"راهی برای خروج از اینجا وجود دارد"
توسط پیتر بومر، 28 نوامبر 2011
سخنرانی در 28 نوامبرth تجمع در پله های مجلس قانونگذاری ایالت واشنگتن، که توسط ائتلاف المپیا برای بودجه عادلانه و اشغال المپیا سازماندهی شده است.
من می خواهم یک دقیقه وقت بگذارم تا آن لحظه را تصدیق کنم. بنابراین اغلب، ما نسبت به بیعدالتیهایی که هر روز روی میدهند، بیگانه یا بیتفاوت هستیم. اما ما به جایی رسیده ایم که دیگر نمی توانیم آنچه را که در حال رخ دادن است بپذیریم. به اندازه کافی خوردیم! 1 درصد برتر ما را به این سمت سوق داده اند و بنابراین اکنون، ما در مرحله ابتدایی یک جنبش جهانی هستیم. من فکر می کنم همه ما می دانیم که چه چیزی در خطر است و امیدوارم میزان تلاش و فداکاری که برای تحقق عدالت و رهایی واقعی اقتصادی و اجتماعی لازم است را درک کنیم. ما تفاوتهایی در دیدگاههایمان درباره اینکه یک جامعه عادلانه به نظر میرسد، داریم، اما میدانیم که به این شکل نیست.
ما در دوره ای از نابرابری زشت درآمد و ثروت زندگی می کنیم، یک نظام اقتصادی و سیاسی شکسته که نیاز به دگرگونی دارد نه اینکه وصله شود. درآمد 1 درصد برتر امروز 42 برابر 90 درصد پایینی است. این نابرابری درآمدی سه برابر بیشتر از نابرابری بالا در سال 1979 است. 25 میلیون نفر بیکار هستند و نرخ سیاهپوستان دو برابر سفیدپوستان است، 50 میلیون نفر بیمه درمانی ندارند، از هر 1 یک نفر فقیر یا تقریباً فقیر است. بیش از 3 میلیون نفر در زندان به سر می برند، میلیون ها نفر خانه های خود را از دست داده اند یا هرگز خانه ای نداشته اند.
بسیاری، شاید اکثر مردم تا حدودی از این موضوع و حکومت ثروتمندان و برای آن آگاه باشند، اما از این امر مستعفی شده بودند که نمیتوانست انجام شود. برخی بر این باور بودند که اوباما پاسخ این سوال بود، اما دموکراتها همچنین وال استریت و سود شرکتها و ماشین جنگ را بر نیازهای مردم به شغل، دستمزد قابل زندگی و محیط زیست پایدار مقدم داشتند. آنها مهاجران را قربانی کرده اند. اوباما امید مردم را افزایش داد و بر باد داد. این بدبینی را برای مدتی بیشتر کرد، اما چیزی جدید و قدرتمند در هوا وجود دارد.
سی سه پوئده!
و ما تنها نیستیم. این یک جنبش جهانی الهام بخش است - از تونس، مصر تا دانشجویان شیلیایی، یونانیهایی که در برابر ریاضت در خیابانها مقاومت میکنند، تا وال استریت را اشغال کنید، و بسیاری از جنبشهای WA Occupy امروز در اینجا. ما با اعمال خود می گوییم - طبق معمول دیگر کار نمی شود، که دموکراسی به معنای رأی دادن به دو شر کوچکتر نیست. این به معنای مطالبه و عملی کردن دموکراسی مشارکتی در همه بخش های زندگی از جمله اقتصاد است. غیرممکن در حال ممکن شدن است و ما تازه شروع می کنیم.
این به معنای نپذیرفتن جامعهای است که در آن 1٪ بالا 225 برابر 90٪ ثروت پایینی دارند. بنابراین وقتی فرماندار گرگوار میگوید: «او پیشنهاد مالیات بر فروش را به جای مالیات بر درآمد برای ثروتمندان دارد، زیرا مردم ایالت واشنگتن صحبت کردهاند، او در مورد واقعیت قبل از اشغالگری صحبت میکند، اما این در آن زمان بود و جنبش ۹۹ درصدی اکنون وجود دارد. یک اصلاح ضروری، مالیات بر افراد با درآمد بالا برای کاهش بودجه در بهداشت و آموزش اولیه است، اما این کافی نیست.
