بزرگترین داستان در 20,000 کلمه جفری گلدبرگ گزارش در مورد "دکترین اوباما" شکست آشکار رئیس جمهور باراک اوباما از تشکیلات سیاست خارجی است.
انتقاد از سیاست امنیت ملی ارتدوکس که اوباما در مصاحبه با گلدبرگ بیان کرد، فراتر از هر چیزی است که یک رئیسجمهور مستقر در پرونده ارائه کرده است. این نشان داد که دیدگاه اوباما در مورد چگونگی تعریف و پیشبرد «امنیت ملی» ایالات متحده به شدت با دیدگاههای متعارف بوروکراسی امنیت ملی و اتاقهای فکر سیاست خارجی واشنگتن در مورد «اعتبار» ایالات متحده، که منافع واقعی ایالات متحده در خاورمیانه است، متفاوت است. و اینکه ایالات متحده چگونه باید به تروریسم پاسخ دهد.
این جنجال پیرامون تصمیم او در بحران سوریه در سال 2013 مبنی بر عدم مجوز حملات هوایی علیه نیروهای دولتی بود که اوباما را برانگیخت تا موضع خود را در آن مبارزه گسترده تر اعلام کند. نخبگان سیاست خارجی در واشنگتن با انتشار نظرات خود، شکست اوباما در حمله موشکی کروز علیه نیروی هوایی سوریه و سیستم دفاع هوایی آن در سال 2013 را به عنوان یک ضربه بزرگ به نقش ایالات متحده در جهان به نمایش میگذارند زیرا آمریکا را از دست داده است. "اعتبار."
ریچارد هاس، که رئیس شورای روابط خارجی و نزدیک ترین فرد به سخنگوی نهاد سیاست خارجی است، نگرش نخبگان به تصمیم اوباما در سوریه را در توییتی در 23 فوریه خلاصه کرد. هاس پیشنهاد کرد که تصمیم اوباما برای بمباران نکردن اهداف رژیم اسد با تهاجم دولت بوش به عراق توسط آمریکا برابری می کند. هاس در توئیت خود به حمله دیگری به تصمیم اوباما توسط لوران فابیوس، وزیر خارجه سابق فرانسه که اخیراً بازنشسته شده است، مرتبط دانست. هاس در توییتر نوشت: «2003 # عراق خطای جنگی کمیسیون; اجرا نمی شود # سوریه خطای خط قرمز حذف بحث منصفانه که هزینه بیشتری دارد. http://nyti.ms/1oEOfjm "
اما مبارزه مهمتر بر سر این تصمیم در داخل دولت بین اوباما و جان کری، وزیر امور خارجه، انجام شد، که رهبری این اتهام را در تحت فشار قرار دادن رئیس جمهور برای انجام حملات موشکی کروز علیه اهداف نظامی رژیم اسد به دلیل مسئولیت ادعایی آن در ماه آگوست انجام داد. حمله سارین 21، 2013.
اوباما به گلدبرگ گفت: «یک کتاب بازی وجود دارد که روسای جمهور باید از آن پیروی کنند. «کتاب بازی پاسخهایی را به رویدادهای مختلف تجویز میکند و این پاسخها معمولاً پاسخهای نظامیشده هستند.»
اوباما ادامه داد: چنین "کتاب بازی" می تواند "تله ای باشد که می تواند منجر به تصمیمات بد شود". در بحبوحه یک چالش بین المللی مانند سوریه، اگر از کتاب بازی پیروی نکنید، می توانید به شدت مورد قضاوت قرار بگیرید، حتی اگر دلایل خوبی وجود داشته باشد که چرا اگر اعمال نمی شود.
گلدبرگ می نویسد که اوباما «به این باور رسیده بود که به دامی می رود - دامی که هم متحدان و هم دشمنان و هم انتظارات مرسوم از کاری که رئیس جمهور آمریکا باید انجام دهد، گذاشته بودند.» اوباما تلویحاً به این موضوع اشاره میکرد که او را تحت فشار قرار میداد تا نیروی نظامی آمریکا را به درگیریهای سوریه متعهد کند تا تهدید سلاحهای شیمیایی را از بین ببرد تا موازنه نظامی به نفع مخالفان و حمایت از «تغییر رژیم» - چیزی که اوباما نمیخواست. انجام دادن.
جان کری در مورد تعهد خود برای حمله به اهداف نظامی دولت هیچ چیزی را مشخص نکرد. که در شهادت سنا در 3 سپتامبر 2013او 28 بار به این ایده اشاره کرد که چنین حملاتی اسد را از حملات شیمیایی بیشتر «بازداشت» میکند، اما تواناییهای نظامی دولت را نیز «تضعیف» میکند.
گلدبرگ گزارش می دهد که دلیل بزرگی که اوباما شروع به تردید در حکمت پاسخ نظامی به حمله 21 اوت کرده بود، این بود که جیمز کلاپر، مدیر اطلاعات ملی، صبح روز 30 اوت به دیدار اوباما آمد و به او گفت که نمی تواند. می گویند که اطلاعات مربوط به اسد که این حمله را انجام داده است یک "اسلم دانک" بوده است.
اشاره کلاپر به این اطمینان نادرست بود که جورج تنت، رئیس سیا، به رئیس جمهور جورج دبلیو بوش در سال 2002 گفته بود که جامعه اطلاعاتی میتواند از ادعاهای بوش در مورد سلاحهای کشتار جمعی در مورد عراق حمایت کند و انجام این کار «یک سانحه» است. کلاپر می گفت که اطلاعات ایالات متحده اصلاً مطمئن نیست که رژیم اسد در این حمله مقصر بوده است. [برای اطلاعات بیشتر در مورد آن موضوع، به Consortiumnews.com مراجعه کنیدنئومحافظهکاریها روی «خط قرمز» قرار گرفتند."]
طی هفته گذشته، در محکومیت رسانه های جریان اصلی از اظهارات اوباما در آتلانتیک، این قطعه در مورد عدم اطمینان کلاپر در مورد اینکه چه کسی حمله سارین را انجام داده است نادیده گرفته شده است، اگرچه به نظر می رسد یک نکته کلیدی باشد. (به عنوان مثال به جکسون دیهل، معاون سردبیر صفحه تحریریه واشنگتن پست مراجعه کنید op-ed دوشنبه یا جمعه گذشته نیویورک تایمز op-ed توسط راجر کوهن ستون نویس.)
علاوه بر این، اوباما جایگزینی برای جنگ در سوریه داشت که هرگونه تهدید آتی در مورد حملات تسلیحات شیمیایی توسط دولت اسد را از بین می برد. در اوایل سپتامبر 2013، اوباما با ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه به توافق رسید که اسد تمام زرادخانه تسلیحات شیمیایی خود را کنار می گذارد، در حالی که ایالات متحده به جنگ دمشق نمی رود و اسد همچنان نقش خود را در حمله سارین انکار می کند.
سوال در مورد "اعتبار"
در مصاحبههای آتلانتیک، سختترین انتقاد اوباما به قاعده اصلی سیاستهای ارتدوکسی امنیت ملی ایالات متحده اختصاص دارد: «اعتبار» ایالات متحده برای استفاده از نیروی نظامی نباید با ناتوانی در پیگیری تهدید به استفاده از آن تضعیف شود.
البته، به اصطلاح «خط قرمز» اوباما بر سر سلاح های شیمیایی هرگز به صراحت به عنوان تهدیدی برای جنگ بر سر این موضوع تعریف نشد، بنابراین این یک استدلال شاه ماهی قرمز برای حملات موشکی کروز در سوریه بود. اما حتی در داخل جامعه اطلاعاتی ایالات متحده تردید اساسی وجود داشت که اسد از «خط قرمز» عبور کرده است.
اوباما در پاسخ به استدلال کری و سامانتا پاور، سفیر سازمان ملل در سازمان ملل در نشستی در کاخ سفید، گفت: انداختن بمب بر روی کسی برای اثبات این که مایل به پرتاب بمب روی کسی هستید، بدترین دلیل برای این کار است. از زور استفاده کن.»
اوباما یادآور شد که رد استدلال «اعتبار» در آن لحظه چقدر دشوار بود، زیرا «فشردن دکمه مکث در آن لحظه... برای من هزینه سیاسی خواهد داشت».
تهدید سیاسی که اوباما به آن اشاره می کرد، صرفاً حاصل تخیل او نبود. در سال اول ریاست جمهوری اش، مشاوران امنیت ملی او را تحت فشار قرار داده بودند تا خروج کوچکتر و کندتر از عراق و تشدید تنش نظامی در افغانستان را بسیار بیشتر از آنچه اوباما بر اساس حقایق توجیه می کرد، بپذیرد. آنها فشارها را با ارائه گزارشهای ناشناس به رسانههای خبری جریان اصلی از این موضوع تشدید کرده بودند تا اوباما را ساده لوح و بیمصرف جلوه دهند.
اوباما همچنین نخبگان سیاست خارجی را با چشم پوشی از اعتقاد خود مبنی بر اینکه ایالات متحده دارای منافع حیاتی در خاورمیانه است به دلیل ائتلاف های عملی – اما نه رسمی – با اسرائیل و عربستان سعودی، عصبانی کرده است. اوباما به وضوح از فشاری که بر او وارد می شود تا با هر دوی آن «متحدان» با دستکش بچه رفتار کند، ناراحت است.
گلدبرگ مینویسد که «احساس گسترده در داخل کاخ سفید این است که بسیاری از برجستهترین اندیشکدههای سیاست خارجی در واشنگتن در حال انجام دستورات حامیان مالی عرب و طرفدار اسرائیل هستند». اگرچه گلدبرگ، آشکاراترین روزنامهنگار مشهور طرفدار اسرائیل در واشنگتن، آشکارا این مشاهدات را تایید نمیکند، اما واقعیت شناخته شده تامین مالی اندیشکدههای برجسته متمرکز بر خاورمیانه را منعکس میکند.
اوباما ایده حمایت بی قید و شرط از سعودی ها در درگیری های فرقه ای آنها را رد کرد، زیرا "شریک های خلیج فارس ما، دوستان سنتی ما، توانایی خاموش کردن شعله های آتش را به تنهایی یا پیروزی قاطعانه به تنهایی ندارند." بنابراین چنین حمایت بی قید و شرطی «به این معنی است که ما باید وارد شویم و از قدرت نظامی خود برای تسویه حساب استفاده کنیم. و این نه به نفع ایالات متحده و نه به نفع خاورمیانه خواهد بود.»
با این حال، اوباما به حمایت عملی از آن سیاستهای فرقهای سعودی در سوریه و یمن که این کشورها را بیثبات کرده است، اما مقامات کلیدی امنیت ملی آمریکا از آن حمایت کردهاند، ادامه داده است. همین هفته پیش، نیویورک تایمز نشان داد جان کری در سال گذشته "حامی قوی" این دیدگاه بود که ایالات متحده باید از جنگی که سعودی ها در حال برنامه ریزی برای راه اندازی علیه یمن هستند حمایت کند، زیرا سعودی ها "اولویت های" آمریکا در منطقه را زیر سوال برده اند. اوباما در حال مذاکره برای توافق هسته ای با ایران است.
دیدگاه ها در مورد تروریسم
اوباما همچنین به شدت با تفکر ارتدکس در مورد تروریسم مخالفت کرده است، اگرچه در سابقه نیست. گلدبرگ مینویسد که اوباما «مرتب به کارکنانش یادآوری میکند که تروریسم در آمریکا جان بسیار کمتری از اسلحه دستی، تصادفات رانندگی و افتادن در وان میگیرد». به گفته گلدبرگ، این دیدگاه مشاوران امنیت ملی او را رسوا کرده است، که به گفته گلدبرگ «با یک اقدام مستمر محافظهکار میجنگند، تا اوباما را از قرار دادن تروریسم در چشمانداز «مناسب» آن، به دلیل نگرانی از اینکه به نظر میرسد، باز دارند. نسبت به ترس مردم آمریکا بی احساس است.»
اظهارات گزارش شده از سوی اوباما به کارکنانش با بیانیه او در سخنرانی ماه مه 2013 درباره سیاست تروریسم مطابقت دارد که «هر گونه اقدام نظامی ایالات متحده در سرزمین خارجی خطر ایجاد دشمنان بیشتری را به همراه دارد...». وی همچنین گفت: "یک جنگ دائمی - از طریق هواپیماهای بدون سرنشین یا نیروهای ویژه یا استقرار نیروها - خودباختگی را نشان می دهد و کشور ما را به شیوه های نگران کننده ای تغییر می دهد."
با این وجود، اوباما به ریاست بر افزایش گسترده حملات هواپیماهای بدون سرنشین در پاکستان، افغانستان، یمن و سومالی ادامه داده است. این واقعیت که او دیدگاهی را بیان کرده است که مستقیماً با سیاستهای واقعی دولت خود در مورد جنگها در یمن و سوریه و همچنین در مورد سیاست ضد تروریسم در تضاد است، نشان میدهد که او به دلایل سیاسی، علیرغم تردیدهایش، پیوسته با مقامات ارشد امنیت ملی سازش کرده است.
همین الگوی رفتاری در پاسخ او به درخواست ارتش ایالات متحده برای افزایش شدید نیروهای رزمی ایالات متحده در افغانستان در سال 2009 مشهود بود. با تیم امنیت ملی خود به شدت مخالف بود در مورد این موضوع، حتی با این استدلال که افغانستان برای امنیت ملی ایالات متحده بسیار کمتر از آینده پاکستان اهمیت دارد، همانطور که توسط باب وودوارد فاش شد. جنگ های اوباما.
اما در نهایت اوباما به مصالحه ای بین دیدگاه خود در مورد آنچه که باید انجام شود و خواسته هایی که تیم امنیت ملی او بر او فشار می آورد، رسید. این واقعیت که رابرت گیتس، وزیر دفاع و هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه، هر دو از ارتش حمایت میکردند، برای محاسبه هزینههای سیاسی که در صورت رد تشدید تنشها پیشبینی میکرد، مرکزی بود.
آمادگی اوباما برای همراهی با سیاستهایی که درباره آنها تردیدهای جدی داشت - به استثنای یک استثنا (بمباران سوریه در سال 2013) - شباهتی به پویایی سیاسی دارد که ایالات متحده را به سمت جنگ ویتنام سوق داد. هم جان اف کندی و هم لیندون جانسون به طور خصوصی گفتند که ویتنام جنوبی ارزش جنگ را ندارد، اما هر دو تحت فشار مشاوران ارشد، از جمله وزرای امور خارجه و دفاع خود، با گامهای بزرگ به سوی جنگ موافقت کردند.
افشاگری های جدید در مورد دلسردی اوباما از ارتدوکس سیاست خارجی در مورد استفاده از زور، مشکل ساختاری پایدار را روشن می کند که رؤسای جمهور مقامات امنیت ملی خود را دارای قدرت تحمیل هزینه های سیاسی بالا در صورت رد درخواست هایشان برای جنگ می دانند. از سوی دیگر، به نظر می رسد جدایی عمومی اوباما با نخبگان امنیت ملی نشان دهنده مرحله جدیدی در سیاست امنیت ملی است که در آن مقاومت گسترده تری در برابر آن منافع قدرتمند ممکن است امکان پذیر باشد.
گرت پورتر یک روزنامه نگار مستقل تحقیقی و برنده جایزه ژلهورن در سال 2012 برای روزنامه نگاری است. او نویسنده کتاب تازه منتشر شده است بحران تولید: داستان ناگفته ترسناک هسته ای ایران.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا