بررسی از:
استیون دادلی Walking Ghosts: Murder and Guerrilla Politics در کلمبیا (لندن: روتلج، 2004)
کتاب دادلی به دنبال ردیابی راه هایی است که در آن اولین حزب چپ دموکراتیک کلمبیا، اتحادیه میهن پرستان (UP)، به طور سیستماتیک توسط جنگ سالاران شبه نظامی راست افراطی کلمبیا در طول دهه 1980 و اوایل دهه 1990 نابود شد. UP تحت ابتکار مشترک رئیس جمهور وقت کلمبیا بلیساریو بتانکور و بزرگترین ارتش شورشی کلمبیا، نیروهای مسلح انقلابی کلمبیا (FARC) آغاز شد. روند صلح Betancur به دنبال باز کردن سیستم سیاسی سنتی کلمبیا به روی UP بود تا مکانیزمی برای بیان دموکراتیک سیاست جناح چپ و همچنین به عنوان راهی برای ادغام سیاسی فارک در روند دموکراتیک کلمبیا فراهم کند. . کتاب دادلی یک مطالعه مهم زبان انگلیسی در مورد این دوره کم تحقیق و حیاتی در تاریخ کلمبیا است و به این ترتیب شکاف تاریخی قابل توجهی را برطرف می کند. دادلی نسبت به سوژههای خود حساسیت نشان میدهد و مصاحبههای گستردهاش با برخی از بازیگران کلیدی UP، در کنار سایر شخصیتهای نه چندان خوش ذوق مانند کارلوس کاستانو، رئیس شبهنظامی بدنام، دیدگاه جالبی از برداشت افراد درگیر در سیاست کلمبیا در طول دوران ارائه میکند. این دوره پرتلاطم
با این حال، در برخی از نتایج گستردهتر دادلی چیزی کمی نگرانکننده بود. برای مثال، به نظر می رسد که او شکست پروژه سیاسی UP را تا حد زیادی به پای رهبری فارک می گذارد. دادلی استدلال می کند که فارک در طول روند صلح با ایجاد نیروهای نظامی خود با بد نیت عمل کرد. در همین حال، بسیاری از فعالان آرمانگرای UP اغلب از استراتژی انگلی فارک که به دنبال سرمایهگذاری بر سرمایه سیاسی گستردهتر تولید شده توسط UP بود، بیاطلاع بودند. دادلی تاکید می کند که UP صرفا یک ابزار سیاسی دیگر در "پروژه قیام" فارک بود و تاکید می کند که استراتژی فارک برای ترکیب ابزارهای قانونی و غیرقانونی برای سرنگونی دولت (XNUMX)ترکیبی از توداس فرماس د لوچا) دلیل اصلی هدف قرار دادن نیروهای شبه نظامی UP بود. در واقع، دادلی استدلال می کند که "در حالی که دوگانگی شورشیان به آنها کمک کرد تا از نظر نظامی رشد کنند، اما به دشمنان خود اهرم مورد نیاز برای حمله به [UP] را نیز می دهد". استدلالی که دادلی به نظر میرسد این است که فارک بد نیت عمل کرد، از پوشش UP برای ایجاد نیروهای نظامی خود استفاده کرد و به کار خود ادامه داد. لا ترکیب با عواقب مخرب مرتبط برای UP. برعکس، شبهنظامیها اغلب در یک ظرفیت دفاعی (در مقابل تجاوزات فارک به منافع تجاریشان یا در مورد برادران کاستانو به دلیل انتقام قتل پدرشان واکنش نشان میدهند) به تصویر کشیده میشوند.
با این حال، مشکل این حساب این است که پاراگراف ها مدت هاست که چپ های غیرمسلح را بدون توجه به پیوند واقعی یا ادعایی آنها با فارک هدف قرار داده اند و تا به امروز نیز به این کار ادامه می دهند. در واقع، بیشتر قربانیان آنها غیرنظامیانی هستند که به بهانه ضعیف "ضد براندازی" به قتل رسیده اند. این بهانه برای پنهان کردن آنچه اغلب آشکارا زمین خواری، عملیات «پاکسازی اجتماعی» و قتل نیروهای اجتماعی مترقی است که منافع طبقه حاکم کلمبیا را تهدید می کند، استفاده می شود. همانطور که وزارت امور خارجه ایالات متحده استدلال می کند، شبه نظامیان اساسا "یک نیروی مراقب مزدور، تامین مالی شده توسط فعالیت های جنایتکارانه" و "ارتش خصوصی پولی" از "قاچاقچیان مواد مخدر یا مالکان بزرگ" هستند. به عبارت دیگر، شبه نظامیان کمی بیشتر از شبه نظامیان خصوصی طبقه حاکم کلمبیا هستند. استدلال دادلی مبنی بر اینکه خشونتی که بر UP صورت گرفته است به دوگانگی نسبت داده می شود. لا ترکیب استراتژی فارک واقعیت را از این جهت گسترش میدهد که فرض میکند در غیاب فارک، طبقه حاکم کلمبیا با خشونت کمتری نسبت به یک پروژه سیاسی که به دنبال اصلاح نظام اجتماعی-اقتصادی کلمبیا بود، واکنش نشان میداد. دادلی به ما می گوید که حتی قبل از اولین سالگرد UP (و احتمالاً قبل از اینکه فارک بتواند تحت نظارت آنها تا حد قابل توجهی گسترش یابد) 300 فعال UP قبلاً توسط نیروهای دولتی و شبه دولتی کلمبیا به قتل رسیده بودند. این استدلال که نابودی UP (بیش از سه هزار فعال که در اواسط دهه 1990 به قتل رسیدند) عمدتاً توسط تداوم تشکیل نظامی فارک انجام شد، بحث را بیش از حد پیش می برد. در واقع، می توان به طور جدی پرسید: در مواجهه با یورش شبه نظامی علیه آزمایش دموکراتیک فارک، فارک قرار بود چه می کرد؟ آیا او بر این باور است که اگر فارک گسترش نمی یافت، خشونت شبه نظامی علیه UP کاهش می یافت؟ آیا او فکر می کند که اگر فارک از ارتش خارج شود، دولت کلمبیا حفاظت از چریک های سابق فارک را تضمین می کند؟ اگر UP تهدیدی قابل اعتماد برای منافع طبقه حاکم کلمبیا کاملاً مستقل از فارک ارائه می کرد، آیا آنها هدف کمتری بودند؟ متأسفانه به نظر می رسد که شواهد تاریخی در جهت مخالف نشان می دهد. تنها باید به هدف قرار دادن مستمر افراد غیرمسلح باقی مانده توسط دولت کلمبیا امروز نگاه کرد. به نظر می رسد دادلی به نوعی خط روابط عمومی دولت کلمبیا و ایالات متحده را بلعیده است که خشونت وحشتناک کلمبیا را فقط در پای فارک قرار می دهد. به طور خلاصه، FARC = متجاوزان، paras = مدافعان واکنشی. شکی نیست که فارک گاهی اوقات بدبینانه در رابطه با UP عمل میکرد، اما دادلی نخبگان کلمبیایی، ارتش و شبهنظامیهای خصوصیشده آنها را به راحتی کنار میگذارد. UP نابود شد زیرا آنها تهدیدی قابل اعتماد و بالقوه برای منافع سرمایه کلمبیا و ایالات متحده بودند، با تشکیل ارتش فارک تنها یکی از بسیاری از عواملی که منجر به نابودی UP و کشتار غم انگیز فعالان آن شد.
به طور کلی، کسانی که علاقه مند به سیاست کلمبیا و آمریکای لاتین یا تاریخ کم تحقیق جنگ وحشیانه دولت کلمبیا علیه چپ هستند، باید این کتاب را بخوانند. دادلی چند مصاحبه جالب دارد و ارزش واقعی کتاب در دسترسی آن به نظرات تحرککنندگان و تکان دهندههای UP است. این داستان غم انگیز را روایت می کند و قهرمانی عظیم هزاران نفر فراموش شده UP را نشان می دهد که جان خود را در مبارزه برای جهانی بهتر از دست دادند.
کتاب داگ استوکس «باز بسته بندی سرکوب: مداخله ایالات متحده در کلمبیا پس از جنگ سرد» با کتاب زد به زودی منتشر می شود.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا