمی مجله خبری جمهوریخواه/محافظهکار و وبسایت نشنال ریویو، و همچنین به مجله نئومحافظهکار Commentary نقل قول میکند. از آمار سرسام آور کشته ها که بگذریم، اجازه دهید دیدگاه منتقد بسیار محترم و صریح را در نظر بگیریم. US نوام چامسکی، استاد زبان شناسی و فلسفه در MIT، سیاست خارجی، که می گوید: "شما باید به دونالد رامسفلد، دیک چنی و پل ولفوویتز اعتبار بدهید. آنها یک کشور تحت سلطه شیعیان در عراق که ارتباط نزدیکی با ایران و ممکن است یک دولت بنیادگرای مذهبی دیگر باشد. آنها آن را ایجاد کردند - قبلاً وجود نداشت.» پس از این، کاملاً ممکن است که عواقب مداخله به همان اندازه عواقب مداخله نکردن باشد که هرمان ادعا می کند قابل توجه بوده است (اگرچه سیبلی در خلاصه کردن کوتاهی می کند. استدلال واقعی هرمان) البته، همه اینها گمانه زنی های محض در مورد پیامدهای بالقوه است.
بوش در ادعاهای مربوط به سلاح های کشتار جمعی و یا ارتباط بین صدام حسین و گروه های تروریستی در عراق.
بوش در اولین سخنرانی خود در مورد وضعیت اتحادیه ادعا کرد که "اطلاعات جمع آوری شده توسط این دولت و سایر دولت ها شکی باقی نمی گذارد که عراق رژیم همچنان برخی از کشندهترین سلاحهای شناخته شده بشر را در اختیار دارد و پنهان میکند." دیک چنی، اندکی بعد اعلام کرد که "شکی نیست که صدام حسین اکنون سلاحهای کشتار جمعی دارد." اما شک زیادی وجود داشت. اندکی پس از آن درگیری آغاز شد، گزارشی از سوی آژانس اطلاعات دفاعی منتشر شد که در آن آمده بود: «اطلاعات موثقی در مورد اینکه آیا وجود ندارد عراق در حال تولید یا انباشت سلاح یا جایی است عراق تاسيسات توليد عامل جنگ شيميايي خود را تاسيس كرده است - يا خواهد كرد. عراق. نمونه های زیادی وجود دارد، اما همه اینها تا به حال به خوبی شناخته شده است. سرمقاله هایی مانند Sibley از نمونه های مستندی که به وضوح نشان می دهد که بوش و دولت او آگاهانه دروغ گفته اند تا مردم آمریکا را در پشت تهاجم به آمریکا بسیج کنند، نادیده گرفته می شود. عراق. علیرغم وجود شواهد فراوان بر خلاف آن، همچنین ادعاهای متعددی مبنی بر ارتباط ادعایی بین رژیم حسین و شبکه های تروریستی وجود داشت. باز هم، نمونه ها را می توان به راحتی پیدا کرد و به خوبی مستند شده است.
"ظاهری از نظم سیاسی در آن احیا شده است عراق"
این گفته نه درست است و نه نادرست، زیرا در واقع چیزی نمی گوید. "شبیه" چیست؟ "نظم سیاسی" چیست؟ شاید بی طرفانه ترین و صادقانه ترین روشی که می توانیم تعیین کنیم آیا نیروهای آمریکایی یک محیط سیاسی باثبات ایجاد کرده اند یا خیر، نگاه کردن به مردم واقعی عراق است که در کشور اشغال شده زندگی می کنند. یک نظرسنجی در فوریه 2008 توسط ABC News، BBC و سایر شبکه های تلویزیونی نشان می دهد که در حالی که عراقی ها به آینده خوش بین هستند، 61 درصد می گویند حضور نیروهای آمریکایی امنیت را در این کشور بدتر می کند. عراق، در حالی که تنها 27 درصد برعکس می گویند. مسلماً رقم 61 درصد نسبت به رقم 72 درصدی اوت 2007 کمتر است، اما همچنان در اکثریت است.
علاوه بر این، نگاهی به شهر بغداد نشان می دهد که به سختی یک محیط سیاسی امن است. برای دیدار باراک اوباما در 21 ژوئیه، بخش عمده ای از مرکز بود بغداد بنا بر گزارش ها، علیرغم حضورش در منطقه سبز، برای اطمینان از امنیت وی تعطیل شد. همانطور که پاتریک کاکبرن در مقاله اخیر خود اشاره می کند، همچنین گزارش هایی وجود دارد که "کارمندان سفارت ایالات متحده در قلب منطقه سبز ... به دلیل لباس پوشیدنشان، در صورتی که در کنار جان مک کین عکس یا از آنها فیلم گرفته شد، از زره بدن و کلاه ایمنی استفاده نکنند... به نظر می رسد با ادعای او که بغداد مکانی امن تر از آنچه گزارش شده بود، تناقض دارد.
در نهایت، سرمقاله سیبلی زیاد نیست. ادعاهای او به راحتی قابل مناقشه است و ادعاهای او ناقص یا کاملاً بی اعتبار است. او مقاله خود را با این پیشنهاد مضحک به پایان میرساند که تمام دنیا به خاطر پرسش و انتقاد از تصمیمهای جورج بوش در مورد جورج بوش عذرخواهی میکنند. عراق. اما این را به 80,000 تا 1.2 میلیون غیرنظامی عراقی که کشته شده اند بگویید. یا این را به مادران و خانواده های سربازان آمریکایی که در جنگی به بهانه های واهی کشته شده اند بگویید. آنچه که باید از تجربه جمعی ما از شاهد عیب به دست آورد US سیاست خارجی در عراق این است که ما باید همیشه حقایقی را که رهبران سیاسی ما به ما ارائه کرده اند زیر سوال ببرند. شک و تردید در یک دموکراسی کارآمد سالم است و می تواند از ناکامی های آینده مانند آنچه در آن شاهد بودیم جلوگیری کند. عراق در طول چند سال گذشته. درخواست عذرخواهی از شکاکان نه تنها یک پیشنهاد عجیب و غریب است (از آنجایی که آنها حق داشتند و دارند شک دارند)، بلکه بسیار بدتر از آن است: اساساً غیر دموکراتیک است.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا