یک سالگرد سرنگونی ژان برتراند آریستید، رئیس جمهور هائیتی، با رویدادهایی که برای فقیرترین کشور نیمکره بسیار آشنا بود، مشخص شد، رویدادهایی که باید به کانادایی ها برای تأمل در مورد نقش ما در تراژدی جاری آن مکث کنند. در 28 فوریه، پلیس هائیتی به یک تظاهرات مسالمت آمیز در محله فقیر نشین بل-ایر پایتخت شلیک کرد که سه کشته و چندین زخمی برجای گذاشت و مجموع کشته ها را تنها در پنج روز به 30 نفر رساند. تظاهرکنندگان خواستار بازگشت آریستید و اجرای مأموریت پنج ساله بودند که او در سال 2000 به طور دموکراتیک برای آن انتخاب شد، که در میان بسیاری از زاغههای پراکنده و فقیر هائیتی، جایی که حمایت از آریستید و حزب خانوادهاش لاوالاس قویتر است، رایج است. این درخواست اغلب با واکنش های مشابهی از سوی پلیس هائیتی مواجه شده است.
برای کاناداییهایی که برای یک سیاست خارجی شایسته و انسانی ارزش قائل هستند، خشونت روز دوشنبه باید به اندازه سکوتی که در اتاوا از آن استقبال کرد، نگران کننده باشد. دولت مارتین از محکوم کردن برکناری آریستید در 29 فوریه 2004 امتناع ورزیده است و در عوض از یک دولت موقت که تقریباً از هیچ حمایت مردمی برخوردار نیست، حمایت کرده است. ناظران روی زمین اکنون به طور گسترده توافق دارند که "وضعیت - از نظر سیاسی، اقتصادی و امنیتی - به طرز چشمگیری بدتر شده است."
وقتی روز قبل از کریسمس از بل ایر بازدید کردم، متوجه شدم که جامعه زمانی پرجنب و جوش و پر جنب و جوش، یک شهر ارواح واقعی است، خیابان های تقریباً خالی آن تنها توسط عابران پیاده پراکنده و نیروهای حافظ صلح سازمان ملل در حال گشت زنی است. این صحنه گواهی بر یک واقعیت زندگی پس از آریستید بود که تا حد زیادی نادیده گرفته شد: این که نه تنها یک کودتا علیه رئیس جمهور صورت گرفت، بلکه یک پاکسازی حزب توده ای لاوالاس که او را انتخاب کرد، رخ داده است. یک مطالعه جامع و متأسفانه نادیده گرفته شده توسط مرکز حقوق بشر دانشگاه میامی نشان داد که «پلیس به طور معمول وارد [محلههای فقیرنشین] میشود تا عملیاتهایی را انجام دهد که اغلب حملات مرگبار هستند، اغلب با پشتیبانی نیروی آتش از سوی پلیس غیرنظامی سازمان ملل و نیروهای حافظ صلح». قربانیانی که "ترجیح می دهند در خانه بدون درمان بمیرند تا خطر دستگیری در بیمارستان."
به دنبال کودتا، هزاران کارگر دولتی شغل خود را از دست دادند، در حالی که صدها تن از سیاستمداران منتخب لاوالاس، از جمله شهرداران و سناتورها، مجبور به ترک سمت خود شدند که بسیاری از آنها با اسلحه استفاده میشدند. کمیسیون عدالت و صلح کلیسای کاتولیک تخمین می زند که بیش از 700 زندانی سیاسی در زندان های هائیتی وجود دارد.
بازدید از یکی از آنها، خواننده 70 ساله فولکلور سو آن آگوست، کهنه سرباز دهه ها مبارزه علیه دیکتاتوری دووالیه که به خاطر موسیقی اش و برنامه های غذای رایگانی که در جامعه خود ارائه می دهد، مورد تجلیل قرار می گیرد، به ویژه نگران کننده بود. پل مارتین نه چندان دور از زندان پیتونویل که از ماه مه بدون اتهام در آن نگهداری می شود، در جریان سفر کوتاه خود به کشور در ماه نوامبر به خبرنگاران گفته بود که "در هائیتی هیچ زندانی سیاسی وجود ندارد".
ممکن است که دولت مارتین به سادگی از وضعیت میدانی بی خبر باشد، اما میزان دخالت آن دلیلی برای نتیجه گیری های دیگری می دهد. در سالهای پایانی دولت آریستید، کانادا از پاریس و واشنگتن در کاهش کمکهای خارجی پیروی کرد و در سال 23.85 مبلغ ناچیز 2003 میلیون دلار را ارائه کرد. در مقابل، مارتین اخیراً متعهد شد 180 میلیون دلار طی دو سال آینده بپردازد.
از ماه ژوئیه، کانادا برای پلیس هائیتی آموزش و برنامه ریزی لجستیکی برای نیروهای سازمان ملل که از آنها حمایت می کند، فراهم کرده است. در 2 دسامبر، فرمانده برزیلی سازمان ملل از اینکه تحت فشار شدید جامعه بین المللی برای استفاده از خشونت برای سرکوب ناآرامی هائیتی قرار دارد، شکایت کرد و از کانادا نام برد. پیر پتیگرو، وزیر امور خارجه، هیچ ابهامی در مورد اینکه چه کسی در ذهن داریم باقی نگذاشته است، و در ماه اکتبر به پارلمان گفت که «خشونت شدید» توسط گروههای مسلح انجام شده است، در درجه اول chimères، اصطلاح تحقیرآمیز فرانسوی که برای حامیان مسلح اطلاق میشود. لاوالاس. پتیگرو در مورد تاکتیک های تهاجمی پلیس هائیتی، و اندکی بیشتر از شبه نظامیان و سربازان سابق که نزدیک به مخالفان ثروتمند هائیتی هستند، چیزی نگفته است.
شکی وجود ندارد که آریستید، که منتقدانش به همان اندازه از چپ هائیتی و راست هائیتی است، در سال های رو به زوال حکومتش درگیر فساد و نقض حقوق بشر بوده است. اما هیچ راهی وجود ندارد که بدانیم اگر دولت او از کمکهای مهم بینالمللی جلوگیری نمیکرد و عمدتاً در برابر یک اپوزیسیون سیاسی با حمایت مالی خوب و خارجی به رهبری صاحبان فروشگاهها و شبهنظامیان بیدفاع باقی نمیماند، چه دستاوردی حاصل میشد. همچنین نمیتوانیم پیشبینی کنیم که اگر فرانسه حتی کسری از ۲۱ میلیارد دلاری را که آریستید برای غرامت ۱۵۰ میلیون فرانکی که هائیتی مجبور به پرداخت بهعنوان «غرامت» برای آزادی ۱۸۰۴ خود میکرد، پرداخت میکرد، میتوانست انجام شود، «بدهی» خردکنندهای که تا جنگ جهانی دوم مورد استفاده قرار گرفت. علاوه بر این، ما می دانیم که در دولت فعلی هائیتی ها هیچ امیدی به بازگشت هیچ یک از این پول ها ندارند. کمی بیش از یک ماه پس از منصب خود، نخست وزیر جرارد لتورتو (که چهل سال گذشته را در بوکا راتون، فلوریدا گذرانده است) علناً از طرف مردم خود به دلیل "غیرقانونی" و "شرم آور" و تقاضای گسترده مردمی آریستاید عذرخواهی کرد.
مهمتر از همه، صلاحیت آریستید موضوعی است که فقط مردم هائیتی باید تصمیم بگیرند. مستعمره بردگان سابق هرگز از نبرد پیروزمندانه و در عین حال ویرانگر خود علیه حاکمیت وحشیانه فرانسه و میراث تلخ مداخله خارجی که به دنبال آن بوده است، بهبود نیافته است. باید به دموکراسی در حال مبارزه هائیتی احترام گذاشت، نه براندازی، به صدای محله های فقیر نشین آن توجه کرد، نه خاموش کرد. همانطور که پدر جرارد ژان ژوست، کشیش هائیتی که 48 روز را در دولت موقت در زندان گذراند، اندکی قبل از شلیک پلیس به جمعیت تظاهرکننده به خبرنگاران گفت: "مردم فقط برای اینکه بخواهند به آن رای داده اند، شورش می کنند."
آرون ماته یک روزنامه نگار و محقق مستقل در مونترال است. نسخه کوتاهتر این قطعه در 9 مارس 2005 در تورنتو استار ظاهر شد.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا