[اگر آسیای شرقی محل پرهزینهترین جنگهای دوران رویارویی آمریکا و شوروی بود، از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1990، هیچ جنگ بزرگی منطقه را از هم جدا نکرده است. اما در سالهای اخیر، مناقشات ارضی که ریشه در دوران امپراتوری و جنگ دارد و عمدتاً خاموش بوده است، به وجود آمده است. ژاپن فوکوس به اختلافات اخیر مربوط به ژاپن و چین بر سر جزایر سنکاکو/دیائویوتای و ژاپن و کره جنوبی بر سر جزایر تاکشیما/توکدو پرداخته است، زیرا مسائل امنیتی، منابع و ناسیونالیسم در مرزهای ژاپن به وجود آمده است. مقاله حاضر درگیریهای ژاپن و روسیه بر سر سرزمینهای شمالی/کوریلها را در پارامترهای گستردهتر تغییر روابط منطقهای و جهانی قرار میدهد.]
ژاپن اکنون با همه همسایگانش - تایوان، چین، کره جنوبی و روسیه - درگیر مناقشات ارضی جدی است. درست است، این می تواند ثابت کند که مشکلی در همه همسایگان ژاپن وجود دارد. اما همچنین می تواند ثابت کند که در نحوه رسیدگی ژاپن به مشکلات ارضی با همسایگان خود مشکلی وجود دارد. هیچ مصداق واضحتری از مناقشه با روسیه وجود ندارد.
ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، می گوید که مایل است امسال از توکیو بازدید کند تا بر اساس بیانیه مشترک ژاپن و شوروی در 19 اکتبر 1956، که وعده بازگشت جزایر هابومای و جزایر هابومای را به ژاپن می دهد، در مورد پیمان صلح با ژاپن که بسیار به تاخیر افتاده است، مذاکره کند. شیکوتان (جزایری در انتهای جنوبی مجمع الجزایر کوریل که در سال 1945 توسط نیروهای شوروی اشغال شد). اما توکیو میگوید که پوتین استقبال نمیکند مگر اینکه قول دهد دو جزیره بسیار بزرگتر Etorofu و Kunashiri در نزدیکی را بازگرداند.
چرا توکیو امروز باید به طور جدی بخواهد توافقی را که تقریباً 50 سال پیش امضا و تصویب کرده بود، اصلاح کند؟ داستان با پیمان صلح سانفرانسیسکو ژاپن با قدرت های متفقین در سال 1951 آغاز می شود. ماده 2 (ج) معاهده به صراحت می گوید که ژاپن از تمام حقوق، مالکیت و ادعای زنجیره جزایر کوریل (چیشیما) چشم پوشی می کند. رتو) و ساخالین جنوبی (کارافوتو) - مناطقی در شمال ژاپن که ژاپن تا سال 1945 آنها را تحت کنترل داشت. اما وزارت خارجه ژاپن اصرار دارد که ژاپن هرگز اتوروفو و کوناشیری را به رسمیت نشناخته که جزایر کوریل را رد کرده است.
این ادعای وزارت خارجه به سادگی صحت ندارد. مطالب ژاپنی در آن زمان - نقشههای وزارت خارجه، اظهارات یوشیدا شیگرو، نخستوزیر سابق در سانفرانسیسکو و در خاطرات بعدیاش، و گزارشهای روزنامهها همگی روشن میکنند که Etorofu و Kunashiri به طور قطعی شامل این موارد شدهاند.
جان فاستر دالس، وزیر امور خارجه، مذاکره کننده ارشد ایالات متحده برای معاهده سانفرانسیسکو، موافقت کرد. در سانفرانسیسکو از او خواسته شد تا قلمرو کوریل ها را تعریف کند، او فقط گفت که هابومایی ها ممکن است مستثنی شوند (در آن زمان پیشنهادهایی وجود داشت که شیکوتان ممکن است بخشی از کوریل ها باشد).
قرار بود بیشتر دنبال شود. نیشیمورا کومائو، رئیس دفتر معاهدات وزارت امور خارجه، در پاسخ به سوالی در رژیم غذایی در 19 اکتبر 1951، در مورد اینکه آیا کلمه "Kurils" همانطور که در معاهده استفاده می شود شامل Etorofu و Kunashiri می شود، به صراحت گفت که هر دو شمال چیشیما و جنوب چیشیما (اتوروفو و کوناشیری) شامل شدند.
پس چرا اکنون که ژاپن حق دارد نه فقط هابومایی ها و شیکوتان ها، بلکه اتوروفو و کوناشیری را نیز مطالبه کند، اصرار می شود؟ پیشینه بیشتری مورد نیاز است و خوشبختانه ما مجبور نیستیم به مطالب بسیار کجشده وزارت خارجه تکیه کنیم. ما یک کتاب 227 صفحه ای بسیار دقیق اما کمتر شناخته شده داریم با عنوان "مسکو نی کاکرو نیجی” (رنگین کمان بر فراز مسکو - رکورد محرمانه احیای روابط ژاپن و شوروی، آساهی شیمبونشا، 1966) توسط ماتسوموتو شونیچی، یک دیپلمات سابق و سیاستمدار محافظه کار جریان اصلی که نماینده ژاپن در بیشتر 15 ماه مذاکرات پیچیده منتهی به بیانیه مشترک سال 1956 بود.
ماتسوموتو میگوید زمانی که در ژوئن 1955 مذاکرات را در لندن آغاز کرد، صرفاً خواستار بازگرداندن هابوماییها و شیکوتانها بود، به این دلیل که قبل از سال 1945، این دو منطقه از نظر اداری بخشی از هوکایدو بودند و نه کوریلها.
طرف شوروی این درخواست را رد کرد و گفت که هر دو قلمرو جزو کوریلهای وعده داده شده به مسکو در یالتا در فوریه 1945 به عنوان شرط ورود مسکو به جنگ علیه ژاپن (در روسیه این دو منطقه را کوریلهای کوچک مینامیدند) گنجاند.
اما در دهمین نشست در 10 آگوست و همزمان با اقدامات شوروی برای تنش زدایی در نشست چهار بزرگ در ژنو در آن سال، طرف شوروی ناگهان تغییر مسیر داد و گفت که اگر ژاپن وعده اتحاد نظامی خود را بدهد، مسکو بازگرداندن هابومای ها و شیکوتان ها را بررسی خواهد کرد. با ایالات متحده متوجه هیچ کشور سومی نبود.
ماتسوموتو این موفقیت بزرگ را به درستی به توکیو گزارش کرد، اما دستورات جدید وزارت خارجه را در 27 آگوست دریافت کرد. این بار به او گفته شد که نه تنها هابومای ها و شیکوتان ها، بلکه بازگرداندن بی قید و شرط کوناشیری و اتوروفو را نیز مطالبه کند.
ماتسوموتو از این تغییر موقعیت خارق العاده شگفت زده شد. او محافظه کاران در وزارت امور خارجه و به ویژه وزیر امور خارجه فوق محافظه کار شیگمیتسو مامورو را به دلیل تلاش عمدی برای خرابکاری در تلاش هاتویاما ایچیرو، نخست وزیر وقت، برای روابط بهتر با مسکو، مقصر می داند.
او همچنین اشاره می کند که چگونه این تغییر موضع با ملاقاتی در واشنگتن بین شیگمیتسو و دالس که به شدت ضد کمونیست بود، همزمان شد، که به گفته او، او همچنین می خواست هرگونه راه حل ارضی با ژاپن را مسدود کند. (اسناد منتشر شده وزارت امور خارجه تأیید می کند که دالس در اوایل ژانویه 1955 بر شیگمیتسو فشار می آورد تا از حل و فصل اختلافات ارضی جلوگیری کند.)
مسکو به طور پیشبینیشده ادعای دیرهنگام اتوروفو-کوناشیری را رد کرد و مذاکرات به نتیجه نرسید، اما توسط خود شیگمیتسو، همراه با ماتسوموتو، که در 29 ژوئیه 1956 برای گفتگوهای بیشتر به مسکو رسیدند، دوباره احیا شدند و بهراحتی چهرهای خارقالعاده دیگر ایجاد کردند. توسط مواد وزارت خارجه نادیده گرفته شده است.
شیگمیتسو با تقاضای سرسختانه برای هر چهار قلمرو - هابومای ها، شیکوتان، اتوروفو و کوناشیری (آنچه ژاپن شروع به نامیدن "سرزمین های شمالی" خود می کرد) آغاز کرده بود) اما در مواجهه با مخالفت ها و توضیحات صریح شوروی، او ناگهان با این موضوع مواجه شد. در 12 آگوست اعلام کرد که یک معاهده صلح را در مورد شرایط شوروی امضا خواهد کرد، یعنی هابومایی ها و شیکوتان ها را می پذیرد و تقاضای اتوروفو و کوناشیری را کنار می گذارد.
مشکل تمام شد؟ نه کاملا.
شیگمیتسو بلافاصله برای گفتگو در مورد بحران کانال سوئز در سال 1956 به لندن احضار شد و در 19 اوت دوباره با دالس ملاقات کرد. به گفته ماتسوموتو، یک شیگمیتسو با چهره خاکستری از جلسه بازگشت و گفت: «دالز چیز کاملاً وحشتناکی گفته است (mattaku هیدوی). او گفت اگر ژاپن به اتحاد جماهیر شوروی اجازه دهد اتوروفو و کوناشیری را حفظ کند، ایالات متحده اوکیناوا را قلمرو خود خواهد کرد.
تهدید دالس جواب داد. شیگمیتسو به توکیو بازگشت و مذاکرات تنها توسط خود هاتویاما که یک ماه بعد از مسکو بازدید می کرد، احیا شد. بار دیگر بر سر ادعاهای سرزمینی بن بست وجود داشت، اما هر دو طرف بر سر یک بیانیه مشترک برای بازگرداندن روابط دیپلماتیک و انجام مذاکرات بیشتر در مورد یک معاهده صلح، با قول هابومایی ها و شیکوتان که در صورت امضای معاهده و پس از امضای معاهده، بازگردانده خواهند شد، توافق کردند. علیرغم فشارهای شدید ژاپنی ها، هیچ اشاره ای به ادامه گفتگوها در مورد قلمرو نشد.
درست است، دلایلی وجود دارد که چرا توکیو خود را در این تضادها گرفتار کرده است. از همان ابتدا، بسیاری از محافظه کاران ژاپنی، از جمله یوشیدا شیگرو، از دست کشیدن از قلمرو در سانفرانسیسکو خوشحال نبودند. آنها اصرار داشتند که تاریخ ثابت کرده است که ژاپن به طور مسالمت آمیز کنترل کوریل ها را به دست آورده است. برخی حتی اصرار داشتند که ساخالین جنوبی (کارافوتو) که پس از جنگ روسیه و ژاپن در سالهای 1904-5 از روسیه تزاری گرفته شده بود، نیز "مسالهآمیز" به دست آمده است. به ویژه، آنها بسیار ناراضی بودند که مجبور بودند از تمام حقوق جزایر کوریل جنوبی اتوروفو و کوناشیری چشم پوشی کنند، با این استدلال که این "سرزمین سنتی" هرگز توسط روسیه کنترل نشده بود.
اما با توجه به اینکه در سانفرانسیسکو مجبور به انصراف رسمی از همه این مناطق شده بودند، تنها کاری که محافظه کاران می توانستند از طریق بازگشت انجام دهند این بود که توجه داشته باشند که هیچ اشاره ای به اینکه این سرزمین ها به چه کسی واگذار شده است وجود نداشت. آنها خواستار برگزاری یک کنفرانس بین المللی برای تصمیم گیری در مورد این موضوع شدند، و امیدوار بودند که ژاپن به نحوی بتواند نه تنها هابومای ها و شیکوتان، بلکه برخی دیگر از سرزمین های انکار شده - به ویژه Etorofu و Kunashiri را دوباره به دست آورد. بخشی از خلاصه اولیه ماتسوموتو در سال 1955 خواستار برگزاری چنین کنفرانسی بود.
اما پیشنهاد غیرمنتظره شوروی هابومای ها و شیکوتان در اوت 1955 این استراتژی را به هم ریخت. بنابراین محافظه کاران وزارت امور خارجه باید به سرعت برای دفاع از ادعای قلمروهای Etorofu و Kunashiri که همیشه می خواستند حرکت می کردند. در این روند، آنها ناگهان مجبور شدند پافشاری کنند که ژاپن هرگز از حقوق خود در مورد Etorofu و Kunashiri صرف نظر نکرده است، علیرغم انبوهی از شواهد بر خلاف آن.
پیچ و خم ها به همین جا ختم نمی شود.
Etorofu و Kunashiri همیشه نامیده می شوند مینامی (جنوبی) چیشیما در ژاپنی. و از آنجایی که نسخه ژاپنی معاهده سانفرانسیسکو می گوید ژاپن از تمام حقوق Chishima Retto چشم پوشی کرده است، منطقی است که از Minami Chishima نیز چشم پوشی کرده است.
برای دور زدن این جزئیات نسبتاً مجرمانه، وزارت امور خارجه باید شروع به تأکید بر نحوه استفاده نسخه انگلیسی معاهده سانفرانسیسکو از کلمه جزایر کوریل کند. اصرار دارد که این فقط به کوریل های شمالی اشاره دارد. چرا؟ زیرا این معنای ادعایی کلمه روسی "Kuril" در معاهدات قرن 19 با ژاپن بود. این، با وجود این واقعیت که در سانفرانسیسکو، مینامی چیشیما همیشه توسط طرف ژاپنی به عنوان "کوریل جنوبی" ترجمه می شد.
کتاب ماتسوموتو اولین نشانه تغییر واژگان چیشیما/کوریل را در 30 اوت 1955 نشان میدهد. اندکی پس از آن، در اکتبر، توکیو رسماً نظر ایالات متحده، بریتانیا و فرانسه را در مورد این تغییر جستجو کرد. تنها واشنگتن با پیشنهاد ارجاع به دیوان بینالمللی دادگستری، نگاهی اجمالی به حمایت خود ارائه کرد - اقدامی که توکیو آشکارا از تایید آن خودداری کرده است. بریتانیاییها که سفارت توکیو آنها در اسنادی که اکنون منتشر شده است، تغییر ژاپن را «کنجکاو و ساده لوحانه» توصیف کرده بود، نسبتاً منفی بودند. فرانسوی ها بسیار منفی بودند و به سابقه بحث ها در سانفرانسیسکو اشاره کردند.
درست است که ایالات متحده در بیانیههای بعدی 1956-57 بسیار بیشتر حمایت میکرد، اما تا آن زمان دلایل زیادی برای حمایت از آن داشت. نیازی به گفتن نیست، توکیو امروز دائماً آنچه را که ایالات متحده در سالهای 1956-57 میگفت، تکرار میکند، بدون توجه به هر چیزی که قبلاً اتفاق افتاده است. همچنین باید به کاه های مبهم چنگ بزند که مدعی است مسکو از سال 1956 در مقاطع مختلف وعده مذاکرات بیشتر در مورد سرزمین را داده است - مذاکراتی که از دیدگاه روسیه می تواند صرفاً برای پایان دادن به ادعاهای مختلف ژاپن باشد.
موضع وزارت خارجه در همه این موارد قابل درک است. زیرا همانطور که گفته می شود، "دیپلمات ها افرادی صادق هستند که برای کشورشان دروغ می گویند." آنچه نگران کننده است، سهولت بسیج نه تنها افکار عمومی، بلکه فکری در این کشور برای حمایت کامل از موقعیت متزلزل وزارت خارجه است.
معدود کسانی که "راه حل دو جزیره" را پیشنهاد می کنند - اینکه ژاپن باید Habomais و Shikotan را دریافت کند و Etorofu و Kunashiri را برای آینده ترک کند - به سرعت ساکت می شوند. گاهی اوقات، زمانی که بیانیه نیشیمورا شیگرو مطرح می شود، به ما می گویند که این بیانیه «اشتباه شده» یا «فقط برای مصرف داخلی» یا «بعداً پس گرفته شده است».
نقش واشنگتن در همه اینها حتی "کنجکاو" تر است. چرا در سال 1951، در اوج جنگ کره و هیستری ضد شوروی آن، ژاپنی را که تمایلی به آن نداشت، وادار کرد تا از تمام ادعاهای خود در مورد تمام جزایر کوریل چشم پوشی کند؟ پروفسور میوا کیمیتادا از دانشگاه سوفیا معتقد است که این امر به دلیل یک قرارداد محرمانه 1947 واشنگتن و مسکو برای تضمین حمایت شوروی در سازمان ملل برای کنترل ایالات متحده بر میکرونزی بوده است.
تحقیقات خود من میگوید که این ارتباط با فشار یک کانبرای شدیداً ضد ژاپنی که مصمم بود تمام داراییهای ژاپن را از قبل از جنگ خلع کند، داشت. برخی دیگر می گویند این یک توطئه ماهرانه دالس برای وادار کردن توکیو و مسکو به چندین دهه رویارویی یا حفظ چارچوب یالتا به خاطر اروپا بود، به ویژه برای اتریش، که هنوز تا حدی تحت اشغال شوروی بود.
به هر حال، ایالات متحده، که در سال 1951 ژاپن را مجبور به چشم پوشی از تمام ادعاهای خود در مورد کوریل ها، از جمله Etorofu و Kunashiri کرد، در سال 1956 توانست تهدید کند که اگر ژاپن تمام ادعاهای خود را حفظ نکند، اوکیناوا را به مستعمره ایالات متحده تبدیل خواهد کرد. کوریل ها، از جمله Etorofu و Kunashiri. ماکیاولی به آن افتخار می کرد.
جالب اینجاست که تنها ژاپنیهایی که به نظر میرسند میتوانند مشکل را در چشمانداز ببینند، در انتهای طیف ایدئولوژیک کاملا متفاوت هستند - حزب کمونیست ژاپن و راست افراطی، از جمله فرماندار توکیو، شینتارو ایشیهارا. هر دو واشنگتن را به خاطر آشفتگی کنونی مقصر می دانند. هر دو می گویند که ژاپن باید از سر و صدا در مورد Etorofu و Kunashiri دست بردارد و به ادعای همه کوریل ها به عنوان "سرزمین سنتی خود" ادامه دهد.
وزارت خارجه به راحتی میتواند با انتشار اسنادی که هنوز طبقهبندی نشده است، از آنها حمایت کند که در آن ژاپن در سال 1951 به شدت به فشار ایالات متحده برای کنار گذاشتن کوریلها، از جمله Etorofu و Kunashiri اعتراض کرد، و با اشاره به اینکه ژاپن هنوز تحت اشغال ایالات متحده است. اما اگر این کار را انجام می داد، ادعای ژاپن مبنی بر اینکه ژاپن هرگز از اتوروفو و کوناشیری چشم پوشی نکرده است، به طور خودکار تضعیف می شود. جوجه ها بالاخره به خانه می آمدند تا خروس کنند.
گرگوری کلارک، معاون دانشگاه بینالمللی آکیتا، یک دیپلمات استرالیایی مستقر در مسکو و یکی از اعضای کمیته مشاوره خصوصی وزیر امور خارجه سابق ماکیکو تاناکا در مسائل سیاست خارجی است. این مقاله در ژاپن تایمز، 24 مارس 2005 منتشر شد. ترجمه ژاپنی این مقاله در آدرس زیر نمایش داده خواهد شد:
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا