منبع: transform! اروپا
تهاجم نظامی روسیه به اوکراین خواستار مقاومت فراملی فمینیستی است. ما به عنوان فمینیست درگیر حفاظت از زندگی و حق داشتن زندگی بدون خشونت برای همه هستیم. ما این را رد می کنیم که بدن، رویاها و آینده ما قربانی دفاع از تخیلات ملی قدرت شود. هنگامی که جنگ در اوکراین بیداد می کند و استراتژی های نظامی به عنوان پاسخ اصلی دولت ما به ترس، استرس و ویرانی مردم ظاهر می شود، وظیفه ما به عنوان فمینیست هاست که به دنبال جایگزین های صلح آمیز برای منطق نظامی باشیم.
در سوئد ما شاهد هستیم که چگونه نظامیسازی به طور فزایندهای بر مکالمات عمومی تسلط دارد. ما به عنوان فمینیست باید بر آنچه از نسل های قبل از زنان آموخته ایم پافشاری کنیم: خشونت نظامی هرگز راه حلی برای میلیون ها نفری که از عواقب جنگ رنج می برند نبوده است. بسیج نظامی نیز در حل منازعات داخلی و الگوهای نابرابری کمکی نکرده است. وقتی تخیل ملت به سایتی غیرقابل رقیب برای توسعه فناوری های قدرت و تجهیزات نظامی تبدیل می شود که مردم را در معرض وحشت جنگ قرار می دهد، باید صحبت کنیم. ما، به عنوان فمینیست، باید فضاهایی را برای طیف وسیعی از روایتها و راههای عملی ایجاد کنیم که جهانبینی نظامیشده و مرزهای دولت ملت را به چالش بکشد. بهجای تکرار صدای نخبگان قدرتمند، ما بهعنوان فمینیستهای ضدنظامی، صدای خود را با یک جنبش فراملیتی رو به رشد در برابر جنگ میپیوندیم. ما از تغییر سیاست به نفع صلح حمایت می کنیم و خود را با کسانی که بدون توجه به مکانشان مقاومت می کنند، همسو می کنیم.
به عنوان فمینیست در سوئد، ما تغییر اخیر در سیاست امنیتی سوئد را به چالش می کشیم، تغییری به سمت افزایش نظامی شدن. در گذشته، موضع غیر متعهد سوئد با امکان عمل به عنوان یک بخش بی طرف در امور بین المللی و حمایت از خلع سلاح هسته ای بین المللی همراه بود.[2] در حال حاضر، درخواستها برای عضویت سوئد در ناتو، سازمانی نظامی که سلاحهای هستهای را به یکی از ویژگیهای اصلی استراتژی امنیتی خود تبدیل کرده است، مطرح میشود. به طور کلی، واکنش رسمی سوئد به وضعیت فعلی در اوکراین به شدت نظامی شده است. به عنوان مثال، همه احزاب سیاسی در پارلمان اکنون از افزایش هزینه های دفاعی با هدف رسیدن به 2% تولید ناخالص داخلی حمایت می کنند.[3] وقتی نظامیسازی به نظر میرسد راهحل اکثریت قاطع در بحثهای عمومی است، برای ما به عنوان فمینیستها بیش از هر زمان دیگری مهم است که منطق اساسی نظامیسازی را زیر سوال ببریم و پیامدهای آن را محکوم کنیم.
علاوه بر این، صادرات تسلیحات سوئد به اوکراین توسط همه احزاب پارلمان، از جمله آنهایی که عموماً مخالف صادرات تسلیحات هستند، تأیید شده است.[4] صادرات تسلیحات همیشه با خطرات مربوط به تشدید و نظامی شدن همراه است. سازمانهایی مانند انجمن صلح و داوری سوئد بارها به ما هشدار دادهاند که صادرات تسلیحات به مناطق درگیری بهویژه مشکلساز است، زیرا وضعیت در سمت دریافتکننده، ارزیابی اینکه سلاحها در نهایت به کجا ختم میشوند را دشوارتر میکند. همیشه این خطر وجود دارد که آنها به دست دشمنان، گروه های جنایتکاری که موقعیت خود را در سایه جنگ پیش می برند، برسند. مستند شده است که سلاحهای تولید شده در سوئد که از سال 2002 به بریتانیا صادر شدهاند، اکنون به دست نیروهای روسی و گردان راست افراطی آزوف رسیده است.[5] هنگامی که جنگ در نهایت به پایان می رسد، سطح بالای سلاح در جوامع همچنان باعث ناامنی برای غیرنظامیان می شود. سطوح بالاتر خشونت خانگی از جمله خشونت جنسی شناخته شده است که هم زمینه های درگیری و هم پس از درگیری را نشان می دهد. هر چه تعداد سلاح ها در یک جامعه بیشتر باشد، پس از امضای رسمی یک معاهده صلح، زمان بیشتری برای برقراری صلح لازم است.[6]
در طول دههها آموختهایم که صلح پایدار هرگز از طریق استراتژیهای نظامی و جهانبینی نظامیشده ساخته نمیشود. حتی زمانی که واکنشهای نظامی برای ایجاد امنیت تلاش میکنند، استفاده از نیروی مسلح در طول تاریخ با رنج زیادی در میان غیرنظامیان همراه بوده است. سطوح بالای خشونت جنسیتی، مانند خشونت خانگی، تجاوز جنسی، و قاچاق، اغلب زمینه های جنگ و خشونت نظامی را نشان می دهد. اگرچه مردان نیز قربانی چنین خشونت هایی می شوند، اما این امر به طور نامتناسبی اثرات منفی بر امنیت زنان دارد. از این رو، تلقی از حفاظت نظامی، امنیت همه را به حساب نمی آورد و خشونت نظامی دارای ابعاد جنسیتی مشخص است. علاوه بر این، هزینههای نظامی منابعی را از بودجههایی استخراج میکند که میتوانستند بهطور متفاوتی هزینه شوند.[7]
هنگامی که سیاستمداران در سوئد از عضویت در ناتو و افزایش بودجه برای نیروهای مسلح ملی حمایت می کنند، ما باید بایستیم و سرمایه گذاری در امنیت انسانی را ارتقا دهیم. ما به عنوان فمینیست عمیقاً نگران سرنوشت پناهندگان جنگی و شرایط مختلف آوارگی آنها هستیم. ما از تجربیات گذشته می دانیم که الگوهای شامل و طرد در زمان جنگ چگونه عمل می کنند و چگونه سلسله مراتب جنسیت، طبقه و تعلق ملی در این زمینه ها عمل می کنند. کمک های بشردوستانه و باز کردن مرزها برای نیازمندان صرف نظر از منشأ آنها، تنها چند نمونه از چگونگی کمک ما در شرایط کنونی است. همچنین یافتن راه حل های دیپلماتیک برای جنگ و برنامه ریزی برای آنچه پس از آن می آید، ضروری است. ما قبلاً می دانیم که چالش های پس از جنگ احتمالاً شامل آلودگی محیط زیست، بحران غذا، بحران آب و هوا، بیماری ها، فقر و خشونت مبتنی بر جنسیت از جمله خشونت جنسی می شود. تلاش های مشترک ما برای مقابله با چنین چالش هایی مورد نیاز است.
همبستگی فمینیستی ما مستلزم این است که در کنار کسانی که در برابر جنگ مقاومت می کنند بایستیم و در مورد جایگزین هایی برای خشونت و خطرات تشدید نظامی صحبت کنیم. برخلاف جشنهای رسانهای گستردهای که از مردانی با سلاح بهعنوان قهرمان و محافظ انجام میشود، ما بهعنوان فمینیستها باید کسانی را که بدون توجه به شرایط دشوار مقاومت مسالمتآمیز انجام میدهند، بشناسیم. در یک فراخوان بینالمللی برای مقاومت فمینیستی ضد جنگ، فمینیستهای روسی اخیراً از فمینیستهای سراسر جهان خواستهاند تا به اعتراض خود علیه جنگ روسیه در اوکراین بپیوندند و اطلاعاتی در مورد جنگ روسیه در اوکراین به اشتراک بگذارند. با اذعان به اینکه جنبش فمینیستی در روسیه توانسته است در اطراف رژیم سرکوبگر روسیه حرکت کند، زیرا آنها (به عنوان زنان) به عنوان یک تهدید تلقی نشده اند، آنها خود را "مخالف جنگ، پدرسالاری، استبداد و نظامی گری" می نامند.[8] چنین جنبش هایی نیاز به حمایت ما دارند. در همین حال، کمک های سوئد به فعالان حقوق بشر و دموکراسی روسیه در سال های اخیر به نصف کاهش یافته است.[9] افزایش کمک به فعالان حقوق بشر و دموکراسی که رژیم های سرکوبگر را به چالش می کشند یک اولویت بودجه ضروری است اگر ما می خواهیم در صلح سرمایه گذاری کنیم.
ما به عنوان فمینیست مسئولیت داریم که به صورت محلی، ملی و فراملی عمل کنیم. کسانی از ما که در کانون یک درگیری نیستند، باید برای کمک به کسانی که از عواقب جنگ رنج میبرند، کمک کنیم و از جایگزینهای صلحآمیز برای استراتژیهای نظامی دفاع کنیم. همبستگی بی قید و شرط ما با کسانی است که از عواقب خشونت نظامی و جنگ در اوکراین و جاهای دیگر رنج می برند.
منابع
[1] داگنس آرنا. "فمینیستی برای فرد". 2022-03-08.
[2] روزنگن، اما. خلع سلاح هسته ای جنسیتی: هویت و خلع سلاح در سوئد در طول جنگ سرد دیس. استکهلم: دانشگاه استکهلم، 2020.
[3] Regeringskansliet. ”Försvarsanslaget ska öka till två procent av BNP”. 2022-03-10.
[4] Vänsterpartiet. ”اوکراین فولکلور kan inte lämnas ensamma”. 2022/03/05; Dagens Nyheter. "Därför Säger MP ja till pansarskott: "Invasionen av Ukraina tog oss till ett nytt kapitel"". 2022-03-19;
[5] Svenska Freds. ”Svenska vapen i händerna på Azovbataljonen och den ryska armén”. 2022-03-17.
[6] فار، ونسا، میرتتینن، هنری و اشنابل، آلبرشت (ویرایش). تپانچههای جنسی: تأثیرات جنسیتی سلاحهای کوچک و سبک. هنگ کنگ: انتشارات دانشگاه ملل متحد، 2009.
[7] برای مثال به Cockburn، Cynthia مراجعه کنید. ضد نظامی گری: پویایی های سیاسی و جنسیتی جنبش های صلح. بیسینگ استوک: پالگریو مک میلان، 2012; انلو، سینتیا. جهانی شدن و نظامی گری: فمینیست ها پیوند را ایجاد می کنند. Lanham، Md.: Rowman & Littlefield، 2007; انلو، سینتیا. مانورها: سیاست بین المللی نظامی کردن زندگی زنان برکلی: انتشارات دانشگاه کالیفرنیا، 2000; انلو، سینتیا. فمینیست کنجکاو، در جستجوی زنان در عصر جدید امپراتوری. برکلی: انتشارات دانشگاه کالیفرنیا، 2004; شوبرگ لورا. "مقدمه ای بر مطالعات امنیتی: مشارکت های فمینیستی". مطالعات امنیتی جلد 18، شماره 2، 2009: 183-213; تیکنر، آن جی. سیاست جهانی جنسیت: مسائل و رویکردها در دوران پس از جنگ سرد. نیویورک: انتشارات دانشگاه کلمبیا، 2001.
[8] ژاکوبن. فمینیست های روسیه در خیابان ها به جنگ پوتین اعتراض می کنند. 2022-03-08.
[9] Svenska Freds. "نظر: svensk vapeexport تا اوکراین". 2022-02-28.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا