منبع: Waging Nonviolence
"چه مردم محلی؟" این سوال بسیار بحث برانگیزی بود که در سال 2014 توسط رئیس سابق شرکت معدنی بریتانیا Beowulf مطرح شد - برای رد نگرانی در مورد تأثیرات پیشنهادی معدن سنگ آهن بر مردم بومی سامی. این پروژه قرار است در گالوک، منطقه قطب شمال واقع در ساپمی انجام شود. این نام قلمرو اجدادی سامی ها است که از زمان های بسیار قدیم با همه موجودات ذی شعور ساکن در این بخش از جهان زندگی متقابل داشته اند. یعنی تا زمانی که این شیوه زندگی از طریق استعمار توسط نروژ، سوئد، فنلاند و روسیه مورد حمله قرار گرفت.
تقریباً هشت سال بعد، در اواخر مارس 2022، دولت سوسیال دمکراتیک سوئد سرانجام مجوز استخراج معدن را برای گالوک اعطا کرد. علیرغم تلاشهای فراوان برای توقف این پروژه، دولت تصمیم گرفت با نادیده گرفتن انتقادات گسترده توسط نهادهای حاکم سامی، فعالان محیطزیست، کارشناسان علمی و سازمانهای بینالمللی پیشرو، با بیوولف همراه شود. بر اساس برنامههای گذار کنونی دولتهای غربی، این تصمیم میتواند راه را برای محو شدن بیش از پیش معیشت بومیان، تخریب تنوع زیستی و نقض حقوق اساسی هموار کند.
در فوریه 2013، آژانس دولتی که بر منافع معدن نظارت می کند - انجمن زمین شناسی سوئد - گالوک را به عنوان "منطقه ای با منافع ملی برای مواد معدنی" تعیین کرد. این تصمیم چراغ سبز شروع حفاری اکتشافی در گالوک را نشان داد. در پاسخ، سامی ها و متحدانشان یکی از مهم ترین جنبش های مقاومت را علیه صنایع استخراج در سوئد تا به امروز بسیج کردند.
معدن آهن برنامه ریزی شده Beowulf مسائل قبلی مرتبط با صنایع استخراج در ساپمی، مانند نقض حقوق اساسی بومیان، ریشه کن کردن الگوهای مهاجرت فصلی گوزن های شمالی و تخریب رودخانه ها را تداوم خواهد بخشید. علاوه بر این، این منطقه به خودی خود یک موجود زنده است و یک معدن سنگ آهن روباز می تواند حقوق خود زمین ها را به خطر بیاندازد.
Jan-Erik Länta، که جامعه گله گوزن شمالی او تحت تأثیر این معدن قرار خواهد گرفت، گفت: «امروزه، گوزنهای شمالی ما باید با تأثیرات منفی تولید انرژی «تجدیدپذیر» و جنگلداری در مقیاس بزرگ زندگی کنند. علاوه بر این، ما همچنین باید روی زیرساختها و سیاستهای حفاظتی ناقص کار کنیم.»
به گفته Länta، Sápmi در حال حاضر اثرات انبوه گرم شدن آب و هوا را تجربه می کند، که مشکلات آنها را بیش از پیش تشدید می کند. او گفت: "دیگر جایی برای همزیستی بین معیشت سامی و صنایع استخراجی وجود ندارد."
در حالی که فروپاشی اکولوژیکی جهانی به طور نامتناسبی به نفع نخبگان کوچک است، تأثیرات آن بر اکثریت جهانی، عمدتاً سیاه پوستان، بومیان و رنگین پوستان، به ویژه زنان و کارگران، تحمیل می شود.
شرکت های خصوصی و دولتی به طور فزاینده ای ادعا می کنند که پروژه های آنها در ساپمی "سبز" است و می تواند به کاهش اثرات تغییرات آب و هوایی کمک کند. به عنوان مثال، شرکت های سوئدی مانند Sveaskog مزارع درختان خود را در منطقه به عنوان "تاسیسات ذخیره کربن" تغییر نام دادند. در همین حال، LKAB عملیات معدنکاری خود در ساپمی را از طریق کربن زدایی مشروع می کند و Vattenfall با تأکید بر اینکه سدهای خود «انرژی تجدیدپذیر» تولید می کنند، تأثیرات زیانبار زیست محیطی سدهای خود را پنهان می کند.
از زمان آغاز به کار، دولتهای سوئد مکرراً از اتخاذ تدابیری برای مقابله با نقض سیستماتیک ساکنان بومی که در سرزمینهایی که سوئد برای خود ادعا میکند، زندگی میکنند، خودداری کردند. به عنوان مثال، آنها کنوانسیون های بین المللی برای حمایت از حقوق بومیان، از جمله کنوانسیون مردمان بومی و قبیله ای شماره. 169 توسط سازمان بین المللی کار. برعکس، استعمار سوئد از طریق دری چرخان بین رهبری شرکتهای بینالمللی، لابیگران صنعت و مقامات بلندپایه دولتی حفظ و ترویج میشود.
آنها با هم از راهحلهای اقلیمی نادرست در سراسر اقتصادهایی دفاع میکنند که فراتر از ساپمی است. به عنوان مثال، سیم جدیدی در اعماق دریا که اخیراً برای انتقال انرژی باد و آب استخراج شده از ساپمی به اروپای قاره ای راه اندازی شده است، "پیوند سبز" نامیده می شود. با وجود اثرات فاجعه بار به خوبی تثبیت شده است صنایع بادی و آب در جوامع سامی، شرکتهای هلندی، آلمانی و نروژی پشت این ابتکار عمل میکنند. انرژی سبز به صورت ایمن و مقرون به صرفه در اتحادیه اروپا در دسترس استاین نمونه ای از بی اعتنایی گسترده این بازیگران در مورد پیامدهای بالادستی پروژه های آنها است، به ویژه برای جوامع بومی مانند سامی ها.
شستشوی سبز استثمار استعماری
برخلاف تصورات رایج، استعمار منحصراً توسط سکونتگاهها، تسخیر نظامی و سلب مالکیت شرکتها انجام نمیشود – و تأثیرات آن به مردم و سرزمینهای دور محدود نمیشود. امروزه استعمار از طریق نهادهای استعمار نو حفظ می شود. مقامات صرفاً به کدهای قانونی به ظاهر عینی و ادارات تکنوکرات اشاره می کنند تا خشونت استثمارگرانه خود را به عنوان شری ضروری برای به اصطلاح خیر بزرگتر بسته بندی و مشروعیت بخشند.
برای انحراف از تخریب ساختاری اقتصادهای استخراجی بر مردم بومی، کشورهای استعماری مانند سوئد اغلب به مشاوره به عنوان مکانیزمی برای اطمینان از کنترل و تعادل اشاره می کنند. با این حال، جوامع بومی و محققان به طور مرتب گزارش می دهند که چگونه چنین فرآیندهایی به نفع شرکت ها ختم می شود. در عمل، اکثر این مشاورهها صرفاً پردهای برای استثمار استعماری هستند و اصول کلیدی مانند رضایت آزاد، قبلی و آگاهانه را نادیده میگیرند. این اصول توسط حقوق بشر بین المللی محافظت می شود که حق مردم را برای تعیین سرنوشت خود به رسمیت می شناسد که چگونه آنها توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود را دنبال می کنند.
به عنوان مثال، در سال 2020، کمیته رفع تبعیض نژادی سازمان ملل، معدنی مشابه معدن پیشنهادی در گالوک را ارزیابی کرد که در زمین های جامعه گله گوزن شمالی Vapsten Sámi ساخته شده بود. که در گزارش آنکمیته تاکید کرد که چگونه فرآیندهای مشاوره ای که توسط دولت تایید شده است در سوئد باعث ایجاد درک انتخاب و در عین حال کاهش حقوق اساسی به منافع اقتصادی صرف می شود. برای مثال، رایزنیها به جوامع سامی اجازه نمیدهد پروژهها را رد کنند - منظور از گنجاندن آنها فقط برای «تقوی پروژه از دیدگاه گلهداری گوزن شمالی» است. کمیته این اقدامات را به عنوان اعمال تبعیض نژادی در چندین حساب اعلام کرد.
اگر میخواهیم از یک دیستوپیا اقلیمی جلوگیری کنیم و آیندهای عادلانه، سالم و پایدار برای همه بسازیم، پس باید از خود مختاری جوامع بومی حمایت کنیم.
فراتر از تلاشها برای شستشوی سبز، دولتهای غربی به توجیه شیوههای استعماری با ناتوان ساختن افراد مستعمرهشده برای اداره خود و سرزمینهایشان ادامه میدهند. این رویکرد معیشت سنتی را باطل می کند و امکان ایجاد مناطق قربانی را فراهم می کند، برای مثال، همانطور که با آبگرفتگی مناطق در ساپمی در حین ساخت سدهای آبی اتفاق افتاد. نگرانی در مورد بحران آب و هوا منجر به ایجاد مناطق قربانی جدید می شود. این استعمار سبز با گسترش این کشور تسهیل می شود صنعت بادی در ساپمی، توسط سرمایه گذاران خصوصی مانند آلمانی Aquila Capital یا بانک های بین المللی مانند Credit Suisse تبلیغ می شود.
با توجه به تداوم غرب اولویت بندی رشد اقتصادی، هر پروژه متوقف شده در یک منطقه قربانی فشار را در منطقه دیگر افزایش می دهد. این موضوع سیاست تک موضوعی نیست. این یک شکست سیستماتیک است که کل سیاره را به یک منطقه قربانی تبدیل می کند. تصمیماتی مانند یک معدن در گالوک نقش دستاوردهای اقتصادی کوتاه مدت را برای هدایت چگونگی ارزیابی پیشرفت اجتماعی تقویت می کند.
در حالی که فروپاشی اکولوژیکی جهانی به طور نامتناسبی به نفع نخبگان کوچک است، تأثیرات آن بر اکثریت جهانی، عمدتاً سیاه پوستان، بومیان و رنگین پوستان، به ویژه زنان و کارگران، تحمیل می شود. نمونه این امر با این واقعیت است که کشورهای پرمصرف در شمال جهانی به تنهایی مسئول آن هستند 92 درصد از انتشار بیش از مرز سیاره.
نتیجه نهایی این است که اکثر راه حل های کنونی آب و هوایی که توسط دولت های غربی ترویج می شود، آینده جمعی ما را با قرار دادن مردم در برابر یکدیگر باج می دهد. برای مثال، در ساپمی، این راهحلها برای انجام نقض حقوق اساسی، جابجایی اجباری و نابودی اکوسیستمها به کارگران جنگل، معدنکاران و کارمندان عمومی متکی است.
ما باید بازیگرانی را که چنین راه حل های اقلیمی ناعادلانه و گمراه کننده ای را ترویج می کنند، پاسخگو بدانیم. یکی از جنبههای کلیدی این کار مقاومت در برابر گسترش زبان متقلبانه سازگار با محیط زیست، از بین بردن نژادپرستی و پرورش روایتها برای مقابله با یکپارچگی تکنو آرمانشهرهای غربی است. همانطور که جوامع بومی در سراسر جهان بارها تاکید کرده اند: ایده نابود کردن طبیعت برای محافظت از او در بهترین حالت بدبخت و در بدترین حالت کشنده است.
برای ترویج راه حل های آب و هوایی واقعی
شبکه محیط زیست بومی اخیراً به تأثیر مقاومت بومیان در برابر پروژه های سوخت فسیلی در سراسر جزیره لاک پشت - خشکی که معمولاً به عنوان آمریکای شمالی شناخته می شود - بررسی کرده است. آنها دریافتند در دهه گذشته، «اپوزیسیون بومی آلودگی گازهای گلخانهای را که معادل حداقل یک چهارم انتشار سالانه ایالات متحده و کانادا است، متوقف کرده یا به تأخیر انداختهاند».
نیروهای تاریخی استعمار سرنوشت ما را به هم گره زده اند. اگر میخواهیم از یک دیستوپیا اقلیمی جلوگیری کنیم و آیندهای عادلانه، سالم و پایدار برای همه ایجاد کنیم، پس باید از خود مختاری جوامع بومی حمایت کنیم، با دارندگان دانش بومی بیاموزیم و زمینهای دزدیده شده را به دست متولیان اجدادی آنها برگردانیم.
Sanna Vannar، که جامعه گله گوزن شمالی او نیز تحت تأثیر پروژه معدنی در Gállok قرار خواهد گرفت، گفت: «امروز، سامی ها باید به دولت های استعماری و چارچوب های قانونی آنها برای ایجاد نگرانی در مورد پروژه هایی که بر زمین های ما تأثیر می گذارد، متوسل شوند. اما ما هرگز سرزمین های خود را رها نکردیم. قوانین عرفی سامی و مدیریت زمین باید در مورد هر طرحی در ساپی حرف آخر را بزنند.
تحت ساختارهای سیاسی کنونی، سامی ها دائماً مجبور هستند زندگی خود را در ارتباط با انواع نفوذهای استعماری، از سیاست های تبعیض آمیز گرفته تا سخنان نفرت انگیز و صنایع استخراجی، هدایت کنند. جنبش در Gállok صرفاً واکنشی به برنامههای Beowulf برای ساخت معدن سنگ آهن نیست. تلاش برای حفاظت از معیشت، فرهنگ و اراضی به Gállok متوقف نمی شود. سیاست آنها یک سیاست رادیکال امتناع است که با نسل های سامی مرتبط است که برای حق مشروع مردم خود برای تعیین سرنوشت مبارزه کرده اند.
ما باید فضای لازم را برای پرداختن به نحوه بازتولید ساختارهای ظلم و خشونت توسط دولتهای غربی و شرکتهای همدست، فراهم کنیم. برای مثال، این فرآیندها ما را ملزم می کند که روابط متقابل را تقویت کنیم، جوامع خود را به سمتی تبدیل کنیم تا مراقبان در خدمت سیاره باشیم و جهان بینی های انسان محور را لغو کنیم.
وضعیت اضطراری آب و هوا یک مسئله سیستماتیک است. فضایی برای توجیهات سبز شسته از تجارت طبق معمول وجود ندارد. پروژه هایی مانند معدن در گالوک برای تغذیه همان هیولاهای سرمایه داری که مسئول تشدید بحران آب و هوا هستند طراحی شده اند. ما با هم، ابزار و دانش لازم را برای منسوخ کردن راهحلهای نادرست آبوهوا، با تأکید بر خلاقیت، عشق و تخیل جمعی خود داریم.
روشهای سنتی سامیها برای زندگی در همزیستی با سرزمینهایشان، از طریق گلهداری گوزن شمالی، ماهیگیری و شکار، سازگارترین رویکرد را برای دستیابی به روابط متقابل بین انسانها و طبیعت در ساپمی امروزی ارائه میکند. آنها به ما می آموزند که راه حل های واقعی آب و هوا مستلزم اجرای دگرگونی های عادلانه، وارد کردن خودمختاری جمعی، احیای رودخانه ها و اجازه دادن به گوزن شمالی است.
بهجای اینکه سامیها را وادار کنیم تا معیشت و شیوههای فرهنگی خود را با معدنی در گالوک تطبیق دهند، باید از آنها حمایت کنیم تا طبق شرایط خودشان بهعنوان یک مردم بومی آزاد رشد کنند.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا