اعتراف پرزیدنت بوش در اواخر اکتبر مبنی بر اینکه مقایسه بین حملات رمضان در عراق و تت در ویتنام «می تواند درست باشد» بحث عراق و ویتنام را مورد توجه قرار داد.
این بحث، در میان چیزهای دیگر، نشان میدهد که دموکراسیها معمولاً جنگها را در برابر جنبشهای مقاومت کاملاً تعیینشده شکست میدهند، زیرا دموکراسیها از استفاده نامحدود از خشونت خودداری میکنند.
این استدلال که اگر دموکراسیها میتوانستند خشونت بیشتری به کار میبردند، تمام مقاومتها در برابر پروژه سلطه و استثمار مردمان دیگر را از بین میبردند، دیدگاهی است که به درستی خودپسندانه است.
این دیدگاه و سایر دیدگاههای مشابه آن، که به بحث عراق و ویتنام میپردازد، در رفع خودفریبی مؤثر نیست. دلیل آن این است که آنها یا بر اساس تحلیلهای نادرست هستند یا بر شباهتها یا تفاوتهای استراتژیک سطحی تمرکز میکنند، در حالی که توجه کمی به واقعیتهای زیربنایی ویتنام و عراق میکنند.
برای مثال، مشهودترین شباهت بین ویتنام و عراق عملاً در بحث وجود ندارد. اولین مورد از این شباهت های آشکار این است که هر دو جنگ بر اساس یک دروغ آشکار آغاز شد.
مدتی است که مشخص شده است و در نوامبر سال گذشته توسط افشاگریهایی تایید شده است که آژانس امنیت ملی "آگاهانه اطلاعات را جعل کرده است تا به نظر برسد ویتنام شمالی به ناوشکنهای آمریکایی در خلیج تونکین حمله کرده است." (Democracy Now). ، 21 نوامبر 2005)
پرزیدنت جانسون از این فریب برای دستور حمله به ویتنام شمالی استفاده کرد و از کنگره برای تصویب قطعنامه خلیج تونکین در سال 1964 استفاده کرد که به جانسون اختیار قانونی برای تشدید جنگ در ویتنام می داد.
آرشیو ملی اسنادی را که همچنین در نوامبر 2005 منتشر کرد، تأیید کرد که چگونه رئیس جمهور سابق نیکسون عمداً قصد فریب مردم آمریکا را در مورد تصمیم خود برای حمله مخفیانه به کامبوج در سال 1970 داشت.
برای جنگ عراق، مدتی است که مشخص شده است که دولت بوش اطلاعات را تحریف کرد تا مردم آمریکا را برای حمایت از جنگ از پیش برنامه ریزی شده آن علیه عراق فریب دهد.
این موضوع اخیراً توسط یکی دیگر از گزارش های هیئت سنا که در 8 سپتامبر سال جاری منتشر شد، مجدداً تأیید شده است. این گزارش به این نتیجه رسید که "یافته های پس از جنگ از گزارش سال 2002 جامعه اطلاعاتی مبنی بر اینکه عراق در حال بازسازی برنامه هسته ای خود، داشتن سلاح های بیولوژیکی یا توسعه تاسیسات متحرک برای تولید عوامل جنگ بیولوژیکی است" پشتیبانی نمی کند.
سناتور دموکرات کارل لوین گفت که این گزارش "یک کیفرخواست ویرانگر از تلاش های بی وقفه، گمراه کننده و فریبنده دولت بوش-چنی" برای مرتبط کردن صدام حسین به القاعده است. (NYT، 8 سپتامبر 06).
دومین شباهت آشکار بین ویتنام و عراق در خطوط کلی منطقی سازی است که برای توجیه جنگ در هر دو مورد استفاده می شود.
در هر دو مورد، منطقیسازی این ادعای کوتهبینانه بود که اگر جنگ به سرزمینهای دشمن کشیده نمیشد، در نهایت باید در خاک آمریکا جنگید. اگر یکی از متحدان آمریکا -هرچقدر هم که فاسد و قاتل باشد- اجازه سقوط داشته باشد، همه متحدان دیگر آمریکا در اثری شبیه به دومینو سقوط خواهند کرد.
پرزیدنت جانسون در دهه 1960 درباره دلیل اینکه چرا آمریکا مجبور شد در ویتنام اینقدر دور از خانه بجنگد، گفت، چیزی به این معنا که اگر ممکن بود بر حق غالب شود، آنها، یعنی توده های بی شماری از مردم فقیر در سراسر جهان، می آمدند و چیزی را می گرفتند. ما داریم.
دونالد رامسفلد، وزیر دفاع آمریکا در آگوست سال جاری، زمانی که به کمیته نیروهای مسلح سنا گفت: «اگر زودتر از موعد عراق را ترک کنیم، دشمن به ما میگوید که افغانستان را ترک کنید و سپس از خاورمیانه خارج شوید، از منطق ترسناک مشابهی استفاده کرد». و اگر خاورمیانه را ترک کنیم، به ما و همه کسانی که ایدئولوژی ستیزه جویانه خود را ندارند دستور می دهند آنچه را که سرزمین های مسلمانان اشغالی از اسپانیا تا فیلیپین می نامند را ترک کنیم. و در نهایت، او هشدار داد، آمریکا. مجبور خواهند شد "جایگاهی نزدیک تر به خانه بسازند".
ثالثاً، ثابت ترین ویژگی غایب در بحث عراق و ویتنام، این حقیقت ساده است که مردم به ناچار با کسانی که به دنبال تحت سلطه درآوردن، اشغال و تسلط بر آنها هستند، مخالفت می کنند. برای امپریالیستهای مدرن باید روشن میبود که، همانطور که رئیسجمهور ویلسون به قدرتهای امپریالیستی جنگ جهانی اول دستور داد، مردم فقط با رضایت خودشان اداره میشوند.
بحث عراق و ویتنام نشان میدهد که شورش عراق اساساً یک جنگ داخلی فرقهای است که انگیزه مخالفت با اشغالگر نیست. این نتیجه گیری اشتباه توسط رسانه های شرکتی نیز تقویت می شود.
با این حال، واقعیت ها چیز دیگری را نشان می دهد. به عنوان مثال، رابرت پاپ در مطالعه خود در مورد بمب گذاری های انتحاری از سال 1980 تا 2003 به این نتیجه رسید که تقریباً تمام حملات انتحاری در آن دوره، از جمله حملات در عراق، عمدتاً با انگیزه ملی گرایی بوده و علیه اشغالگران یا کسانی که از آنها حمایت می کنند انجام شده است. (سوابق جفری در پارامترها، زمستان 2005-06)
علاوه بر این، به گفته سخنگوی فرماندهی نظامی در بغداد، تجزیه و تحلیل ارتش ایالات متحده از 1,666 بمبی که در ژوئیه 2006 منفجر شد، نشان می دهد که 70 درصد آنها علیه نیروهای اشغالگر تحت رهبری آمریکا بوده است. 10 درصد علیه نیروهای امنیتی عراق و 17.06 درصد غیرنظامیان مورد حمله قرار گرفتند. (NYT، XNUMX اوت)
بنابراین، هم در سطح سیاست گذاری و هم در سطح تحلیل سیاست، خودبرتربینی و خودفریبی مانع از ارزیابی واقع بینانه علل شکست دموکراسی ها در تسلیم کردن جنبش های مقاومتی است که به خوبی تعیین شده و مورد حمایت مردم قرار گرفته اند. این به نوبه خود مانع از درک واقع بینانه بیهودگی تلاش اجباری برای انقیاد، تسلط و استثمار مردم می شود.
در نهایت، به رسمیت شناختن شکنندگی سیستمهای دموکراتیک و سهولتی که مقامات منتخب میتوانند مردم خود را فریب دهند، منابع را به سمت منافع تعریفشده منحرف کنند، و رضایت مهندسی برای جنگهای غیرضروری و ناعادلانه، برای نجات دموکراسی از آن ضروری است. سوء استفاده کنندگان و رفتار متمدنانه بین المللی در برابر ناقضان آن دفاع کردند. این یک مسئولیت شهروندی است.
عادل سافتی استاد ممتاز مدعو در آکادمی مدیریت دولتی سیبری روسیه است. آخرین کتاب او با عنوان رهبری و دموکراسی در نیویورک منتشر شده است.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا