رئیس جمهور سابق جیمز (جیمی) کارتر این توانایی را دارد که تقریباً از هوا ظاهر شود و در میان برخی از پیچیده ترین بحران های بین المللی فرود آید. او این کار را دوباره انجام داده است، این بار برای دیدار با گروه مقاومت فلسطین، حماس. برای دستیابی به این بخش مهم از جنبش فلسطینی، هم دولت بوش و هم دولت اولمرت، نخست وزیر اسرائیل، او را شیطانی می دانند.
رئیس جمهور سابق کارتر از خطی عبور کرده است که بوش و متحدان اسرائیلی اش با هدف انزوا و نابودی حماس تعیین کرده اند. علیرغم اینکه حماس در انتخابات به رسمیت شناخته شده بین المللی پیروز شد فلسطین در سال 2006، بوش و اسرائیلی ها تمام تلاش خود را برای باطل کردن انتخابات، منزوی کردن حماس و نابودی آنها انجام داده اند. در واقع، یک مقاله پرفروش در Vanity Fair جزئیات طرحی را که توسط دولت بوش به همراه یک رهبر فلسطینی ضد حماس برای انجام کودتا علیه حماس طراحی شده بود، فاش کرد. این توطئه با شکست مواجه شد و منجر به حمله پیشگیرانه حماس علیه نیروهای محمود عباس، رئیس جمهور فلسطین شد که نتیجه آن تسلط حماس بر نوار غزه بود.
کارتر نتیجه گرفت و این کاملاً با کتاب پرفروش او مطابقت دارد فلسطین: صلح نه آپارتاید، که تمام نیروهای مهم درگیر در مناقشه اسرائیل/فلسطین باید پای میز مذاکره بیایند تا حل و فصل دائمی و عادلانه مسائل باقی مانده وجود داشته باشد. بوش و اولمرت دیدگاه بسیار متفاوتی دارند. هدف آنها این است که دولت عباس را به یک رژیم دست نشانده تبدیل کنند که شبیه به یک پیمانکار فرعی عمل می کند، در این مورد یک پیمانکار فرعی برای مدیریت مردم فلسطین. از سوی دیگر، کارتر اذعان دارد که چنین رویکردی نه تنها نامطلوب است - حتی از دیدگاه محافل حاکم در ایالات متحده - اما همچنین غیر قابل دفاع است. به همین دلیل او بر دیدار با حماس و همچنین دولت سوریه تاکید کرده است.
نتایج اولیه این جلسات بسیار جذاب است. حماس پیشنهاد پذیرش داده است اسرائيل - هر چند آن را تشخیص نمی دهد - تا زمانی که اسرائيل به مرزهای قبل از ژوئن 1967 عقب نشینی می کند. به طور خاص، آنها خواستار یک آتش بس 10 ساله هستند. آنچه حماس ارائه می دهد، در واقع به رسمیت شناختن عملی آن است اسرائيل تا زمانی که این خواست مردم فلسطین باشد. با این حال، این آخرین نکته از اهمیت ویژه ای برخوردار است. حماس اعلام کرده است که هیچ معامله ای را که بر مردم فلسطین تحمیل شده باشد، چه از سوی یک قدرت خارجی و چه از طریق ابزارهای غیردموکراتیک داخلی مردم فلسطین، نمی پذیرد. آنها علاوه بر این، خواهان مشارکت دموکراتیک دیاسپورای فلسطینی در تصمیم گیری های مربوط به آینده مردم فلسطین هستند. برخی از مفسران ادعا کرده اند که این غیرواقعی است، اما غیرواقعی تر از انتخابات عراق نیست که شامل دیاسپورای عراق می شود.
حملات به کارتر نه تنها با هدف تضعیف هرگونه اراده خیری است که وی با حماس و سوری ها تضمین کرده است، بلکه برای جلوگیری از تلاش ها در هر مسیری برای صلح است که توسط بوش و دولت اسرائیل دیکته نشده است. همانطور که پس از انتخابات فلسطین و پیروزی حماس مشخص شد، انتخابات و تعیین سرنوشت برای بوش و دولت اسرائیل کاملاً قابل قبول است تا زمانی که نتایج مورد تایید بوش و اسرائیلی ها باشد.
بسیار مهم است که ما در آمریکای سیاه صدای خود را به کسانی اضافه کنیم، در سطح بینالمللی، که از تلاشهای صلح پرزیدنت کارتر (و دیگر تلاشهای صلح مشروع) با هدف تضمین راهحل عادلانه مناقشه اسرائیل/فلسطین حمایت میکنند و بودهاند، و به طور خاص، عدالت برای مردم فلسطین اقداماتی که با هدف ارعاب نیروهای طرفدار فلسطین و صلح انجام میشوند باید متوقف شوند، اما، مانند هر قلدری، تنها زمانی متوقف خواهد شد که افراد خیرخواه محکم بایستند و اصرار کنند که این امر قابل تحمل نخواهد بود.
متأسفانه، به نظر میرسد که ضد فلسطینی بودن برای بسیاری از سیاستمداران این کشور آزمونی است ایالات متحده و تا زمانی که کسانی که از عدالت برای مردم فلسطین حمایت می کنند، به حوزه انتخابیه ای بسیار سازمان یافته تر تبدیل شوند که قادر به حمایت از دوستان و مجازات مخالفان ما باشند، همینطور ادامه خواهد داشت. با توجه به واکنش فوق العاده به کتاب پرزیدنت کارتر، و همچنین احساسات رو به رشد به ویژه در بخش های مذهبی، مبنی بر اینکه اشغال اسرائیل باید پایان یابد، به نظر می رسد که ما شانس خوبی برای موفقیت داریم.
[بیل فلچر، جونیور، سردبیر اجرایی The Black Commentator است. او همچنین یک محقق ارشد با موسسه مطالعات سیاست و رئیس سابق انجمن TransAfrica است.]
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا