ایمیل به پیتر آسپدن:
نمی دانم آیا می دانید که این روند چقدر عمدی و موذیانه بوده است؟ در اوایل دهه 1980، دولت ریگان تلاش کرد قوانین کنگره را برای تضعیف آنچه که گاهی اوقات قانون فریب نامیده میشود، مرور کند – بازنگری در عوامل کلیدی در معیارهای FTC برای سختتر کردن پیگرد تبلیغاتی دروغین. کنگره سپس مقاومت کرد، اما FTC ریگان تلاش خود را کرد تا به هر حال با بازتعریف معیارهای خود از نظر اداری این کار را انجام دهد. نتیجه این است که از سال 1915 تا 1980 شما پیشرفت چشمگیری در قوانین تصمیم گیری (پرونده های دادگاه) در توضیح و تعریف تبلیغات نادرست داشته اید، اما پس از آن دادگاه ها مجبور شدند با یک زمین تا حدودی درهم و برهم برخورد کنند - و به عنوان یک موضوع قانونی، من دیگر این کار را نکردم. توانایی پیگیری آن تحولات به هر حال، از ستون سمت راست شما بسیار سپاسگزارم، از جمله عبارات خوشمزه ای که توضیح می دهد چگونه مردان تبلیغاتی "خون را از اتفاقات مهم اطراف خود می کشند و آنها را به شعارهای فریبنده و جنگ های احمقانه تبدیل می کنند." این سطرها به یاد من میآورند که چگونه در اوج جنگ ویتنام، شنیدن این جمله از رادیو که میتوان «لذتت را دو چندان کن، لذتت را دو برابر کن، با آدامس نعناع رایگلی» و هزاران بیهدف دیگر، دیوانهکننده میشوم. بیش از چهار میلیون نفر - عددی که من فقط در ده سال گذشته فهمیدم] مردم در جنوب شرقی آسیا کشته میشوند. با احترام.
اوایل امروز، در پاسخ به قطعه ای از کلر بایارد برای کهنه سربازان عراقی علیه جنگ با عنوان "شفا از امپراتوری: کهنه سربازان ضد جنگ روز کهنه سربازان را دوباره تعریف می کنند"، این ایمیل را به IVAW ارسال کردم:
من تقریباً در نیمه راه مقاله در مورد تعریف مجدد روز جانباز هستم و فقط می خواهم بگویم که از شما و کار شما سپاسگزارم. شما در حال انجام برخی از چشمگیرترین و مهم ترین سازماندهی هایی هستید که من از آن مطلع هستم. به ویژه، با اشاره به اشاره در مقاله سکوت سیاستمداران در قبال جنگها، فکر میکنم اگر این کار عمدی نباشد، قطعاً باعث عادت دادن مردم به سیاست جنگ بیپایان میشود و شکستن سکوت شما بسیار مهم است. بنابراین بسیار متشکرم و لطفا ادامه دهید. این یکی از مهمترین اشکال خدمات ملی است که هر کسی در این زمان انجام می دهد.
من همچنین به این دلیل می نویسم که شما به زنان دامپزشکی اشاره کردید که در پروژه های همبستگی با زنان در عراق و افغانستان کار می کنند. احتمالاً قبلاً در مورد این موضوع میدانید، اما در غیر این صورت، میخواهم اشاره کنم که MADRE مستقر در نیویورک، یکی دیگر از سازمانهای مورد علاقه من، پروژههای کوچک اما معنیداری دارد که به زنان و خانوادهها در هر دو کشور کمک میکند. یکی از این پروژه ها شامل خانه های امن برای کمک به زنان برای فرار از خشونت مبتنی بر جنسیت است. فکر کردم ممکن است دوست داشته باشید با این پروژه ها ارتباط برقرار کنید یا حداقل در مورد آنها اطلاعات بیشتری کسب کنید، اگر قبلاً با آنها آشنا نیستید.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا