در یک راهنمای مطالعه جدید متفکرانه که توسط مأموریت کلیسای پروتستان اسرائیل/فلسطین (ایالات متحده آمریکا) صادر شده است، سؤالی مطرح میشود که تاکنون تعداد کمی حاضر به طرح آن بودهاند: «با توجه به ارزشهای لیبرال مشترک بسیاری از یهودیان آمریکایی و افراد طولانی مدت و مغرور. سنت مشارکت یهودیان در مبارزه برای حقوق بشر در سراسر جهان، چرا در دهههای پس از تأسیس اسرائیل، خشم کمی نسبت به نقض حقوق بشر فلسطینیان توسط اسرائیل ابراز شده است؟
پل کروگمن، اقتصاددان پرینستون و ستون نویس نیویورک تایمز، پاسخی شخصی ارائه می دهد: «حقیقت این است که مانند بسیاری از یهودیان لیبرال آمریکا - و بیشتر یهودیان آمریکایی هنوز لیبرال هستند - اساساً از فکر کردن به اینکه اسرائیل به کجا می رود اجتناب می کنم.
فراتر از این، کروگمن به هزینه گزافی برای سخن گفتن اشاره میکند که «این است که خود را تحت حمله شدید گروههای سازمانیافته قرار دهید که سعی میکنند هرگونه انتقاد از سیاستهای اسرائیل را مساوی با یهودستیزی جلوه دهند».
پیتر بینارت، روزنامهنگار، که اکنون یکی از همکاران دائمی روزنامه اسرائیلی هاآرتص است، ابراز تاسف میکند که جامعه سازمانیافته یهودیان آمریکا «یک فضای فکری بسته است که از تجربیات و دیدگاههای تقریباً نیمی از مردم تحت کنترل اسرائیل جدا شده است. رهبران یهودی آمریکا، حتی آنهایی که هیچ خصومتی با فلسطینی ها ندارند، از واقعیت زندگی فلسطینی ها اطلاع چندانی ندارند.»
واقعیت رشد نژادپرستی و افراط گرایی مذهبی و عدم مدارا در اسرائیل عمدتاً توسط گروه هایی در ایالات متحده مانند AIPAC و لیگ ضد افترا (ADL) که زمان، انرژی و منابع زیادی را برای ترویج آنچه که تصور می کنند صرف می کنند نادیده گرفته شده است. اغلب به اشتباه، منافع اسرائیل است.
در خود اسراییل، بحث و مناظره عمیقتر و عمیقتر وجود دارد. سیمها فلاپان، مورخ اسرائیلی، سالهای پس از جنگ شش روزه 1967 را توصیف میکند، مینویسد: «همیشه یک جریان ارتدکس و بنیادگرا در یهودیت وجود داشت که با تعصب نژادی نسبت به غیر یهودیان به طور کلی و اعراب به طور خاص مشخص میشد. بخش قابل توجهی - شاید حتی اکثریت قریب به اتفاق - جنبشهای مذهبی و به طور کلی بخش فزایندهای از جمعیت، کرانه باختری را نه بهعنوان وطن مردم فلسطین، بلکه بهعنوان یهودیه و سامره، زادگاه مردم فلسطین تصور کردند. دین یهود و وطن قوم یهود. بسیاری از مردم نه تنها نسبت به حقوق ملی فلسطینیهای ساکن در آنجا بیتفاوت شدند، بلکه لزومی برای اعطای حقوق شهروندی به آنها ندیدند.»
دیوید رمنیک، سردبیر THE NEW YORKER، این نگاه را به تحولات کنونی در اسرائیل ارائه میکند: «دوف لیور، رئیس یک شورای خاخام مهم کرانه باختری، باروخ گلدشتاین را که در سال 1994، بیست و نه فلسطینی را به گلوله بست. غار پدرسالاران در الخلیل—«مقدستر از همه شهدای هولوکاست». لیور کتابی را تأیید کرد که در آن بحث میکرد که کشتن یک عرب چه زمانی درست و مناسب است، و او و گروهی از خاخامهای خویشاوند اعلامیهای صادر کردند که یهودیان را از هولوکاست منع میکرد. فروش یا اجاره زمین به غیر یهودیان. مردانی مانند (Avigdoriii) Lieberman (وزیر امور خارجه اسرائیل)، (Elyakim) Levanon (رئیس خاخام شهرک Elon Moreh، در نزدیکی نابلس)، و Lior در حاشیههای نامربوط به ندرت چهرههای تلخی هستند. برای ائتلاف حکومتی نخست وزیر بنیامین نتانیاهو، یک پایگاه جناح راست - شهرک نشینان، افراطی ارتدوکس، شاس، حزب ملی مذهبی - ضروری است.
انتشار کتاب تورات هاملک (یا تورات پادشاه) در سال 2009 را در نظر بگیرید. به گفته نویسندگان، خاخام اسحاق شاپیرا و خاخام یوسف الیتزور، غیریهودیان "ذاتاً بی رحم" هستند و ممکن است مجبور شوند برای "مقابله کردن تمایلات شیطانی آنها" کشته شوند. شاپیرا و الیتزور استدلال می کنند که، "اگر یک غیر یهودی را بکشیم که یکی از هفت فرمان (نوح) را نقض کرده است، قتل اشکالی ندارد." او با استناد به قانون یهود به عنوان منبع خود (یا حداقل تفسیر بسیار گزینشی از آن) اعلام کرد: «قتل نوزادان توجیهی دارد اگر مشخص باشد که آنها بزرگ خواهند شد تا به ما آسیب برسانند، و در چنین شرایطی ممکن است عمدا آسیب ببینند. و نه تنها در هنگام نبرد با بزرگسالان.
تورات هاملک به عنوان راهنمای سربازان و افسران ارتش که به دنبال راهنمایی خاخام در مورد قوانین درگیری بودند، نوشته شد. شاپیرا و الیتزور سیاست بیرحمی نسبت به غیریهودیان را توصیه کردند و تأکید کردند که فرمان علیه قتل «فقط به یهودیای اشاره دارد که یک یهودی را میکشد، نه به یهودیای که غیریهودی را میکشد، حتی اگر غیریهودی یکی از صالحان باشد. ملت ها.»
خاخامها در ادامه همه غیرنظامیان جمعیت دشمن را «رودف» یا شرورانی که یهودیان را تعقیب میکنند و بنابراین برای کشتار بازی منصفانهای هستند، تلفظ کردند. آنها همچنین کشتار مخالفان یهودی را توجیه کردند. آنها نوشتند: "رادف هر شخصی است که پادشاهی ما را با گفتار و غیره تضعیف کند."
ماکس بلومنتال در کتاب مهم خود به نام «جالوت: زندگی و نفرت در اسرائیل بزرگ» گزارش میدهد که «فلسفه نسلکشی بیان شده در تورات هاملک از فضای تبآلود شهرکهایی به نام «یتسهار» واقع در شمال کرانه باختری در نزدیکی فلسطین پدید آمده است. شهر نابلس در آنجا شاپیرا به رهبری شهرک Od Yosef Chai Yeshiva کمک می کند ... او پس از پیوستن به فرقه Chabad تحت سرپرستی خاخام Yitzchok Ginsburgh، مدیر Od Yosef Chai Yeshiva در Yitzhar که از هفت دانش آموز خود دفاع کرد که یک دختر بی گناه فلسطینی را به قتل رساندند، چرخشی رادیکال پیدا کرد. ادعای برتری خون یهود. در سال 1994، زمانی که باروخ گلدشتاین متعصب یهودی، 29 عبادت کننده فلسطینی را در غار پدرسالاران در الخلیل قتل عام کرد، گینزبورگ در مقاله ای طولانی با عنوان «باروخ هاگور» یا «باروخ، مرد بزرگ»، گلدشتاین را شیر کرد. اقدامی منطبق با آموزههای اصلی هلاخی، از اهمیت انتقام عادلانه تا ضرورت «ریشهکنی» بذر عمالک».
این ارقام مبهم و حاشیه ای نیستند. Od Yosef Chai بودجه قابل توجهی از وزارت امور اجتماعی اسرائیل و وزارت آموزش اسرائیل دریافت کرده است. همچنین از کمکهای مالی یک سازمان آمریکایی معاف از مالیات به نام صندوق مرکزی اسرائیل بهرههای زیادی برده است.
به گفته بلومنتال، یک یهودی آمریکایی که از انحراف ارزشهای یهودی توسط بسیاری در اسرائیل ابراز تاسف میکند، «دو لیور، خاخام هبرون، نفوذ قابل توجهی در ارتش به دست آورده است. در سال 2008، زمانی که خاخام ارشد ارتش اسرائیل، سرتیپ. ژنرال آویچای رونسکی، گروهی از افسران اطلاعاتی نظامی را برای یک تور ویژه به هبرون آورد، او روز را با یک جلسه خصوصی با لیور به پایان رساند، که اجازه داشت افسران را با نظرات خود در مورد جنگ مدرن، که شامل حمایت شدید از جنگهای مدرن میشود، محاکمه کند. مجازات دسته جمعی فلسطینیان رونسکی، به نوبه خود، بر توزیع تراکتهای افراطی برای سربازان نظارت داشته است... از جمله «باروخ هاگوور» و جزوهای که در آن آمده است: «وقتی به دشمنی ظالم رحم میکنید، نسبت به سربازان پاک و صادق ظلم میکنید».
نمونه های رشد نابردبار مذهبی صفحات بسیاری را پر می کند. بر دسامبر 23درست چند روز قبل از اینکه ساکنان فلسطینی ناصره قصد داشتند کریسمس را جشن بگیرند، شیمون گاسپو، شهردار ناصره ایلیت، یک جامعه عمدتاً یهودی در مجاورت ناصره، جنگ واقعی را در کریسمس اعلام کرد و از تحمل نمایش یک درخت کریسمس در داخل کشور خودداری کرد. محدوده شهر گاسپو اعلام کرد: «ناصره ایلیت یک شهر یهودی است و این اتفاق نخواهد افتاد - نه امسال و نه سال آینده، تا زمانی که من شهردار هستم. مایکل بنآری، یکی از نمایندگان راستگرای پارلمان، نسخهای از عهد جدید را در صحن کنست پاره کرد.
در واکنش به حضور پناهجویان سیاسی از اریتره و سودان، الی یشای، وزیر کشور اسرائیل و رهبر حزب مذهبی شاس، مفهوم خود را در مورد نیاز به حفظ اکثریت یهودی در اصطلاحات نژادپرستانه آشکار کرد. یشایی با هشدار به اینکه مهاجران "به سرعت ما را به رویای صهیونیستی خواهند رساند." «بیشتر این افرادی که به اینجا میرسند فکر میکنند کشور به ما، مرد سفیدپوست، تعلق ندارد.»
در اسرائیل نسبت به این گونه احساسات نژادپرستانه نگرانی بیشتری نسبت به سازمان های یهودی آمریکایی که عمدتاً آنها را نادیده می گیرند، ابراز شده است. بر ژوئن 6در یک برنامه گفتگوی خبری اسرائیلی به نام لندن و کیرشنبام، خبرنگار نظامی کانال 10 یا هلر ارتباط بین رفتار اسرائیل با آفریقایی ها و رفتار با یهودیان در اروپای دهه 1940 را بیان کرد. هلر هشدار داد: «فکر میکنم همه باید از خود بپرسند که در آینده چه میشود. "چون اگر رنگ پوست آنها را تغییر دهید و اعداد را اضافه کنید، مادربزرگ خود من شصت سال پیش را خواهید گرفت."
زوی بارئل، تحلیلگر امور خاورمیانه برای HAARETZ، اخیراً مقاله ای در مورد اینکه چرا بسیاری از اسرائیلی های لیبرال برای مهاجرت انتخاب می کنند، نوشت. او می نویسد: «در اسرائیل، از نظر سیاسی، گفتمان ناامیدی است. این یک گفتمان متعصبانه و غیر لیبرال است.» در جامعهای که امتیازات ویژهای برای یهودیان قائل میشود (اما فقط برای برخی از آنها، زیرا خاخامهای غیر ارتدوکس نمیتوانند ازدواج، تشییع جنازه یا تغییر دین را انجام دهند)، فلسطینیها، حتی آنهایی که 20 درصد جمعیت اسرائیل را نمایندگی میکنند، به طور گسترده مورد تحقیر قرار میگیرند و به حاشیه رانده شدن آنها است. پذیرفته شده. زوی بارئل می گوید: «تنفر از اعراب بخشی از آزمون وفاداری و هویت است که دولت به شهروندان یهودی خود می دهد.»
احمد تیبی، یک فلسطینی که ده سال در کنست خدمت کرد، واقعیت کنونی اسرائیل را اینگونه توصیف می کند: «در اسرائیل، شما سه نظام قانون دارید. یکی دموکراسی برای 80 درصد جمعیت است. برای یهودیان دموکراسی است. من آن را قوم سالاری می نامم یا شما می توانید آن را جودوکراسی بنامید. دومین مورد تبعیض نژادی برای 20 درصد جمعیت، یعنی اعراب اسرائیلی است. سومین مورد آپارتاید برای جمعیت کرانه باختری و غزه است. این شامل دو مجموعه دولت است، یکی برای فلسطینی ها و دیگری برای شهرک نشینان. در داخل اسرائیل هنوز آپارتاید وجود ندارد، اما با این قوانین جدید ما را به آنجا سوق می دهند. در حال حاضر، من می گویم اسرائیل یک کشور یهودی و دموکراتیک است. نسبت به یهودیان دموکراتیک و نسبت به اعراب یهودیان است.
ادعای مکرر این که اسرائیل "یهودی و دموکراتیک" است - و درخواست از جهان به رسمیت شناختن آن - چنین نیست. مایه تاسف است که میبینیم سازمانهای یهودی آمریکایی، که در مخالفت با انواع نژادپرستی و عدم مدارا در جامعه ما سر زبانها داشتهاند، چشمان خود را بر رشد نژادپرستی و عدم مدارا در اسرائیل میبندند، که به نظر میرسد بدون توجه به آنچه که انجام میدهد از آن حمایت میکنند. . این دوست خوبی نیست. دوستان اجازه نمی دهند دوستان در حالت مستی رانندگی کنند که متاسفانه اکنون اسرائیل به نظر می رسد. این نابینایی در مورد آنچه در حال رخ دادن است، چه چیزی را در مورد ارزش های واقعی حامیان آمریکایی پر سر و صدا اسرائیل به ما می گوید؟ توضیحی به ما بدهکارند.
آلن سی. براونفلد ستون نویس سندیکایی ملی و سردبیر ISSUES، مجله شورای آمریکایی برای یهودیت است.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا