ایجاد یک بحران انسانی در سوریه، خواه واقعی یا ساختگی، و مسئول دانستن دولت سوریه در قبال آن به عنوان عاملی برای مداخله نظامی خارجی تحت ابتکار موسوم به «مسئولیت حفاظت» سازمان ملل در سال 2005، از همان فوران درگیری های سوریه بود. هدف ائتلاف "دوستان سوریه" به رهبری آمریکا.
مداخله نظامی خارجی در حال حاضر غیرممکن است، اما آنچه که ترودی روبین، ستون نویس Inquirer در 29 نوامبر گذشته به عنوان "بزرگترین بحران بشردوستانه در یک دهه" توصیف کرد، ایجاد شد و این بحران "در حال بدتر شدن است و پایانی در چشم نیست". فدراسیون بین المللی صلیب سرخ و هلال احمر (IFRC) در 11 نوامبر.
گزارشهای عینی و غیرعینی و رسمی و غیررسمی درباره مسئولیت دولت سوریه فراوان است، اما گزارشهای شورشیان برای مدت طولانی پنهان شده و اخیراً زیر ذره بین سازمانهای حقوق بشری و رسانهها قرار گرفته است. نور افکن.
نظامیسازی اولیه تظاهرات غیرنظامی در سوریه همه چشماندازها را برای تغییر مسالمتآمیز طولانی مدت در سوریه از بین برد و بزرگترین بحران بشردوستانه را در جهان امروز ایجاد کرد.
نظامیسازی درهای سوریه را به روی مداخله نظامی، اطلاعاتی و سیاسی خارجی باز کرد تا درگیری ملی بین داشتهها و نداشتهها به یک درگیری منطقهای و بینالمللی تبدیل شود.
مهمتر از آن، بهاصطلاح «دوستان سوریه» بدون مراقبت و با اکراه، اما آگاهانه، درهای سوریه را به روی شاخههای مرتبط با القاعده به عنوان وزنهای اضافی برای اعمال «تغییر رژیم» باز کردند. آنها در کوتاهمدت رهبری مسلح شورشهای مسلح محلی حاشیهای را ربودند و به قدرت نظامی غالب خارج از کنترل قدرتهای مداخلهگر منطقهای و بینالمللی تبدیل شدند که نفوذ آنها به سوریه را تأمین مالی، تسلیحاتی و لجستیکی تسهیل کردند.
مسئولیت «دوستان سوریه»، اعم از عرب و غیر عرب، در قبال نظامیسازی و بحران انسانی متعاقب آن، با فراخوان هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه پیشین آمریکا، از شورشیان سوری مبنی بر عدم خلع سلاح از سوی ترکیه و عربستان برجسته شد. و مخالفت قطر با راه حل سیاسی از طریق کنفرانس آتی ژنو-2 در 22 ژانویه آینده.
زمانی که ایالات متحده در دسامبر گذشته، جبهه النصره را به فهرست سازمان های تروریستی خود اضافه کرد که در رأس آن القاعده قرار دارد، ظاهراً برای تغییر موازنه به نفع آنچه در اصطلاح آمریکایی «میانه روها» در برابر تروریست ها در سوریه خوانده می شود. شورش، اقدامی بود که خیلی دیر انجام شد.
اقدام ایالات متحده تنها چراغ سبزی برای آغاز جنگ دیگری در داخل جنگ سوریه بود که این بار توسط دولت اسلامی عراق و شام (داعش) علیه سایرین در شورش از جمله جبهه النصره راه اندازی شد.
نتیجه نهایی تشدید بیشتر بحران انسانی سوریه بود، که ایالات متحده و «دوستان» شریک آن نمیتوانستند مسئولیت آن را سلب کنند و باید پاسخگو باشند.
مسئولیت شورش، که از نظر سیاسی حمایت، تأمین مالی، تسلیحاتی و تدارکاتی توسط آنها انجام میشود، اکنون آشکار میشود تا این واقعیت آشکار شود که نظامیسازی اعتراضات مسالمتآمیز اولیه مشروع، بزرگترین بحران بشردوستانه را در جهان امروز با تاکتیکهای نظامی ایجاد کرده است. شورشیان استفاده کردند.
این تاکتیکها شامل گلوله باران مناطق پرجمعیت غیرنظامی تحت کنترل دولت، هدف قرار دادن زیرساختهای خدمات عمومی برق، نفت و گاز، بیمارستانها و کلینیکهای بهداشتی، مدارس و دانشگاهها، سرقت انبارهای عمومی ذخایر غذایی اساسی استراتژیک، برچیدن و سرقت کارخانههای دولتی و خصوصی است. کارخانه های آرد و نانوایی ها، قطع یا قطع حمل و نقل و ترافیک در بزرگراه ها، ترور، کشتار غیرقانونی و سر بریدن در ملاء عام، بمب گذاری های انتحاری در مراکز شهرها، هدف قرار دادن و محاصره اقلیت ها، تخریب و هتک حرمت تمام آثار مذهبی و تاریخی، سیل ده ها هزار نفر در سوریه. مبارزان مزدور خارجی وسواس تفاسیر عجیب القاعده از اسلام که به شدت با یکدیگر برای رهبری محلی و بهره برداری های جنگی رقابت می کنند، زیرا توسط سازمان های اطلاعاتی رقیب خارجی کنترل می شوند و جمعیتی را که تحت کنترل آنها قرار می گیرند تحت کنترل اسلامی خود قرار می دهند. دادگاه های حقوقی، فتواها و احکامی که زنان را به کلی از جامعه بیرون می کردند تا فقط برای نیازهای جنسی خود و غیره صرف شوند.
با این حال، با بهرهبرداری از این واقعیت که ارتش منظم در طول حدود هفتاد مایل خط آتشبس برای رویارویی با نیروهای اشغالگر اسرائیل (IOF) در بلندیهای جولان سوریه مستقر شده بود و برای یک جنگ منظم آموزش دیده بود، تاکتیک نظامی استراتژیک آنها از همان ابتدا بود. برای تثبیت خود در میان مردم غیرنظامی، با استفاده از آنها به عنوان سپر انسانی، در شهرها و روستاهای حومه شهر که ارتش در آن حضور ندارد و حتی پلیس و آژانس های امنیتی حضور حداقلی دارند یا اصلاً حضور ندارند.
موفقیت های اولیه شورشیان، بهره برداری های نظامی علیه غیرنظامیان صلح جو بود. آنها در نبردهای نظامی در مقابل نظامی به دست نیامدند. برای چند شورشی کافی بود که چنین شهر یا روستای آرامی را گروگان بگیرند، اما برای بیرون راندن آنها به عملیات ارتش نیاز است.
به جز شهر شمالی الرقه، که داعش در 8 نوامبر گذشته به چیزی تبدیل شد که روزنامه لبنانی الاخبار آن را به عنوان «پاسخ سوریه به قندهار (افغانستان) - زادگاه طالبان» از زمان یورش شورشیان به آن، تعریف کرد. در اوایل ماه مارس گذشته، دولت سوریه کنترل و حضور خود را در تمام شهرهای بزرگ حفظ کرد.
اما ارتش رسمی عربی سوریه از زمان فوران شورش در سال 2011 حدود دو سال در حالت تدافعی قرار گرفته بود. این زمان برای تطبیق، آموزش و تخصیص واحدهای ضد شورش برای مبارزه در جنگ های نامنظم شهری نیاز داشت.
از زمان پیروزی استراتژیک خود در القصیر در اوایل ژوئن گذشته، این کشور تهاجمی را آغاز کرده است و از آن زمان به سرعت در حال دستیابی به موقعیت های بیشتر و کسب موفقیت های پی در پی است.
با این حال، شورش مسئولیت اصلی را، عمدتاً در فاصله زمانی «دفاعی»، برای وضعیت اسفبار غیرنظامی بر عهده دارد. موجی از پناهندگان و آوارگان از مناطق تحت کنترل آنها بیرون آمدند تا در شهرهای تحت کنترل دولت یا از نزدیکترین مرزها با کشورهای همسایه پناه بگیرند. بزرگترین موج پناهجویان کردهای سوریه به شمال عراق هیچ ربطی به دولت نداشت و ناشی از درگیری های داخلی در میان شورشیان بود.
این واقعیت که دولت و دولت سوریه به جای اقدام علیه شورش واکنش نشان می دادند، اکنون آشکار می شود. این واقعیت توسط دیدهبان حقوق بشر سوریه، مستقر در بریتانیا، که در 3 دسامبر گزارش داد که کشته شدن (50,927) سرباز دولتی در مقابل (36228) شورشیان از جمله (6261) جنگجویان غیر سوری را مستند کرده است، بهتر توضیح داده شده است.
نفوذ شورشیان به شهرها و روستاهای حومه شهر دلیل اصلی بیش از دو میلیون غیرنظامی آواره داخلی بود که به محض اینکه می توانستند از ترس خود شورشیان و اقدامات آنها یا انتقام اجتناب ناپذیر دولت خانه های خود را ترک کردند. آنها توسط دولت در پناهگاه های دولتی نگهداری می شدند.
علاوه بر مسیحیان و سایر اقلیتهایی که هدف شورشیان قرار میگیرند، اکثر آوارگان و آوارگان را مسلمانان سنی سوریه تشکیل میدهند و بیش از یک میلیون نفر از آنها توسط هموطنان علوی خود در غرب کشور میزبانی میکنند. واقعیتی که روایت دولت و رسانه های آمریکا مبنی بر جنگ «مدنی» و «فرقه ای» در این کشور را رد می کند.
نیکولا ناصر یک روزنامه نگار کهنه کار عرب است که در بیرزیت، کرانه باختری اراضی فلسطین اشغالی توسط اسرائیل مستقر است. [ایمیل محافظت شده]
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا