فاصله بین میدان تحریر قاهره و میدان تقسیم استانبول غیرممکن است. هیچ نقشه راه کافی برای استفاده از تجربه عمومی اولی برای توضیح شرایطی که منجر به دیگری می شود وجود ندارد. 

بسیاری سعی کرده‌اند بر شباهت‌های این دو پافشاری کنند، زیرا این روزها مد شده است که رویدادهای خبرساز، هر چند دنیا جدا از هم، را به رویدادهای دیگر مرتبط کنیم. پس از شورش مردمی که در اوایل سال 2011 مصر را فرا گرفت، که با عنوان همیشه فراگیر «بهار عربی» شناخته می‌شد، شعبده بازان روشنفکر شروع به تصور «چشمه‌هایی» کردند که در سرتاسر منطقه و فراتر از آن سر برآوردند. در هفته‌های اخیر که معترضان به خیابان‌های چند شهر ترکیه آمدند، بار دیگر مقایسه‌ها صورت گرفت. 

با این حال، اپورتونیسم فکری یک پدیده متمایز نیست، بلکه انعکاسی از یک برداشت گسترده‌تر غربی از اپورتونیسم سیاسی است. هنگامی که «بهار عربی» به عنوان یک فرصت شناخته شد، ایالات متحده، بریتانیا و فرانسه به سرعت از آن بهره بردند، یا برای تغییر شکل سیاسی منطقه خاورمیانه و یا اطمینان از این که نتیجه شور و حرارت انقلابی مطابق میل آنها باشد. 

در حالی که دیکتاتورهای عرب عمدتاً معترضان مسالمت‌آمیز را وحشیانه می‌کردند، جنگ‌ها، به معنای کامل کلمه، تا زمانی که کشورهای سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) شروع به مداخله نکردند، محقق نشد. در لیبی، آنها یک قیام را با یک جزء مسلح محدود به یک جنگ تمام عیار هدایت کردند که منجر به کشته، زخمی و ناپدید شدن هزاران نفر شد. جنگ در لیبی چشم انداز جمعیتی بخش هایی از این کشور را تغییر داده بود. کل جوامع از نظر قومی پاکسازی شده اند. بنغازی که به نظر می‌رسید سرنوشت نخست‌وزیر بریتانیا، دیوید کامرون، به‌ویژه نگران آن باشد، اکنون توسط شبه‌نظامیان متعددی که برای نفوذ رقابت می‌کنند، وحشی شده است. پس از درگیری‌های اخیر در این شهر، سالم کنیدی، رئیس موقت ارتش لیبی در 15 ژوئن در تلویزیون دولتی این کشور نسبت به «حمام خون» هشدار داد. اما این بار چنین هشداری به سختی در رادار ناتو ثبت شد. 

در حالی که "مداخلات انسانی" انتخابی یک سبک سیاسی شناخته شده غربی است، اعتراضات اخیر در ترکیه نشان می دهد که اشتهای کشورهای غربی برای بهره برداری از بدبختی های هر کشوری به نفع خود سیری ناپذیر است. با این حال، دولت ترکیه در وهله اول خود را برای فراهم کردن چنین فرصتی مقصر می داند. 

طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه، در مواجهه با بازی سیاسی پرمخاطره خاورمیانه که ناشی از تحولات خشونت آمیز در حدود دو سال اخیر بود، در ابتدا با تردید، سبک سیاسی منطبق با ناتو را در پیش گرفت که ترکیه یکی از اعضای آن است. . برای نزدیک به یک دهه، ترکیه به دنبال نقشی متفاوت در جهان عرب و مسلمان بود، انتخابی که با امتناع اتحادیه اروپا از عضویت ترکیه مجبور شد. آلمان و فرانسه جنگ صلیبی را علیه تلاش های مصمم ترکیه برای پیوستن به اتحادیه رو به رشد رهبری کردند. 

با رسیدن خون‌ریزی به سوریه، بهار عربی موسوم به تهدیدی برای مناطق جنوبی ترکیه به شمار می‌رفت و در نتیجه، سیاست‌های ترکیه را با عجله وادار کرد که دوباره به اردوگاه غربی بازگردند که برای مدت طولانی از ترکیه جلوگیری می‌کرد. 

این موقعیت عجیبی بود که ترکیه خود را در آن قرار داد و خود را به عنوان قهرمان اعراب «بیدار» معرفی کرد و در عین حال با الگوی سنتی ناتو عمل کرد و خود مبتنی بر برنامه های مداخله جویانه بود. تناقضات سیاست های ترکیه بیش از حد محسوس و در حال افزایش است: در حالی که این کشور اختلاف خود با اسرائیل را بر سر قتل نه فعال ترک در ماه مه 2010 در راه غزه به دست اسرائیل حل کرد، میزبان رهبران ارشد حماس برای گفت و گوهای سطح بالا بود. این امر کار مخالفان سوری را که هم از نظر سیاسی و هم نظامی از خاک ترکیه انجام می دهند، تسهیل می کند و در عین حال نسبت به هرگونه توطئه برای بی ثبات کردن ترکیه هشدار می دهد. همزمان با تعقیب مخالفان مسلح خود در این کشور جنگ زده عربی، در عین حال توجه چندانی به حاکمیت شمال عراق ندارد. 

رفتار ترکیه تا زمانی که آنکارا همگام با سیاست های موجود ناتو انجام می داد، توسط قدرت های غربی نادیده گرفته، توجیه یا تحریم می شد. با این حال، کشورهای اروپایی در صورتی که ترکیه از مرزهای خود عبور کند، به ویژه در مورد مناقشه ترکیه و اسرائیل، به شدت مورد اتهام قرار می گیرند. و به نظر می رسد که مهم نیست که رهبران ترکیه چقدر تلاش می کنند تا تحت تاثیر قرار دهند، آنها همیشه از تحقق تعریف انتخابی اروپا از دموکراسی، حقوق بشر و سایر مفاهیم مفید کوتاهی می کنند. 

ریاکاری ناتو حتی در میان اعضای خود نیز بسیار آشکار است. برای مثال، واکنش اروپا به سرکوب اعتراضات جنبش اشغال وال استریت (OWS) که از 17 سپتامبر 2011 آغاز شد و کمپین گسترده دستگیری، ضرب و شتم و تحقیر معترضان را مقایسه کنید. معلوم شد که اف‌بی‌آی و وزارت امنیت داخلی به طور مشترک از طریق گروه‌های عملیاتی تروریسم خود، جنبش را زیر نظر داشتند. این چیزی است که نائومی ولف در 29 دسامبر سال گذشته در روزنامه گاردین فاش کرد. 

اعتراض متحد اروپایی ایالات متحده در مورد چنین اقدامات ناروایی از جمله رسوایی اخیر آژانس امنیت ملی ایالات متحده (NSA) جاسوسی از میلیون ها نفر با استفاده از رسانه های اجتماعی و فناوری اینترنت به نام تلاش برای دستگیری تروریست ها کجا بود؟ چنین اقداماتی آنقدر عادی شده است که به ندرت خشم یا درخواست های جدی برای پاسخگویی را مجبور می کند، جدای از نگرانی های بیهوده ای که هفته تجارت بلومبرگ عنوان می کند: "جاسوسی برای NSA برای تجارت ایالات متحده بد است." (18 ژوئن) 

در حالی که کشورهای عربی متاثرترین طرف‌ها از جنگ‌ها و ناآرامی‌هایی هستند که منطقه را بی‌ثبات کرده، سوریه را ویران کرده و آینده نسل‌های کامل را تهدید می‌کند، به نظر می‌رسد که به‌عنوان تشویق‌کننده‌هایی مانند دیوید کامرون، فرانسوا اولاند از فرانسه و باراک اوباما در حاشیه ایستاده‌اند. از جمله، مسیری را که در آن آینده سوریه تعیین می‌شود، به شیوه‌هایی که با منافع آنها و البته «امنیت» اسرائیل همخوانی دارد، نشان دهند. 

اما واکنش برخی از رهبران اتحادیه اروپا به تظاهرات ضد دولتی در استانبول، آنکارا و ازمیر در هفته‌های اخیر بسیار نگران‌کننده بود. حتی بهترین تلاش‌های نخست‌وزیر طیب اردوغان نیز برای منصرف کردن اروپا از سرمایه‌گذاری بر بدبختی‌های ترکیه کافی نیست. رویترز در 20 ژوئن گزارش داد، آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، ظاهراً به دلیل نگرانی خود در مورد سرکوب معترضان توسط پلیس ترکیه، به سرعت موضعی اتخاذ کرد تا از "اقدامات برای باز کردن فصل جدیدی در مذاکرات عضویت آنکارا در اتحادیه اروپا" جلوگیری کند. البته صدراعظم غالباً وقتی خشونت شدیدی از سوی اسرائیل علیه فلسطینی ها اعمال می شود، بخشنده است، زیرا هیچ سرمایه سیاسی از چنین اقدامات نابخردانه ای به دست نمی آید. 

در این میان، قدرت‌های غربی به ایفای مضرترین نقش در خاورمیانه ادامه می‌دهند و با کمک قدرت‌های مختلف منطقه‌ای، به گستاخانه‌ترین راه‌ها برای تامین منافع خود، هرج‌ومرج بیشتر را ایجاد و بهره‌برداری خواهند کرد. حتی ترکیه نیز علیرغم اثبات یک دارایی غیرقابل جایگزین در حرکت سیاسی و نظامی ناتو، آسیب ناپذیر نیست. 

شاید چهره دوگانه اروپا در محافل سیاسی ترکیه تجدید نظر کند و آنها حرکت بعدی خود را محاسبه کنند. آیا ترکیه به نقش خود به عنوان خروجی سیاست های ناتو در خاورمیانه پایان خواهد داد؟ این سوالی است که ترکیه باید قبل از اینکه آنها نیز در آشفتگی بی پایان غرق شوند و توسط مداخله غرب غرق شوند، به آن بپردازند، زیرا نتایج همیشه کشنده است. همیشه. 

رمزی بارود (www.ramzybaroud.net) یک ستون نویس سندیکای بین المللی و سردبیر PalestineChronicle.com است. آخرین کتاب او این است: پدر من یک مبارز آزادی بود: داستان ناگفته غزه (Pluto Press).


ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.

اهدا
اهدا

رمزی بارود روزنامه نگار آمریکایی فلسطینی، مشاور رسانه ای، نویسنده، مقاله نویس سندیکای بین المللی، سردبیر فلسطین کرونیکل (1999 تا کنون)، سردبیر سابق میدل ایست آی مستقر در لندن، سردبیر سابق برونئی است. تایمز و معاون سابق سردبیر الجزیره آنلاین. آثار بارود در صدها روزنامه و مجله در سراسر جهان منتشر شده است و نویسنده شش کتاب و همکار بسیاری از کتاب‌های دیگر است. بارود همچنین مهمان دائمی بسیاری از برنامه های تلویزیونی و رادیویی از جمله RT، الجزیره، CNN International، BBC، ABC استرالیا، رادیو عمومی ملی، پرس تی وی، TRT و بسیاری از ایستگاه های دیگر است. بارود به عنوان یک عضو افتخاری در انجمن افتخاری ملی علوم سیاسی پی سیگما آلفا، بخش NU OMEGA دانشگاه اوکلند، 18 فوریه 2020، معرفی شد.

پاسخ را ترک کنید انصراف از پاسخ

اشتراک

همه جدیدترین ها از Z، مستقیماً به صندوق ورودی شما.

موسسه ارتباطات اجتماعی و فرهنگی، شرکت یک موسسه غیرانتفاعی 501(c)3 است.

شماره EIN ما #22-2959506 است. کمک مالی شما تا حد مجاز توسط قانون مشمول کسر مالیات است.

ما حمایت مالی از تبلیغات یا حامیان شرکتی را نمی پذیریم. ما برای انجام کار خود به خیرینی مانند شما متکی هستیم.

ZNetwork: اخبار چپ، تحلیل، چشم انداز و استراتژی

اشتراک

همه جدیدترین ها از Z، مستقیماً به صندوق ورودی شما.

اشتراک

به انجمن Z بپیوندید - دعوت نامه ها، اطلاعیه ها، خلاصه هفتگی و فرصت هایی برای مشارکت دریافت کنید.

از نسخه موبایل خارج شوید