ما در حال ایجاد جنبشی هستیم که 99 درصد را برای عدالت اقتصادی متحد می کند، اما این باید به این معنا باشد که با نادیده نگرفتن عدالت و عفو برای مهاجران غیرقانونی، با تقاضای کاهش عمده در جمعیت زندان، نیازهای مظلوم ترین ها را محور قرار دهد. ما از هزینه های دولت ایالتی حمایت می کنیم. بیایید مطمئن شویم که در درون جنبش و در مطالبات و اقداماتمان بر برابری نژادی و آزادی زنان و حقوق دگرباشان جنسی و حمایت ما از زندانیان سیاسی مانند مومیو ابوجمال و لئونارد پلتیه و حمایت ما از فلسطینی ها نیز تاکید شده است. مبارزه برای تعیین سرنوشت، و مخالفت ما با جنگ های ایالات متحده مانند افغانستان. بیایید از همه مردم در جنبش اشغال، از جمله افرادی که نگاه می کنند، استقبال کنیم مسیر اصلی. ما نباید دسته جمعی باشیم اجازه دهید 99 درصد را متحد کنیم و در عین حال تنوع و استقلال را ترویج و جشن بگیریم.
جنبش کارگری بخش مرکزی مبارزه ما برای تغییر این کشور است، امیدواریم اتحادیهگرایی عدالت اجتماعی که در آن اتحادیهها جنبشهای اجتماعی هستند که متعهد به سازماندهی غیرمتشکلها، دموکراتیک و مشارکتگرا هستند. یک مثال اتحادیه لانگشور است که با Occupy Oakland در 2 نوامبر، بندر خود را تعطیل کردند و مجبور نبودند برای شرکت در این اقدام پیشرو باشند. همچنین لازم است که «جنبش اشغال» بداند که جنبش کارگری پر جنب و جوش و جسور بخشی از راه حل است، نه بخشی از مشکل. اگر جنبشهای اجتماعی و کارگری سازمانیافته با هم کار میکردند، دهه 1960 بسیار متفاوت بود.
اسم سیستمی را که به ما ظلم می کند را نام ببریم. این چیزی بیش از قدرت شرکت یا سرمایه مالی است. این سرمایه داری است، C-A- PITA LI- S- M. سرمایه داری از کارگران در سراسر جهان و محیط زیست به نام سود استثمار می کند. نیازهای انسان هرگز انگیزه این سیستم نیست، فقط سود و رشد است. برخی اصلاحات ممکن است اما محدود است. هدف ما باید پیوند دادن نیازهای فوری مردم به سرپناه، غذا، صلح، آموزش با کیفیت و سلامت با چشم انداز جامعه خوب و استراتژی برای رسیدن به آن باشد. بیایید آموزش دهیم و جایگزین بسازیم و با قدرت مبارزه کنیم – برای تغییر و تحول در این جامعه که در آن کنترل جامعه و کارگر وجود دارد، جایی که همه شغلی معنادار دارند اما مجبور نیستند ساعت های زیادی کار کنند، که در سراسر جهان پایدار و برابر است. جایی که نیازهای اساسی کالاها نیستند، بلکه حقوق اولیه بشر هستند، جایی که خلاقیت و نژاد، جنسیت و آزادی جنسی واقعی است - اسمش را بگذارید دموکراسی مشارکتی یا سوسیالیسم مشارکتی یا هر چیزی که دوست دارید.
من می ترسم با سرکوب بیشتر مواجه شویم زیرا اقتصاد همچنان در حال فروپاشی است، اما اجازه دهید جسور باشیم و بزرگ فکر کنیم و مقاومت کنیم و پایدار باشیم. آینده ما و نسل های آینده به آن بستگی دارد.
وال استریت را اشغال کنید!
همبستگی!
تمام قدرت برای مردم!
متشکرم
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا