منبع: دموکراسی اکنون!
دونالد رامسفلد که معمار اصلی جنگ عراق به شمار می رود، در سن 88 سالگی درگذشت. منتقدان او می گویند که رامسفلد به عنوان وزیر دفاع هر دو رئیس جمهور جورج دبلیو بوش و جرالد فورد، ریاست بر شکنجه سیستماتیک، قتل عام غیرنظامیان و غیرقانونی را بر عهده داشت. جنگ ها ما به میراث رامسفلد با سرهنگ بازنشسته اندرو باسویچ که پسرش در عراق کشته شد نگاه می کنیم. باسویچ رئیس اندیشکده ضدجنگ موسسه کوئینسی برای امور دولتی مسئولیت پذیر است. او می گوید که جنگ عراق باید مهم ترین موردی باشد که روی سنگ قبر رامسفلد حک شده است. باچویچ می گوید: «او یک فاجعه بود. وی یک وزیر دفاع فاجعه بار بد و شکست خورده بود که واکنش لازم به 9 سپتامبر را به طور ریشه ای اشتباه تفسیر کرد و به همین دلیل خسارات تقریباً بی حد و حصری به کشور ما، به عراق و به طور کلی به خلیج فارس وارد کرد.
امی مردخوب: دونالد رامسفلد، معمار ارشد جنگ عراق، چهارشنبه در سن 88 سالگی درگذشت. رامسفلد در دوران چهار رئیس جمهور خدمت کرد و در زمان جورج دبلیو بوش و جرالد فورد، وزیر دفاع بود. منتقدان او می گویند که او شکنجه سیستماتیک، قتل عام غیرنظامیان و جنگ های غیرقانونی را رهبری می کرد.
رامسفلد به عنوان وزیر دفاع سریعاً به رئیس جمهور بوش توصیه کرد که عراق را پس از حملات تروریستی 9 سپتامبر هدف قرار دهد، حتی اگر القاعده توسط طالبان در افغانستان پناه گرفته بود و صدام حسین، رهبر عراق، هیچ ارتباطی با این حمله نداشت.
این رامسفلد است که در یک کنفرانس مطبوعاتی در سال 2002 در مورد اینکه آیا عراق سلاح های کشتار جمعی به تروریست ها داده است یا خیر صحبت می کند.
DEFENSE دبیر، منشی دونالد رامسفلد: پیام این است که شناخته شده وجود دارد. چیزهایی هست که می دانیم و می دانیم. مجهولات شناخته شده وجود دارد. یعنی چیزهایی هست که الان می دانیم نمی دانیم. اما همچنین ناشناخته ای از ناشناخته ها وجود دارد. چیزهایی هست که نمی دانیم و نمی دانیم. بنابراین، وقتی بهترین کار را انجام میدهیم و همه این اطلاعات را با هم جمع میکنیم، و سپس میگوییم: «خب، اساساً این همان چیزی است که ما به عنوان وضعیت میبینیم»، این در واقع فقط معلومات شناخته شده و مجهولات شناخته شده است.
امی مردخوب: این دونالد رامسفلد در سال 2002 بود. با طولانی شدن جنگ در عراق، او با سؤالات شدید سربازان روبرو شد. در سال 2004، سربازی از رامسفلد پرسید که چرا زره خودرو هنوز در سه سال آینده کمبود دارد. این پاسخ او بود.
DEFENSE دبیر، منشی دونالد رامسفلد: همانطور که می دانید، شما با ارتشی که دارید به جنگ می روید، نه ارتشی که ممکن است بخواهید یا بخواهید داشته باشید.
امی مردخوب: بسیاری از منتقدان، از جمله گروههای حقوق بشر و یک کمیته دو حزبی سنا، گفتهاند که رامسفلد باید به خاطر تصمیمهایی که منجر به آزار زندانیان در زندان ابوغریب، نزدیک بغداد، و اردوگاه زندان گوانتانامو شده، با اتهامات جنایی روبرو میشد.
جمیل جافر، مدیر مؤسسه اصلاحیه نایت اول در دانشگاه کلمبیا و سابق آیتالله سیستانی معاون مدیر، در توییتی نوشت: «رامسفلد دستوراتی را صادر کرد که منجر به آزار و شکنجه صدها زندانی در بازداشتگاه های ایالات متحده در افغانستان، عراق و گوانتانامو شد. این باید در بالای هر آگهی ترحیم باشد. ... بیش از صد زندانی در جریان بازجویی ها جان باختند. تحقیقات در بهترین حالت تصادفی بود. اما خود ارتش به این نتیجه رسید که برخی از زندانیان تا حد مرگ شکنجه شده اند.
برای اطلاعات بیشتر، اندرو باسویچ، رئیس و یکی از بنیانگذاران موسسه Quincy for Responsible Statecraft به ما ملحق شده است. او یک سرهنگ بازنشسته و کهنه سرباز جنگ ویتنام است. باسویچ استاد بازنشسته روابط بین الملل و تاریخ در دانشگاه بوستون و نویسنده چندین کتاب است. عنوان کتاب اخیر او که به تازگی منتشر شده است پس از آخرالزمان: نقش آمریکا در جهانی دگرگون شد. در ماه می، او نوشت قطعه برای بوستون گلوب با تیتر "پسر من 14 سال پیش در عراق کشته شد - چه کسی مسئول است؟"
ما به شما خوش آمد می گوییم اکنون دموکراسی!، پروفسور باچویچ. چرا با صحبت درباره میراث دونالد رامسفلد شروع نمی کنید؟
اندرو باچویچ: خوب، روزنامه ها از او به عنوان تأثیرگذارترین وزیر دفاع از زمان رابرت مک نامارا در دهه 1960 یاد می کنند. من فکر می کنم که مناسب و دقیق است. من فکر میکنم که او از یک نظر خاص مانند مکنامارا بود که به قدرت رسید - رامسفلد اعتقادات خاصی را در مورد اینکه چگونه پنتاگون نیاز به تغییر داشت، به قدرت رسید. و از روز اول، برای اجرای این چشم انداز اقدام کرد.
چیزی که رامسفلد پیش بینی نمی کرد، 9 سپتامبر و پیامدهای آن، به ویژه جنگ عراق بود. و فکر می کنم حق با شماست که او را معمار اصلی آن جنگ توصیف می کنید. او تلاش کرد تا با آن مبارزه کند، مطابق با دیدگاه اصلاحی خود - یعنی این انتظار که فناوری برتر آمریکایی یک پیروزی سریع و قاطع را به همراه داشته باشد. او اشتباه کرد. او به دلیل درک نادرست از جنگ و ناتوانی اش در درک عناصر تاریخی، فرهنگی، جامعه شناختی و مذهبی جنگ، این اشتباه را مرتکب شد. و بنابراین، آنچه قرار بود یک پیروزی سریع و قاطع باشد، به یک فاجعه زشت و طولانی تبدیل شد. و به همین دلیل است که عراق باید مهمترین موردی باشد که روی سنگ قبر او حک شده است. او یک فاجعه بود.
نرمان شیخ: اندرو باسویچ، همانطور که گفتید، او قدرتمندترین وزیر دفاع از زمان مک نامارا به حساب می آمد، اما حتی زمانی که مشخص شد که جنگ عراق به بهانه های واهی به راه افتاده است - به عبارت دیگر، سلاح های کشتار جمعی وجود نداشت - برخلاف مک نامارا. ، که در این مستند عذرخواهی کرد مه جنگبرعکس، دونالد رامسفلد کمترین عذرخواهی را داشت و این واقعیت را تأیید کرد که آمریکا باید به عراق می رفت و خروج زودهنگام اشتباه بود.
اندرو باچویچ: خوب، می دانید، من نمی توانم وانمود کنم که به روح او نگاه می کنم. او آشکارا مردی سرسخت، مردی مغرور بود، و فکر میکنم، میدانید، حاضر به مقابله با ناکامیهای خود نبود، که آشکار شد. وقتی به سال 2006 می رسیم، پایان سال 2006، زمانی که پرزیدنت جورج دبلیو بوش تصمیم گرفت او را اخراج کند، شکست او تا آن زمان برای همه، به جز رامسفلد یا شاید دوستش، معاون رئیس جمهور چنی، آشکار شده بود.
میدانید، بسیاری از شخصیتهای تاریخی، با گذشت زمان، اعتبار خود را اصلاح میکنند - شاید بهبود یافته، شاید مورد انتقاد بیشتر قرار میگیرند. من انتظار ندارم که در آینده تجدید نظری در شهرت دونالد رامسفلد صورت گیرد. او یک وزیر دفاع فاجعه بار بد و شکست خورده بود که واکنش لازم به 9 سپتامبر را به طور ریشه ای اشتباه تفسیر کرد و از این رو خسارات تقریباً بی حد و اندازه ای به کشور ما، به عراق و به طور کلی به خلیج فارس وارد کرد. و من فکر نمی کنم هیچ راهی برای پنهان کردن آن وجود داشته باشد.
امی مردخوب: میخواستم به اولین کلیپی که پخش کردیم بروم، یعنی «شما با ارتشی که دارید به جنگ بروید». اگر میتوانید در مورد آن نظر بدهید، و همچنین این واقعیت که شما، مانند بسیاری در ایالات متحده و عراق، یکی از عزیزان خود را در عراق از دست دادید، و این به چه معناست، دونالد رامسفلد چه نقشی در آن داشت، اما نه فقط رامسفلد - اگر می توانید با این تمرکز بر رامسفلد، در مورد مسئولیت مردی که او برای او کار می کرد، رئیس جمهور جورج دبلیو بوش، صحبت کنید؟
اندرو باچویچ: خب، من تمایل دارم در برابر قضاوتهای مربوط به مسئولیت، که فکر میکنم میتواند خیلی ساده باشد، مقاومت کنم، و در نتیجه اجازه میدهم دیگران از قلاب خارج شوند. بنابراین، اگر کسی مستقیماً از من بپرسد، آیا این احساس را دارم - آیا فکر میکنم دونالد رامسفلد مسئول مرگ پسرم بوده است، میگویم نه. آیا فکر می کنم جرج دبلیو بوش مسئول است؟ نه، حداقل نه به طور خاص.
مسئولیت کجاست؟ خوب، من به این باور رسیده ام که یک مسئولیت جمعی وجود دارد، که ما مردم - نه ما مردم، هر یک از ما، بلکه ما مردم - در جنگ عراق دخیل هستیم. می دانید، ما مردم تصوری از نقش آمریکا در جهان را پذیرفتیم که واقعاً به منزله حمایت از هژمونی نظامی شده جهانی بود، و در واکنش به 9 سپتامبر، ما به طور جمعی با واکنش نادرست غم انگیز دولت جورج دبلیو بوش موافق بودیم. گفت ما باید جنگ جهانی علیه تروریسم را آغاز کنیم. این یک اشتباه استراتژیک بود، این یک اشتباه اخلاقی بود، اما این اشتباهی است که اکثریت مردم آمریکا، که از حوادث 11 سپتامبر شوکه شده بودند، آن را امضا کردند.
بنابراین، من فکر نمیکنم وقتی به چیزی مانند جنگ عراق نگاه میکنیم و میخواهیم یک فرد خاص را برای مسئولیت یا گناه انگشت بگذاریم، واقعاً پاسخ آسانی وجود ندارد. من فکر می کنم که مسئولیت این اشتباهات، اشتباهات بزرگ، به طور گسترده ای تقسیم می شود. و ما باید همیشه به این درک برگردیم که یک دموکراسی هستیم. و این افراد در واشنگتن که از طرف ما تصمیم می گیرند، حتی زمانی که تصمیمات کاملاً نابخردانه هستند، تا حدی با همفکری جمعی ما این کار را انجام می دهند. و من می گویم که به ویژه در رابطه با دولت بوش در عراق، زمانی که متوجه شدید که در سال 2004 ما دوباره جورج دبلیو بوش را برای یک دوره دوم انتخاب کردیم و البته با انجام این کار موافقت کردیم که دونالد رامسفلد برای یک دوره دیگر ادامه دهد. چند سال دیگر به عنوان وزیر دفاع بنابراین، من فکر میکنم مهم است که از قضاوتهای ساده اشاره کردن به یک فرد خاص برای گفتن «گناه در آنجاست» اجتناب کنیم. این خیلی آسان است.
نرمان شیخ: خوب، اندرو باسویچ، منظورم این است که شما همین الان گفتید - و این نکته مهمی است - که بوش علیرغم تمام شکست های آشکار دولتش دوباره انتخاب شد. یکی از خیره کننده ترین آنها البته حمله به عراق بود که همانطور که شما می گویید رامسفلد به تنهایی مسئول آن نیست، اما این مسئولیت بسیار بزرگتر است، به خصوص که البته او توسط دولتی منصوب شده است. دوباره انتخاب شد. و اکنون، برای روی آوردن به جنگهای کنونی و میراث آن تصمیم اولیه، بایدن اکنون ششمین رئیسجمهور متوالی ایالات متحده است که عراق را بمباران میکند. بنابراین، آیا می توانید در مورد آن و میراث ماندگار موقعیت رامسفلد به عنوان وزیر دفاع و همچنین تداومی که در سیاست خاورمیانه ای بایدن می بینید صحبت کنید؟
اندرو باچویچ: خوب، فکر می کنم حق با شماست که به ما یادآوری می کنید که او - که بایدن ششمین رئیس جمهور متوالی است که علیه عراق از خشونت استفاده می کند - به عبارت دیگر، به جرج هربرت واکر بوش، شش رئیس جمهور، جمهوری خواه و دموکرات، بازمی گردد. این طور نیست که آن یک یا طرف دیگر مالک جنگ های ابدی باشد، همانطور که ما آنها را انتخاب کرده ایم. من فکر میکنم آنچه در این میبینیم - میدانید، از نظر نظامی، آخرین حمله هوایی به دستور پرزیدنت بایدن یک رویداد بیاهمیت است، اما به ما یادآوری میکند که جنگهای همیشه ادامه دارند.
تصمیم بایدن، که من کاملاً از آن حمایت میکنم، برای خروج نیروهای نظامی ایالات متحده از افغانستان، طولانیترین جنگ ما، برخی از ناظران را بر آن داشت که بگویند: «خب، حدس میزنم جنگهای ابدی به پایان میرسند. پرده را پایین می زنیم.» اینطور نیست. تمایلات نظامی این دولت با پنج دولت قبلی که عراق را بمباران کردند، تفاوت فاحشی ندارد. این دولت تمایلی به عقب نشینی از این تصور که ایالات متحده باید از نظر نظامی در جهان برتر بماند، نشان نمی دهد. این دولت هیچ نشانه ای از عقب نشینی از تمایل به استفاده از زور، که واقعاً یکی از موضوعات اصلی سیاست ایالات متحده از پایان جنگ سرد است، نشان نمی دهد. در طول جنگ سرد، به دلیل این نگرانی که جنگ جهانی را آغاز خواهیم کرد، مقداری تمایلی به استفاده از زور وجود نداشت III. از زمان پایان جنگ سرد، با شروع جرج هربرت واکر بوش، این گرایش بیوقفه به استفاده از زور وجود داشته است.
و من فکر می کنم وقتی سابقه جنگ های آمریکا در گذشته را بررسی می کنیم - چه؟ سی؟ - در طول 30 سال، به سختی می توان دید که کشور به نحوی جدی از آن سود برده است. پرداخت هزینه هایی که ما پرداخت کرده ایم، و البته هزینه هایی که برای دیگران، مانند مردم عراق و مردم افغانستان، تحمیل می شود، نسبتاً آسان است.
باید بگویم که از دیدگاه خودم نیاز به تأمل جدی وجود دارد. دموکرات ها می خواهند ما را ببینند که نوعی کمیسیون برای بررسی وقایع 6 ژانویه، حمله به ساختمان کنگره ایجاد کنیم. من کاملاً از آن حمایت می کنم. اما من فکر میکنم که نیاز به ارزیابی ریشهها و نحوه انجام جنگهای ما پس از 9 سپتامبر، که همانطور که میگویم، آسیبهای عظیمی به بار آورده است، بسیار بیشتر است. متأسفانه - و این یکی از چیزهایی است که من کمی در مورد آن در کتابم صحبت می کنم - متأسفانه، من فکر می کنم که تمایل به حرکت و فراموشی در سیاست امروز ما بسیار مشهود است.
نرمان شیخ: اندرو، بیایید با هم صحبت کنیم - یک سوال دو قسمتی وجود دارد که می خواهم از شما بپرسم که شما آن را تمایل ناپسند ایالات متحده به استفاده از زور می نامید. منتقدان دموکرات در کنگره هشدار داده اند که این حملات تلافی جویانه مکرر اخیر علیه نیروهای نیابتی ایران در خاورمیانه باید تحت قانون اختیارات جنگ باشد. بنابراین، پاسخ شما به آن؟ می توانید توضیح دهید که قانون اختیارات جنگ چیست و چه تاثیری خواهد داشت؟
و سپس، دوم، در اوایل این هفته، مجلس نمایندگان به طور گسترده به نفع لغو دو مجوز جداگانه برای نیروی نظامی رای داد: جنگ خلیج فارس در سال 1991. AUMF و سال 1957 کمتر شناخته شده است AUMF در طول جنگ سرد گذشت. اما مجوز گسترده تر برای استفاده از نیروی نظامی، مجوزی که اغلب مورد استناد قرار گرفته است، مجوزی است که پس از 9 سپتامبر به تصویب رسید. چه چشم اندازی برای لغو آن می بینید؟ و این به چه معناست؟
اندرو باچویچ: تا آنجا که من می توانم بگویم، عملاً هیچ چشم اندازی وجود ندارد، که می توانم بگویم نشان دهنده دیگری از بزدلی اخلاقی کنگره، عدم تمایل کنگره، به عنوان یک نهاد، برای پذیرفتن مسئولیت و عمل به آن است. وظایف قانون اساسی، وظیفه اعلام جنگ. ما به این عادت عادت کردهایم – واقعاً احتمالاً به زمان جنگ کره برمیگردد، ما عادت کردهایم که رئیسجمهور را بهعنوان فرمانده کل موکول کنیم تا تقریباً تصمیمگیری کند که ملت چه زمانی و کجا بجنگند. و این واقعیت که این مجوز کلی که بلافاصله پس از 9 سپتامبر به تصویب رسید، امروز به قوت خود ادامه میدهد و توسط تعدادی از روسای جمهور برای حمله به هر کسی که میخواهند مورد حمله قرار گیرد، به نظر من، نمونه خوبی است از اینکه کنگره چگونه عمل کرده است. ما را شکست داده است، ملت را شکست داده است.
شما در مورد قانون اختیارات جنگی پرسیدید. بنابراین، این یک قطعه قانونی است که درست در پایان جنگ ویتنام تصویب شد، زمانی که در کنگره علاقه جدی به تلاش برای بازیافتن نقشی در تصمیمگیری زمان و مکان استفاده از زور وجود داشت. اما این یک نامه مرده بود. هیچ رئیسجمهوری – هیچ رئیسجمهوری – حاضر نبوده بپذیرد که قانون اختیارات جنگ منبع مشروعی برای محدود کردن اختیارات ریاستجمهوری است. بنابراین این یک تکه کاغذ خوب است، اما کاغذی است که کاملاً نادیده گرفته می شود. و واقعیت این است که رؤسای جمهور به این انتظار رسیده اند که در مورد انداختن بمب یا حمله به مردم می توانند آن کار را که می خواهند انجام دهند. پرزیدنت بایدن اکنون نشان داده است که او نیز این ادعا را می پذیرد. این یک مشکل بزرگ است.
امی مردخوب: آیا می توانید در مورد هدف قرار دادن دائمی ایران به عنوان توجیهی برای هر اتفاقی که افتاده است صحبت کنید - خود شما نامه ای دریافت کرده اید، در مورد آن نوشتید بوستون گلوب، از یک شرکت حقوقی برای پیوستن به دعوای دسته جمعی در مورد از دست دادن پسرتان به دلیل اینکه ایران مسئول جنگ عراق بود - که دقیقاً به حمله اخیر به سوریه و عراق توسط دولت بایدن - برای دومین بار این کار را انجام داد - با استناد به شبهنظامیان مورد حمایت ایران، در همان زمان که ظاهراً ایالات متحده تلاش میکند دوباره به پیمان هستهای آمریکا بپیوندد که ترامپ از آن خارج شد؟
اندرو باچویچ: خب، اهریمن سازی ایران اکنون یک نوع واقعیت تثبیت شده در سیاست معاصر ما است. من فکر می کنم این یک اشتباه است. می دانید، ما روایتی داریم که روابط ایالات متحده و ایران را توصیف می کند که به بحران گروگان گیری در اواخر دهه 1970 برمی گردد. روایت ما شامل اتفاقات قبل از آن نمی شود. روایت ما شامل سرنگونی مصدق رئیس جمهور ایران توسط سیا در اوایل دهه 1950 نمی شود. و بنابراین، در حدود 40 سال گذشته، ما به این نتیجه رسیدهایم که ایران باید به عنوان یک قدرت شیطانی طبقهبندی شود، و من فکر میکنم که این تمایل، رسیدن به درک منطقی از این که چگونه اینقدر عمیق شدهایم را برای ما دشوار میکند. گرفتار شدن در خلیج فارس و اینکه چگونه است که اساساً به جیب سعودیها میرسیم که ارزشهای ما را ندارند، منافع ما را ندارند و در رقابت آنها با جمهوری اسلامی ایران طرفداری میکنند.
من نمی خواهم به نظر من یک عذرخواهی ایرانی هستم. حکومت آنها یک حکومت سرکوبگر است که آزادی های اولیه را انکار می کند. من فکر می کنم معقول است که حداقل بپذیریم که ایران منافع امنیتی خود را دارد.
می دانید، به 9 سپتامبر و عواقب آن فکر کنید. جورج دبلیو بوش "جنگ جهانی علیه تروریسم" را اعلام کرد. او آنچه را که "محور شرارت" می نامد - عراق، ایران، کره شمالی - به عنوان اهداف اصلی معرفی می کند. ما به جنگ می رویم و به جنگ با محور شرارت می رویم. جرج دبلیو بوش دکترین بوش را اعلام میکند که به ما حق، حق انجام جنگ پیشگیرانه را میدهد. به عبارت دیگر، ما میتوانیم برویم - ما مدعی حق جنگ علیه هر کسی هستیم که میخواهیم. جرج دبلیو بوش سپس با حمله به عراق در سال 11 این ادعا را اجرا می کند.
خوب، پاسخ رهبران ایران به این مجموعه شرایط چه خواهد بود؟ من فکر می کنم، کاملاً منطقی، آنها می گویند: «یک ثانیه صبر کنید. ما نفر بعدی در لیست بازدید هستیم. اگر آمریکاییها در عراق به اهداف خود برسند، آمریکاییها به دنبال ما برمیگردند.» و بنابراین، پاسخ ایران، به نظر من، کاملاً منطقی بود. یعنی ایران برای کمک به مقاومت عراق در مقابل اشغال آمریکا که البته در نتیجه شروع یک جنگ غیرقانونی رخ داد، هر کاری از دستش بر می آمد، انجام داد. من از دولت ایران دفاع نمیکنم، اما فکر میکنم رفتار آنها کاملاً منطقی و حتی میتوان گفت موجه بود.
و تا زمانی که ما به عنوان یک ملت، تا زمانی که رهبران سیاسی ما تمایلی به اتخاذ چنین دیدگاهی نداشته باشند، فکر میکنم رسیدن به رویکرد منطقیتر و متعادلتر به سیاست ایالات متحده در آن بخش از جهان برای ما بسیار دشوار خواهد بود. و کاملاً صادقانه، چیزی از همان منطق در مورد روشی که مردم در واشنگتن امروز در مورد چالش های ایجاد شده توسط جمهوری خلق چین صحبت می کنند، صدق می کند. من فکر می کنم اولین اصل استراتژی باید این باشد که سعی کنیم از منظر طرف مقابل به وضعیت نگاه کنیم. تنها در این صورت است که میتوان از آن نوع خطاهایی که از 9 سپتامبر ما را در استفاده از قدرت نظامی رنج میبرد اجتناب کرد.
نرمان شیخ: خوب، اندرو، من میخواهم درباره افغانستان، ایالات متحده، و دولت بایدن بپرسم که تصمیم گرفتهاند طولانیترین جنگ در تاریخ ایالات متحده را به پایان برسانند، سربازان آمریکایی – اکثر نیروهای آمریکایی احتمالاً ظرف چند روز عقبنشینی خواهند کرد. اکنون، بسیاری از مردم - ارزیابی اطلاعاتی اوایل این هفته فاش شد که افغانستان ممکن است به دست طالبان بیفتد. رژیم فعلی، دولت فعلی اشرف غنی، ممکن است ظرف شش ماه پس از خروج ایالات متحده سقوط کند. دیگران در مورد احتمال وقوع جنگ داخلی با خروج ایالات متحده هشدار دادند. اکنون، شما حتی به عنوان یک مدافع سرسخت خروج آمریکا از افغانستان، گفتید که خروج ایالات متحده آمریکا را از مسئولیت آنچه در آینده خواهد آمد، مبرا نمی کند. به نظر شما این مسئولیت چیست؟ و پیش بینی می کنید در افغانستان چه اتفاقی بیفتد؟
اندرو باچویچ: میدانی، من به شما میگویم، به نظر میرسد که وقایع آنقدر سریع پیش میروند که همگام شدن با آنها سخت است. ما آن مصاحبه را توسط ژنرال اسکات میلر، ژنرال ایالات متحده که فرماندهی بقایای نیروهای ایالات متحده در افغانستان را برعهده داشت، داشتیم، که به طرز شگفت انگیزی صریح و به نظر من بدبینانه بود. بنابراین، همه چیز می تواند در آنجا سریعتر از آنچه من فکر می کنم تقریباً هر کسی تصور می کند از هم بپاشد. خواهیم دید. هیچ چیز تضمین شده نیست.
اما مسئولیت ما چیست؟ اخلاقی است. این بشردوستانه است. اول از همه، ما در قبال افغان هایی که از تلاش های ایالات متحده در دو دهه گذشته حمایت کردند، مسئولیت داریم. اگر آنها میخواهند بروند، باید امکان خروج را برایشان فراهم کنیم. این به معنای تسریع در تصویب ویزای ویژه برای آن افراد و خانواده هایشان برای خروج از کشور و آمدن به ایالات متحده در صورت تمایل است. احساس کلی من این است که یک ضرورت اخلاقی برای انجام این کار به رسمیت شناخته شده است، اما نه یک فوریت زیاد. همچنین ممکن است، درست مانند آنچه پس از حمله شوروی به افغانستان در سال 1979 اتفاق افتاد، یک مشکل بزرگ پناهجویان وجود داشته باشد که ناشی از بازگشت طالبان به قدرت باشد. ما باید مالک آن باشیم. ما باید در حال حاضر اقدام کنیم تا برای کمک به پناهندگانی که افغانستان را ترک کرده و به کشورهای همسایه می روند، آماده شویم.
اما من فکر می کنم که وجود دارد - فراتر از مسئله اخلاقی، یک موضوع استراتژیک وجود دارد. و موضوع استراتژیک بر روی، الف، تمرکز دارد، درک این موضوع که تلاشهای نظامی ما، همراه با شرکای ائتلاف، تلاشهای ما برای ایجاد یک دولت قانونی در کابل، با حمایت نیروهای امنیتی مؤثر، این تلاش قطعاً شکست خورده است. و که چی؟ خوب، "پس چه" این است که کشورهای دیگری در منطقه وجود خواهند داشت که منافع مشترکی در جلوگیری از سقوط افغانستان به هرج و مرج مطلق دارند. شما به گزارش های شبه نظامیان افغان که خود را برای جنگ داخلی آماده می کنند اشاره کردید. ما نیاز به تعامل با کشورهای همسایه داریم که دارای منافع مشترک ما در جلوگیری از وقوع آن هرج و مرج هستند. هیچ تضمینی وجود ندارد که بتوانیم از آن جلوگیری کنیم. در نهایت، افغان ها در مورد سرنوشت افغانستان تصمیم خواهند گرفت. اما همسایگان می توانند تا حدودی بر روند رویدادها تأثیر بگذارند. اکنون زمان دیپلماسی خلاقانه و فشرده از سوی ما است.
امی مردخوب: پروفسور باچویچ، در پایان، چرا عنوان کتاب خود را گذاشتید؟ پس از آخرالزمان?
اندرو باچویچ: خوب، من آن را نوشتم - سال گذشته نوشتم. و من آن را سال گذشته نوشتم که کلمه "آخرالزمان" یا "آخرالزمان" در گزارش های رسانه ای بسیار رایج شده بود. تمام این قضیه در چه موردی بود؟ خب، این در مورد بود - متوجه شدم که در مقدمه شما، امی، شما به "بحران آب و هوا" اشاره کردید. و من متوجه شدم که همیشه به چیزهایی مانند "تغییر آب و هوا" اشاره می کنم. نه، حق با شماست. ما در بحبوحه یک بحران آب و هوایی هستیم - بحران آب و هوا، همراه با بحران کرونا، همراه با یک بحران اقتصادی، همراه با بحران ریاستجمهوری ناکارآمد و ناصادق ترامپ، همراه با بحران جنگهایی که ما نمیدانیم. چگونه خاموش شود بنابراین من سعی داشتم کتابی بنویسم که به این موضوع فکر کند که چگونه این مجموعه، مجموعه بیسابقه، از بحرانهایی که ملت با آن مواجه است، باید ما را به بازنگری در نقشی که در جهان بازی میکنیم، سوق دهد. و بنابراین، این یک کتاب کوتاه است، اما اساساً این کتاب در مورد آن است.
امی مردخوب: اندرو باسویچ، میخواهم از شما تشکر کنم که با ما هستید، رئیس و یکی از بنیانگذاران اندیشکده ضدجنگ موسسه کوئینسی برای دولتهای مسئول، سرهنگ بازنشسته، کهنه سرباز جنگ ویتنام، استاد بازنشسته روابط بینالملل و تاریخ در دانشگاه بوستون. کتاب جدید او، پس از آخرالزمان: نقش آمریکا در جهانی دگرگون شد.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا