[یادداشت مقدماتی: جمهوری نویسی نظر منتشر شده در الجزیره انگلیسی در 13 مه 2020. پیوند این است https://www.aljazeera.com/indepth/opinion/gangster-geopolitics-israel-annexation-plans-200511154825347.html. متن منتشر شده AJE اندکی اصلاح شده است.]
پیش بازی الحاقی
اینها عجیب ترین زمان هاست. در این مورد تقریباً همه موافق هستند.
زندگیها در سرتاسر کره زمین یا توسط کوویس-19 یا در نتیجه نابسامانیهای اجتماعی و اقتصادی ویرانگر آن از هم میپاشد. در چنین لحظه ای تعجب آور نیست که بهترین و بدترین انسانیت به نمایش گذاشته شود.
با این حال، چیزی که حتی فراتر از این پیشگویی ها بدتر به نظر می رسد، تداوم ژئوپلیتیک گانگستری در جلوه های مختلف آن است.
تشدید تحریم های ایالات متحده در بحبوحه بحران بهداشتی بر جوامعی که از قبل به شدت آسیب دیده اند و جمعیت های رنج دیده ای مانند ایران و ونزوئلا یک نمونه بارز است. این نمایش برتری ژئوپلیتیک با رد درخواستهای بشردوستانه متعدد برای تعلیق تحریمها، حداقل برای مدت زمان همهگیری، برجسته میشود. به جای تعلیق و همدلی، ما متوجه میشویم که واشنگتن ناشنوا با خوشحالی سیاست «فشار حداکثری» خود را بالا میبرد، و به طرز انحرافی از فرصت برای افزایش سطح درد استفاده میکند.
یکی دیگر از داستان های تاریک، رقص وحشتناک اسرائیل در مورد بی قانونی مزاحم تعهد الحاقی است که نتانیاهو وعده داده است تا اوایل ماه ژوئیه با موافقت رقیب خود در تقسیم قدرت، بنی گانتز، اجرا کند تا بدون نیاز به جلب رضایت ادامه دهد. یکی از رهبران ائتلاف او حتی بحث برانگیز نیست که اصرار کنیم هر گونه الحاق سرزمین های اشغالی فلسطین مستقیماً هنجارهای اساسی حقوق بین الملل را نقض می کند. شاید به همین دلیل، اسرائیل آماده است تا بدون تلاش برای ارائه توجیهات قانونی برای نادیده گرفتن این قاعده مورد تایید و تفسیر سفت و سخت مبنی بر اینکه یک کشور مستقل مجاز به الحاق سرزمین های خارجی که با زور به دست آورده است را ضمیمه کند.
این نمونه از الحاق علاوه بر این، مستلزم انکار شدید حقوق بشردوستانه بینالمللی است که در کنوانسیون چهارم ژنو گنجانده شده است. این به معنای اقدام یکجانبه اسرائیل برای تغییر وضعیت اراضی در کرانه باختری از وضعیت اشغالگر، از سال 1967) به حاکمیت ارضی خود است. همچنین تعهد قانونی در Oslo II (1995) مبنی بر انتقال مرحله ای صلاحیت قضایی منطقه C در نقشه برداری اداری پس از اسلو از کرانه باختری به فلسطین را نادیده می گیرد. و علاوه بر این، چنین الحاق مدنظری مستقیماً اقتدار سازمان ملل را به چالش میکشد، سازمانی که با یک اجماع مستمر غالب، حضور اسرائیل در کرانه باختری، بیتالمقدس شرقی و غزه را صرفاً مبتنی بر زور و اشغال میداند و هر گونه تغییری را وابسته به بیان معتبر قبلی میداند. رضایت فلسطینیها، که حتی تصور کردن آن هم سخت است. الحاق نه تنها غیرقانونی است، بلکه این پتانسیل را دارد که منطقه ای را مختل کند، همسایگان، به ویژه اردن، احتمالاً مصر را تحریک کند و مستقیماً پیوستن زامبی های اروپایی به راه حل دو کشور را به چالش بکشد.
آنچه که عموماً در تفسیر گسترده در مورد چشم انداز الحاق نادیده گرفته شده است این است که نه تنها حق تعیین سرنوشت فلسطین را نادیده می گیرد، بلکه فراموش می کند که سازمان ملل وعده و مسئولیت نافرجامی برای یافتن راه حل عادلانه برای فلسطین را که از فلسطین به ارث برده است، دارد. انگلستان که بین دو جنگ جهانی قلمرو را اداره می کرد. آنچه حتی در روزگار اتحادیه «یک امانت مقدس» بود، در عصر ژئوپلیتیک گانگستری پسااستعماری «بی اعتنایی ناخواسته» بدل شد.
اسرائیلی ها اصرار دارند که الحاق به خاطر "امنیتی" است
به همه این دلایل، تعجب آور نیست که حتی سنگین وزنان اسرائیلی، از جمله روسای سابق موساد و شین بت، و همچنین افسران امنیتی بازنشسته اسرائیل، زنگ خطر را به صدا در می آورند. برخی از صهیونیستهای ستیزهجو با الحاق در این مرحله مخالف هستند زیرا این توهم را آشکار میکند که اسرائیل یک دموکراسی و همچنین کشوری از قوم یهود است، زیرا نگرانیها در مورد اینکه جذب فلسطینیها در کرانه باختری در زمان مناسب هژمونی قومی یهود را تهدید میکند، افزایش مییابد. البته، هیچ یک از این «مناظره افکار دوم» اسرائیلی/صهیونیستی با الحاق مخالفت نمیکند، زیرا قوانین بینالمللی را نقض میکند، اختیارات سازمان ملل یا اتحادیه اروپا را زیر پا میگذارد و آن را تضعیف میکند، و حقوق مسلم فلسطین را نادیده میگیرد. همه اعتراضات به الحاق از داخل اسرائیل یا در میان نظامیان صهیونیست با اشاره انحصاری به انواع نگرانی ها در مورد تأثیرات منفی ادعایی بر امنیت اسرائیل بیان شده است. به ویژه، این منتقدان از درون تشکیلات امنیت ملی اسرائیل نگران ایجاد مزاحمت برای همسایگان عرب و بیگانگی بیشتر افکار عمومی جهان به ویژه در اروپا هستند و تا حدی نگران واکنشهای «صهیونیستهای لیبرال» و در نتیجه تضعیف پیوندهای همبستگی یهودیان خارج از کشور هستند. با اسرائیل در آمریکا و اروپا.
طرف طرفدار الحاق در بحث سیاست اسرائیل همچنین به ملاحظات امنیتی، به ویژه در مورد دره اردن و شهرکها اشاره میکند، اما بسیار کمتر. برخلاف منتقدان، طرفداران سرسخت الحاق، مدعیان زمین هستند. آنها به استحقاق کتاب مقدس یهودیان در یهودیه و سامره (که در سطح بین المللی به عنوان "کرانه باختری" شناخته می شود) استناد می کنند. این حق با ارجاع به سنتهای فرهنگی عمیق یهودیان و قرنها پیوند تاریخی بین حضور کوچک یهودی بهعنوان پیوسته و این سرزمین که بهعنوان یک قیمومیت مقدس خودساخته تلقی میشود، تقویت میشود. همانند منتقدان اسرائیلی الحاق، حامیان نیازی به توضیح و یا حتی توجه به نادیده گرفتن نارضایتی ها و حقوق فلسطینیان ندارند. الحاقیان جرأت ندارند این استدلال را مطرح کنند که ادعاهای یهودیان بیش از ادعاهای ملی رقیب فلسطینیان سزاوار به رسمیت شناخته شدن هستند، بی شک به این دلیل که پرونده آنها از نظر ایده های مدرن بدون مناقشه حقوق و همچنین اخلاق سرزمینی بسیار ضعیف است. استحقاق
همانطور که در سرتاسر روایت صهیونیستی چنین بوده است، نارضایتی ها، آرمان ها و حتی وجود مردم فلسطین جز به عنوان موانع سیاسی و موانع جمعیتی جزئی از تصورات صهیونیستی نیست. در عین حال، صهیونیسم طولانی مدت از نظر تاکتیکی فرصتطلبی در مورد افشای کل پروژه خود داشته است، در عوض در انظار عمومی به گونهای عمل میکند که گویی آنچه میتواند تحت مجموعهای از شرایط به دست آورد، تمام چیزی است که میخواست و انتظار داشت در آینده به دست آورد. . هنگامی که تکامل رانش اصلی صهیونیسم از زمان پیدایش آن را در نظر می گیریم، آرزوی درازمدت به حاشیه راندن فلسطینیان در یک کشور یهودی مسلط که کل سرزمین موعود اسرائیل را در بر می گیرد، هرگز رها نشده است. از این نظر، طرح تقسیم سازمان ملل در حالی که در آن زمان توسط رهبری صهیونیستی به عنوان راه حل پذیرفته شد، بهتر است به عنوان پله ای برای بازیابی هر چه بیشتر سرزمین موعود تفسیر شود. در طول صد سال گذشته، از منظر صهیونیسم، مدینه فاضله به واقعیت تبدیل شد، در حالی که برای فلسطینیان واقعیت تبدیل به دیستوپیا شد.
رقص ماکابر
نحوه پرداختن به مقدمه الحاق توسط اسرائیل و ایالات متحده به همان اندازه ناامید کننده است که محو شدن فلسطینیان، به جز احتمالاً به عنوان یک جمعیت ناآرام که باید تکه تکه نگه داشته شود و تا حد امکان متلاشی شود تا مقاومت و مقاومت آنها و
اعتراضات را می توان به طور مؤثری نادیده گرفت. اسرائیل قبلاً الحاق در دولت وحدت گانتز/نتانیاهو را ممتاز کرده است و پیشنهادی برای الحاق به کنست ارائه می کند که هر زمانی پس از اول ژوئیه ارائه می شود.st. تنها پیش شرط پذیرفته شده توسط توافق برای تشکیل دولت وحدت نتانیاهو/گانتس، مطابقت خطوط الحاق به تخصیصات سرزمینی بود که در پیشنهاد معروف یکجانبه ترامپ/کوشنر «از صلح تا شکوفایی» تجسم یافته بود، که به نظر منطقی میرسد که معادل آن باشد. یک مهر تأیید صریح توسط دولت ایالات متحده. حتی بدون افشای طرح صلح ترامپ، تأیید ایالات متحده هرگز مورد تردید نبود. این از تایید چند ماه پیش ترامپ از الحاق بلندیهای جولان توسط اسرائیل در اراضی اشغالی سوریه ناشی میشود.
همانطور که میتوان انتظار داشت، آمریکای ترامپ هیچ اصطکاک ایجاد نمیکند، حتی برای نتانیاهو نجوا نمیکند که حداقل برای ارائه توجیهات قانونی یا توضیح اثرات منفی الحاق بر چشمانداز صلح فلسطین، توضیح دهد. درعوض، مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا، حتی قبل از اینکه اسرائیل ادعای خود را رسمی کند، به الحاق کرانه باختری چراغ سبز نشان داده و به طرز تحریک آمیزی اعلام کرد که الحاق موضوعی است که اسرائیلی ها باید خودشان تعیین کنند (انگار نه فلسطینی ها و نه قوانین بین المللی. ارتباط داشت). وی افزود: آمریکا نظرات خود را به طور خصوصی به دولت اسرائیل منتقل خواهد کرد.
شاید این یک حرکت حیله گرانه از سوی واشنگتن باشد. در واقع، واگذاری آن به اسرائیل برای مقابله با هرگونه ضربه منطقه ای یا سازمان ملل که ناشی از انجام این الحاق بحث برانگیز است. اگر عقبنشینی بینالمللی با هر پیامدی رخ دهد، دولت اسرائیل باید مسئولیت رسیدگی به این اعتراض را بپذیرد. از این نظر، شاید دولت ترامپ در حال یادگیری این بازی است و در این زمان به دنبال اجتناب یا حداقل منحرف کردن واکنش های خشم آلود علیه ایالات متحده در سازمان ملل و سایر نقاط پس از اعلام در دسامبر 2017 قصد خود برای انتقال سفارت آمریکا از این کشور است. تل آویو به اورشلیم.
ژئوپلیتیک گانگستری
در پسزمینهای فاش نشده، به نظر میرسد بیرحمی ابتکار الحاق برای خنثی کردن سازمان ملل و انتقاد بیپرده بینالمللی از اسرائیل طراحی شده است. انتظار میرود که الحاق با لفاظیهای شدید از سوی چندین رهبر اروپایی و احتمالاً نامزد انتخاباتی بایدن مورد استقبال قرار گیرد، اما بدون هیچ گونه فشار جدی برای کمپین بینالمللی برای معکوس کردن این تصرف سرزمین فلسطین. بر اساس تجربیات گذشته، به نظر می رسد که پس از چند روز پوشش رسانه ای، نگرانی ها فروکش کرده و جهان به پیش خواهد رفت. به نظر میرسد حتی فلسطینیهایی که از سالها انتظار بیثمر دلسرد شدهاند، دستکم موقتاً از ترکیبی از خستگی مقاومت و ابتکارات بیاثر همبستگی رنج میبرند. چنین ارزیابی به بهترین وجه به عنوان نشانه دیگری از مدیریت روابط اسرائیل و ایالات متحده بر اساس «ژئوپلیتیک گانگستری» و بدون توجه به قوانین بینالمللی یا اختیارات سازمان ملل است. چنین برچسب تحقیرآمیزی قصد دارد هرگونه الحاقی مانند این را محکوم کند که قانون و اخلاق را کنار بگذارد در حالی که فضای سیاسی به اجبار برای سرقت زمین پاک می شود.
در حالی که ژئوپلیتیک گانگستری ممکن است آخرین بقایای امیدهای فلسطینی ها برای سازش سیاسی و دیپلماسی مبتنی بر تعهد واقعی به برابری و برابری را خاموش کند، صداهایی از مقاومت وجود دارد که تلاش می کنند شنیده شوند. من مخالفت خود را با الحاق با توصیف این پاسخ انتقادی به عنوان «ژئوپلیتیک گانگستایی» وام گرفته از «رپ گانگستایی» فرهنگ پاپ که از خیابانهای جهان به نمایندگی از مردمی که از تاکتیکهای پلیس نژادپرستانه رنج میبرند، دفاع میکند، برجسته میکنم. البته، این یک استعاره است، اما الگوی باورنکردنی از رفتار رسمی را روشن می کند که باور کردن آن در گفتمان عمومی اسرائیل سخت است.
اول، ماهیت سرکش ادعای الحاق اسرائیل وجود دارد. ثانیاً، شرط واحدی وجود دارد که اسرائیل باید قبل از ادامه الحاق، یک مهر تأیید ژئوپلیتیکی از دولت ایالات متحده دریافت کند. ثالثاً، به نظر می رسد که دولت ایالات متحده با گفتن این که تصمیم برای الحاق به اسرائیل است، توپ را به اسرائیل باز می اندازد، با این حال اسرائیل را از نظر خصوصی خود در مورد این موضوع، احتمالاً در تاکتیک های زمان بندی و ارائه، بدون بهره مندی می رساند. هرگونه توجه به مسائل اصولی
ملودی شبحآمیزی این رقص وحشتناک را همراهی میکند. اسرائیل یکجانبه گرایی خود را با ژست احترام ژئوپلیتیکی رام می کند و با این موضع گیری، طوری عمل می کند که گویی تایید ایالات متحده چیزی فراتر از یک نمایش سیاسی از حمایت است. ایالات متحده منطق اسرائیل را زیر سوال نمی برد، با این حال نمی خواهد مسئولیت نمایش عمومی تایید را بپذیرد، و اسراییل را آزاد بگذارد تا هر طور که می خواهد عمل کند، هرچند حداقل فعلا از هرگونه ابراز تایید یا عدم تایید با احترام خودداری کند. به الحاق.
این امر شکاف ناخوشایند بین توافق دولت وحدت اسرائیل با الزام آن به کسب موافقت ایالات متحده و مخالف پمپئو را بدون توجه باقی می گذارد. اینکه آیا این امر با نزدیک شدن به تاریخ ژوئیه مشکلی ایجاد کند، بعید است، به خصوص که اسرائیل الحاق را به عنوان اجرای جزئی پیشنهادهای ترامپ ارائه خواهد کرد. من گمان میکنم که پیام خصوصی ایالات متحده، پیامی برای تأیید محتاطانه باشد، که بدون شک نتانیاهو آن را رضایتبخش توافق با گانتز تلقی میکند.
آنچه در اینجا برجسته می شود، گستاخی سیاست الحاق است. نه تنها قواعد و رویههای نظم عمومی جهانی کنار گذاشته میشوند، بلکه گفتمان درونی در مورد انتقال حقوق به گونهای پیش میرود که گویی افرادی که بیشترین آسیب را میبینند بیربط هستند، نوعی «شرقشناسی درونی». بیایید امیدوار باشیم که ما که به گانگستا رپ متوسل میشویم تا این تحولات را در چشماندازی که شایسته آن است قرار دهیم، در زمانی که حرکت الحاق رسمیت مییابد، بتوانیم بیشتر از دندان قروچه کردن با ناامیدی در حین مشاهده این منظره غمانگیز انجام دهیم.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا