مشکل یاسوکونی ژاپن از این واقعیت جدایی ناپذیر است که ناسیونالیسم ایدئولوژی غالب عصر ما است. این امر در بازنمایی رسانهها، یادبودها، موزهها و آگاهی عمومی در طول جنگها و پس از جنگها و سایر درگیریهای بینالمللی کاملاً واضح است. [*] این نه تنها در مورد ژاپن بلکه در مورد کره جنوبی، چین و ایالات متحده و بسیاری دیگر نیز صادق است. و مطمئناً این ناسیونالیسم است - که در سراسر آسیا پس از پایان دوران رویارویی ایالات متحده و شوروی، ظهور چین به عنوان یک قدرت منطقه ای و جهانی و اقدامات تهاجمی ایالات متحده مرتبط با "جنگ علیه تروریسم" در سراسر آسیا تحریک و جسورتر شد. قوی ترین مانع برای حل مسائلی که ملت ها را از هم جدا می کند و احساسات را در آسیا و اقیانوسیه و فراتر از آن شعله ور می کند. در طول قرن بیستم، ناسیونالیسم در همه جا دستخوش جنگ بوده است: جنگ محرک قدرتمندی برای ناسیونالیسم فراهم کرده است. ملی گرایی بارها ملت ها را به جنگ سوق داده است. و حافظه جنگ در چارچوب بندی و تقویت میراث تاریخی ناسیونالیستی نقش اساسی دارد. این مقاله زیارتگاه یاسوکنی و حافظه و بازنمایی جنگ ژاپن را در رابطه با ناسیونالیسم معاصر و پیامدهای آن برای آینده شرق آسیا مورد بررسی قرار می دهد.
موضوعات بحث برانگیز که همچنان حول محور جنگ، حافظه و نمایندگی می چرخند، برای شکل دادن به تفکر ناسیونالیستی، آینده ژاپن، منطقه آسیا-اقیانوسیه و روابط ایالات متحده و ژاپن نقش اساسی دارند. چرا مسائلی مانند نقش معبد یاسوکونی شش دهه پس از شکست ژاپن، حتی زمانی که نسلی که جنگ را تجربه کرده در حال رد شدن از صحنه است، مکرراً ظاهر می شود؟ در زمانی که اقتصادها و حتی فرهنگهای چین، ژاپن و کره عمیقاً در هم تنیده شدهاند، این امر بیش از پیش غیرمعمول به نظر میرسد.
«مشکل یاسوکونی» در کانون مجموعه پیچیده مسائل پیرامون جنگهای ژاپن در آسیا و اقیانوسیه، امپراتور، مذهب و هویت قرار دارد. مسائل یاسوکونی عمیقاً با چین-ژاپن، کره-ژاپن و روابط ایالات متحده و ژاپن در هم تنیده است. توجه به یاسوکونی ویژگیهای متمایز ناسیونالیسم ژاپنی را آشکار میکند و در عین حال به ما اجازه میدهد تا تعدادی از موضوعات ناسیونالیسم تطبیقی را بررسی کنیم.
مهم است که در ابتدا دلیل انجام این تحلیل را به وضوح بیان کنیم: جستجو برای یافتن راه هایی است که ممکن است به درک متقابل بین ملت ها و مردم آسیا اقیانوسیه از جمله ژاپن، چین، کره و ایالات متحده کمک کند.
من بر سه نکته در مورد "مسئله یاسوکانی" و ناسیونالیسم های معاصر تأکید خواهم کرد که در بسیاری از بحث ها در ژاپن، آسیا و در سطح بین المللی غایب به نظر می رسد. اولین مورد نیاز به فراتر رفتن از دیدگاه منحصراً ژاپنی با قرار دادن موضوعات در چارچوب روابط ژاپن و ایالات متحده است که بیش از شش دهه بر سیاست ژاپن تسلط داشته است. دوم، ناسیونالیسم جنگی را به طور کلی و «ناسیونالیسم یاسوکانی» را به طور خاص در محدوده وسیعتر ناسیونالیسمهای رقیب در آسیا اقیانوسیه، از جمله ناسیونالیسمهای چینی، کرهای و ایالات متحده قرار میدهد. سومین «ژاپنیها» را تخریب میکند تا شکافهای عمیقی را در میان مردم ژاپن در رابطه با یاسوکنی، ناسیونالیسم، امپراتوری که ژاپن به نام او میجنگید و خاطرات استعمار و جنگ شناسایی کند. هر یک از اینها مستلزم گسست از درک یکپارچه از مسائل است. هر کدام پیامدهایی برای فراتر رفتن از بن بست سیاسی کنونی و تأمل در رویکردهایی دارد که می تواند به کاهش تنش در آسیا و اقیانوسیه کمک کند.
Yasukuni Jinja هر دو مشکل "ژاپنی" است و نیست. به عنوان یک زیارتگاه شینتو با پیوندهای تاریخی پایدار با امپراتور - که در سال 1869 "برای بزرگداشت و گرامیداشت دستاوردهای کسانی که زندگی ارزشمند خود را وقف کشورشان کردند" تاسیس شد - و با ارتباط عمیق با هر جنگ ژاپنی از دوران میجی تا آسیا. جنگ اقیانوس آرام، سنت ژاپنی را تداعی می کند که شینتو، امپراتور و جنگ را به هم پیوند می دهد. [1] با این حال، دیدن آن به سادگی به عنوان ژاپنی، نادیده گرفتن طیفی از ویژگی های مشخصه ناسیونالیسم های معاصر است. این دیدگاه نیروهای مهم منطقه ای و جهانی، به ویژه نقش ایالات متحده را در شکل دادن به سیاست و ایدئولوژی از اشغال ژاپن تا امروز نادیده می گیرد.
نئوناسیونالیست های ژاپنی بر شخصیت اصلی ژاپنی یاسوکنی پافشاری می کنند و از این طریق سعی می کنند آن را خارج از بحث مردم همسایه و کشورهای دیگر قرار دهند و همچنین به دنبال درهم شکستن بحث در داخل ژاپن هستند. اما آنها در استرس خود بر ژاپنی بودن تنها نیستند. ناسیونالیستهای معاصر ژاپنی در فراخوان برای سیاست غرور، تحقیر دادگاه توکیو و سایر ارزیابیهای بینالمللی جنایات جنگی ژاپن، و اصرار آنها بر پایان دادن به دوران عذرخواهی از قربانیان جنایات جنگی ژاپن، چیزی را با برخی از ترقیخواهان ژاپنی در میان میگذارند. صلح طلبان خواه ستایش از بازدیدهای پرمخاطب نخست وزیر سابق کویزومی جونیچیرو از یاسوکونی و دفاع از مشروعیت نمایشگاه های موزه Y?sh?kan، که بهره برداری های ارتش ژاپن در جنگ آسیا و اقیانوسیه را تمجید می کند و ژاپن را برای آزادسازی آسیا از چنگال تمجید می کند. اروپایی استعمار، یا انتقاد از آنها به عنوان تلاشی نامشروع برای برگرداندن احکام تاریخی و سیلی به صورت همسایگان ژاپن، هم ناسیونالیست ها و هم ترقی خواهان به طور معمول یاسوکونی را به عنوان یک پدیده منحصر به فرد ژاپنی معرفی می کنند.
یاسوکونی، بزرگداشت و روابط ایالات متحده و ژاپن
یاسوکنی، البته، اساساً ژاپنی است در ترکیبی از افسانه های شینتو و امپراطور، معماری و تشریفاتش که مردگان جنگ نظامی را ابطال می کند. کامی (خدایان)، و دیدگاه ناسیونالیستی آن در مورد استعمار و جنگ، امپراتور و ارواح موجود در آنجا.
همانطور که واتانابه تسونئو، ویراستار یومیوری شیمبون در مورد نمایشگاههای موجود در موزه Y?sh?kan در محوطه زیارتگاه، بهتدریج توضیح داد، "این مرکز از نظامیگری ستایش میکند و کودکانی که از آن یادبود عبور میکنند، بیرون میآیند و میگویند: "ژاپن در واقع در جنگ گذشته پیروز شد." [2] بهطور دقیقتر، نمایشگاهها، با محوریت فداکاری ارتش به امپراتور و ملت، جنگسازی ژاپن را به ارتفاعات زیباییشناختی و معنوی ارتقا میدهند، از مأموریت امپراتوری استقبال میکنند و خلبانان کامیکازه را که برای فدا کردن خود برای امپراتور و ملت فرستاده شده بودند، شیر میکنند.
در طول سال های جنگ (1931-45)، در واقع از دوران میجی به بعد، معبد یاسوکونی مرکز چیزی بود که تاکاهاشی تتسویا آن را "کیمیاگری عاطفی" تبدیل غم و اندوه خانواده های داغدار به شادی میهن پرستانه برای تجلیل از کشته شدگان جنگ نامیده است. به عنوان خدایان با مهر به رسمیت شناختن رسمی فداکاری و افتخار شخصی توسط امپراتور.
این کیمیایی است که در پرداختهای دولت ژاپن به خانوادههای سربازان متوفی مهر و موم شده است که به مدت شش دهه پیوندی بین حزب حاکم لیبرال دموکرات و یک حوزه انتخابیه قدرتمند ایجاد کرده است، در حالی که به طور ضمنی اهداف استعمار و جنگ را که بسیاری از سربازان و غیرنظامیان ژاپنی به خاطر آنها برای آنها مشروعیت میدهند، مشروع میسازد. فوت کرد. [3]
نوع دیگری از کیمیا با کیمیای تعالی همراه است. این کیمیای فراموشی است. . . فراموش کردن جنایات و جنایات جنگی، فراموش کردن رفتار با زنان آسایش نظامی، با کارگران اجباری، با کسانی که سرزمینهایشان مورد تهاجم قرار گرفته، خانههایشان ویران شده و خانوادهها به نام امپراتور و امپراتوری سلاخی شدهاند. در حالی که نظامی مردگان به عنوان ثبت شد کامی در زیارتگاه یاسوکنی و خانواده هایشان مستمری دولتی دریافت کردند، صدها هزار کشته غیرنظامی و بسیاری مجروحان دیگر فراموش شدند: نه حرم و نه ایالت قربانی آنها را گرامی داشتند و به نیازهای خانواده هایشان رسیدگی نکردند. همانطور که بندیکت اندرسون قاطعانه استدلال کرده است، اگر ناسیونالیسم همه چیز را با سنت ابداع شده مرتبط باشد، به همان اندازه سرکوب or فراموش رسم و رسوم.
همه ملتها به طور نمادین قربانیان جنگ نظامی - کشتههای خودشان - را بالا میبرند تا از انطباق سربازان و غیرنظامیان برای جنگیدن و جان باختن برای اهداف اعلام شده توسط دولت اطمینان حاصل کنند. [4] اگر نماد یاسوکونی در جزئیات آن متمایز است، تنها یکی از این مظاهر پدیده جهانی ناسیونالیسم جنگی تحت حمایت دولت است که بر روی کشته شدگان جنگ نظامی متمرکز شده است. با ثبت 2.46 میلیون کشته نظامی ژاپن، سنبوتسوشا، یعنی تمام کسانی که در طول جنگ اقیانوس آرام (2.1 میلیون نفر در جنگ اقیانوس آرام) از میجی جان باختند، موقعیت خود را به عنوان نماد مرکزی پیوند امپراتور، جنگ، ارتش و امپراتوری تقویت کرد. تحليل حساس جان برين از آيينهاي عبادت و تقويت زيارتگاه، به خوبي پيوند قدرت و ايدئولوژي را كه به زيارتگاه جايگاه ويژهاش در ژاپن معاصر ميدهد، مستند ميكند. [5]
اوکیناوا، ژاپن، ایالات متحده و مردگان جنگ
اوکیناوا نقطه برتری دیگری را برای ارزیابی پدیده یاسوکونی فراهم می کند، و نه تنها به این دلیل که نبرد اوکیناوا، تنها مبارزات بزرگی که در خاک ژاپن انجام شد، پرهزینه ترین جنگ آسیا و اقیانوسیه از نظر جان ژاپنی ها، اوکیناواها و آمریکایی ها بود. نبرد همچنین نقش مهمی در چارچوب روابط پس از جنگ ایالات متحده-ژاپن-اوکیناوا و نبردهای حافظه تاریخی که تا امروز ادامه دارد، ایفا کرده است.
مواضع مختلف اوکیناواها و ژاپنیها در جریان نبرد به وضوح مشخص شد، زمانی که نیروهای ژاپنی بسیاری از اهالی اوکیناوا را که به دنبال سرپناهی از حمله آمریکا بودند مجبور به خودکشی دسته جمعی کردند.شدان جیکتسو) به جای تسلیم. [6] تفاوتهای ژاپنی و اوکیناوا در چشمانداز همچنین باعث میشود مراسم بزرگداشت و خاطره بعدی به شکل مناقشات بر سر بناهای تاریخی، موزهها، فیلمها، مانگا و تفسیر کتابهای درسی شکل بگیرد.
با برآورد 250,000 کشته در ایالت ژاپن، از جمله 150,000 اوکیناوا (بیش از یک چهارم جمعیت غیرنظامی) و 100,000 نیروی ژاپنی و همچنین 12,000 سرباز آمریکایی، نبرد مناطق مرکزی و جنوبی جزیره اصلی را به یک زمین بایر تبدیل کرد. حتی در حالی که درگیری شدید بود، نیروهای آمریکایی مناطق وسیعی از مرکز اوکیناوا را تصرف کردند و شروع به ساخت فرودگاه ها، جاده ها و پایگاه کردند. در واقع، همانطور که تاکما ایجی می گوید، در اوایل سال 1947، "بیش از یک سوم سطح قابل کشت اوکیناوا در زیر جاده ها و باند فرودگاه ها یا پشت سیم خاردار قرار داشت." [7] هنگامی که مقامات ایالات متحده ساکنان این مناطق را به جنوب اسکان دادند، مهاجران با استخوانهای مردگان جنگی مواجه شدند که روی زمین پراکنده بودند. [8]
بلافاصله پس از اسکان مجدد، کمپین های جمع آوری استخوان سازماندهی شده توسط جامعه (ایکوتسو ش؟ش؟) برای قابل زندگی کردن میدان جنگ سابق و آشتی دادن ارواح مردگان به راه افتادند. استخوان ها شسته شده و سپس سوزانده شده و یا در استخوان بندی های تازه ساخته شده در سراسر اوکیناوا جنوبی پراکنده شده اند. بقایای 135,000 نفر بین سالهای 1946 و 1955 جمعآوری شد. در مشهورترین مورد، 4,300 نفر از ساکنان روستای ماواشی که در روستای میوا اسکان داده شدند، بقایای 35,000 نفر را با زحمت جمعآوری کردند و آنها را در استوانهای در Konpaku-no-not گذاشتند. ?، که تبدیل به، و امروزه نیز، مکان اصلی بزرگداشت محلی نبرد، و مهمتر از همه برای تلفات غیرنظامیان و همچنین سربازان مردم اوکیناوا شد.
با این حال، Konpaku تنها سایت بزرگ یادبود اوکیناوا نیست. در ژوئیه سال 1957، بخش امداد دولت جزایر ریوکیو یک استودخانه مرکزی را در شیکینا تأسیس کرد که بقایای جنگ را از استخرهای کوچک منتقل کرد و بقایای قابل شناسایی ژاپنی را به سرزمین اصلی ارسال کرد. مراسم افتتاحیه یادبود شیکینا در 25 ژانویه 1958 برگزار شد. مقامات ایالات متحده، با تردید عمیق، به سه نماینده از معبد یاسوکونی، دو عضو رژیم و یک نماینده از دفتر نخست وزیر اجازه حضور در این مراسم را دادند. همچنین نمایندگانی از فدراسیون خانوادههای داغدار اوکیناوا حضور داشتند که مانند سازمان ملی، برای روابط نزدیکتر بین کشتهشدگان جنگ اوکیناوا و معبد یاسوکونی، و همچنین یارانههای دولت ژاپن و بازدیدهای رسمی از یاسوکونی، لابی کردند. [9] به طور خلاصه، تلاشهای ایالات متحده برای جدا کردن ریوکیوس از ژاپن با استفاده از پیوندهای بین اوکیناوا و اقدامات یادبود ژاپن در سرزمین اصلی که مردگان اوکیناوا را به ژاپن و به طور خاص به معبد یاسوکونی مرتبط میکرد، خنثی شد.
اگر Konpaku ساخته روستاییان اوکیناوا بود، شیکینا در درجه اول محصول GRI (یعنی اداره ایالات متحده جزایر ریوکیو) تحت فشار توکیو بود. با این حال، ما نمی توانیم به سادگی نتیجه بگیریم که Konpaku تجسم احساسات اوکیناوا در حالی که Shikina بیان توکیو و/یا ایالات متحده بود. هر دو سایت از کشته شدگان نظامی و غیرنظامی، ژاپنی و اوکیناوا، تجلیل کردند، هرچند همانطور که اشاره خواهیم کرد، با تأکیدات کاملاً متفاوت.
در پی تأسیس مکان یادبود شیکینا، دولت ژاپن به شدت برای تحکیم ادعاهای ارضی خود بر اوکیناوا، که هنوز مستعمره نظامی ایالات متحده است، حرکت کرد.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا