هزاران نفر از آمریکای مرکزی شجاعانه راه خود را به سمت شمال طی می کنند تا به دنبال پناهندگی و شفقت باشند. آنچه در انتظار آنهاست مرز متخاصم ایالات متحده، ارتش ایالات متحده و جنون ناسیونالیستی است که توسط سیاستمداران دست راستی به راه افتاده است.
ارزش این را دارد که به طور خلاصه به این موضوع نگاه کنیم که چگونه به اینجا رسیدیم - و چگونه ممکن است به جایی بهتر برسیم.
دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، کل سفر مهاجران را به عنوان طرحی از حزب دموکرات و جورج سوروس کمک کننده لیبرال در نظر گرفته است. این یک دروغ آشکار است - و توسط یهودی ستیزان خطرناک و برتری طلبان سفید مانند تیرانداز پیتسبورگ به اشتراک گذاشته شده است.
این تصور که افراد حاضر در کاروان «جنایتکاران» هستند که قصد ورود به ایالات متحده برای آسیب رساندن به آمریکایی ها را دارند نیز نادرست و توهین آمیز است. اول، با توجه به خشونتهایی که تروریستهای برتریطلب سفیدپوست آمریکایی تنها در هفته گذشته انجام دادند، این تصور وجود دارد که تهدیدی برای امنیت مردم در اینجا نهفته است. خارج از وضعیت کشور - در میان پناهندگان - به شدت پوچ است. اما ثانیاً، در واقع هیچ چیز غیرقانونی در مورد نزدیک شدن به مرز ایالات متحده و درخواست پناهندگی یا پناهندگی وجود ندارد.
زمانی که به وضعیتی که آنها در حال فرار هستند نگاهی بیاندازیم - که ایالات متحده مسئولیت بزرگی را برای ایجاد آن بر عهده دارد، وضعیت پناهندگی یا پناهندگی در آمریکای مرکزی مشخص می شود. به عنوان مثال، در سال 2009، دولت اوباما مشروعیت یافت یک کودتای جناح راست در هندوراس، که جرقه موجی از سرکوب و خشونت را برانگیخت که امروز جامعه هندوراس را ویران می کند.
این امر در بحبوحه تأمین مالی و تسلیح دولتها و نیروهای دست راستی در منطقه، مذاکره در مورد توافقنامههای تجارت آزاد و سایر سیاستهای اقتصادی که برای بسیاری از مردم امکانپذیر نبوده است، رخ داد. توافقنامه تجارت آزاد جمهوری دومینیکن و آمریکای مرکزی (CAFTA-DR) با ایالات متحده که در دولت بوش در سال 2004 به تصویب رسید، منجر به ریاضت گسترده و از دست دادن شغل در سراسر منطقه، و مردم مجبور به ترک.
از طریق چرخه های سرکوب، حبس و تبعید بین شهرهای آمریکا و آمریکای مرکزی، ایالات متحده نقش مهمی را ایفا کرده است. نقش کلیدی در تولید باندهای بدنامی که بسیاری از مردم آمریکای مرکزی از آنها فرار می کنند.
بنابراین واقعیتهای استیصال و آوارگی در حال حاضر - و امید به آیندهای بهتر - که مهاجرت از آمریکای مرکزی را شکل میدهد، پیچیدهتر از آن چیزی است که اکثر سیاستمداران آمریکایی تصور میکنند. اما نتیجه نه نیازی به سرکوب بیشتر دارد و نه یک موهبت برای راست.
ساعت درخشش اروپا
تصمیم قهرمانانه مهاجران برای متحد شدن و حرکت به عنوان یک نفر بی سابقه نیست.
در سال 2015، مردمی که از جنوب آفریقای مرکزی و شرق تا آسیای مرکزی آواره شده بودند، از طریق یونان و ایتالیا از طریق دریای مدیترانه و اروپا رفتند. با غرق شدن مهاجران در دریا سال به سال به تعداد تکان دهنده، جهان شاهد بود که کسانی که از این سفر جان سالم به در برده بودند، هزاران نفر با هم به سمت مراکز شهری اروپا راه می رفتند.
تکان دهنده و الهام بخش بود. و سپس در پاییز الهامات بیشتری به دست آمد: اروپایی های معمولی برای استقبال از پناهندگان جمع شدند.
آنها بسیج شدند و با لباس، اسباب بازی و غذا به ایستگاه های قطار در وین و مونیخ رسیدند و هنگام خروج از قطار، مهاجران را تشویق و در آغوش گرفتند. آنها در کپنهاگ و لندن تظاهرات کردند و از پناهندگان خوشامد گفتند و اعتراض خود را علیه دولت هایی که تصمیم گرفته بودند آنها را دور کنند.
اینها مشهودترین اعمال همبستگی بودند، اما موارد بی شماری و کمتر قابل مشاهده بودند. در اتریش، کارگران راه آهن متعهد شد که پناهندگان را به جایی که باید بروند منتقل کند، حتی اگر به معنای کار بدون دستمزد باشد. در یونان، که از سطوح فاجعهبار ریاضتهای اقتصادی رنج میبرد، ساکنان و تعطیلات مهاجران را در جزایر دریافت کرد، آنچه را که داشتند به اشتراک گذاشت، جامعه ساخت و به آنها کمک کرد - در برخی موارد با نقض قانون.
در تمام این موارد، مردم عادی منتظر نبودند تا دولت ها مرزها را باز کنند و یا با پناهندگان با نجابت رفتار کنند. در بسیاری از موارد، مردم عادی - پناهندگان و ساکنان اروپا - در سرپیچی از دولت ها عمل کردند.
جلو افتادن از حق
متأسفانه، وضعیت پناهندگانی که میخواهند به اروپا بروند، امروز وخیم است.
پس می توان لحظه درخشان و امیدوارکننده 2015 را لحظه ای زودگذر دانست که صرفاً جای خود را به احیای نژادپرستی راست افراطی و ضد مهاجر داد. به هر حال، اخبار خارج از اروپا تحت سلطه سیاستمداران و احزاب در حال ظهور فاشیست و فاشیست مجاور است.
یک کشور و معاون نخست وزیر در ایتالیا در حال اتخاذ سیاست های نژادپرستانه ای است که مغازه های متعلق به مهاجران را هدف قرار داده و برای تحقیر آنها طراحی شده است. یک سیاست در دانمارک کودکان یک ساله را از خانواده هایی که عمدتاً در "گتوهای" مهاجران (اصطلاح دولت) زندگی می کنند جدا می کند و آنها را در کلاس های اجباری "ارزش های دانمارکی" ثبت نام می کند.
و البته، دیوارها و حصارها وجود دارد. مقدونیه و مجارستان که در سال 2015 به طور بدنام با پناهندگان سرکوب کردند، از مهاجرت به عنوان فرصتی برای ایجاد موانع در مرزهای خود استفاده کردند. بلغارستان، اسلوونی و لتونی در همان دوره حصارهایی ساختند و پس از آن بریتانیا و فرانسه در کاله سدی ساختند تا از مهاجرت از طریق کانال مانش جلوگیری کنند.
در حالی که سیاست ضد مهاجر در اروپا به ندرت جدید است، سیاستمداران جناح راست از وضعیت سال 2015 استفاده کردند تا جریان را تغییر دهند. اما لازم نبود اینطوری پیش برود.
در اروپا، جناح راست و نیروهای سرکوب بهتر از نیروهای همبستگی با پناهندگان سازماندهی شده بودند. آنها توانستند از این موقعیت برای اهداف خود استفاده کنند.
در حالی که هزاران پناهنده از آمریکای مرکزی به ایالات متحده نزدیک می شوند، آنهایی از ما که می خواهیم از آنها استقبال کنیم با ایجاد شبکه های حمایتی برای پذیرش آنها و بلند بردن صدای خود در همبستگی با آنها روبرو هستیم. گفتگوی عمومی تحت سلطه رئیس جمهور و رئیس جمهور است رسانه های دست راستیو به شدت نیازمند مداخله کسانی از ماست که معتقدیم آزادی مهاجرت یک حق انسانی است.
اگرچه در چند سال گذشته شاهد واکنش نژادپرستانه ای بود که اروپا را فرا گرفت، بیش از یک میلیون پناهنده در سال 1 توانستند وارد این قاره شده و زندگی جدیدی را در آنجا آغاز کنند. این یک پیروزی است و هم به خاطر قهرمانی خود پناهندگان و هم به خاطر همبستگی اروپایی هایی بود که در کنار آنها ایستاده بودند. و علیرغم دروغهای آشکار ترامپ، مهاجران در مکانهایی مانند آلمان جنایت گستردهای ایجاد نکردهاند. جرم و جنایت در واقع ارزش آن را دارد کاهش یافته است در آلمان از سال 2015.
موج همبستگی در اروپا در سال 2015 تحت الشعاع واکنش ضد مهاجران قرار گرفت. اما فقط به این دلیل که همه چیز به این شکل پیش رفت، به این معنی نیست که دوباره هم خواهند شد. ما مجبور نیستیم تسلیم وقایع گذشته تاریخ شویم. در عوض باید از آنها یاد بگیریم.
این بار، بهتر از حق سازماندهی کنیم. با تهدید ترامپ به استقرار ارتش در مرز، زمان آن فرا رسیده است که صحبت کنیم.
این مقاله با مشارکت تولید شده است سیاست خارجی در تمرکز.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا