کامیونها در Chuquicamata، بزرگترین معدن مس روباز جهان در کالاما، شیلی
عکس از Martchan/Shutterstock.com
از آنجایی که شیلی تحت تأثیر تأثیرات تشدیدکننده همهگیری کووید-19 تشنج میشود، بیرحمی ساختاری استخراج مس به وضوح ترسیم میشود. در کودلکو یا شرکت ملی مس شیلی، تقریباً 3,000 کارگر مشغول به کار بوده اند عفونی مبتلایان به کرونا و ال تنینته و چوکیکاماتا به ترتیب با 1,044 و 636 مورد بیشترین آسیب را به خود اختصاص داده اند. در ماه ژوئن، کارگران اتحادیه شده بودند گزارش مظنون مرگ 3 کارگر بود و خواستار تحقیقات مناسب شده بود. کودلکو به طور مسالمت آمیز این موارد را با گفتن اینکه کارگران ویروس را از یک منطقه بیرونی آلوده کرده اند، بررسی کرد. فدراسیون کارگران مس شیلی (FTC)، در واکنش به بی احتیاطی محض و سودجویی کودلکو، اظهار داشت: "این غیرقابل قبول است که مدیریت ارشد کودلکو تلاش می کند از مسئولیت های قانونی خود برای محافظت از ... سلامت و ایمنی کارگران خود فرار کند."
با وجود هشدارهای مکرر و سرزنش کارگران مس، دولت شیلی همچنان کشور را به سمت بهره وری پایدار سوق می دهد و در واقع، تولید مس افزایش در طول همه گیری همانطور که در کمیسیون مس شیلی، کودلکو در آوریل شاهد افزایش 2.8 درصدی تولید نسبت به مدت مشابه سال قبل بودیم و به 133 تن و 300 درصد در چهار ماهه اول سال 3.8 رسیدیم، در حالی که معدن Escondida BHP، بزرگترین معدن جهان، 2020 تن را تولید کرد که افزایش 102 درصدی را نشان می دهد. نسبت به ماه مشابه سال قبل، افزایش 600 درصدی تا کنون در سال 11.4. این معدن کولاهواسیکه توسط آنگلو امریکن و گلنکور اداره می شود، «54 100 تن تولید کرد که نسبت به مدت مشابه سال قبل 45.8 درصد رشد داشت و در سال 22.6 2020 درصد افزایش داشت». تسلیم وحشتناک دولت شیلی به اصول مقدس "سیاست اول سود" به خوبی با هدف از بخش معدن همانطور که توسط وزارت معدن و InvestChile تعریف شده است، یک "آژانس ترویج سرمایه گذاری شیلی" دولتی که به دولت در مورد اصلاحات بازار آزاد توصیه می کند: "برای تشویق شرکت های خارج از کشور برای کشف کشورمان".
تصویر دیستوپایی بخش معدن مس شیلی به وضوح توسط InvestChile متبلور شده است. تعریف می کند خود به عنوان "مسئول ترویج شیلی در بازار جهانی به عنوان مقصدی برای سرمایه گذاری مستقیم خارجی، به عنوان پلی بین منافع سرمایه گذاران خارج از کشور و فرصت های تجاری که این کشور ارائه می دهد" است. با سردرگمی و ریاضت هدف اصلی خود، InvestChile را بیشتر اعلام می کند می خواهد "اجرای انواع ابتکاراتی که هدف آنها تبلیغ، ترویج، هماهنگی و اجرای اقداماتی است که به دنبال تشویق ورود سرمایه گذاری مستقیم خارجی (FDI) به شیلی است." InvestChile با شرکت مشاوره دیگری به نام Kura Minerals همکاری می کند که طرحی وحشیانه مشابه برای دستیابی به یک محیط استخراج بدون اصطکاک و بدون درگیری طبقاتی دارد. کورا مینرالز برای از بین بردن "عدم تقارن بازار" در شیلی ایجاد شد. مطابق با مواد معدنی کورااین عدم تقارن عمدتاً از موانع ورود از نظر دسترسی به اطلاعات زمینشناسی و حقوقی در زمینههای مورد علاقه، در دسترس بودن پروژهها یا مناطق برای کسب حقوق معادن و مشکلات قانونی، سیاسی و اداری پیش روی شرکتهای خارجی که مایل به راهاندازی هستند، ناشی میشود. یک سرمایه گذاری در شیلی." به همین ترتیب، راهحل ساده این است که از طریق فناوریهای ظریف سیاسی و حیلههای حقوقی، مخالفتهای محلی با کلانماینینگ را از بین ببریم، بر هم بزنیم و خفه کنیم.
به نظر نمی رسد افزایش موارد کووید-19 الیگارشی حاکم شیلی را از رنگ آمیزی اقتصاد برای جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی منصرف کند و در حال حاضر برنامه ریزی هایی برای این امر در حال انجام است. دوباره باز کردن اقتصاد. استخراج مس نیز بخشی از این تلاش های بی وقفه برای "روغن کاری مجدد" اقتصاد و بخش معدن همچنان به افزایش فعالیت های تعلیق شده قبلی ادامه می دهد.. فدراسیون منطقهگرای سبز اجتماعی (FREVS)، یک حزب سیاسی در شیلی، دارد خواستار که «حداقل تا دو هفته آینده تمامی فعالیتهای شرکتهای بزرگ معدنی دولتی و خصوصی به حالت تعلیق در میآید. منطق تجاری حفظ عملیات به هر قیمتی غیرمسئولانه و کوته بینانه است.» سباستین پینرا، رئیسجمهور کشور، علاقهای به این بالون سوسیالیستی ندارد و در عوض، تصمیم گرفته است بیرحمانه از همهگیری کووید-19 عبور کند.
به عنوان یک نتیجه طبیعی از سیاست های سرکوب اشباع شده در معدن مس و الگوی بی رحمانه سود بیش از مردم، کارگران معدن مس زالدیوار آنتوفاگاستا مینرالز به این رای دادند. مرحله اعتصاب 15 تیر 2020. اتحادیه کارگران مس زالدیوار گفت: اگر شرکت سهم و فداکاری ما را به رسمیت نشناسد، با یک اعتصاب گسترده مواجه خواهد شد که تولید را به طور کامل متوقف خواهد کرد. به طور مشابه، کارگران معدن مس سنتینلا آنتوفاگاستا نیز پس از رد پیشنهاد دستمزد توسط شرکت، به اعتصاب رای داده اند. تشدید مبارزه طبقاتی توسط کارگران معدن مس زالدیوار و سنتینلا کاملاً قابل پیش بینی است زیرا شرکت فعال در آنجا، Antofagasta PLC، سابقه طولانی استثمار وحشیانه دارد. Antofagasta PLC که به عنوان بزرگترین شرکت در بورس لندن فهرست شده است، به دلیل معدن مس Los Pelambres خود در شمال شیلی، جایی که سد ال مائورو، بزرگترین سد باطله در آمریکای لاتین، در آن قرار دارد، بدنام است.
به طور گسترده ای است اشاره کرد که «سدهای باطله اغلب شکست می خورند و مقادیر زیادی باطله را در حوضه های آبریز رودخانه رها می کنند. این حوادث تهدیدی جدی برای سلامت حیوانات و انسان است و برای صنایع استخراجی و جامعه بزرگتر نگران کننده است. اثرات زیست محیطی شکست سدهای باطله شامل آلودگی آب، خاک و رسوبات همه اینها اتفاق می افتد در مقیاس زیستمحیطی بسیار زیاد و «میزان مطلق و ماهیت اغلب سمی مواد نگهداری شده در سدهای باطله به این معنی است که شکست آنها و تخلیه متعاقب آن به سیستمهای رودخانهای، همواره بر کیفیت آب و رسوب، و زندگی آبزیان و انسانها برای صدها نفر تأثیر میگذارد. کیلومتر پایین دست». جدای از خطرات عادی مربوط به سدهای باطله، سد ال مائورو است فوق خطرناک زیرا «بر روی همان صفحه تکتونیکی ساخته شده است که بزرگترین زلزله ثبت شده در سال 1960 با قدرت 9.5 ریشتر بود. اگر سد فرو بریزد جامعه بین 5 تا 10 دقیقه فرصت فرار خواهد داشت. به دلیل اندازه آن، به دلیل پدیده ای به نام لرزه خیزی القایی، احتمال دارد زلزله های خود را ایجاد کند. این زمانی اتفاق می افتد که یک سد یا مخزن به اندازه معینی می رسد که شروع به ایجاد لرزش می کند.
ساخت سد ال مائورو شامل جان باختن حداقل سه کارمند در اثر حوادث کار و بر اساس یک گزارش تولید شده توسط شبکه معدن لندن، افراط در Antofagasta PLC بدون چالش نمانده است. در اکتبر 2010، 11 نفر از ساکنان لوس کایمانس به مدت 81 روز در اعتراض به سد بسیار ناپایدار ال مائورو دست به اعتصاب غذا زدند و در ژوئیه 2013، دادگاه عالی شیلی این سد را "خطری برای زندگی انسان" اعلام کرد. علیرغم تلاش های بی وقفه جوامع محلی، تا به امروز هیچ اقدام اساسی برای بستن کامل سد ال مائورو صورت نگرفته است. اکنون 12 سال متوالی است که ساکنان کیمانس تلاش می کنند تا از ویران شدن منطقه خود توسط سد یک شرکت معدنی قاتل جلوگیری کنند.
با توجه به این واقعیت که شرکت معدنی آنتوفاگاستا در شبکه ای از درگیری های طولانی مدت درگیر شده است، تعجب آور نیست که کارگران معادن مس تحت مدیریت آنتوفاگاستا در حال آشفتگی هستند. قدرت سیاسی-اقتصادی این اعتصابات در لحظه نشان داده می شود افزایش دادن در قیمت مس تا 2 سال بالا. افزایش فوق الذکر در قیمت مس نشان می دهد که با وجود هژمونی ظاهراً کامل سرمایه، عواملی وجود دارند که قدرت کار را تقویت می کنند. برای درک این عوامل، ما باید به راههای مختلفی نگاه کنیم که در آن جهانیسازی نئولیبرالی و ادغام امپریالیستی شیلی در ترتیبات نهادی سرمایهداری بهطور چشمگیری بر جهتگیریهای اقتصادی-سیاسی تولید داخلی مس تأثیر میگذارد.
با تنظیم مجدد تولید مس شیلی به عنوان یکی از حلقه های متعدد زنجیره کالای جهانی، دو فرآیند متناقض راه اندازی شده است: اول، سرکوب اجتماعی-اقتصادی کارگران مس از طریق قراردادهای فرعی و ایجاد ارتش ذخیره کار. ثانیاً، فرآیندی از تقویت سیاسی که در آن کارگران مس توانایی اقتصادی برای وارد کردن آسیب بیشتر به بازارهای سرمایه داری جهانی را به دست آورده اند.
از طریق جهانی شدن انباشت سرمایه، استخراج گرایی نیز از نظر اقتصادی در بلوک های به هم پیوسته بخش های مختلف درگیر شده است. در عصر سرمایه داری جهانی، استخراج گرایی بخش های قابل توجهی از فرآوری مواد غذایی، امور مالی، تولید صنعتی، تجارت و ارائه خدمات را در بر می گیرد (و از طریق آن اتفاق می افتد). درهمتنیدگی اقتصادی استخراجگرایی عمدتاً توسط مالیسازی انباشت سرمایه که رفتار شرکتهای معدنی را بازسازی کرده است، به پیش برده است. استخراج معدن یک سرمایه گذاری عمیق است و استخراج "ممکن است پرهزینه و از نظر فناوری پیچیده باشد، به ویژه به این دلیل که زیرساخت های همراه اغلب باید از ابتدا ساخته شوند تا سپرده ها در دسترس باشند. پروژههای جدید معمولاً مستلزم هزینههای ثابت اولیه زیادی هستند که در معرض دورههای بازپرداخت طولانی هستند، که در معرض ریسک بالای قیمت کالا قرار دارند. بین اواسط دهه 1960 و اواخر دهه 1980، تأمین مالی بدهی روشی برجسته بود که از طریق آن هزینه های اکتشاف مواد معدنی پرخطر و زیرساخت های سنگین تامین می شد. با استفاده از نئولیبرالیسم به عنوان ساختار اجتماعی انباشت (SSA) در دهه 1990، شرکتهای معدنی شیوه تامین مالی خود را از تامین مالی بدهی به تامین مالی سهام تغییر دادند. این مالی شدن شرکت های معدنی بود که رانندگی کرد "شرکت ها برای به حداکثر رساندن بازده حقوق صاحبان سهام و توزیع ارزش بین سهامداران."
برخلاف درک جریان اصلی از مالیسازی که منجر به دور شدن از تولید میشود، شرکتهای معدنی تولید را گسترش داده و تعداد پروژهها را برای تثبیت ارزش سهام افزایش دادهاند. این اتفاق افتاده است زیرا "ارزشگذاری سهام تقریبی تولید مورد انتظار در طول عمر یک شرکت است که به نوبه خود با عمر معدن پروژهها و معادن عملیاتی آن همخوانی دارد." در نتیجه، ارزش سهامداران می تواند باشد افزایش از طریق ادامه یا در واقع، «گسترش پایدار» پروژههای معدنی که «میتواند جریانهای نقدی، حاشیه سود و بازده بیشتری را به همراه داشته باشد». الزامات سرمایهگذاری بازار و به حداکثر رساندن ارزش سهامداران خود را در برونشورینگ و ایجاد سود استثماری نشان میدهد. "زنجیره های کالایی ارزش کار".
منبع یابی خارج از ساحل یا کشوری کم هزینه به کاهش هزینه های کار واحد از طریق استثمار بیش از حد کارگران فقیر گلوبال جنوب کمک کرد. تا سال 2000، سرمایه گذاری در معدن در آمریکای شمالی و استرالیا انجام شد کاهش یافته است نیم تا 25 درصد جریان جهانی را نشان می دهد که نشان دهنده این واقعیت است که سرمایه استخراجی در جستجوی نیروی کار ارزان تر به جنوب جهانی می رود. مانند گفت: توسط اینتان سووندی، جان بلامی فاستر و آر. جمیل جونا، در جنوب جهانی «ارتش ذخیره نیروی کار بزرگتر است، هزینههای کار واحد پایینتر است، و نرخ بهرهکشی به نسبت بالاتر است». همه اینها به افزایش حاشیه سود شرکتهای معدنی کمک میکند و «آنها را قادر میسازد تا داراییهای استراتژیک اضافی از جمله فناوری، منابع انسانی، اشکال سازمان تولید، مالکیت معنوی و بازاریابی و طراحی را تضمین کنند که موانعی برای ورود شرکتهای رقیب ایجاد میکند». در پایان، همه اینها به افزایش پایه درآمد شرکتهای معدنی کمک میکند، بنابراین به آنها اجازه میدهد تا نسبت پرداخت را که به عنوان نسبت سود سهام به سود خالص شرکت اندازهگیری میشود، افزایش دهند.
در شیلی، استثمار کارگران مس توسط شرکتهای خارجی از طریق قراردادهای فرعی نیروی کار و غیررسمیسازی غیررسمی نیروی کار که در حال وقوع است، قابل مشاهده است. از 24,000 کارگر در سال 1989، تعداد کارگرانی که به طور مستقیم توسط کودلکو استخدام شده اند. کاهش یافته در سال 17,936 به 2006 رسید بالا آمدن تعداد کارگران قراردادی در مدت مشابه از 1,371 به 30,000 نفر رسید. سرعت سرسام آور پیمانکاری نیروی کار با این واقعیت نشان می دهد که در یک بازه زمانی کوتاه 10 ساله از سال 1990 تا 2000، کارگران معدن قرارداد فرعی انجام دادند. افزایش از 6 درصد نیروی کار به بیش از 60 درصد. گویاتر این است برآورد بیش از 80,000 کارگر در بخش معدن مس شیلی که دو سوم کل نیروی کار را تشکیل میدهند، توسط شرکتهای خصوصی قراردادی فرعی دارند. شیلی همچنین دارای ارتش ذخیره بزرگی از نیروی کار به دلیل این واقعیت است که سرمایه استخراجی با ترکیب ارگانیک بالای سرمایه و تمایل بسیار کم به استفاده از نیروی کار در فرآیند تولید مشخص می شود، در نتیجه نیروی کار در بخش استخراج سهم بسیار کمی از محصول اجتماعی را به خود اختصاص می دهد. در شیلی، کار دریافت تنها 6 درصد از ارزش بازار جهانی مواد معدنی صادراتی، نشان دهنده ترکیب آلی بالای سرمایه معدنی شیلی است.
ارتباط مستقیمی بین ترکیب ارگانیک بالای سرمایه و ارتش ذخیره بزرگ کار و به عنوان وجود دارد اشاره کرد توسط پل سویزی، "استفاده روزافزون از ماشین آلات، که به خودی خود به معنای ترکیب ارگانیک بالاتر سرمایه است، کارگران را آزاد می کند و در نتیجه "افزایش جمعیت نسبی" یا ارتش ذخیره را ایجاد می کند. یادآوری این نکته مهم است که دوگانگی که یک ارتش ذخیره کار در قالب اشتغال پایدار در مقابل اشتغال نامطمئن ایجاد می کند، به شکل واضحی در شیلی وجود ندارد. کارگران با قراردادهای کار دائم «لزوماً امنیت شغلی بیشتری نسبت به کارگران با قراردادهای مدت محدود تجربه نمی کنند. 44.6 درصد از تمام قراردادهای نامحدود کمتر از یک سال و XNUMX درصد کمتر از سه سال سن دارند که نشان دهنده گردش شغلی قابل توجه در بین کارگران دارای قرارداد دائم است. "دوگانگی نسبی" نیروی کار شیلی نشان می دهد که سرمایه داری مس در شیلی به دنبال ایجاد "ثبات حداقلی" برای کارگران رسمی است. این به استفاده مؤثر از فشار دستمزد ناشی از ارتش ذخیره کار کمک می کند که در آن سرمایه داران سعی می کنند با حداقل سرمایه گذاری تمایز بین اشتغال رسمی و غیررسمی را حفظ کنند.
همگام با استخراج ارزش اضافی غارتگرانه انجام شده توسط شرکت های معدنی در بخش مس شیلی، می توان افزایش ارزش سهامداران شرکت ها را در بازار سهام مشاهده کرد. به عنوان مثال، BHP یک شرکت معدنی است که معدن مس Escondida در صحرای آتاکاما را اداره می کند. تولید می کند 5 درصد مس جهان این شرکت سابقه بسیار زیادی در انجام یک حمله وحشیانه علیه کارگران مس دارد. لئو جرارد، رئیس بین المللی کارگران فولاد متحد، داشته است نامگذاری شده فعالیت های BHP در معدن مس اسکوندیدا به عنوان "استثمار بی شرمانه از نیروی کار شیلیایی خود". این بیانیه پس از BHP منتشر شد تلاش کاهش 14 درصدی دستمزدها، افزایش ساعات کار به بیش از 12 ساعت در روز و تحمیل سیستم مزایای دو لایه برای کارگران فعلی و آینده. زمانی که کارگران شروع به کار کردند قابل توجه، برجسته، موثر و "تقریباً به اتفاق آرا برای اعتراض به یک سری از سوء استفاده ها و تخلفات توسط شرکت، و برای نشان دادن همبستگی برای تظاهرات علیه سیاست های اقتصادی و اجتماعی که بر ما به عنوان کارگران تأثیر می گذارد، موافقت کردند." غیرقانونی پاداش سال گذشته کارگران اعتصابی را دریغ کرد. همه اینها در سال 2019 اتفاق افتاد که می توان آن را اوج جنگ طلبی سرمایه داری یک شرکت معدنی مالی شده در نظر گرفت. با مالی شدن سنگین BHP، این شرکت بیرحمانه هزینههای نیروی کار واحد را کاهش داد تا سود سهام بیشتری را به سهامداران پرداخت کند و برای سالهای متوالی، در دستیابی به هدف خود موفق بود. در سال 2018، آن پرداخت سود سهام 6.3 میلیارد دلاری (118 سنت به ازای هر سهم) که نشان دهنده افزایش 42 درصدی نسبت به سال مالی 2017 است. در سال 2019، آن پرداخت سود سهام 11.9 میلیارد دلاری را به همراه داشت و کل بازده نقدی سهامداران را 17.1 میلیارد دلار تعیین کرد.
استراتژی به حداکثر رساندن ارزش سهامداران که توسط BHP دنبال می شود کاملاً صاف نبود و مستلزم استثمار شدید نیروی کار بود. به گفته این شرکت، واحد Escondida آن هزینه دارد کاهش یافته است در دوره 22-2012 با 13 درصد تند، اجرای سیاست کاهش دستمزد توسط BHP را پیشنهاد می کند. همراه با فشار دستمزد، BHP نیز آغاز شد اخراج گسترده، بر 3٪ از نیروی کار عملیات تاثیر می گذارد. کمبود آب تحمیل شده توسط شرکت های معدنی عامل مهم دیگری است که به طور غیرمستقیم بر کارگران تأثیر گذاشته است. در عصر شرکتهای مالیشده، مشکل کمبود آب حاد میشود زیرا «استخراج سریع حجم زیادی از منابع به محرک اصلی استراتژی شرکت تبدیل میشود». از آنجایی که کشش قیمتی عرضه در تولید مس است پایین به دلیل «شدت سرمایه تولید و زمان طولانی تولید ظرفیت جدید»، «پتانسیل افزایش قیمتها ناشی از کمبود عرضه، و افت طولانیمدت قیمتها زمانی که مخارج سرمایهای بیش از حد خوشبینانه باعث مازاد تولید میشود، وجود دارد». وقتی شرکتها به شدت به تامین مالی سهام وابسته میشوند و از منطق حداکثر کردن ارزش سهامداران پیروی میکنند، این پتانسیل برای عرضه بیش از حد تشدید میشود. هر زمان که تصور افزایش تقاضا وجود دارد، شرکتهای مس استخراج منابع را با امید به افزایش جریانهای نقدی، افزایش سود سهام و جذاب کردن شرکت برای سرمایهگذاران تشدید میکنند.
BHP نیز استراتژی «استخراج سریع» و در سال 2018 تولید آن را درونی کرده است افزایش 34 درصد این افزایش بهره وری تا حدی ناشی از تقاضا برای خودروهای برقی بوده است انتظار می رود برای مصرف مس بیشتر از موتورهای احتراق داخلی: «در حالی که خودروهای موتور احتراق داخلی معمولی به حدود 23 کیلوگرم مس نیاز دارند، یک خودروی الکتریکی هیبریدی از 40 کیلوگرم مس، یک خودروی الکتریکی هیبریدی پلاگین 60 کیلوگرم، یک خودروی الکتریکی با باتری 83 کیلوگرم و یک خودروی هیبریدی استفاده می کند. اتوبوس برقی 89 کیلوگرم. یک اتوبوس برقی با باتری می تواند بین 220 تا 560 کیلوگرم مس، بسته به اندازه باتری مورد استفاده، استفاده کند. در مجموع، پیشبینی میشود که تقاضای مس از خودروهای برقی سواری تا سال 1.9 نزدیک به 2035 میلیون تن مس در سال باشد که از تقاضای خودروهای موتور احتراق داخلی پیشی میگیرد.
همانطور که قبلاً بحث شد، استراتژی استخراج سریع BHP ثابت شد که ناپایدار و قابل قبول است 2016برخی از سازمانهای محیطزیست شیلیایی به استخراج غیرقانونی آب از یک سیستم آبی محلی، سالار د پونتا نگرا، متهم شدند. آنها ادعا می کنند که این باعث آسیب هایی مانند ناپدید شدن حیوانات و حشراتی می شود که از زندگی در خشک ترین بیابان جهان حمایت می کنند. در پاسخ به مخالفت فزاینده، BHP توسعه نمک زدایی به عنوان یک استراتژی موثر در سال 2018 برای ادامه عملیات کاهش آب به اشکال جدید. مانند توضیح داده شده توسط ماریا کریستینا فراگکو و جسیکا بادز، «جایگزینی منابع آب شیرین موجود که برای آب آشامیدنی استفاده میشود با آب شیرینزدایی شده، باعث ایجاد مازاد آب شیرین میشود که میتواند به سمت صنایع غالب محلی منحرف شود. علاوه بر این، اینکه مازاد شامل آب شیرین است نیز مهم است، زیرا این مستلزم هزینه های استخراج (عمدتا پمپاژ آب زیرزمینی) است، در مقابل هزینه های تولید در مورد آب شیرین، و بنابراین ارزان تر است. نمکزدایی، جدای از تأمین آب شیرین ارزان قیمت BHP، برای کارگران مس شیلیایی مضر است زیرا «بهعنوان منبع تولید شده (و نه استخراجشده)، آب شیرینکن گرانتر است و هزینههای تولید عمدتاً به هزینههای مواد و مواد مصرفی بستگی دارد (به عنوان مثال، غشاها) و انرژی…. علاوه بر این، انتقال کل منبع آب شهری به نمکزدایی، سیستم را در معرض قطع برق، خرابیهای مکانیکی، شکوفههای جلبکی یا آسیب ناشی از رویدادهای لرزهای قرار میدهد.
در حالی که ممکن است به نظر برسد که BHP در حال پیشروی غیرمتضادانه از طریق برنامه قدردانی سود سهام و استخراج مخرب مس بوده است، اعتصابات راه اندازی شده توسط کارگران سناریوی متفاوتی را ارائه می دهد. در سال 2018، اعتصاب 44 روزه کارگران مس در معدن اسکوندیدا مطرح شده قیمت مس به بیش از 7,000 دلار در تن [بالاترین سطح در چهار سال و نیم] و به این ترتیب، کارگران "بازار جهانی مس را به لرزه درآوردند." در سال 2019، BHP تصدیق شده که «هزینههای واحد اسکوندیدا هفت درصد افزایش یافت و به 1.14 دلار آمریکا در هر پوند رسید» به دلیل «هزینههای تسویه کار» یا چیزی که میتوان آن را «مبارزه طبقاتی ضد سرمایهداری» نامید.
کارگران معدن اسکوندیدا به دلیل جهانی شدن و مالی شدن تولید مس، قدرت افزایش تصاعدی قیمت مس را در مدت زمان کوتاهی به دست آوردند. نتیجه مالی شدن شرکتهای معدن مس، افزایش مشارکت بین طیف وسیعی از فعالان مالی در تولید مس بوده است. با شروع نوسانات بازار در قیمت مس، گنجاندن بازیگران مالی در فرآیند تولید مس، شکنندگی کل فرآیند را به شدت افزایش می دهد. اتفاق می افتد در مورد تغییرات اعتماد سرمایه گذاران، در مورد اعتقاد فعلی به سیاست یا تاکتیک های احتمالی افراد تجاری که در کنترل هستند، در مورد پیش بینی ها در مورد فصل ها و تاکتیک های صنف سیاستمداران، و در مورد غیرقابل تعیین، عمدتاً حرکتهای غریزی و متغیر احساسات و دلهره عمومی.» به این ترتیب، اعتصاب کارگر قدرت بیشتری پیدا می کند، زیرا اثرات پیش بینی شده اعتصاب توسط سرمایه دارانی که به جای ارزیابی واقعیات مادی، «مشاهده دیگران از بازار را مشاهده می کنند» به شدت افزایش می یابد. علاوه بر این، از طریق فروپاشی ساختمان تامین مالی سهام، شرکتهای معدن مس، ستونهای اساسی استخراج منابع خود را از دست میدهند و مجبور به مذاکره با کارگران میشوند.
یکی دیگر از اثرات مالی شدن شرکت های معدنی مس، افزایش ترکیب ارگانیک سرمایه بوده است. همانطور که قبلا ذکر شد، با توجه به اولویت بندی ارزش سهامداران، شرکت های معدنی به دنبال افزایش جریان نقدی خود از طریق افزایش بهره وری و کاهش هزینه ها بودند. در حالی که مورد دوم از طریق خارج کردن ساحل به دست آمده است، مورد اول از طریق استفاده روزافزون از ماشین آلات به فعلیت رسیده است. شایان ذکر است که در استخراج مالی، هدف نه تنها کاهش هزینههای ورودی است، بلکه توسعه خروجی برای افزایش ارزش سهامداران از طریق تاکتیکهایی مانند بازخرید سهام است. شرکت های معدن مس با استقرار ماشین آلات بیشتر و افزایش ترکیب ارگانیک سرمایه، تولید خود را افزایش می دهند.
در شیلی، جدیدترین مکانیزاسیون در مقیاس بزرگ تولید مس در سال 2019 اتفاق افتاد که در آن کودلکو جایگزین یک سوم نیروی کار خود در Chuquicamata با معرفی ماشین های بزرگ. در حالی که مکانیزه کردن تولید مس منجر به ایجاد ارتش ذخیرهای از کار میشود، همچنین به پرولتاریا قدرت میدهد تا نیروهای مولد بیشتری را کنترل کند و بنابراین تولید را در مقیاس بزرگتر متوقف کند. همانطور که یک بار لئون تروتسکی نوشتقدرت اجتماعی [طبقه کارگر] از این واقعیت ناشی می شود که ابزار تولیدی که در دست بورژوازی است فقط توسط پرولتاریا می تواند به حرکت درآید. این موقعیت به پرولتاریا این قدرت را می دهد که از طریق اعتصابات جزئی یا عمومی، به میل خود، تا حدی یا به طور کامل، عملکرد مناسب اقتصاد را حفظ کند. از اینجا روشن می شود که اهمیت پرولتاریا - با توجه به اعداد یکسان - به نسبت مقدار نیروهای مولده ای که به حرکت در می آورد افزایش می یابد.
با افزایش مالی شرکت های معدن مس، شیلی شاهد تضاد شدید بین نیروی کار و سرمایه است. غنیسازی نامتناسب تأمینکنندگان مالی در نیویورک و لندن بهطور خشونتآمیز تحت تأثیر حمله شتابزده به شرایط وجودی طبقه کارگر شیلی است. اما استثمار مالی کارگران مس شیلیایی اجتناب ناپذیر نیست و همانطور که دیدیم، پرولتاریا قدرت عظیمی برای بی ثبات کردن و نابود کردن داربست شکننده سرمایه داری به دست آورده است. آنچه باید انجام شود آغاز جنگ طبقاتی سازمان یافته علیه سرمایه داران است که در نهایت به وحشیگری ساختاری معدن مس پایان خواهد داد.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا