هنگامی که اخیراً اعلام شد که کسری بودجه فدرال 2 تریلیون دلار بیشتر از برآورد قبلی است، کرکس های شرکتی - پس از سال ها چرخش در ارتفاعات - شروع به نزول کردند.
موجودیت در حال مرگی که آنها به دنبال آن هستند شبکه امنیت اجتماعی ایالات متحده است - تامین اجتماعی، مدیکر، و غیره. سالها انتظار سرانجام نتیجه داد. بهانهای که مدتها مورد انتظار برای جمعآوری بود، به کسری عظیم فدرال رسیده است.
روزی که این ارقام منتشر شد، نیویورک تایمز مقاله ای را منتشر کرد که مبالغ هنگفت بدهی (در حال حاضر 11.7 تریلیون دلار) را توصیف می کرد. جمله پایانی مقاله نقل قولی از اوباما بود
دفتر بودجه دولت: "...رئیس جمهور متعهد به رفع کسری در سیستم تامین اجتماعی است." (25 اوت 2009). اگرچه مبهم است، اما این اظهار نظر با وعده انتخاباتی اوباما مبنی بر "اصلاح برنامه های استحقاق" مطابقت دارد. او حتی یک بار هم نگفته است که باید منابع بیشتری به آنها اختصاص داده شود.
مجله تایم شرکتی رک تر بود: "مشکلات واقعی بودجه در برنامه های بلندمدت نهفته است، مانند مدیکر و تامین اجتماعی... این یک چیز است که راه خود را برای خروج از رکود صرف کنیم. اگر این کار را برای همیشه ادامه دهیم، کاملا متفاوت است. " (25 اوت 2009).
نمونه هایی از این دست در جاهای دیگر در رسانه های جریان اصلی تکرار شد.
اوباما همچنین از اخبار مربوط به کسری بودجه برای ترویج اصلاحات مراقبت های بهداشتی استفاده کرد و به درستی بخش عمده کسری را به دلیل هزینه بالای مدیکر، که خود نتیجه قیمت های ظالمانه ای است که شرکت ها برای مراقبت های بهداشتی می پردازند، مقصر دانست. مشکل این است که هیچ چیزی که کنگره یا کاخ سفید پیشنهاد نمی کنند این را تغییر نخواهد داد. نیویورک تایمز تایید می کند:
حتی اگر بازنگری بهداشتی انجام شود، ممکن است اقدامات سخت مورد نیاز برای کاهش هزینه ها را شامل نشود. در نهایت، تنها راه برای انجام این کار، گرفتن پول از پزشکان، سازندگان دارو و بیمه است، و مشخص نیست که آیا آقای اوباما و کنگره شکم این مبارزه را دارند." (9 ژوئن 2009).
کنار گذاشتن گزینه عمومی برای بیمه سلامت ملی توسط اوباما تضمین میکند که شرکتهای بزرگ مراقبتهای بهداشتی به کاهش قیمت مدیکر ادامه میدهند و این استدلال را به نخبگان تجاری میدهد: «کسری بودجه عظیم ایالات متحده به این معنی است که ما دیگر نمیتوانیم از عهده برنامههای اجتماعی بزرگ برآییم. "
دلیل واقعی این که ایالات متحده «نمیتواند هزینه» تامین اجتماعی و مدیکر را بپردازد، این است که دولت اوباما اولویتهای دیگری دارد. مانند بوش، اوباما همچنان به صرف میلیاردها دلار برای دو جنگ خارجی - افغانستان و عراق - ادامه میدهد، در حالی که جنگ سوم را در پاکستان آغاز میکند. بودجه نظامی سالانه واقعا دیوانه کننده ای که در دوره بوش وجود داشت با اوباما به 534 میلیارد دلار در سال 2010 افزایش خواهد یافت.
یکی دیگر از دلایل کسری بودجه کمک های مالی بانکی است، سیاست دیگری از سوی بوش که اوباما ادامه داد و آن را تشدید کرد. نیل باروفسکی، بازرس کل برنامه نجات TARP، گزارش داد که هزینه های بالقوه این کمک مالی می تواند 23.7 تریلیون دلار باشد!
برای مبارزه با خشم عظیم ناشی از کمکهای مالی، رسانهها اخیراً گزارشهایی درباره «سود» مالیاتدهندگان آمریکایی از این کمکنامه منتشر کردند، زیرا شرکتهای منتخب سهم خود را با بهره بازپرداخت کردند، اگرچه این سود ناچیز بود و به سختی قابل توجه بود. با این حال پذیرفته شد که "دولت همچنان با زیان های بلندمدت بالقوه بزرگی مواجه است." (نیویورک تایمز، 31 اوت 2009).
کارگران چندان ساده لوح نیستند که فکر کنند کمک های مالی بوش/اوباما - جنایت مالی قرن - برای آنها "سود" به همراه خواهد داشت. درست برعکس قضیه است. سودهایی که برخی بانکهای غولپیکر گزارش میکنند، نتایج مستقیم کمکهای مالی است، که خود یک «قرض اجباری» عظیم از آمریکاییهای شاغل است، که با برنامههای اجتماعی ارزشمند خود بدهیهایشان را پرداخت خواهند کرد، مگر اینکه اعتراضی سازمانیافته به راه بیندازند.
اشتباه نکنید، نخبگان شرکتها میخواهند کسری بودجه ایالات متحده برطرف شود و آنها نمیخواهند مالیات بیشتری برای این کار بپردازند. آنها به حق می ترسند که سرمایه گذاران خارجی - به ویژه چین و ژاپن - از تغذیه ماشین بدهی آمریکا دست بکشند مگر اینکه کسری بودجه به شدت کاهش یابد.
به جای وادار کردن کارگران به پرداخت کسری بودجه، نخبگان شرکتی باید مجبور شوند. یک برنامه اقدام برای انجام این امر ممکن است چیزی شبیه به این باشد:
1) اصلاحات سلامت واقعی را تصویب کنید: مراقبت های بهداشتی ملی و تک پرداختی بدون شرکت های بیمه، از بین بردن سود بادآورده مدیکر برای شرکت های داروسازی با راه اندازی این شرکت ها به عنوان خدمات عمومی و از دولت بخواهید که قیمت های مقرون به صرفه ای را برای همه داروها تعیین کند. با گذشت سالها، این امر باعث صرفه جویی میلیاردها دلار می شود.
2) قانون انتخاب آزاد کارمندان را تصویب کنید: کارگران اتحادیهای پول بیشتری به دست میآورند و بنابراین مالیات بیشتری برای کمک به کاهش کسری پرداخت خواهند کرد.
3) برنامه ایجاد مشاغل گسترده: انبوه کارگران بیکار میلیاردها دلار برای دولت هزینه بیکاری دارد. ایجاد مشاغل با دستمزد در حالی که بازسازی زیرساخت های شکست خورده ایالات متحده است یک جایگزین بسیار منطقی است.
4) مالیات بر ثروتمندان: بالاترین گروه مالیاتی باید آنچه را که قبل از ریگان می پرداختند، که 70 درصد درآمد آنها بود، بپردازند. (در صورت لزوم، مالیاتی را که در دوره ترومن پرداخت کردند، که 91 درصد بود، به آنها مالیات بدهید.)
5) پایان دادن به جنگ در عراق و افغانستان.
6) کاهش شدید بودجه نظامی.
7) دیگر هیچ کمکی مالی وجود ندارد: تمام هزینه های کمک مالی را عمومی کنید و همه کسانی که پول دریافت کرده اند را وادار کنید آن را برگردانند. اگر بانک ها نمی توانند پول را پس بدهند، دارایی های آنها را تصاحب کنند، یعنی آنها را ملی کنند.
8) از ثروتمندان بخواهید که همان درصدی از حقوق خود را به تامین اجتماعی بپردازند که بقیه ما. این شامل حذف سقف حقوق بیش از 102,000 دلار است که پرداخت به تامین اجتماعی با حقوق بیش از این مقدار را حذف می کند.
البته چنین طرحی در قلمرو نظام دو حزبی کاملا آرمانشهری است. کارگران سازمانیافته باید بهطور دائم تمام حمایتهای خود را از دموکراتها کنار بگذارند و انرژی و منابع خود را به سمت یک آلترناتیو سیاسی مترقی هدایت کنند. با ایجاد یک پلت فرم سیاسی واقعاً مترقی، اکثریت قریب به اتفاق جامعه به سرعت به صفوف آنها می پیوندند و روزهای سیاست دو حزبی و تجارت بزرگ به پایان می رسد.
Shamus Cooke یک کارمند خدمات اجتماعی، عضو اتحادیه کارگری و نویسنده برای Workers Action (www.workerscompass.org) است. می توان با او تماس گرفت [ایمیل محافظت شده]
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا