داستانهای گرسنگی در ونزوئلا در سالهای اخیر به طور خودکار در رسانههای اصلی بینالمللی پوشش داده شده است. در سه سال گذشته، گزارشها، داستانها و افشاگریهای بیشتر و بیشتری بر گرسنگی در به اصطلاح «بحران انسانی ونزوئلا» متمرکز شدهاند.
زمینه جهانی این کمپین، سیاره ای است با سطح فزاینده گرسنگی عمومی. بر اساس آخرین گزارش سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو)، برای سومین سال متوالی گرسنگی در سراسر جهان رو به افزایش است. تعداد افرادی که از محرومیت مزمن غذایی (سوء تغذیه) رنج می برند از 804 میلیون نفر در سال 2016 به 821 میلیون نفر در سال 2017 افزایش یافته است و این روند به ویژه در کشورهای درگیر درگیری ادامه دارد. به نظر می رسد فرض این است: گرسنگی و جنگ دست به دست هم می دهند و آسیب پذیرترین افراد اولین کسانی هستند که ضربه می خورند.
در مورد ونزوئلا، علیرغم تازگی ظاهری موضوع، این موضوع برای چندین دهه مشخص بوده است. در سال 1989، سیاستهای تعدیل ساختاری از طرف کارلوس آندرس پرز [رئیسجمهور وقت] و صندوق بینالمللی پول (IMF) این را به وضوح نشان داد. هزاران نفر در پاسخ [علیه این سیاستها] برخاستند، چیزی که تقاضای قدرتمندی برای غذا به عنوان یکی از اساسیترین حقوق بود.
از آن زمان به بعد و با رسیدن [هوگو] چاوز به ریاست جمهوری، مبارزه با گرسنگی به محور اصلی سیاست ملی تبدیل شد. ساختن کشوری عاری از گرسنگی هدف همه بود، به ویژه برای آنهایی که سالها قبل در شورش بزرگ ضد نئولیبرالی 1989 بدن خود را به خطر انداخته بودند.
به این ترتیب، دستاوردهای چشمگیر در ریشه کنی گرسنگی توسط فائو به رسمیت شناخته شد و به عنوان نمونه ای از حقوق غذایی به یک ویژگی رایج در رسانه ها تبدیل شد. فائو تلاش های ونزوئلا در مبارزه با گرسنگی را که از 14,1 درصد در سال 1990 به کمتر از 5 درصد جمعیت در سال 2015 تغییر کرد، به رسمیت شناخت.
برخی از محققان تغذیه تاکید می کنند (2) که یک عامل کلیدی در این فرآیند، شکستن رابطه بین سطح درآمد و در دسترس بودن منابع کالری برای دریافت انسان است. این رابطه وابستگی دریافت غذا به درآمد اقتصادی را بیان میکند و از سال 2002، سیاستهای تأمین غذا برای بخشهایی از جمعیت با کمترین درآمد، این رابطه را شکست. این بدان معناست که حق غذا به عنوان یک رویه ملموس و معمول برای ونزوئلایی ها ظاهر شد.
اکنون، سه سال از کاهش شدید قیمت نفت از بیش از 100 دلار در هر بشکه در اوایل سال 2014 به حدود 40 دلار در اوایل سال 2015 می گذرد. همچنین سه سال از اجرای اولین تحریم ها علیه ونزوئلا توسط دولت اوباما می گذرد. دولت فعلی آمریکا نتیجه ترکیبی از این دو عامل با ساختار بسیار پیچیده سیستم غذایی ونزوئلا بوده است که متکی به واردات است، به شدت تحت استعمار ذائقه شمالی قرار گرفته و به دلیل رونق نفت در دهه های اخیر متورم شده است. در حال حاضر و با وجود تمام تلاشها، پویایی دسترسی به غذا به درآمد بستگی دارد: کسانی که پول بیشتری دارند بیشتر و بهتر غذا میخورند.
آخرین گزارش فائو (3) در مورد امنیت غذایی و تغذیه جهانی، نشان دهنده افزایش جمعیت کمتغذیه کشور بین سالهای 2014-2016 است. به همین ترتیب، مؤسسه تحقیقات بینالمللی سیاست غذایی افزایش شاخص جهانی گرسنگی (GHI) (4) را از 9.3 در سال 2008 به 13 در سال 2017 گزارش میدهد. اگرچه این اعداد هنوز در باند "متوسط" هستند، اما نشان دهنده بدتر شدن غذا هستند. وضعیت در ونزوئلا
فراتر از این ارقام، بارزترین نتیجه افزایش تعداد افرادی است که در این زمینه آسیب پذیر هستند. امروزه افراد بیشتری در ونزوئلا از گرسنگی رنج می برند، و این به وضوح آنچه را که شیاوونی (5) به عنوان «ماهیت سیاسی غذا در ونزوئلا» می نامد، نشان می دهد.
در مواجهه با این موضوع، واکنشهایی که بیشتر در رسانهها دیده میشود، از یک سو، قاچاقچیان مواد غذایی جدید، که در ونزوئلا با نام bachaqueros شناخته میشوند، متخصصان در فروش مجدد مواد غذایی اساسی مانند آرد ذرت از پیش پخته شده با قیمتهای سوداگرانه و غیرقانونی، و... از سوی دیگر، کمپینهای به اصطلاح کمکهای بشردوستانه که در جمعآوری مبالغی به 15,000 دلار، 30,000 دلار یا 65,000 دلار آمریکا از طریق پلتفرمهای مختلف سرمایهگذاری جمعی تخصص دارند. سپس این مبالغ در ونزوئلا بسته به نرخ مبادله ای که در بازار موازی ایجاد می شود، چند برابر می شود، چیزی که غیرقانونی است اما در رسانه های اجتماعی بسیار ثابت شده است. (6)
هر دو پاسخ به طرز وحشتناکی این مفهوم را تقویت میکنند که غذا بهعنوان کالایی که برای خیریه یا گمانهزنیها به مقصد میرسد، اما به هر حال یک کالاست.
با وجود این، و بدون اینکه بخواهیم بوق خودمان را بزنیم، یک برنامه 2003 به خط مقدم مبارزه با گرسنگی در حلبی آبادها بازگشته است: خانه های غذا (casas de alimentación). آنها با نقشی بی سابقه، امروز محل مبارزه مستقیم با گرسنگی روزانه و همچنین در برابر سکوتی هستند که تبلیغات پر سر و صدا کمک های بشردوستانه به جا می گذارد.
در داخل خانه ها، مادران دعوا را رهبری می کنند
«چه احساسی دارید و چه روزی است؟»، این اولین سؤالی است که کارگران از دهها پسر و دختری میپرسند که در خیابانها زندگی میکنند و به دنبال صبحانه، ناهار یا میان وعده به ماما رزا میآیند (7). ) غذاخوری در چاکائیتو، کاراکاس. نظارت بر وزن و قد کسانی که می آیند هر ماه انجام می شود و از بچه ها لوبیا سیاه، عدس، ساردین یا تخم مرغ به عنوان منبع پروتئین، برنج، ماکارونی و آرپاس و فرورو به عنوان میان وعده سرو می شود. (8)
تنها چیزی که بچه هایی که حاضر می شوند باید به آن متعهد شوند این است که تمام روز را زیر نظر مربیان و آشپزهایی بگذرانند که اینجا کار می کنند تا این گروه از بچه ها را از گرسنگی بیرون بکشند. اکثریت آنها از خانواده های بزرگ با بیش از چهار فرزند، عمدتاً از Valles del Tuy، محلی پرجمعیت در ایالت میراندا، نزدیک به کاراکاس، یا از ایالت های دیگر مانند Apure هستند.
این یک خانه غذا مانند بسیاری دیگر است، اما متفاوت است زیرا به ویژه به کودکانی که در خیابان زندگی می کنند تمایل دارد. در ابتدا، بسیاری حتی نحوه استفاده از چنگال را نمی دانستند. اوریانا، کاردرمانگر، در مصاحبه ای توضیح داد که امروزه بسیاری از عادات اولیه مانند شستن دست ها، غذا خوردن در حالت نشسته و احترام به غذای دیگران احیا شده اند.
در آوریل 2018 افتتاح شد و در مدت 8 ماه از حدود 200 کودک مراقبت کردند. در برخی موارد، آنها توانستهاند برخی از این کودکان را با خانوادههایشان، که بسیاری از آنها مهاجران ونزوئلا هستند، که همگی قربانیان جنگ [اقتصادی] هستند، دوباره متحد کنند.
در بخش کاراکاس ال واله، یاسمیلا یک نانوایی صنایع دستی را به همراه خانوادهاش اداره میکند و خانه غذای ماما رزا را هماهنگ میکند. در اینجا آنها به 279 سالمند، زنان باردار، کودکان و نوجوانانی که در خیابان زندگی می کنند، تمایل دارند. بیشتر ذینفعان سالمندان مرد هستند که مادران اداره کننده خانه آنها را "پدربزرگ رها شده" می نامند.
غذا در ظهر سرو می شود و مردم برای حرکت به سمت غذاخوری صف می کشند. هر روز مادران آشپزی که این نبرد با گرسنگی را پذیرفته اند، برای وعده های غذایی به مقادیر زیر نیاز دارند: 24 کیلو پاستا، 15 کیلو لوبیا سیاه، 7 کیلو آرد ذرت از قبل پخته، 20 کیلو فرورو (8)، 2 کیلو. كيلو شير، 2 كيلو شكر، 5 جعبه ساردين، 24 كيلو برنج. این مواد اولیه توسط FUNDAPROAL (9)، موسسه دولتی مسئول خانه های غذا ارائه می شود.
با این حال، همانطور که زن مسئول این خانه به من گفت، شکی نیست که بدون حمایت جامعه نمی توانیم در این نبرد پیشروی کنیم. FUNDAPROAL برای یافتن افراد دارای مشکلات دسترسی به غذا به سازمانهای اجتماعی مانند شوراهای اجتماعی و CLAP [کمیتههای تامین و تولید محلی] میپیوندد تا سرشماری افراد نیازمند را انجام دهد. اینها سپس به این خانه های غذا اختصاص داده می شوند تا بتوانند از حمایت های لازم برخوردار شوند.
هر قسمت شامل سه قاشق بزرگ (80-90 گرم) پاستا یا برنج، 2 قاشق لوبیا سیاه، یک آرپا کوچک و یک لیوان فرورو است. هر دو ماه یکبار کنترل وزن و قد افراد انجام می شود و یاسمیلا با لبخندی بر لب گزارش می دهد که پدربزرگ ها چاق شده اند.
همچنین برنامه ریزی برای ایجاد باغ سبزی زیر نظر سالمندان در حال انجام است که در آن خیار، کاهو، گشنیز، لوبیا سیاه بکارند و در کشاورزی تلاش کنند.
در بخش کاریکوائو کاراکاس، بهویژه در خیابان لس مانگوس، غذاخوری دیگری وجود دارد که دو ماه است کار میکند. این برنامه آزمایشی سایر خانههای غذای محلی را تامین میکند و بین 170 تا 200 نفر، عمدتاً پسران و دخترانی مانند کسانی که در چاکایتو هستند، که بسیاری از آنها فرزندان مهاجران و همچنین افراد سالخورده و معلول هستند، تمایل دارد.
منوی غذا هم مانند دیگر خانه های ذکر شده است اما با لحنی خاص. این چهار مادر از ساعت 4 صبح شروع به پخت و پز می کنند تا غذا را برای تحویل در ظهر آماده کنند: صبحانه، ناهار و میان وعده ها به صورت یکجا بسته بندی و تحویل داده می شوند. آرپاس و آرپه شیرین و برنج یا ماکارونی با لوبیا سیاه اصلی ترین مواد غذایی هستند که گهگاه با ساردین، چیچا یا فورورو جایگزین می شوند.
در اینجا روزانه 7 تا 8 کیلو آرد ذرت، 18 کیلو برنج، 11 کیلو لوبیا سیاه، 1 تا 1.5 کیلو شیر و 20 کیلو پاستا نیاز دارند. ثبت روزانه تحویل غذا وجود دارد و هر از گاهی تلاش هایی برای اندازه گیری وزن و اندازه شرکت کنندگان انجام می شود.
خانهها روی نقشه قرار میگیرند: مردم علیه گرسنگی مستقر میشوند
در حال حاضر 3,103 خانه غذا در سراسر کشور وجود دارد. این برنامه توسط چاوز در سال 2003 ایجاد شد، اما تحت این جنگ جدید [اقتصادی] دوباره راه اندازی شد. در حال حاضر، به لطف تلاش های 649,254 کارگر، عمدتا مادرانی که در جامعه خود بسیج شده اند تا کارهای ضروری را انجام دهند، به 15,115 نفر مراجعه می کنند. این همان چیزی است که یکی از این مادران، که خود را شفادهنده با دانش گیاهان دارویی است، به من گفت.
سایر ابتکارات مولد نیز مانند نانواییهای محلی یا باغهای سبزی یا برنامههای فرهنگی آغاز شدهاند و در اکتبر این تلاشها انگیزه جدیدی پیدا کردند. با شعار «تغذیه کشور»، سیاست جدیدی برای پیشگیری، حفاظت و نزاع تغذیه ای با روشی که ترکیبی از تغذیه، مراقبت جامع و طب طبیعی است، پیشنهاد شد. این امر به سمت مقیاسی گسترده است، با صحبت از مشارکت شوراهای اجتماعی، کمون ها و طرح خانه های پاتریا در این کمپین که در نهایت درباره استعمار زدایی رژیم ها و بدن است.
انسانی کردن تغذیه در مقابل بی رحمی کردن آن
به نظر می رسد وحشی گری طرحی فراتر از شاخص های کلان اقتصادی و احکام تحریمی است. بی رحمی کردن با فقرا، وحشیانه کردن کسانی که در دو دهه گذشته از طریق گرسنگی در ونزوئلا خستگی ناپذیر بسیج شدند، کسانی که از قرن ها بدبختی رنج برده بودند. به نظر می رسد این یک طرح خوب طراحی شده است که افق نسلی از کودکان را که حس زمان و انسانیت خود را به دلیل گرسنگی از دست می دهند، در هم می شکند. در مقابل آن، این بسیج مردمی، از پایین و از برون، این مبارزه سخت را، آن زمان یک گرم، علیه جنگ گرسنگی انجام می دهد.
مطمئناً در اینجا بحث بزرگی در مورد تناقضات وجود دارد، اما آنچه انگیزه این متن است، درسی است که از هر دیگ تهیه شده در این خانه های غذایی تهیه شده است. ما میتوانیم با عزت و خودمختاری خود با این کمپین گرسنهزا مبارزه کنیم، نه از موضع نادرست کمکهای بشردوستانه که تا به امروز هرگز در یک نبرد پیروز نشده است، و این چیزی است که واقعاً مهم است: پیروزی در این نبرد.
بنابراین همبستگی نیاز به ایستادگی و شمارش دارد، و این تجربه از خانههای غذا در ونزوئلای امروزی بدون شک قویاً خواستار فعالیتهای حاکمیت غذایی برای متحد شدن در این جنگ است، جنگی که مادرانی که روز به روز آشپزی میکنند به خوبی میدانند و به آن پایبند هستند. کلید پیروزی
یادداشت
(1) برای به رسمیت شناختن فائو نگاه کنید به اینجا کلیک نمایید و اینجا کلیک نمایید.
(2) Ablan, E. y Abreu, E. (1999). برنامه غنی سازی آرد غلات در ونزوئلا: برخی نتایج در طول مرحله کاهش قدرت خرید مواد غذایی سیاست غذایی، 24 (4)، 443-458.
(3) گزارش موجود است اینجا کلیک نمایید.
(4) شاخص گرسنگی جهانی (GHI) بر اساس تعدادی از شاخصهای کل جمعیت در شرایط سوء تغذیه، مرگ و میر و همچنین توقف رشد و سوء تغذیه در کودکان است.
(5) شیاوونی. M., C. (2016): زمین مورد بحث ساخت حاکمیت غذایی: به سمت یک رویکرد تاریخی، رابطه ای و تعاملی، مجله مطالعات دهقانی.
(6) برای چند نمونه به پیوندهای زیر مراجعه کنید: https://www.gofundme.com/manosalaobraporvenezuela
https://www.gofundme.com/GOTICASDEESPERANZA
https://www.gofundme.com/j4aa8help-the-children-of-venezuela
https://www.gofundme.com/Venezuela-Muere-de-Hambre-AYUDANOS-A-AYUDAR
(7) برنامه خانه غذای ماما رزا امسال به عنوان پاسخی به ناامنی غذایی ناشی از جنگ در فقیرترین بخش های جمعیت ایجاد شد. خانه های غذا در محله هایی قرار دارند که به عنوان اولویت توسط وزارت کمون و جنبش سوموس ونزوئلا تعیین شده است. در این غذاخوری ها نیز یک برنامه مراقبت جامع توسط تیمی از متخصصان اجرا می شود: پزشکان، متخصصان تغذیه، روانشناسان، معلمان، مددکاران اجتماعی.
(8) فرهنگ لغت غذای ونزوئلا: کارائوتا لوبیا سیاه است، آرهپاها از آرد ذرت تهیه میشوند، و فورورو و چیچا نوشیدنیهای مغذی هستند که به ترتیب از ذرت و برنج بو داده درست میشوند.
(9) برنامه بنیادی غذای استراتژیک (Fundaproal) در 23 ژوئن 2003 راه اندازی شد. این موسسه مسئول مراقبت از افراد در شرایط آسیب پذیر است.
آنا فلیسین یک فعال حاکمیت غذایی و همچنین عضو پروژه ونزوئلا عاری از تراریخته و دانه های مردمی است.
ترجمه ریکاردو واز برای تحلیل ونزوئلا.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا
1 اظهار نظر
چه مقاله فوق العاده و فوق العاده ای. برای اشتراک گذاری آن از شما بسیارسپاس گزارم. من یک بار از ونزوئلا دیدن کردم تا خودم این وضعیت را ببینم. من در آن زمان در کشور دیگری از آمریکای لاتین زندگی می کردم و هوگو چاوز هنوز رئیس جمهور بود. من بسیار تحت تأثیر قرار گرفتم و از برخی "مأموریت های آموزشی" و بهداشتی بازدید کردم. همچنین به چادر بزرگی برخوردم که در آن کارمندان دولتی به شهروندان کمک می کردند تا اسناد مختلفی را که برای زندگی روزمره ضروری بود به دست آورند. با کارایی و نگرش مثبت انجام شد. البته، چنین چیزی در ایالات متحده وجود ندارد، در حالی که ما دفاتر و بوروکراسی داریم، همچنین تلاش زیادی برای کنترل جمعیت، نواحی جریماندر و محدود کردن حق رای داریم!
ما اینجا در ایالات متحده به چنین مقالات زیادی نیاز داریم تا به سیل مطالب منفی که مطبوعات ما را در مورد ونزوئلا و بسیاری از کشورهای دیگر پر می کنند نفوذ کنیم. مگر اینکه کسی در آن کار کند و با قاطعیت، نادان و مغرض بمانیم.
یک بار دیگر، از ZNET متشکرم!