چند ماه پیش، آقای فرانتس منتفرینگ، رئیس حزب سوسیال دموکرات (SPD)، حزب مسلط در ائتلاف حاکم آلمان، صندوقهای سرمایهگذاری خصوصی و صندوقهای تامینی را به عنوان «انبوهی از ملخها که بر سر شرکتها میریزند» توصیف کرد. قبل از ادامه کار، آنها را برهنه کنید. او به یک روزنامه آلمانی گفت که "بعضی از سرمایه گذاران مالی هیچ فکری را برای افرادی که مشاغلشان را از بین می برند هدر نمی دهند." بعداً، مطبوعات آلمان یک یادداشت داخلی SPD منتشر کردند که در آن ده ها فهرست ذکر شده بود. "ملخ ها" (از جمله گلدمن ساکس و کولبرگ کراویس رابرتز و شرکت) که استراتژی های کوتاه مدت آنها برای حداکثر کردن سود مورد انتقاد عمومی قابل توجهی قرار گرفته است.
چندین مفسر اظهارات آقای منتفرینگ را به عنوان بخشی از کمپین خشمگین از سوی SPD برای پیروزی در انتخابات منطقه ای مهم در پایگاه خود در نوردراین-وستفالن (پرجمعیت ترین ایالت آلمان) در 22 مه 2005 رد کردند. ملاحظات سیاسی محدودی که پشت سخنان آقای منتفرینگ وجود داشت، هر چه بود، اما موضوعات مطرح شده توسط وی از اهمیت زیادی برخوردار است و بنابراین نباید کنار گذاشته شود.
شکست کوبنده SPD در این انتخابات برای اولین بار در 39 سال گذشته بازتابی از نارضایتی فزاینده عمومی علیه تغییر پارادایم به سمت یک اقتصاد ناب بازار به سبک آنگلوساکسون بود. تنها یک سال پیش، دولت شرودر به صندوق های تامینی اجازه داده بود تا در داخل کشور به عنوان بخشی از برنامه آزادسازی مالی گسترده تر خود که در اواخر دهه 1990 آغاز شد، فعالیت کنند. دولت شرودر به دلیل سیاست هایش برای تضعیف مدل تثبیت شده اقتصاد بازار اجتماعی آلمان که با فشارهای رقابتی جهانی ناشی از آسیا و همچنین کشورهای عضو اتحادیه اروپا از اروپای مرکزی و شرقی مواجه است، مورد انتقاد شدید عمومی قرار گرفته است. بسته های اصلاحات اقتصادی که در سال 2003 راه اندازی شد، مانند دستور کار 2010 و هارتز IV نتوانسته اند به نتایج خواسته ها دست یابند. چشم انداز ایجاد اشتغال و رشد اقتصادی تیره و تار است. در حال حاضر فشار نزولی بر دستمزدها وجود دارد. نرخ بیکاری در حال افزایش است در حالی که انتظار می رود امسال رشد اقتصادی تنها 0.7 درصد باشد که کمترین میزان در اروپا است. از آنجایی که کشور به سمت اقتصاد بازار به سبک آنگلوساکسون حرکت می کند، بیکاری بیشتر و رشد اقتصادی کمتر احتمالاً در سال های آینده ادامه خواهد داشت.
روز "ملخ ها".
از نظر فنی، صندوقهای سرمایهگذاری خصوصی و صندوقهای تامینی دو ابزار مالی متفاوت هستند، اما در طول سالها ویژگیهای متمایز آنها با آزادسازی سریع مالی و فرآیندهای جهانیسازی مبهم شده است. امروزه، آنها اغلب به صورت شراکتی کار می کنند، به ویژه در تجدید ساختار شرکت. تحت فشارهای رقابتی، اکثر شرکت های آلمانی به جای توسعه کسب و کار خود، بر کسب و کار اصلی خود تمرکز می کنند. سرمایه گذاری شرکت ها در سال های اخیر کاهش شدیدی داشته است. چنین سناریویی فرصت های زیادی را برای سرمایه گذاری برای بازسازی شرکت های آلمانی فراهم می کند. تخمین زده می شود که صندوق های سرمایه گذاری خصوصی بیش از 5000 شرکت آلمانی را از اواخر دهه 1990 خریداری کرده اند. به دنبال بازده سالانه بالای 20 درصد، سرمایهگذاریهای شرکتهای سهام خصوصی معمولاً کوتاهمدت هستند که از یک تا سه سال متغیر است. شرکتهای سهامی پس از تصاحب شرکتها، با اخراج کارگران و تجدید ساختار بدهی، هزینهها را در مدت کوتاهی کاهش میدهند. سپس شرکت بازسازی شده به خریداران جدید یا سایر صندوق های سهام فروخته می شود.
از سوی دیگر، صندوق های تامینی نه تنها سرمایه بیشتری را تحت کنترل دارند (تعداد 8000 صندوق تامینی دارایی های بیش از 1 تریلیون دلار آمریکا را در سطح جهان مدیریت می کنند)، بلکه بیشتر سود خود را از فعالیت های سفته بازی و آربیتراژ به دست می آورند. از سال 2003، صنعت صندوق های تامینی جهانی دستخوش تحولات سریعی شده است. برخلاف گذشته، صندوق های تامینی دیگر در انحصار میلیاردرها و افراد بسیار ثروتمند نیستند. با توجه به بازدهی پایین در بازارهای سهام و اوراق قرضه، سایر سرمایه گذاران به سمت صندوق های تامینی هجوم آورده اند زیرا برخی وعده بازدهی تا 40 درصد را می دهند. حتی سرمایه گذاران بلندمدت مانند صندوق های بازنشستگی و شرکت های بیمه مستقر در ایالات متحده و اروپا نیز شروع به سرمایه گذاری قابل توجهی در صندوق های تامینی کرده اند.
مشکل صندوق های تامینی ریسک بالقوه ای است که آنها برای کل سیستم مالی به دلیل رفتار معاملاتی سوداگرانه و سطوح بالاتر اهرم آنها ایجاد می کنند. صنعت صندوق های تامینی همچنان به وام گرفتن مقدار زیادی سرمایه از بانک ها و موسسات مالی برای افزایش بازده ادامه می دهد. این به رغم فروپاشی چشمگیر یک صندوق تامینی مستقر در ایالات متحده، مدیریت سرمایه بلندمدت (LTCM)، در سال 1998 است که در نهایت تحت نظارت فدرال رزرو نیویورک نجات یافت. به نظر می رسد که درس هایی از قسمت LTCM توسط صنعت صندوق های تامینی و مقامات نظارتی آموخته نشده است. از آنجایی که طرفهای اصلی صندوقهای تامینی در چندین بازار اغلب همان بانکهای سرمایهگذاری و موسسات مالی هستند، هر ضرر بزرگی که توسط صندوق تامینی متحمل میشود میتواند اثر دومینویی ایجاد کند و در نتیجه توان پرداخت بدهی بانکهای سرمایهگذاری و موسسات مالی را تهدید کند.
در آلمان، زمانی که صندوق تامینی مستقر در بریتانیا، صندوق سرمایه گذاری کودکان (TCI) تغییرات مدیریتی را در Deutsche Borse، شرکت آلمانی که بورس فرانکفورت را اداره می کند، به وجود آورد، نقش صندوق های تامینی مورد بررسی دقیق تری قرار گرفت. TCI با داشتن تنها 8 درصد از سهام Deutsche Borse نه تنها نقش مهمی در برکناری مدیرعامل خود، آقای وارنر جی سیفرت داشت، بلکه مهمتر از آن، در جلوگیری از پیشنهاد بورس برای خرید لندن موفق بود. بورس اوراق بهادار.
جهانی شدن کنترل آفات؟
اخیراً، رشد خارقالعاده صنعت صندوقهای تامینی مورد انتقادات قابل توجهی در بسیاری از نقاط دیگر جهان قرار گرفته است. اخیراً، جان ساندرلند، رئیس کنفدراسیون صنعت بریتانیا، به صندوقهای تامینی به دلیل استراتژیهای سرمایهگذاری کوتاهمدت و عدم شفافیت و پاسخگویی آنها حمله کرد. برای اولین بار، مرجع نظارتی مالی بریتانیا، اداره خدمات مالی (FSA)، موضع سختی را علیه صنعت صندوق های تامینی اتخاذ کرده است. با توجه به این واقعیت که بخش عمده ای از صندوق های تامینی اروپایی در بریتانیا واقع شده اند و حداقل 30 درصد از معاملات در بورس لندن را به خود اختصاص می دهند، که بزرگترین بازار سهام در اروپا است، پیشرفت قابل توجهی است. در آخرین مقاله بحث خود، FSA هشدار داده است که "برخی از صندوق های تامینی در حال آزمایش مرزهای عمل قابل قبول در مورد معاملات داخلی و دستکاری بازار هستند." FSA همچنین اعلام کرده است که یک واحد اختصاصی جدید ایجاد کرده است که بر روی آن نظارت و نظارت خواهد کرد. رفتار معاملاتی صنعت صندوق های تامینی
در آسیا نیز، بحث در مورد تنظیم صندوق های سهام و صندوق های تامینی بار دیگر شتاب گرفته است. کره جنوبی را در نظر بگیرید که در آن سرمایه گذاران سهام خصوصی با تصاحب بانک های بیمار در دوره پس از بحران و بعداً شناور کردن مجدد آنها در بازارهای مالی، میلیاردها دلار درآمد کسب کردند. بسیاری از این معاملات بدون پرداخت مالیات توسط این صندوق ها انجام می شد. این منجر به اعتراض عمومی بزرگ در کره شد و مقامات نظارتی قول اقداماتی را علیه چنین فعالیتهای دستکاری کردند. در هند، صندوقهای تامینی با موفقیت از شکاف موجود در بازارهای مشتقه و سهام نقدی برای به دست آوردن سودهای کلان استفاده کردند و مقامات نظارتی در حال اندیشیدن تدابیر ویژه برای محدود کردن فعالیتهای آنها هستند.
حتی در ایالات متحده، کمیسیون بورس و اوراق بهادار در حال بررسی اقدامات جدید برای افزایش نظارت خود بر صندوق های تامینی است.
همه این تحولات اخیر تفکر تازه ای را در میان سیاست گذاران، مقامات نظارتی و رهبران سیاسی به منظور ابداع اقدامات سیاستی برای مقابله با تهدید احتمالی ناشی از صندوق های تامینی برای سیستم مالی و همچنین اقتصاد واقعی سوق می دهد. بازارهای مالی که این صندوق ها در آنها فعالیت می کنند به دلیل اطلاعات نامتقارن، رفتار گله و خطر اخلاقی کامل نیستند. بنابراین، نیاز وقت، تنظیم و نظارت بیشتر (نه کمتر) است. برای شروع، باید از این صندوق ها خواسته شود که موقعیت های سرمایه گذاری بزرگ خود را به طور عمومی افشا کنند. مقامات نظارتی باید نظارت بر صندوق های تامینی را افزایش دهند تا اطمینان حاصل شود که آنها نباید خطر جدی برای کل سیستم مالی ایجاد کنند.
از آنجایی که این صندوق ها در مقیاس جهانی فعالیت می کنند، لازم است مقامات نظارتی ملی با اقدامات سیاستی خود همکاری و هماهنگ کنند. در واقع، یک فرصت عالی برای هماهنگی تلاشهای بینالمللی برای تنظیم صنعت صندوقهای تامینی در اجلاس سران G-8 در گلن ایگلز اسکاتلند از دست رفت. با تمرکز بر صندوق های تامینی، بحث در مورد بازسازی معماری مالی بین المللی می تواند به دستور کار فرآیندهای سیاست گذاری جهانی بازگردد.
-پایان-
کاوالجیت سینگ با پروژه گفتگوی آسیا و اروپا مرتبط است (www.ased.org).
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا