در رسانه های کانادا، اسرائیل تحریک می شود و سپس پاسخ می دهد. برای حملات نظامی به نوار غزه در اواخر ژوئن و اوایل ژوئیه، به ما گفته میشود که این تحریک، عملیات 25 ژوئن توسط مبارزان مقاومت فلسطینی علیه یک پایگاه نظامی در نزدیکی غزه و به طور خاص دستگیری یک تانک توپچی اسرائیلی بود.
به گفته اکثر رسانههای کانادایی، عملیات فلسطینیها غیرقابل تحریک بود - نمیتوانست توسط حملات اسرائیل منتهی به عملیات تحریک شود، اگرچه تنها در ماه ژوئن این عملیات 49 فلسطینی را کشته بود. همچنین زندانی شدن 359 کودک فلسطینی، 105 زن بالغ فلسطینی و بیش از 9000 مرد عرب دیگر (عمدتا فلسطینی) در زندان های اسرائیل، یا گرسنگی دسته جمعی غزه باعث تحریک آن نمی شود. همانطور که در سرمقاله 30 ژوئن در گلوب اند میل آمده است، "مسئولیت حل و فصل رویارویی با حماس است" و در حالی که فلسطینی ها باید بی سر و صدا گلوله باران تانک، حملات هوایی و گرسنگی را تحمل کنند، "اسرائیل از حق خود برای پاسخگویی برخوردار است." به تروریسم و خشونت
اسرائیل بدون مکث از آن زمان به لبنان حمله کرد و صدها لبنانی را کشت، در حالی که غزه همچنان از گرسنگی میمیرد. در رسانه های کانادایی، اسرائیل به این کار تحریک شد، در این مورد با دستگیری دو سرباز اسرائیلی توسط حزب الله.
حزب الله مانند فلسطینی ها تحریک نشده است. پس چه چیزی باعث اقدام آنها شد؟ یک احتمال آشکار این است که آنها با حمله اسرائیل به غزه وارد عمل شده باشند. تا زمانی که حزب الله حمله 12 ژوئیه خود را انجام داد، تشدید تنش های اسرائیل پس از 25 ژوئن، جان 67 فلسطینی دیگر را گرفته بود. نارضایتی های مستقیم تر از اسرائیل شامل ادامه زندانی شدن بسیاری از لبنانی ها به ویژه حامیان حزب الله توسط اسرائیل و آموزش گلوله واقعی اسرائیل در مرز لبنان است که اخیراً چندین روستای لبنانی را کشته است. اما بر اساس اطلاعات ارائه شده توسط رسانه های کانادایی به سختی می توان این موضوع را در نظر گرفت. هیچ حمله ای به اسرائیل نمی تواند تحریک شود. تمام حملات اسرائیل باید تحریک شده و تدافعی باشد.
در 13 ژوئیه، نخست وزیر استفان هارپر نشان داد که این منطق تا چه حد بر دیپلماسی کانادا تسلط یافته است. با تشدید حملات ارتش اسرائیل به جمعیت لبنان و زیرساختهای حیاتی غیرنظامی، هارپر این حمله گسترده را به عنوان «تمرین سنجیدهشده» اسرائیل برای «حق دفاع از خود» توصیف کرد. در سرمقاله گلوب اند میل در 15 ژوئیه آمده است: «در مواجهه با چنین تجاوزی، اسرائیل چاره ای جز حمله نداشت. روز بعد، چندین کانادایی به شمار مرگ و میر سرسام آور قتل عام اسرائیل اضافه شدند.
قتلعامهای اسرائیل در غزه و جنوب لبنان همزمان با تغییر سیاست خارجی کانادا است. تحت دو رژیم گذشته (لیبرالهای مارتین و اکنون محافظهکاران هارپر)، کانادا به سرعت هر گونه تظاهر به داشتن یک سیاست خارجی مستقل را کنار گذاشته و کاملاً خود را با ایالات متحده، حامی مالی اصلی اسرائیل، وفق داده است. دلال اسلحه. در جایی که رژیمهای گذشته کانادا به همدستی بیصدا در جنایات جنگی رضایت میدادند، هارپر فعالانه تشویق میکند و در آنها شرکت میکند. این تغییر شدید سیاست کانادا در زمانی اتفاق میافتد که ایالات متحده و اسرائیل در حال آغاز جنگهای تهاجمی و جنایتکارانه با نقض عمده حقوق بشر هستند.
برای اینکه کانادایی ها این را بپذیرند، باید دوز به همان اندازه شدید نژادپرستی، غیرانسانی کردن و درک تحریف شده را مصرف کنند. وادار کردن آنها به این کار ممکن است تا حدودی چالش برانگیز باشد. رسانه های کانادایی این وظیفه را با ذوق و شوق انجام داده اند.
تهاجم و دفاع
"هیچ ملتی در حالی که دشمنانش شهرها و شهرهایش را بمباران می کنند، کنار نمی آید."
سرمقاله گلوب اند میل، 15 جولای
البته سردبیران گلوب در مورد ملت فلسطین صحبت نمی کردند. انتظار میرود فلسطینیها در حالی که اسرائیل شهرها و شهرهایش را بمباران میکند، کنار بمانند، همانطور که در شش سال گذشته به طور مداوم انجام داده است، با تشدید تنش شدید در ژوئن - بسیار قبل از 25 ژوئن، زمانی که در آن زمان از ماه، 49 فلسطینی به این حمله رسیده بودند. قبلا کشته شده است اما هنگامی که فلسطینی ها از طریق مبارزه مسلحانه مقاومت می کنند، در صفحات سرمقاله گلوب و میل می خوانیم که "حق اسرائیل در پاسخ به آخرین تحریکات فلسطینی فراتر از سوال است." ما نمی توانیم از "تلاش فوق بشری" انتظار داشته باشیم. ویراستاران توضیح میدهند که اسرائیل، و این چیزی است که «برای مقاومت در برابر انتقامجویی» لازم است.
در بیشتر ماه ژوئن، وضعیت کاملاً متفاوت بود - اما پس از آن فقط فلسطینیها بودند که کشته میشدند، فقط فلسطینیها که از گرسنگی میمردند. به قول میچ پاتر ستاره تورنتو، این دوره ای از "آرامش نسبی" بود. برای برهم زدن این آرامش، فلسطینی ها مسئولیتی مضاعف دارند: تجاوز به اسرائیل و وادار کردن اسرائیل به حمله به فلسطینی ها در واکنش. همانطور که پاتر بر تکرار اصرار دارد، حمله مداوم اسرائیل خود "در ابتدا با دستگیری یک سرباز اسرائیلی توسط شبه نظامیان فلسطینی در 25 ژوئن آغاز شد."
در واقع، اگر مفهوم دفاع مشروع با هر انسجامی اعمال می شد، عملیات 25 ژوئن خارج از نکوهش بود. پس از یک محاصره اقتصادی و حملات هوایی مکرر به جوامع آنها، جنگنده های فلسطینی مستقر در نوار غزه حمله ای را علیه ارتش اسرائیل آغاز کردند. این شاهکار کوچکی نیست، زیرا حریم هوایی و مرزهای غزه تحت کنترل شدید اسرائیل است و برای یک مقاومت مردمی مسلحانه سبک برای سرنگونی اف-16 دشوار است. با این وجود، جنگنده ها موفق شدند صدها متر در زیر زمین، در اعماق استحکامات اسرائیل، تونل بزنند تا برای حمله خود به یک پاسگاه نظامی برسند. دو سرباز اسرائیلی و دو فلسطینی در این درگیری کشته شدند که تقارن بسیار نادری در شمار کشته شدگان ایجاد کرد. جنگندههای فلسطینی همچنین یک تانک اسرائیلی را منهدم کردند که احتمالاً یکی از تانکهایی است که به طور منظم جوامع فلسطینی را از چنین پایگاههایی گلوله باران میکند. آنها توپچی تانک را دستگیر کردند و به عنوان اسیر جنگی به غزه بازگرداندند.
بنابراین مقاومت فلسطین در مقابل حدود 10,000 اسیر در سمت اسرائیل یک اسیر اسرائیلی داشت. گروه مقاومت یک مبادله محدود ارائه کرد. اگر اسرائیل کودکان اسیر فلسطینی، زندانیان زن و تقریباً 1,000 "بازداشت اداری" را که در حال حاضر بدون اتهام در زندان های اسرائیل هستند، آزاد کند، آنها توپچی تانک را آزاد می کنند. توافقی که از طریق مذاکره از طریق شروط متقابل و شرافت به دست میآمد، میتوانست باعث آزادی سرباز شود. اما اسرائیل نقشه دیگری داشت.
همانطور که شلومو گازیت، مدیر سابق اطلاعات اسرائیل توضیح داد، این وضعیت به عنوان "بهانه ای" برای تشدید عملیات نظامی در غزه بود. نیروهای اسرائیلی یک سری از تهاجمات قهرآمیز را آغاز کردند، زیرساخت های غیرنظامی حیاتی را از طریق حملات هوایی نابود کردند، جوامع فلسطینی را گلوله باران کردند، و محاصره ای همه جانبه در این سرزمین برقرار کردند. این تشدیدها به سرعت هدف اسرائیل را تغییر رژیم آشکار کرد. ارتش اسرائیل 64 رهبر سیاسی را از کرانه باختری و غزه اشغالی، از جمله قانونگذاران منتخب و یک سوم کابینه فلسطین، دستگیر و بازداشت کرد. بمباران هوایی ساختمانهای غیرنظامی مرکزی که تشکیلات خودگردان فلسطین را در خود جای داده بود، آغاز کرد.
رژیم اسرائیل مسئول این حملات از حمایت کامل دولت کانادا برخوردار است. نخست وزیر آن، ایهود اولمرت، کمی بیش از یک سال پیش از کانادا دیدن کرد. در جریان این دیدار، او از دولت فدرال تعهد گرفت که سیاست های تجاری ترجیحی در قبال اسرائیل را حفظ کند. اولمرت همچنین از دالتون مکگینتی، نخستوزیر انتاریو در پارک کوئینز بازدید کرد، جایی که او به ایجاد یک ترتیبات تجاری استانی موازی کمک کرد. اولمرت در حال شوخی با خبرنگاران در حالی که به مک گینتی هدیه می داد، پرسید: "می خواهی ما را در آغوش بگیریم؟" [http://www.cjnews.com/viewarticle.asp?id=6122&s=1] اولمرت و مقامات کانادایی همه کارها را کرد اما
دولت هارپر پیوندها را با اسرائیل بیشتر تقویت کرد و کانادا را در جنایات جاری اسرائیل شریک تر کرد. در حالی که حملات اسرائیل غزه را ویران کرد، خبرنگارانی که نگران «تعادل» بودند باید به این موضوع توجه می کردند که چه کسی این قتل را انجام می داد و چه کسانی قربانی شدند.
در عوض، رسانههای کانادایی همچنان تمرکز خود را به مقصر بودن فلسطینیها معطوف کردند و حزبگرایی طرفدار اسرائیل را تشویق کردند. چرخش پوشش خبری به صراحت در صفحات سرمقاله بیان شد. ویراستاران تورنتو استار توجه را به "حماقت کاری که [فلسطینی ها] با انتخاب دولت حماس انجام دادند" جلب کردند، در حالی که خوش بینی محدودی به "امید به تشکیل حکومت خودگردان فلسطینی تنبیه شده" داشتند. (29 ژوئن) سردبیران نشنال پست و گلوب اند میل فلسطینیان را مسئول مستقیم حملات اسرائیل می دانستند. سرمقاله 29 ژوئیه نشنال پست تایید کرد: "تراژدی بشردوستانه ای که مردم فلسطین را درگیر کرده است، نمی توان شک کرد" اما در شرایط کنونی این یک تراژدی است که کاملا ساخته خودشان است." در 30 ژوئن. ویراستاران گلوب به همین موضوع پرداختند: "مسئولیت اصلی مرگ و ویرانی که در پی آن [25 ژوئن] رخ داد بر عهده ستیزه جویان و رهبران فلسطینی است."
دستگیری یک توپچی تانک به عنوان یک اسیر جنگی به یک عمل تجاوزکارانه، یک «آدم ربایی» تبدیل شد. «نشنال پست» بیش از 100 بار نام سرباز اسیر شده («ربوده شده») را منتشر کرده بود، اغلب در کنار سن او و سایر اطلاعات شخصی. شیره هرتزوگ از گلوب، که منعکس کننده یک اجماع گسترده روزنامه نگاری است، توضیح داد که انتقام قوی اسرائیل ضروری است: اسرائیل کشوری است که به تقدس هر زندگی افتخار می کند، اخلاقی که به سربازان اسرائیلی در نبرد آرامش می دهد که می دانند هیچ تلاش انسانی برای نجات حتی یک نفر از آنها از قلمرو دشمن، چه مرده و چه زنده، دریغ نخواهد شد.»
در مورد تناقض آشکار با توجه به رویکرد اسرائیل به زندگی اسرای فلسطینی، این موضوع را نمی توان به طور کامل نادیده گرفت. در مورد مسئله خاردار کودکان زندانی، گلوب خوانندگان را به مقاله ای در صفحه اول درباره موضوعی که در 19 ژوئن منتشر کرده بود، با عنوان «حبس شدن برای فرار از همه چیز» ارجاع داد. زندانی شدن در زندانهای اسرائیل به عنوان «یک تعطیلات رویایی» و بهعنوان بخشی از روند فرهنگی فلسطین، عمداً خود را به زندان میاندازند. در مورد زندانیان زن، این روزنامه گزارشی را در 27 ژوئن منتشر کرد با عنوان "دستان زندانیان زن فلسطینی "خون در دستانشان است". عنوان بر اساس نقل قولی از مقامات زندان اسرائیل بود و مقاله به خوانندگان اطمینان داد که آن زنان فلسطینی که در دادگاههای نظامی اسرائیل محکوم شدند، کاملاً گناهکار و بسیار بد بودند. پست، به نوبه خود، سرمقاله ای را منتشر کرد که بدون تمایز به تمام فلسطینی هایی که مقاومت خواستار آزادی آنها بود -"کودکان، زنان و "بازداشتی های اداری" به عنوان "متعصبانی که اکنون به طور موجه در زندان های اسرائیل به سر می برند" اشاره می کند. .â €
بنابراین، رسانههای کانادایی از الگوی اسرائیل پیروی کردند و به قداست زندگی اسرائیلیها قدردانی کردند و در عین حال زندگی فلسطینیها را کاملاً تحقیر کردند.
انسانیت زدایی از فلسطینیان
"وظیفه ما این است که از هرگونه خطر از دست دادن اکثریت یهودی یا ایجاد یک واقعیت دو ملیتی جدایی ناپذیر در سرزمین اسرائیل جلوگیری کنیم."
-نخست وزیر اسرائیل ایهود اولمرت، 20 ژوئن 2006
(سخنرانی در سی و پنجمین کنگره صهیونیستی در اورشلیم)
هر چقدر هم که نگران کننده است، تحقیر زندگی فلسطینی ها از سوی اسرائیل و حامیانش جای تعجب ندارد. این در واقع سنگ بنای ضروری ایدئولوژی صهیونیسم سیاسی است که تشکیلات سیاسی اسرائیل را هدایت می کند و هسته سیاست اسرائیل را تعیین می کند.
این سیاست مبتنی بر عزم برای ایجاد و حفظ دولتی با اکثریت یهودی در سرزمینهایی است که مدتها محل سکونت جمعیت بومی عمدتاً غیریهودی بوده است. پیگیری این هدف شامل اخراج فلسطینیان از این سرزمین ها، ممنوعیت بازگشت آنها به خانه هایشان و تشویق شهرک سازی گسترده صهیونیست ها از خارج بوده است. این دستور العملی برای بحران و خشونت همیشگی است. نیروهای اسرائیلی عملاً تمام فلسطین تاریخی (اجباری) را کنترل می کنند، سرزمینی که از رود اردن تا دریای مدیترانه امتداد دارد. و علیرغم تبعید اجباری میلیون ها فلسطینی از این سرزمین ها توسط اسرائیل، ساکنان کنونی این سرزمین اکثرا یهودی نیستند.
برای اینکه کانادایی ها از اسرائیل حمایت کنند، باید دیدگاه اسرائیل را در مورد جمعیت بومی این سرزمین اتخاذ کنند، این دیدگاه که جمعیت فلسطینی یک عدم تعادل قومی است که باید اصلاح شود، مشکلی است که باید با آن برخورد کرد، یک "تهدید جمعیتی" برای یک کشور است. که باید به هر قیمتی «یهودی» شود. این موضع کاملاً نژادپرستانه جریان اصلی بحث کانادا را تشکیل می دهد.
با توجه به اینکه این روزنامه توسط CanWest Global اداره میشود، که توسط دو تن از لابیگران برجسته اسرائیلی کانادا (اسرائیل آسپر و گری شوارتز) تأسیس شده است، به سختی ارزش نقل قول از National Post را ندارد. اما این موقعیت در جناح لیبرال جریان اصلی کانادا ثابت است.
به عنوان مثال، کار میچ پاتر، کارشناس برجسته اسرائیل-فلسطین تورنتو استار را در هفته های اخیر در نظر بگیرید. پاتر آگاه است که غزه به طور تصادفی پرجمعیت ترین منطقه سیاره نیست، بلکه عمدتاً در نتیجه اخراج گسترده فلسطینی ها از 78 درصد فلسطین تاریخی اشغال شده توسط نیروهای صهیونیست در سال 1948 (زمانی که صهیونیست ها برای اولین بار اشغال کردند. خنجر واقعی در دستیابی به اکثریت یهودی). پس از آن حدود 700,000 فلسطینی از سرزمینی که به عنوان دولت اسرائیل نامیده می شود اخراج شدند و به کشورهای همسایه یا 22 درصد فلسطین که هنوز خارج از کنترل صهیونیست ها هستند (کرانه باختری و نوار غزه) رانده شدند. برای مثال، با توجه به شهرک جنوبی اسراییل عسکلون، پاتر پیشینه زیر را ارائه می دهد: «شهر مدرن توسط یهودیان مهاجر به اسرائیل در محل شهر عرب نشین المجدال شکل گرفت که 11,000 نفر از ساکنان آن عمدتا به آنجا رانده شدند. غزه پس از جنگ 1948.â€
پاتر حتی لازم نمی داند توضیح دهد که چرا آنهایی که رانده شده اند نمی توانند مطابق با حقوق اولیه و مسلم پناهندگان آواره در زمان جنگ به خانه های خود بازگردند. در عوض، پاتر به طور خودکار دیدگاه اسرائیل را در نظر می گیرد. او به درستی توضیح می دهد که «عدم تعامل» اسرائیل از غزه صرفاً نتیجه برنامه تبعیض قومی و ملی اسرائیل بود. به دلایل واضح، اسرائیل برای انکار حضور بومی در سرزمینی که فتح کرده است، مشکل پیدا کرده است. پاتر توضیح داد که این مشکل از طریق تلاش برای حذف دائمی آوارگان فلسطینی غزه از جامعه مسلط شهرک نشینان برطرف شد: «تحلیلگران از اجماع در حال ظهور اسرائیل صحبت کردند که درک می کرد برای اسرائیل باید یک بار برای همیشه یک قرص تلخ بلعیده شود. برای درمان واقعیت های جمعیتی نرخ رو به رشد زاد و ولد فلسطینی ها.â€
این نژادپرستی بی شرمانه است: جمعیت اکثریت بومی به عنوان یک بیماری توصیف می شود که باید توسط سیاست دولت درمان شود، اگرچه حتی واگذاری زمینی به فلسطینیان برای گرسنگی دادن یک "قرص تلخ" است. به چالش کشیدن این نژادپرستی
در عوض، آنها بارها این استدلال ضعیف را منتشر کردند که خود چنین چالشی نژادپرستانه است. مفسران در یک تدبیر لفاظی که کاملاً آشنا شده است، مکرراً پیشنهاد کردند که اصول اساسی حقوق بشر و حقوق ملی باید در قربانگاه صهیونیسم سیاسی قربانی شود و دفاع از حقوق فلسطینی ها (به ویژه آنهایی که در تبعید هستند) به معنای ضدیت است. نژادپرستی یهودی این نکته به وضوح در ستون 3 ژوئیه در گلوب اند میل آورده شد: "این یک ضد یهودی است، همانطور که CUPE این کار را کرد [http://mrzine.monthlyreview.org/hanieh310506.html]، بدون قید و شرط. حق بازگشت همه آوارگان فلسطینی، زیرا چنین تغییر جمعیتی گسترده ای به معنای نابودی اسرائیل به عنوان یک کشور یهودی است.
بنابراین گلوب به ما میگوید که جمعیت بومی فلسطین نه تنها پستتر و دردسرساز هستند، بلکه با حضور خود به شدت نژادپرست هستند.
از این منظر، تحقیر زندگی فلسطینی بسیار طبیعی است. در 29 ژوئن، نشنال پست، که همیشه بلندگوی دیپلماسی اسرائیل بود، از طریق مصاحبه با تزیپی لیونی، معاون نخست وزیر و معاون نخست وزیر اسرائیل، به این موضوع پرداخت. همانطور که داگلاس دیویس گزارشگر بدون انتقاد به خوانندگان می گوید، تحقیر بین المللی برای زندگی فلسطینی ها هنوز کافی نیست: «او به ویژه از برابری مرگ کودکان فلسطینی و اسرائیلی آزرده می شود. پیام درست به تروریست ها متوجه خواهند شد که این یکسان نیست. روزنامه نگاران برجسته کانادا قبلاً این پیام را دریافت کرده اند.
بار دیگر، کار میچ پاتر را در نظر بگیرید، که در سمت اخیر خود به عنوان کارشناس برجسته اسرائیل-فلسطین تورنتو استار، قناری در میون مین نژادپرستی لیبرال کانادایی است. در 30 ژوئن، تنها یک روز پس از انتشار درخواست ضد «برابری» لیونی، پاتر این ادعا را مطرح کرد: «علیرغم پنج روز خبرهای بینالمللی، تنها یک مورد مرگ اتفاق افتاده است. الیاهو آشری، 18 ساله، سوارکار اسرائیلی
ظاهراً ارزش شمارش دو کودک فلسطینی 2 و 17 ساله را نداشت که در 28 ژوئن بر اثر گلوله منفجر نشده اسرائیل در منطقه خان یونس غزه کشته شدند (اگرچه این موضوع حتی در نیویورک تایمز نیز گزارش شده بود). با توجه به کشته شدن یک فلسطینی توسط ارتش اسرائیل در نزدیکی رفح در ساعت 2 بامداد روز سی ام و یا یک مورد دیگر در شهر نابلس کرانه باختری، ارزش بازپس گرفتن یا تصحیح بیانیه پاتر را نداشت. بیش از 30 ساعت بعد (در ساعت 3:6 صبح، خبرگزاری فرانسه قتل نابلس را گزارش کرده بود). گزارش هایی از مرگ و میرهای دیگری نیز در این دوره وجود داشت که اگر پاتر یا ویراستارانش زندگی فلسطینی ها را جدی می گرفتند، به راحتی می توانستند درباره آنها تحقیق کنند.
بدیهی است که ندارند. با افزایش تعداد قربانیان فلسطینی در هفته بعد، انکار تلفات به طور کامل غیرقابل دفاع شد. در عوض، پاتر مقاومت فلسطین را به حماقت سرسختانه تقلیل داد و مبارزان کشته شده را حیوانات توصیف کرد: «گروه دیگری از ستیزه جویان فلسطینی که مانند اسلاف خود از تیراندازی لمینگ بیرون کشیده شده و ده ها نفر به آتش اسرائیل با کالیبر بالاتر سقوط می کنند». اینکه پاتر فلسطینی ها را لمینگ خطاب کند قطعاً طعنه آمیز است.
او ممکن است با حمایت سیاست خارجی کانادا و کارشناسان وفادار آن، به سلاح های ایالات متحده افزوده شود.
سفید کردن مجازات دسته جمعی
«حزبالله و حماس» با انجام حملات چریکی به اسرائیل، بحران کنونی را آغاز کردند.
تورنتو استار، 19 ژوئیه (خبرنگار Less Whittington)
در 12 ژوئیه، حزب الله، برای دهه ها گروه اصلی جنوب لبنان در مقاومت در برابر اسرائیل، دو سرباز اسرائیلی را اسیر کرد و دو سرباز دیگر را در مرز اسرائیل و لبنان کشت. در آن روز اسرائیل نه تنها 23 غیرنظامی فلسطینی را در غزه کشت، بلکه شروع به بمباران بیروت کرد. حمله نظامی اسرائیل علیه لبنان به سرعت تشدید شد. به عنوان مثال، رویترز در 15 جولای گزارش داد که اسرائیل از بلندگوها برای خروج غیرنظامیان لبنانی از روستای مروحین استفاده کرده است. 20 نفر از جمله 15 کودک برای رفتن سوار یک ون شدند. اسرائیل سپس ون را بمباران کرد و همه آنها را کشت.
از میان همه متحدان بین المللی اسرائیل، از جمله ایالات متحده، دولت هارپر به طور گسترده به عنوان صریح ترین حامی دیپلماتیک تشدید حملات اسرائیل در نظر گرفته می شد. برای رسانه های کانادایی که کاملاً عادت به سفید کردن جنایات اسرائیل دارند، این فقط مناسب بود. قتلعامها و جنایت جنگی مجازات دسته جمعی پاکسازی و به تعبیرهای غیرقانونی تقلیل یافتند: اورلی هالپرن، گزارشگر گلوب، «همانند سرزمینهای فلسطینی»، «اسرائیل در تلاشی فشار بر جمعیت غیرنظامی را تشدید میکند. برای وادار کردن لبنانی ها به رد تاکتیک های حزب الله. (14 ژوئیه)
و مانند سرزمین فلسطین، حملات یک موضوع دفاعی بود. در 15 ژوئیه، گلوب در سرمقاله خود نوشت: «ربودن دو سرباز اسرائیلی، در کشور کوچکی که جان هر سربازی را گرامی میدارد، یک تحریک وحشتناک بود. تنها چند هفته پس از دستگیری یک سرباز دیگر توسط ستیزه جویان در آن سوی کشور، به نظر می رسد یک کارزار هماهنگ ارعاب باشد.
"کارزار هماهنگ ارعاب" که سردبیران گلوب آن را تایید نمی کنند، نباید با "افزایش فشار بر جمعیت غیرنظامی توسط اسرائیل" اشتباه گرفته شود، که گلوب تنها با آن مخالفت های راهبردی دارد.
در حالی که اسرائیل به کشتار و گرسنگی دادن فلسطینی ها ادامه می داد، و با افزایش تعداد کشته های لبنانی ها در اثر قتل عام اسرائیل به صدها نفر (با کشته شدن چندین کانادایی در بمباران بی رویه)، میچ پاتر توضیح داد که فلسطینی ها اکنون در این خشونت ها با حزب الله مقصر هستند: واژههای حماس و حزبالله ممکن است برای اکثر گوشهای غربی به یک اندازه پیشگویی به نظر برسد. و ادغام ستیزه جویانه این دو، خاورمیانه را به آستانه جنگ منطقه ای رسانده است.» (16 ژوئیه)
حتی برای کشتن کاناداییها، گناه اسرائیل کنار گذاشته شد: «ترور لبنان به خانهها میآید»، یک تیتر تورنتو استار در مورد موضوع 17 ژوئیه خوانده شد. تیتر دیگری که در شماره 18 جولای گلوب اند میل منتشر شد، خوانده شد: «کانادایی ها در تیراندازی متقابل با حزب الله کشته شدند». در بسیاری از پوشش ها، گویی کانادایی ها در حال فرار از یک فاجعه طبیعی هستند، نه یک کمپین مجازات دسته جمعی که به طور کامل توسط دولت هارپر تایید شده است.
اتکا به منابع اسرائیلی تقریباً خنده دار شد. تا 19 جولای، شمار تلفات لبنانی ها در اثر قتل عام اسرائیل به 312 رسید و بیش از 100,000 غیرنظامی آواره شدند. در حالی که کانادایی ها در بحبوحه حمله اسرائیل برای ترک لبنان تلاش می کردند، خط روابط عمومی رئیس دیپلماسی اسرائیل در کانادا از طریق یک داستان چاپ شده توسط Canadian Press بیشترین انتشار ممکن را دریافت کرد. این قطعه که کاملاً از ادعاهای غیرمستند نشأت میگرفت، با تیتر «کاناداییهایی که از لبنان فرار میکنند میتوانند هدف حزبالله باشند: سفیر اسرائیل» منتشر شد.
اسرائیل از آن زمان متعهد شده است تا هفته های آینده به تهاجم خود به لبنان ادامه دهد و دولت کانادا و رسانه های کانادایی در حمایت از این کشور صف آرایی کرده اند. میچ پاتر روزنامه تورنتو استار همچنان به خاطر مقالاتش در صفحه اول مورد توجه قرار می گیرد، که توسط ارجاعات برجسته جلدی به "ترور" لبنان (18 ژوئیه) و این پیشنهاد که شیخ حسن نصرالله رهبر حزب الله می تواند "اسامه بعدی" باشد. بن لادن (19 ژوئیه). روزنامه نگاری پاتر روابط عمومی کم عمقی است که اخیراً مربوط به تلاش های اسرائیل برای ترور علیه نصرالله است. پاتر رهبر را شخصیتی سخنور و استراتژیک با پایگاه توده ای برای مقاومت منطقه ای در برابر اسرائیل توصیف کرده است. پاتر از نقطه نظر خود در "راهروهای قدرت" در اسرائیل اشاره می کند که "استراتژی های پیروزی اسرائیل بر سر نصرالله همگرایی دارند."
اسرائیل، در حالی که وعده حمله طولانی مدت به لبنان را داده است، به جنایات خود در غزه و تشدید حملات به کرانه باختری، با هجوم به شهرهای فلسطینی نابلس (جایی که ارتش اسرائیل ساختمان شهرداری را تسخیر کرد، ماشینها را شکست و به سوی ساکنان تیراندازی کرد) ادامه داده است. خانه های €™)، تولکرم، بیت لحم و جنین.
حمایت تقریبا بی قید و شرط دولت هارپر از این تجاوز اسرائیل رسواکننده است و تنها با حمایت رسانه ها از هارپر همخوانی دارد. در 20 جولای، سردبیران گلوب و میل مجدداً این موضوع را تأیید کردند. عنوان سرمقاله در «روزنامه ملی کانادا» که هارپر را به دلیل دیپلماسی «طراوتبخش» طرفدار اسرائیل ستایش میکند، لحن کلی پوشش را میرساند: «هارپر درست در خاورمیانه است». €
نصب یک چالش
نشانه هایی وجود دارد که نشان می دهد جمعیت کانادا ممکن است در تحقیر فلسطینی ها از تشکیلات سیاسی عقب بماند. در پایان سال 2004، کمیته کانادا-اسرائیل (CIC) نظرسنجی هایی را منتشر کرد که امیدواری در این زمینه ایجاد کرد. آنها دریافتند که قبل از تشدید حمایت اخیر از اسرائیل، حزب گرایی رسمی کانادایی طرفدار اسرائیل با مخالفت اکثریت افکار عمومی مواجه بود. نظرسنجیها نشان میدهد که هر چه کاناداییها بیشتر در مورد مناقشه اسرائیل و فلسطین بدانند، بیشتر با آرمان فلسطین همدردی میکنند.
در ماه های اخیر، این همدردی به طور فزاینده ای به شکل سازمان یافته ای پیدا کرده است. تظاهرات گسترده هفته گذشته در مونترال به دنبال نمایشهای مهم مختلف همبستگی منطقهای با مبارزات فلسطینی برگزار شد. در میان این موارد، تصمیم شاخه انتاریویی اتحادیه کارمندان عمومی کانادا (CUPE-Ontario)، بزرگترین اتحادیه کارگران بخش دولتی کانادا، برای شناسایی رژیم تبعیض نژادی و ملی سیستماتیک اسرائیل به عنوان آپارتاید است. و پیوستن به فراخوان برای تحریم، واگذاری و تحریم علیه اسرائیل تا زمان برچیده شدن آپارتاید. این جنبش به گسترش خود ادامه می دهد و در کلیسای متحد و جاهای دیگر شتاب بیشتری می گیرد.
از آنجایی که دولت کانادا به جای رد آشکار حقوق فلسطینی ها (و لبنانی ها) را انتخاب می کند، گروه های «حامی اسرائیل» مانند کمیته کانادا-اسرائیل از حمایت جریان اصلی مطبوعات راحت می شوند. هنگامی که دولت هارپر اولین متحد اسرائیل شد که از خفقان مجدد اقتصاد فلسطین حمایت کرد (در مارس 2006)، مدیر ارتباطات CIC، پل مایکلز با خوشحالی اظهار داشت که "تصمیم در صفحات سرمقاله اکثر روزنامه های کانادا با استقبال مثبت روبرو شد." بار دیگر در اواخر ژوئن، بیتفاوتی رسانههای کانادایی نسبت به حملات به فلسطینیها باعث ابراز خرسندی CIC شد: «در حالی که رویدادهای زمینی شامل چندین حمله هوایی اسرائیل بود که طی آن غیرنظامیان مجروح یا کشته شدند، این هفته». پوشش رسانه ای نسبتاً سبک بود
با حمایت دولت و مطبوعات شرکتی، متحدان اسرائیل وانمود می کنند که نزدیک به نمایندگی جهانی کانادا هستند. آنها به نوبه خود می توانند همبستگی فلسطین را به عنوان رد اجماع عمومی به تصویر بکشند: "این هفته،" مقاله گلوب در 8 ژوئیه اعلام کرد، "افکار عمومی دوباره برافروخته شد، بر خلاف خشم [علیه CUPE برای آن] کار فلسطین]، کنفرانس تورنتو کلیسای متحد کانادا از CUPE Ontario به دلیل موضع خود قدردانی کرد و درخواست اتحادیه برای تحریم کالاهای اسرائیلی را تکرار کرد.
نمی توان منکر قدرت واقعی پایگاه نهادی حمایت از اسرائیل در کانادا شد. با این حال، دلایل خوبی برای این باور وجود دارد که این امر ناشی از "نظرات مردمی" نیست. بلکه ناشی از اشتیاق دولت کانادا برای هماهنگ کردن سیاست خارجی خود با ایالات متحده، حمایت شرکت های کانادایی از این دستور کار است. و قدرت گروه های کانادایی "حمایت از اسرائیل" که از سازمان های شرکتی، ایالات متحده و خود اسرائیل حمایت می کنند. رسانه های اصلی در حال انعکاس و شکل دادن به اجماع طرفدار اسرائیل هستند که توسط این منافع قدرتمند تعیین شده است. اما آنها هنوز نتوانسته اند یک اجماع عمومی واقعی را پشت سر خود بیاورند.
در این زمینه، فرصتها برای یک چالش موفقیتآمیز در برابر حمایت کانادا از اسرائیل بسیار واقعی است. اما تنها خارج از تشکیلات سیاسی است که می توان این چالش را ایجاد کرد و تنها از طریق سیستم های اطلاعاتی جایگزین می توان آن را حفظ کرد. در هر صورت، واضح است که اگرچه آگاهی واقعی از مناقشه اسرائیل و فلسطین ممکن است به همبستگی فلسطین تبدیل شود، مطبوعات جریان اصلی، به دور از راه حل، به هسته اصلی مشکل نزدیک هستند.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا