اعتراضات مردمی و تودهای در اینجا که به عنوان فریاد خشم علیه قیمت مسکن آغاز شد، به طرز تحسینآمیزی به اعتراض عمومی علیه مجموعهای از مشکلات ریشهدار در زندگی اجتماعی و اقتصادی اسرائیل تبدیل شده است. هر روز با بازدید از کمپهای چادری، شاهد رشد اعتراضات از گروهی متشکل از وودستاکرهای آرزومند در نوک بلوار روچیلد دو هفته پیش، به نوعی کلانشهر کوچک نزدیک به انتهای جاده بودهایم. یک چادر کمک های اولیه وجود دارد پزشکان برای حقوق بشرخیمههای «نقب و گلیل را حل کنید»، بحثهای ایدئولوژیک، آوازهای گیتار و طبل، کابالات شبات، شام جمعه شب، فیلمهای بیرونی درباره مضامین انقلابی، خانوادهها با نوزادان، و شعارهای خلاقانه بیپایان. در نزدیکی ایستگاه اتوبوس مرکزی، در بازی موش و گربه با شهرداری که در تلاش است اردوگاه آنها را متلاشی کند، چادرهایی وجود دارد.
هر نارضایتی در حال بیرون آمدن است: شعارهایی علیه تمرکز عظیمی از ثروت کشور به دست عده ی معدودی می رسد، شعارهایی که بر علیه آنها بیداد می کنند شکاف اقتصادی عظیم بین فقیر و غنی در اسرائیل، فهرستی از تقاضاها برای توزیع عادلانه منابع و عناصر مختلف یک دولت رفاه، افزایش حقوق و هزینه های کمتر، شرایط آموزشی بهتر و مراقبت های بهداشتی. بر خلاف قانون کمیته های مسکن ملی، علیه دولت، برای تحریر. ساعت 10 شب جمعه شب، زمانی که یک گروه آهنگ به طور خودجوش شعارهای «مردم! می خواهی! عدالت اجتماعی!" یک زن جوان با شادی آواز خواند: «مردم! می خواهی! همه جور چیز!»
بسیاری می گویند که این چیز جدیدی است، به ویژه پس از اینکه شنبه شب به بزرگترین اعتراض اجتماعی اسرائیل تبدیل شد، همانطور که تیتر چاپی Maariv اعلام کرد. زبان جدیدی در حال توسعه است: حرکات دست بی صدا جایگزین کبریت های فریاد اسرائیلی می شود. گروه های بیش از حد تکه تکه شده در اسرائیل به حرف های یکدیگر گوش می دهند و زمینه های مشترکی را برای مبارزه با ناامیدی اقتصادی مشترک پیدا می کنند.
فقط به اشغال کرانه باختری توسط اسرائیل یا حتی تعبیر محلی بی طرف اشاره نکنید.مدینیمسائل [روشن: سیاسی/ دیپلماتیک]. فقط نابرابری نهادی را که اکثر شهروندان فلسطینی اسرائیل در اینجا تجربه می کنند کنار بگذارید – نابرابری گروه های دیگر خوش آمدید.
این را به سختی یاد گرفتم. پس از چند مکالمه با معترضان، از جمله برخی از سازمان دهندگان آن (اعتراضات در واقع به طور مشخص غیر منسجم هستند) - بسیار واضح شد که یکی از اهداف استراتژیک اصلی این است که از نامگذاری «چپ» خودداری شود. جوزف احساس میکند که محیط پیرامون این موضوع بسیار سمی است، او سعی کرده است حتی از طرح پرسشهایی در مورد اینکه چرا «انقلاب عدالت اجتماعی» به نابرابری همه کسانی که تحت کنترل اسرائیل زندگی میکنند نمیپردازد، اجتناب کند. حتی سوالات نرم نیز با پاسخ های سخت بسیاری مواجه می شود که مشتاقانه خواستار دادن زمان، فضا و دلسوزی به اعتراضات برای رشد در جامعه اسرائیلی هستند.
در این انقلاب تفکر استراتژیک می گوید که دولت فعلی می تواند اعتراض را با چپی جلوه دادن آن مشروعیت بخشد. کل کشور دولت را باور خواهد کرد، زیرا همه از چپ متنفرند. در واقع، نخستوزیر دقیقاً همین را امتحان کرد و در همان هفته اول آنها را غوغاگران چپگرا نامید. او شکست خورد - شاید به دلیل موفقیت انقلابی در تمرکز بر مسائل اجتماعی فقط.
اگر در تفکر انقلابی برچسب «چپ» به اعتراضات زده شود، پس ارگو آنها یا هستند - a. توطئه برای سرنگونی دولت فعلی توسط احزاب یا گروه های مخالف (که به نوعی اهداف سیاست را مشروعیت می بخشد) یا ب. توطئه چپ گرایان ضد اسرائیل برای گره زدن همه چیز به اشغال و وادار کردن این دولت یا هر دولتی به تسلیم شدن در برابر فلسطینی ها. انقلاب آنقدر مهم است که نمی توان آن را نامگذاری کرد.
به هر حال، همانطور که یک زن جوان با دامن بلند و لبخندی شیرین در ساعت یک بامداد جمعه شب از من التماس کرد، آرمان اسرائیل و فلسطین مبارزه متفاوتی است. چرا باید آن را به روچیلد بیاورم؟
بسیاری از اسرائیلیها، نه فقط راستگرایان، چپ را به دلیل رویکرد تقلیلگرایانه «اشغال، اشغال، اشغال» به سخره میگیرند، که گویی منشأ همه آسیبهای اجتماعی است. ما معتقدیم که منابع دیگری نیز وجود دارد - اما سایر آسیب های اجتماعی هرگز نمی توانند بدون حل منصفانه تعارض، هر چه که باشد، حل شوند. من و جوزف در این مورد موافق هستیم، اگرچه ممکن است در مورد آن قطعنامه توافق نداشته باشیم.
بهعنوان یک استراتژیست سیاسی، میتوانم درک کنم که با چنین شکافهای عمیقی، شاید لازم باشد گامهای کوچکی به سمت تلاشی بیسابقه برداریم – که توسط شهروندان هدایت میشود، نه سازمانهای غیردولتی خوشنیت – برای اتحاد در جایی که بتوانیم توافق کنیم، قبل از دست زدن به حساسترین مشکلات. .
اما شعار اجتناب از "مدینی” نازک پوشیده است.
روز جمعه، برخی از معترضان، دیگر معترضان فلسطینی، شهروندانی را که از بحران مسکن رنج می برند، تحت فشار قرار دادند. به درگیری رسید. پرچم های کوچک فلسطینی که آنها آویخته بودند برداشته شد. جوزف مبارزات علیه آپارتاید در آفریقای جنوبی و جیم کرو در جنوب را به یاد می آورد. آیا می توانیم تصور کنیم که طبقات حاکم در آنجا بدون پرداختن به شدیدترین بی عدالتی های داخلی خود خواستار «عدالت اجتماعی» باشند؟ اگر بسیاری از کسانی که آن را ندارند کنار گذاشته شوند، اصطلاح «عدالت اجتماعی» به چه معناست؟ مطمئناً، بیایید به هزینههای گزاف مسکن اعتراض کنیم – اما چرا اگر به اصل عدالت اجتماعی، یعنی برابری توجه نشود، آن را «عدالت اجتماعی» بنامیم؟ آیا اسرائیلیها میتوانند بدون صحبت درباره حقوق افرادی که تحت کنترل و اشغال خود هستند، یک انقلاب عدالت اجتماعی داشته باشند؟
بعداً در شب جمعه، یکی از برگزارکنندگان به من گفت که اگر قرار باشد این نوع مسائل را مطرح کنم، به طور خاصمدینیمن را از "حلقه او"، از مردم یا چادرها بیرون می انداختند. چرا؟ او چنان گفت: «زیرا تنها جنگ، جنگ طبقاتی است.
اما چرا دهان افرادی را که می خواهند در این مورد صحبت کنند ببندید؟ من پرسیدم. "بالاخره، اگر همه اینجا هستند تا نظر خود را بیان کنند، چرا یک موضوع - و چنین موضوعی بزرگ و مرتبط - مشروع نیست؟" پاسخ گیج کننده بود، «این یک مبارزه متفاوت است. شما می توانید این مبارزه را به هر جای دیگری ببرید." من معتقدم که آنها همان مبارزه هستند، یا حداقل به طور ناگسستنی به هم مرتبط هستند. این یک دیدگاه رادیکال نیست - بهشت به من کمک کن، رئیس سابق ستاد و اکنون کادیما پیشتاز شائول موفاز دقایقی قبل از راهپیمایی روز شنبه، بارها و بارها در یک مصاحبه تلویزیونی با کانال 2 به همین نکته اشاره کرد.
من سعی کردم توضیح دهم که آنها مجبور نیستند موافق باشند، بلکه به مردم اجازه بدهم هر نکته ای را که انتخاب می کنند بیان کنند. من که ناامید شدم پاسخ دادم: «این خیلی دموکراتیک نیست که اجازه ندهیم مردم صحبت کنند.
اما دموکراسی مبارزه ما نیست! پاسخ بود
و اینجا بود که من لحظه ای لال شدم. این چیزی است که می خواستم بگویم:
1. بدون راهحلی برای مناقشه اسرائیل و فلسطین که مرزهای نهایی و حقوق کامل مدنی، انسانی و ملی را برای همه مردم بین اردن و دریا تعیین میکند، تخصیص بودجه و منابع اسرائیل همیشه بهشدت مخدوش و مضر خواهد بود. ما برای همیشه ارتش و شاگردانش را پرستش خواهیم کرد و بهترین فرصت ها را برای آنها فراهم خواهیم کرد و نابرابری های اجتماعی و اقتصادی را تداوم خواهیم بخشید. تا زمانی که درگیری حل نشده باشد، هرگز در هویت یهودی خود احساس امنیت نخواهیم کرد – بنابراین، برای همیشه سعی خواهیم کرد آن را بر همه تحمیل کنیم، یا دیگران را به هر نحو ممکن حذف کنیم – از جمله در سیاست مسکن. هنگامی که ما این کار را علیه یک گروه انجام دادیم، می توانیم آن را علیه هر گروهی انجام دهیم. اولویت های اجتماعی و اقتصادی هرگز در انتخابات ملی غالب نخواهد شد زیرا امنیت و دفاع حاکم خواهد بود. احزاب متعهد به عدالت اجتماعی و برابری (به طور تصادفی، این احزاب در امور مربوط به درگیری جناح چپ هستند) بعید است که قدرت را به دست آورند.
2. بدون آزادی کامل همه افراد در این «انقلاب» برای صحبت در مورد همه راه حل های ممکن برای مشکلات اجتماعی و اقتصادی، هیچ گشایش واقعی ذهن ها وجود نخواهد داشت و فرصت بزرگی از دست خواهد رفت. انقلاب آهسته آهسته آینه حال را آغاز خواهد کرد، خودسانسوری غالب خواهد شد و به دنبال آن ذهن ها بسته می شود و در نهایت دموکراسی بسته می شود. زبان جدید گفتمان متمدن به هدر خواهد رفت: خوب است اگر بتوانیم در سکوت و با احترام دستهایمان را روی هم بگذاریم و در مورد جزئیات سیاست مسکن ابراز اختلاف کنیم، که اکثر معترضان عمدتاً در مورد آن موافق هستند. بیهوده است اگر نتوانیم در سکوت و با احترام دستهایمان را روی هم بگذاریم تا در مورد دردناک ترین تقسیمات صحبت کنیم - در این صورت، می توانیم انتظار بیشتری از همین موضوع داشته باشیم.
اخیراً انتقاداتی از اسرائیل صورت گرفته است که به نگرش فوق مترقی خود نسبت به حقوق GLBT می بالد تا توجه را از نگرش های غیر لیبرال و غیر مترقی نسبت به فلسطینی ها در کرانه باختری و داخل اسرائیل منحرف کند. قانونگذاری ضد دموکراتیک روندها برخی آن را "شستشوی صورتی" می نامند.
امیدواریم اعتراضات مسکن و اجتماعی به «خانهشویی» تبدیل نشود. ممکن است این اعتراضات بیاید و برود و حتی یک کلمه هم در مورد اشغال به طور رسمی مطرح نشود. برای یک «انقلاب عدالت اجتماعی» این تراژیک است یا شاید فقط یک انقلاب عدالت اجتماعی نباشد.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا