منبع: کانتر پانچ
عکس از T. Schneider/Shutterstock
اولین پرواز جدید در تاریخ بشر در 11 جولای سال جاری اتفاق افتاد: اولین پرواز تجاری به فضا، یا حداقل تا لبه فضا. با این حال، برای مدت طولانی اول نشد. چند روز بعد، در 20 جولای، دومین پرواز فضایی تجاری انجام شد. بدون شک، این رویدادها شاهکارهای چشمگیر نبوغ بشری هستند، اما اگر وجود داشته باشد، اهمیت آنها چیست؟ آیا آنها پیشرفت هایی در توسعه انسانی هستند یا ما را در مسیری لغزش قرار می دهند؟ و آیا در هر دو صورت مهم است؟
مردان پشت پروازهای 11 و 20 جولای به ترتیب ریچارد برانسون و جف بزوس هستند. از دوران کودکی هر دو می خواستند به فضا بروند. بزوس می گوید که از شش سالگی اشتیاق آن را داشته است. برانسون با این پدر و خواهر فرود ماه را تماشا کرد و از آن زمان آرزوی سفر به فضا را داشت. او که یک مولتی میلیاردر بود، فقط رویای انجام آن را نداشت. او آن را به واقعیت تبدیل کرد. برانسون شرکت هوافضای خود، ویرجین گالاکتیک را در سال 2004 تأسیس کرد و تخمین زده میشود که از آن زمان حداقل یک میلیارد دلار برای توسعه VSS Unity، هواپیمای فضایی خود هزینه کرده است. شرکت Blue Origin که شاتل فضایی نیو شپرد را ساخت، در سال 1 توسط بزوس تأسیس شد و سالانه حدود 2000 میلیارد دلار برای او به ارمغان می آورد. پروازهای 1 و 11 جولای آخرین دستاوردهای هر دو شرکت است.
باید گفت که فیلم پروازها به اندازه تماشای خزیدن دو مگس از یک دیوار هیجان انگیز بود.
VSS Unity به هوا بلند می شود، بالاتر و بالاتر در آسمان، کوچکتر و کوچکتر می شود اما هرگز کاملاً از دید ناپدید نمی شود. دوربینهای داخل یونیتی تصاویری از این سفر را از داخل و خارج از کرافت نشان میدهند. بیشتر ما شاهد نماهای داخلی برانسون و خدمه سه نفر دیگر هستیم که روی صندلی های خود نشسته اند. آنها به ارتفاع 53 مایلی از زمین می رسند، این بالاترین میزانی است که می توانند بروند—بعضی حتی در مورد اینکه آیا اصلاً آنقدر بالا رفته اند که به فضا برسند اختلاف دارند. آنها تنها برای چند دقیقه در آن ارتفاع، در گرانش صفر، شناور میشوند و کمربندهای ایمنی خود را میبندند تا بتوانند مانند تکههای چوب رانش در اطراف کابین شناور شوند. آنها در روحیه شادی هستند. حالا و دوباره، خدمه زمان میگذارند تا پنجرههای کوچک را نگاه کنند و نگاهی اجمالی به جواهر آبی گرانبها که زمین است، بیابند.
پرواز بزوس کمی شلوغ تر است. هنگامی که شاتل فضایی نیو شپرد او به آسمان شلیک می کند، دوربین آن را در حالی که بالا و بالاتر می رود دنبال می کند. مفسران تمام تلاش خود را می کنند تا هیجان انگیز به نظر برسد ... اما شکست می خورند. زمانی فرا می رسد که کنترل زمینی او را صدا می کند فضانورد بزوس. شرط می بندم هر کسی که او را دوبله کرده است، در چک حقوقش پاداشی دریافت می کند - یا یک پیتزا. شاتل چند مایلی درست از خط کارمان بالا می رود، آستانه 62 مایلی که به عنوان آغاز فضا شناخته می شود. مانند VSS Unity، در آن ارتفاع، در گرانش صفر، بیش از چند دقیقه نمی ماند. ما فیلمی از مسافران - اوه متاسفم، فضانوردان - در داخل محدودههای کوچک کپسول میبینیم. آنها به شگفتی معجزهی زندهبخشی به نام زمین به بیرون از پنجره نگاه میکنند – بالاخره آنها این کار را برای زمین و برای نسلهای آینده انجام میدهند. اما آنها اجازه نمی دهند که آنها را از آنچه مهم است منحرف کند و به زودی به مسخره کردن، بازیگوشی پرتاب Skittles و گرفتن آنها در دهان خود باز می گردند. تصادفی نیست که بزوس چکمه های کابوی برنزه و کلاه گاوچرانی پوشیده است - واقعاً چگونه مرز نهایی به دست آمد.
گزارش پروازهای 11 و 20 جولای همان چیزی بود که از رسانه های اصلی انتظار داشتید. در بیشتر موارد، این پروازها بهعنوان داستانهای خبری خوب همراه با آه و آه در شگفتی دستاوردها و تمجیدهای فراوان برای میلیاردرها مطرح میشد. هیچ روایت یا تحلیل دیگری ارائه نشد. و در کنار بخشهایی از پروازهای فضایی، بخشهایی از جهنمهای خروشان در آمریکای شمالی، سیلهای ویرانگر در اروپای مرکزی و بنگلادش، دمای بیسابقهای که در اکثر کشورهای سراسر جهان دیده میشود، و ویرانیهای مداوم همهگیری کووید. باز هم، هیچ صحبتی در مورد تداخل احتمالی بین این فجایع اقلیمی و سفرهای فضایی تجاری نیست.
مبادا فکر کنید که تلاش و پول صرف شده برای Virgin Galactic و Blue Origin صرفاً برای ارضای فانتزیهای دوران کودکی است، باید به این نکته اشاره کرد که برانسون و بزوس جاهطلبی دارند که صنعت سفرهای فضایی تجاری را راهاندازی کنند و پروازهای 11 و 20 جولای اولین پرواز را رقم بزنند. گامی کوچک در دستیابی به آن جاه طلبی ها
هدف برانسون گردشگری فضایی است. چشم انداز او این است که چندین پورت فضایی داشته باشد که تا 400 پرواز تجاری در سال به لبه فضا سفر می کنند، و Virgin Galactic در حال حاضر اولین بندر فضایی خود را در صحرای نوادا دارد. برانسون معتقد است که میتواند این کسبوکار را به یک تجارت چند میلیارد دلاری تبدیل کند که تعداد نامشخصی شغل و کسبوکارهای فرعی ایجاد میکند. قیمت بلیط یکی از این پروازهای آینده حدود 200,000 دلار خواهد بود و گزارش ها حاکی از آن است که در حال حاضر یک لیست انتظار طولانی وجود دارد که ظاهراً شامل نام هایی مانند لئوناردو دی کاپریو، تام هنکس، برد پیت، آنجلینا جولی، لیدی گاگا و اشتون کاچر است. . بزوس هنوز آرزوهای بزرگتری دارد. Blue Origin تازه آغاز عصر جدیدی در سفرهای فضایی تجاری است که در نهایت انسان ها را قادر می سازد تا به گونه ای چند سیاره ای تبدیل شوند و محدودیت های زندگی یک سیاره ای در آن وجود نداشته باشد.
هر دو مرد مشتاق حفاظت از محیط زیست هستند. البته که هستند.
VSS Unity از سوخت جامد استفاده می کند، اما برانسون سریعاً اشاره می کند که سفر به لبه فضا و بازگشت بیش از یک سفر برگشت در یک پرواز فرا اقیانوس اطلس استفاده نمی کند. بد نیست. تا زمانی که به یاد بیاورید که VSS Unity از این مقدار سوخت برای یک سفر رفت و برگشت 100 مایلی استفاده می کند در حالی که پرواز برگشت اقیانوس اطلس نزدیک به 7,000 مایل است. این باعث میشود که VSS Unity انتشار گازهای گلخانهای را حدود 60 برابر بیشتر از یک پرواز فرا اقیانوس اطلس باشد. اگر برانسون به هدف خود یعنی 400 پرواز در سال برسد، انتشار گازهای گلخانه ای ناچیز نخواهد بود.
از سوی دیگر، نیو شپرد از هیدروژن مایع سوخت میگیرد. این بهتر از سوخت جامد است زیرا هنگام استفاده کربن منتشر نمی کند. با این حال، تولید آن می تواند کربن فشرده و پرهزینه باشد، و کارشناسان محیط زیست توصیه می کنند که فقط در موارد استثنایی، به عنوان مثال، در صنایع سنگین، زمانی که هیچ جایگزین مناسبی وجود ندارد، از آن استفاده شود. در این صورت، بعید است که هیدروژن برای سفرهای فضایی قابل دوام باشد.
انتشار گازهای گلخانه ای از سفرهای فضایی تجاری تنها بخشی از این مشکل است. دانشمندان هشدار می دهند که به دلیل ارتفاع این پروازها، آسیب بیشتری به لایه اوزون نسبت به سفرهای هوایی معمولی وارد می کند. شبیهسازی پروازها با استفاده از سوخت جامد که توسط شرکت هوافضا انجام شد، نشان داد که تنهای دوده حاصل از سوخت ناقص سوخته در اتمسفر بالاتر تأثیر شدیدی بر دمای جهانی خواهد داشت.
با این حال، این ممکن است بهایی باشد که میلیاردرهای شجاع ما حاضرند به بقیه اجازه دهند ما بپردازیم. به گفته برانسون و بزوس، سفر فضایی پیشگام آنها نوید مزایای بیشمار را برای بشریت و سیاره زمین میدهد - فقط در صورتی که فکر میکردید این سفر برای ثروتمندان چیزی بیش از لذت سواری عجیب و غریب نیست. برانسون از این واقعیت صحبت کرد که در آن چند دقیقه کوتاه آنها در ارتفاعات شناور بودند، تحقیقات مهمی در مورد جاذبه صفر در پرواز 11 جولای او انجام شد. و به دلیل منظره فروتنانه زمین از مایل ها بالا، آبی درخشان آن در برابر سیاهی بی پایان فضا، همه کسانی که به آنجا سفر می کنند با قدردانی بیشتری از این سیاره به زمین بازخواهند گشت. به عبارت دیگر، تنها یک بار است که شخصی به فضا سفر کرده و تنها سم را به اکوسیستم شکننده ما پرتاب میکند که واقعاً نیاز به محافظت از آنچه داریم را درک میکند. و گردشگری فضایی همه کاری نیست که برانسون برای محیط زیست انجام می دهد. او در سال 2009 اتاق جنگ کربن را تأسیس کرد، اتاق فکری که در مورد راه حل های مبتنی بر بازار برای تغییرات آب و هوایی تحقیق می کند.
بزوس فراتر می رود. نه تنها شاتل های او اجازه انواع جدیدی از تحقیقات علمی را می دهند، بلکه سفر به فضا راه حلی برای تغییرات آب و هوایی است و اکتشافات فضایی برای بقای ما ضروری است. خوب، مطمئناً همینطور است. بزوس از ساخت جاده ای به فضا صحبت می کند تا در آینده، انسان ها بتوانند تمام صنایع سنگین را به سیارات دیگر منتقل کنند و زمین را یک منطقه مسکونی کامل، تمیز و زیبا نگه دارند. انسان ها همچنین می توانند در سیارات دیگر زندگی کنند که به ما امکان می دهد تعداد خود را به تریلیون ها افزایش دهیم. اگر نژاد بشر چند سیاره ای نرود، بزوس معتقد است که دچار رکود خواهد شد و او در اثر رکود «بی روحیه» خواهد شد. هیچ یک از ما دوست نداریم جف بزوس بی روحیه را ببینیم. او اعتراف میکند که «زمین به مراتب بهترین سیاره منظومه شمسی است» که گفتن آن از او خوشایند بود. به طور طبیعی، استفاده مجدد در راس اولویت های او قرار دارد، زیرا ما نمی توانیم "وسایل نقلیه فضایی که شما فقط یک بار از آنها استفاده می کنید و سپس دور می اندازید" داشته باشیم. نه، ما قطعاً نمیتوانیم به آن عادت «یک بار استفاده و دور ریختن» بیفتیم.
شایان ذکر است که ایلان ماسک نیز از علاقه مندان به فضا است و شرکت او SpaceX بر سفر به ماه و مریخ تمرکز دارد. در واقع، او قرارداد ناسا برای ساخت یک فرودگر ماه دارد. ماسک نمیگوید که آیا سفر به فضا از زمانی که تا زانو به ملخ رسیده بود آرزوی او بوده است یا خیر، اما اسپیس ایکس اژدها را ساخته است و برنامه این است که مسافران تجاری را برای بازدید هشت روزه به ایستگاه فضایی بینالمللی ببرد و سپس دوباره به خانه برگشت هزینه این تور بسته به ایستگاه فضایی - یک آزمایشگاه فضایی که در مدار 248 مایلی بالای زمین می چرخد - 55 میلیون دلار برای شما بازگردانده است. ماسک در وبسایت SpaceX میگوید: «شما میخواهید صبح از خواب بیدار شوید و فکر کنید که آینده عالی خواهد بود – و این همان چیزی است که یک تمدن فضایی است. این یعنی باور به آینده و فکر کردن به اینکه آینده بهتر از گذشته خواهد بود. و من نمی توانم به هیچ چیز هیجان انگیزتر از بیرون رفتن و حضور در بین ستاره ها فکر کنم. اممم…
دیگران نیز در صنعت هوافضا از نیاز به گسترش دسترسی ما به فضا صحبت می کنند. برخی از این استدلال ها قانع کننده و حتی معقول به نظر می رسند. و نمی توان انکار کرد که بشریت از سفر به فضا سود برده است. این زندگی ما را متحول کرده است، اغلب به روش هایی که ما تصور می کنیم. ارتباطات بیسیم مانند تلویزیون، اینترنت، تلفنهای همراه و انتقال صدا، داده و ویدئو همگی به دلیل ماهوارههایی که در مدار قرار میگیرند امکانپذیر شدهاند. ماهواره ها مسئول سیستم های ناوبری مورد استفاده در کنترل ترافیک هوایی و سیستم های پرداخت الکترونیکی و دستگاه های خودپرداز هستند. ماهواره ها به دلایل علمی مانند اطلاعات هواشناسی و آب و هوا، ساخت نقشه، تحقیقات علوم زمین و دریا و نظارت و مشاهده محیط و جو مورد استفاده قرار می گیرند.
بدون شک، اکتشاف و تحقیقات فضایی برای توسعه انسانی بسیار مهم بوده است. اینکه آیا سفر فضایی تجاری گام بعدی تکاملی است یا خیر، سوال دیگری است. و در نهایت، چه کسی اهمیت میدهد که برانسون و بزوس میخواهند نامشان در لوحهای تاریخ - یا در بالای صفحه ویکی گردشگری فضایی - حک شود تا نسلهای آینده بدانند چه کسی در اولین پروازهای تجاری به فضا سفر کرده است؟ به هر حال بقیه ما چگونه وقت یا پول خود را صرف می کنند؟
خوب، اینکه آنها چگونه وقت خود را سپری می کنند، کار خودشان است و اگر بخواهند کل باقیمانده زندگی خود را در سیاهی فراتر از فضا بگذرانند، کاملاً حق دارند که این کار را انجام دهند. اما کاری که آنها با مبالغ هنگفت خود انجام می دهند باید برای همه ما اهمیت زیادی داشته باشد.
ما به خوبی از انحرافات و نابرابری های فاحشی که در سیستم کنونی ما ایجاد شده است که به بخش کوچکی از جمعیت مانند برانسون و بزوس اجازه داده است تا به زیان بقیه جامعه و کره زمین به طرز فحشا ثروتمند شوند، آگاه هستیم. این بی عدالتی ها توسط بسیاری از نویسندگان دیگر در بسیاری از جاهای دیگر به خوبی تکرار شده است، و در اینجا به چیزی بیش از ذکر زودگذر نیاز ندارند.
ثروت ۶ میلیارد دلاری برانسون، قطرهای در دریای ثروت جف بزوس است. او با 6 میلیارد دلار ثروتمندترین مرد جهان است و قرار است تا سال 201 به اولین تریلیونر تبدیل شود. برانسون و بزوس تنها در فهرست ثروتمندان نیستند. بیل گیتس، موکش آمبانی، زو جیاین، مارک زاکربرگ، ایلان ماسک، برنارد آرنو، مایکل دل، لری پیج، سرگی برین، وارن بافت، برای نام بردن از چند نفر، همگی در آنجا حضور دارند.
ثروتی که ثروتمندترین افراد روی کره زمین از طریق منافع تجاری و شرکتهایشان به دست میآیند، در اقتصاد واقعی باقی نمیماند، جایی که ممکن است برای کل جمعیت انسان مفید باشد. به جای بازگشت به اقتصاد واقعی در قالب سرمایهگذاری و مالیات، بخش عظیمی از آن به بخش مالی مبهم کشیده میشود، جایی که از آن برای تولید ثروت بیشتر برای صاحبانش قبل از ذخیره در حسابهای خارج از کشور استفاده میشود. در سال 2018، Credit Suisse برآورد کرد که ارزش بازار مالی جهانی 317 تریلیون دلار است و شبکه عدالت مالیاتی تخمین میزند که در هر زمان معین، حداقل 21 تریلیون دلار از ثروت ثبتنشده فراساحلی در سطح جهان با خیال راحت در بهشتهای مالیاتی نگهداری میشود.
استثمار کارگران هم در جنوب جهانی و هم در شمال جهانی به طور معمول در بسیاری از بزرگترین شرکتها، با قراردادهای ساعت صفر، کار نامطمئن، مکانیسمهای سرقت دستمزد «قانونی»، دستمزد بسیار پایین، شرایط کاری ظالمانه و خطرناک، و انکار انجام میشود. حقوق اولیه کارگران، همگی به صاحبان مشاغل کمک می کند تا سود بیشتری به دست آورند. بر اساس گزارش فوربس، در طول همهگیری، آمازون در میان بسیاری از شرکتهایی بود که سود خود را افزایش داد و درآمد آن 38 درصد رشد کرد. با وجود آن، استثمار کارگران ادامه یافت و انبارهای آمازون به دلیل مجبور کردن کارکنان خود به خطر انداختن خود در محیطهای محافظت نشده مورد انتقاد قرار گرفتند. ویرجین آتلانتیک به کارکنان پیشنهاد کرد که هشت هفته مرخصی بدون حقوق بگیرند و در همان زمان از دولت بریتانیا کمک مالی خواست - اگرچه کارکنان به ویرجین وفادار ماندند و معتقد بودند مرخصی بدون حقوق بهتر از از دست دادن شغل است.
آنچه در مورد فعالیت های مشکوک ذکر شده در بالا قابل توجه است این است که، در بیشتر موارد، غیرقانونی نیستند. آنها کاملاً در محدودههای نظام قانونگذاری قرار دارند، و در جایی که از خط خارج میشوند، مثلاً در مورد حقوق کارگران، بار اثبات بر دوش کسانی که استثمار میشوند آنقدر سنگین است که بیشتر افراد را از اقدام منصرف میکند، و به طور همزمان، مجازات هایی که برای تخلفات در نظر گرفته می شود، آنقدر ناچیز است که برای ثروتمندان اصلاً بازدارنده نیست. غیرقابل انکار، این سیستم به گونه ای جعل شده است که به نخبگان ثروتمند اجازه می دهد تا ثروت ناپسند جمع آوری کنند و سپس برای اطمینان از حفظ آن ثروت، بیشتر تقلب می شود. در چنین نظامی عدالتی وجود ندارد.
مردم جهان قرن هاست که بی عدالتی نظام کنونی را تحمل کرده اند. و ما ممکن است آن را برای قرن های آینده تحمل کنیم، به جز یک چیز که همه چیز را تغییر داده است: بحران آب و هوا. این تهدیدی است که پیش از آن هیچگونه تهدید دیگری وجود نداشته است. همین سیستمی که برخی از مردم را قادر میسازد تا منحطترین پروژههای بیهوده را دنبال کنند، در حالی که دیگران در حال مبارزه یا گرسنگی هستند، قرار است همه ما را، چه فقیر و چه غنی، نابود کند. اینکه ما در یک بحران اقلیمی قرار داریم و با این وجود مردم در راه راه اندازی عصر سفرهای فضایی تجاری هستند، جای نگرانی دارد. برای همه ما که در دنیای واقعی زندگی می کنیم، جایی که باید مالیات بپردازیم و در قبال جامعه بزرگتر مسئول باشیم، باید نگران باشیم – نه، باید خشمگین باشیم – که این اتفاق می افتد.
بنابراین، برای هر یک از ما باید عمیقاً مهم باشد که با پول خود چه میکنند. اگر در میان ما کسانی هستند که هیچ ایرادی نمی بینند که یک فرد دارای ثروت هنگفتی باشد و آن را صرف رویاهای زندگی در مریخ کند. یا اگر دیگران در میان ما احساس ناتوانی در برقراری تعادل و عدالت در این سیستم پوسیده کرده باشند. در این صورت حداقل باید زمانی که آن واقعیت ها موجودیت ما را در این سیاره تهدید می کند مخالفت کنیم.
شاید این استدلال کاملاً اشتباه باشد. شاید پشت توپ منحنی باشد. شاید بزوس و برانسون رویاپردازان باشند و فضا آینده باشد. آنها امپراتوری های چند میلیارد دلاری ایجاد کرده اند و ... خوب ... این نویسنده نگذاشته است. اما، به نظر می رسد ترجیح داده می شود که روی زندگی روی زمین تمرکز کنیم و منابع خود را برای محافظت از آنچه در اینجا داریم، حداقل تا زمانی که از حالت بحران خارج شویم، صرف کنیم.
نقطه شروع باید برنامه کربن زدایی باشد. و با توجه به آنچه در هجده ماه گذشته اتفاق افتاد، ما همچنین به برنامه ای نیاز داریم که به ما کمک کند تا از این بیماری همه گیر نجات پیدا کنیم. اما مهم این است که این انتقال به کربن خالص و بازیابی باید منصفانه باشد و نمی تواند ما را وارد نظم جهانی جدیدی کند که حتی اقتدارگراتر، حتی از نظر اقتصادی نابرابرتر و حتی پلتوکراتیک تر از نظمی که اکنون در آن زندگی می کنیم، ببرد.
موسسه فراملی (TNI) گزارشی عالی با عنوان «پرداخت هزینه همه گیری و انتقال عادلانه". این داده ها و تحقیقات را از تفکر مترقی در سراسر جهان در یک ترازنامه واحد از هزینه ها در مقابل سیاست های افزایش درآمد برای یک انتقال و بازیابی عادلانه جمع آوری می کند. مهمتر از همه، شرایط و نیازهای جبهه و مرکز جهانی جنوب را قرار می دهد. قیمت هزینه برای 10 سال آینده سالانه 9.410 تریلیون دلار است. اما به گفته TNI، جمع آوری این پول خارج از توان ما نیست زیرا سیاست های افزایش درآمد بالغ بر 9.457 تریلیون دلار در سال است.
در ستون مخارج ترازنامه گنجانده شده است: بازپرداخت اقدامات مالی اعلام شده برای مبارزه با بیماری همه گیر؛ پرداخت هزینه برای جنوب جهانی برای مبارزه با همه گیری و پیامدهای اقتصادی؛ کربن زدایی از اقتصاد جهانی و مبارزه با تغییرات آب و هوایی؛ دستیابی به اهداف توسعه پایدار سازمان ملل؛ جبران غرامت برای برده داری؛ پرداخت غرامت اقلیمی به جنوب جهانی برای خسارات و خسارات ناشی از تغییرات آب و هوایی.
سیاستهای افزایش درآمد گزارش عمدتاً بر تغییر سیستمهای مالیاتی ملی و بینالمللی مانند معرفی مالیات بر ثروت جهانی و مالیات بر مبادلات مالی متمرکز است. مالیات بر درآمد سرمایه از ثروت خصوصی خارج از کشور؛ قرار دادن مالیات بر سود مازاد بر سودآورترین شرکت های جهانی؛ مالیات بر سود شرکت های بزرگ؛ و اجرای مالیات بر هزینه آلودگی. آنها همچنین حذف یارانه های عمومی به صنعت سوخت های فسیلی را پیشنهاد می کنند. تغییر جهت هزینه های نظامی جهانی؛ صدور جشن بدهی برای جنوب جهانی؛ صدور حق برداشت ویژه برای جنوب جهانی (یعنی دارایی های امن صادر شده توسط صندوق بین المللی پول که کشورها می توانند بدون دریافت بدهی با ارز مبادله کنند). و توسعه یک طرح مارشال جدید برای جنوب جهانی (یعنی توزیع مجدد منابع از شمال جهانی به جنوب جهانی از طریق کمک های بلاعوض که برای مثال توسط بانک های مرکزی و بانک های توسعه تامین می شود).
قرارداد جدید سبز جهانی (GND) نیز برنامه ای برای انتقال عادلانه ارائه می دهد. در سال های اخیر، محبوبیت آن افزایش یافته است، به ویژه با انتشارات چامسکی و پولین "بحران آب و هوا و معامله جدید سبز جهانی" و کار گروه سبز نیو دیل در بریتانیا. GND حدود 20 سال است که وجود داشته است و اگرچه این عنوان ممکن است با توجه به ارتباط آن با برنامه روزولت نیو دیل در دهه 1930 و محدودیت ها و تعصبات ذاتی آن جذاب ترین عنوان نباشد، GND چیزهای زیادی برای ارائه به ما دارد. مجموعه ای از راه حل ها از جمله پایان دادن به وابستگی به سوخت های فسیلی را در نظر می گیرد. ساخت سیستم های انرژی کم کربن؛ ایجاد میلیونها شغل امن «سبز»؛ بهبود بهره وری انرژی و کاهش تقاضای انرژی؛ تبدیل اقتصاد به اقتصادی که در خدمت نیازهای مردم و سیاره زمین باشد. احیای محیط زیست؛ و ترویج عدالت جهانی.
مانند گزارش TNI، GND در مورد ابزارهایی صحبت می کند که همه اینها را می توان تأمین کرد، عمدتاً از طریق دگرگونی سیستم مالی فعلی. آنها تشدید کنترل ها بر وام دهی و ایجاد اعتبار را پیشنهاد می کنند. حاکم در بخش مالی بین المللی؛ شکستن بانک های بسیار بزرگ برای شکست. تنظیم کنترل سرمایه؛ بازگرداندن کنترل سیاستگذاری به دولت؛ سرکوب بهشت های مالیاتی؛ و کاهش حجم متورم بخش مالی.
در پیشنهادات TNI یا GND گنجانده نشده است، اما قابل ذکر است دموکراتیزه کردن محل کار از طریق تعاونی های متعلق به کارگران و تصاحب کارگران شرکت های بزرگ. اینها می توانند با پیشنهادهایی برای ارائه مشاغل "سبز" و یک انتقال عادلانه دست در دست هم کار کنند. به عنوان مثال، تولید انرژی های تجدیدپذیر فرصت هایی را برای تمرکززدایی سیستم انرژی و برای تولید پراکنده انرژی توسط مصرف کنندگان - افرادی که هم انرژی مصرف می کنند و هم تولید می کنند - ایجاد می کند. تمرکززدایی از تولید انرژی به این معنی است که پروژههای انرژی متعلق به جامعه و کارگران میتوانند فراوان باشند و شرکتهای هدفمحور را با خود به ارمغان بیاورند که ارزش اجتماعی و زیستمحیطی را بر سود خالص شرکت، از جمله نیازهای صاحبان کارگر بر نیازهای سهامداران، میآورند. به همین ترتیب، فرصتهایی برای تولید مواد غذایی پایدار، مدیریت ضایعات صفر، مقاومسازی با بهرهوری انرژی و غیره وجود دارد.
آنچه در مورد گزارش TNI و GND بسیار دلگرم کننده است این است که، در حالی که ما با مشکلات هیولایی و تهدید کننده زندگی روبرو هستیم، آنها به ما اطمینان می دهند که محکوم به فنا نیستیم، در عوض، ما دانش و ظرفیت لازم برای عبور از این مشکلات را داریم. گزارش TNI و GND پروازهای خیالی آینده نگرانه نیستند. آنها در حال حاضر واقعی، ملموس و قابل اجرا هستند.
بزرگترین مانع، اراده سیاسی - یا فقدان آن - در بین تصمیم گیرندگان جهانی برای شروع اجرای این راه حل ها و راه حل های دیگر است. فعالان و جنبش های مردمی نقش مهمی دارند و در حال حاضر دستاوردهای زیادی از فعالیت های پایین به بالا خود دارند. اما تغییرات اقلیمی تنها برای اقشار مردمی بسیار بزرگ است. همچنین باید از بالا به پایین هدایت شود. و اگر رهبران سیاسی ما اقدام نکنند، یا به اندازه کافی سریع عمل نکنند، آنگاه این به همه ما در پایه بستگی دارد که آنها را مجبور به انجام کار درست کنیم. این در مورد گفتن حقیقت به قدرت نیست. این در مورد این است که از آنها بخواهیم کار درست را انجام دهند و آنها را در عمل شرمنده کنند.
بسیاری از آنچه که گزارش TNI و GND پیشنهاد میکنند را میتوان بهعنوان اصلاحات غیراصلاحطلب طبقهبندی کرد: تغییرات سیستمی قابل دستیابی فوری که به سرعت ما را فراتر از بدترین تأثیرات سیستم فعلی و بحران آب و هوا خواهد برد. اصلاحات غیراصلاحطلبانه بر خلاف اصلاحات محض است که صرفاً سیستم کنونی را اینجا و آنجا تغییر میدهد تا از درد آن بکاهد، اما هیچ جاهطلبی برای جایگزینی نظام ندارد. اصلاحات غیر اصلاح طلبانه راه را برای کار درازمدت جایگزینی نظام هموار می کند. بنابراین، مهم است که ما با این اصلاحات غیراصلاحطلبانه بهعنوان وسیلهای برای رسیدن به هدف و نه هدف، به خودی خود رفتار کنیم. تنها بازیابی یا انتقال کافی نیست زیرا هیچ تضمینی وجود نخواهد داشت که آنچه در طرف مقابل به دست می آوریم از نظر اجتماعی یا محیطی عادلانه باشد. همچنین هیچ تضمینی وجود ندارد که یک بار در طرف مقابل، اگر سیستم خود را به طور اساسی تغییر نداده باشیم، به همان آشفتگی باز نگردیم.
بارها در گذشته، جنبشهای اجتماعی شجاعانه - ضد جنگ، حقوق مدنی، حقوق کارگران، آزادیبخش ملی، سرنگونی دیکتاتوریها و رژیمهای فرقهای - به تغییرات اجتماعی عظیمی دست یافتهاند، اما از فروپاشی نظام بازماندند. در عوض، آنها اغلب به دستیابی به اهداف فوری خود راضی بوده اند تا اینکه از شتاب به دست آمده برای پیش رفتن بیشتر استفاده کنند. حتی «نیو دیل»، همنام «گرین نیو دیل»، بیشتر برای آرام کردن تودههای ناآرام برای تضمین هژمونی طبقات حاکم بود تا هر گونه تمایل واقعی برای ایجاد جهانی برابریخواهانهتر - بدون در نظر گرفتن نژادپرستی ذاتی در سیاست.
این بار نباید از آن الگو پیروی کنیم. همانطور که از همهگیری بهبود مییابد و برای خروج از بحران آبوهوایی برنامهریزی میکنیم، باید مصمم باشیم که این بار کوتاه نخواهیم آمد و اجازه نمیدهیم روشهای قدیمی سیستم موجود و همراه با آن مشکلات قدیمی بازگردد. چامسکی و پولین نیز در مورد این هشدار می دهند. در طرف دیگر بهبود و گذار، ما نمی توانیم یک مدل اقتصادی داشته باشیم که در محدوده زیست محیطی ما زندگی نکند، ما نمی توانیم بازارهای آزاد و رقابت بی حد و حصر داشته باشیم، نمی توانیم سیاست و الیگارشی فاسد داشته باشیم، ما نمی توانیم مکان های کاری نابرابر و سلطه شرکت ها داشته باشیم. ما نمی توانیم سود حداکثری و کار و بوم شناسی را تحت انقیاد داشته باشیم، نمی توانیم ستم نژادی، جنسیتی یا جنسی داشته باشیم، نمی توانیم جنگ و امپریالیسم داشته باشیم. همه اینها و موارد دیگر باید تکه به تک برچیده شوند و قطعه به قطعه جایگزین جایگزین شوند.
یعنی در کنار اصلاحات غیراصلاحطلبی، باید تغییر ریشهای را که میخواهیم نیز برنامهریزی کنیم، باید جایگزینهایی را که میخواهیم برای اقتصادمان، برای جامعهمان به طور کلی در نظر بگیریم. برای این نیز راه حل هایی داریم.
یکی از جامع ترین و سنجیده ترین دیدگاه ها برای ایجاد تغییرات سیستمی است جامعه مشارکتی یا پارسوک پارسوک روشی جایگزین برای سازماندهی جامعه ای فراگیر و عاری از نژادپرستی، تبعیض جنسی، طبقه گرایی و استبداد است، و جایی که قدرت و ثروت توسط همه و نه عده کمی کنترل می شود. استراتژیهایی را برای یک سیستم اقتصادی بیطبقه به نام Parecon تعیین میکند که جایگزینی واقعی برای سیستم اقتصادی خراب و سمی کنونی ارائه میکند که ما را به آستانه فروپاشی اجتماعی و محیطی رسانده است. Parecon مدلی را برای نوع جدیدی از محل کار پیشنهاد می کند، بدون رئیسی که بسیار فراتر از چیزی است که تعاونی های امروزی به صاحبان کارگر خود ارائه می دهند. چارچوبی را ارائه می دهد که در صورت اعمال، پتانسیل ایجاد یک محیط کار و اقتصاد واقعاً برابر و عادلانه را دارد: غیر مالکیت به جای مالکیت. خود مدیریتی در تصمیم گیری به جای اقتدارگرایی. پرداخت بر اساس تلاش و فداکاری به جای پاداش برای اموال یا قدرت. همبستگی به جای رقابت سخت. تنوع به جای یکنواختی و انطباق؛ پایداری زیست محیطی به جای استخراج و بهره برداری. مشاغل متعادلی که به جای تقسیم کار معمولی که ما پذیرفته ایم، ترکیبی منصفانه از کار ساده و توانمند دارند. و وقتی نوبت به تخصیص، یکی از اجزای اصلی هر اقتصاد میرسد، Parecon یک جایگزین رادیکال برای بازار آزاد در اختیار ما قرار میدهد: برنامهریزی مشارکتی، رویکردی عملی که مستلزم مذاکره بین شوراهای مصرفکنندگان و کارگران است. این تفکر تازه ای است که به ویژه در مواجهه با بحران های اقلیمی و اکولوژیکی ارزش توجه جدی دارد.
پارسوک حتی فراتر از یک مدل اقتصادی است. همچنین یک نظام سیاسی خودگردان به نام سیاست مشارکتی را تعیین می کند. یک سیستم فرهنگی بین جمعی به نام جامعه مشارکتی. و یک سیستم خویشاوندی فمینیستی به نام خویشاوندی مشارکتی. همه اینها صلح بین المللی و رابطه پایدار با محیط زیست را ترویج می کنند. دیدگاه پارسوک در چهار دهه گذشته توسط گروهی از متفکران و فعالان چپ که شامل مایکل آلبرت، رابین هانل، لیدیا سارجنت، سینتیا پیترز و استیو شالوم میشوند، توسعه و اصلاح شده است. آخرین کتاب آلبرت، بدون رئیس: یک اقتصاد جدید برای یک دنیای جدید در بیان چشم انداز یک جامعه مشارکتی کار فوق العاده ای انجام می دهد.
اما تا رسیدن به جامعه مشارکتی راه درازی در پیش داریم. ابتدا باید چند سوال از خود بپرسیم که با این شروع کنیم: آیا ما یک انتقال و بهبود عادلانه را آغاز خواهیم کرد؟ و اگر این کار را انجام دهیم، آیا آن را با چشم اندازی برای جایگزینی برای وضعیت موجود دنبال خواهیم کرد؟ یا به قدرت های شرکتی و نخبگان حاکم اجازه خواهیم داد که آینده و بقای ما را دیکته کنند؟
این که سفر فضایی یک شاهکار چشمگیر از نبوغ انسان است، موضوع این نیست. مسئله این است که آیا ما معتقدیم که زندگی در دنیایی که در آن سفرهای فضایی تجاری و گردشگری فضایی اجازه دارند زمانی که بحران وجودی بر سرمان میآید، به اندازه کافی خوب است یا نه. یا در دنیایی که این امکان را برای میلیاردرها فراهم می کند که پول خود را صرف این کارها کنند. یا حتی دنیایی که اصلاً مفهوم میلیاردر وجود دارد. سیاره و هر موجودی که در آن زندگی می کند، شایسته بهتر است.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا