کابوس آمریکایی-آمریکایی، با لب های تنگ و غمگین، سرانجام مجبور شد تا به اصطبل مجلل خود در فلوریدا برود. تقریباً همه اروپاییها به «هورا» پیوستند. به سلامتی او را تماشا کرد!
در آلمان، انتخابات سراسری، در این مورد پس از شانزده سال، با خروج یک رهبر کاملا متفاوت، آنگلا مرکل، همراه خواهد بود. نتایج هنوز نه ماه باقی مانده است، اما همه ما می دانیم که تنها در نه ماه چقدر می تواند پیشرفت کند!
و علیرغم همه تفاوت ها، پژواک ها و شباهت هایی بین آلمان و ایالات متحده وجود دارد. من می توانم به یکی شهادت بدهم. من یک شاهد ناراضی بودم، فقط چند یارد.
هر سال در اواسط ژانویه، چپها در برلین راهپیمایی میکنند – یا رژه میروند – تا محل یادبود سوسیال دموکراتهای ضد جنگ، سپس کمونیستها، رزا لوکزامبورگ و کارل لیبکنشت، که هر دو در 15 ژانویه 1919 به قتل رسیدند. تا سال، بسته به حاکمان و سیاست، اما هرگز به طور کامل ممنوع نبود، مگر در سال های نازی. امسال کمیته سازماندهی آن را به دلیل ویروس کرونا لغو کرد - یا آن را تا "شاید در ماه می" به تعویق انداخت. همانطور که انتظار می رفت، هزاران نفر این تصمیم را رد کردند. اکثر آنها مانند همیشه با مترو رفتند، سپس هفت بلوک آخر را به سمت قبرستان پیاده روی کردند تا میخک های قرمز را روی پلاک ها بگذارند. همچنین مانند همیشه یک گروه کوچکتر از حدود 2000 نفر به جای آن در خیابان کارل مارکس راهپیمایی کردند و به مدت دو یا سه مایل، با کامیون های بلندگو، بنرها و پرچم های هر گروه چپ، مترقی، آنارشیست، افراطی و افراطی چپ در سراسر آلمان راهپیمایی کردند. چند کشور دیگر و تبعیدی نیز همینطور. با هم، و با وجود برخی دیوانگی ها، هنوز هم برای کسانی که رنگ قرمز را دوست دارند، یک منظره تکان دهنده بود! (رنگ ها در اینجا معنای متفاوتی نسبت به ایالات متحده دارند!)
یک واحد کوچک حدوداً بیست نفری پیراهنهای آبی را پوشیده و بنرهای جوانان آلمانی آزاد - FDJ - سازمان رسمی جوانان جمهوری دموکراتیک آلمان را که در سال 1990 همراه با آن درگذشت، حمل میکردند. موقعیت اختصاص داده شده در ردیف طولانی
ناگهان یک نیروی پلیس با کلاه ایمنی به آنها متهم شد: "FDJ یک سازمان غیرقانونی است." رهبران رژه، از جمله وکلا، توضیح دادند که FDJ واقعاً در سال 1951 - در آلمان غربی - ممنوع بود. اما «توافقنامه اتحاد شرق و غرب» در سال 1990 تصریح کرده بود که سازمان های آلمان شرقی در آنجا ممنوع نیستند. و اینجا برلین شرقی بود! پس چرا به آنها حمله کنید؟
اما چه کسی به زیبایی ها اهمیت می دهد؟ من از روی یک خمیده نزدیک نگاه کردم که پلیس ها در حال حرکت بودند، با باتوم به شدت کوبیدند، لگد زدند، مردم را زمین زدند، ویلچر را ناراحت کردند و فلفل پاشیدند. دو قربانی به زودی در چهار فوتی من در پیاده رو دراز کشیدند در حالی که دوستان با بطری های آب سعی می کردند عذاب آنها را کاهش دهند. برای نزدیک به یک ساعت، پلیس ها بارها و بارها وارد عمل شدند و مانع از همه تلاش ها برای فاصله گذاری اجتماعی شدند. سرانجام بر سر آتش بس توافق شد. اعضای FDJ پرچم ها و بنرها را پایین آوردند و پیراهن های آبی را پوشاندند و رژه با تاخیر حرکت کرد. برای اثبات اینکه "رئیس کیست!"
طنز در میان بود. چگونه ممکن است این اتفاق در برلینی رخ دهد که توسط ائتلاف سه حزبی از سوسیال دموکرات ها (SPD)، سبزها و LINKE (چپ) اداره می شود؟ سخنان تلخی در مورد هر سه شنیدم.
اما امسال نه تنها با انتخابات سراسری در 26 سپتامبر مشخص خواهد شد. شش انتخابات ایالتی نیز وجود خواهد داشت - و همچنین برلین در همان تاریخ. همه احزاب برای رایدهندگان شوخی میکنند و SPD، که رهبر فعلی آن، شهردار ایالت-شهر، میخواهد به سمت سیاست ملی حرکت کند، نگران رتبه پایین نظرسنجیهای حزب است. وزیر کشور کنونی (که در اینجا "سناتور" نامیده می شود) آندریاس گیزل، مرد SPD است و بنابراین مسئول پلیس است. با امید به کسب رای برخی از مردم، آن دوستداران "قانون و نظم"، نمایش خشونت همیشه مناسب تلقی می شود، و نه تنها در ایالات متحده! در اکتبر گذشته، گایزل بیش از 2000 پلیس، همچنین با چاقو، محافظ ساق پا و حتی یک خودروی نظامی زرهی، فرستاد تا به زور چند ده زن را از ساختمانی که سالها در آن زندگی میکردند، در یک کمون «آنارکا-کوئیر-فمینیست» بیرون بیاورند. پلیس پیروز به دستور مالکان - دلالان خارجی که مشتریان ثروتمندتر را ترجیح می دهند، فراخوانده شد. و برای کسب رای.
و با این حال، برای سالها، پلیسهای سختکوش گایزل نتوانستند دستهای از طرفداران نازیها را پیدا کنند که نام و آدرس آنتیفاشیستها را در اینترنت پست میکردند، دیوارهای خانههایشان را آغشته میکردند، صندوقهای پست خود را پر از تهدید میکردند و ماشینهایشان را آتش میزدند.
LINKE، همچنین امیدوار است که آرای بیشتری را در ماه سپتامبر به دست آورد، مسیر بسیار متفاوتی را در پیش گرفته است، بسیار ستیزه جویانه تر از دهه های گذشته (اما کاملاً غیرخشونت آمیز). دو سال پیش، با سبزها و SPD به عنوان یک شریک بیمیل، قانون شهری را تصویب کرد که تمام افزایش اجارهبها را به مدت پنج سال ممنوع میکرد و حتی افزایشهای اخیر را که از حد معینی فراتر رفت، معکوس میکرد. هزینههای بهبود - واقعی یا اغراقآمیز - نیز تشدید شد و اجارهکنندگان جدید نمیتوانستند بیشتر از پیشینیان خود دریافت کنند. کوسههای ملکی خشمگین شدند - و در بالاترین دادگاهها قانون را گاز میگیرند.
حتی قبل از آن تصمیم نهایی، LINKE با حمایت ضعیف سبزها و مقاومت SPD (و از سوی سه حزب راستگرای غیر در ائتلاف حکومتی) برای یک هدف رادیکالتر فشار میآورد. یک طومار، پس از به دست آمدن 77,000 امضا، اکنون باید برای واجد شرایط شدن به عنوان "رفراندم"، مانعی بسیار بالاتر را پشت سر بگذارد. تنها در یک بازه زمانی چهار ماهه تابستانی - و علیرغم محدودیتهای باقیمانده کرونا - 170,000 برلینی باید اوراق درخواست را امضا کرده باشند - 7٪ از کل رای دهندگان. اگر این وظیفه دشوار انجام شود، این پیشنهاد در ماه سپتامبر، همراه با انتخابات به رای گیری خواهد رسید - و همچنان به اکثریت رای دهندگان نیاز دارد.
و اگر همه موانع تسلط پیدا کنند؟ هر شرکت املاک و مستغلات که دارای بیش از 3000 خانه باشد، باید آنها را با قیمت توافقی به یک شرکت دولتی متعلق به شهر واگذار کند. اصطلاح استفاده شده مصادره است! اولین و مهمتر از همه، شرکتی به نام Deutsche Wohnen است که پس از آن مالکیت حدود 110,000 خانه و آپارتمان برلین را از دست خواهد داد. رئیس خشمگین آن که اکنون در مخالفت با این اقدام بسیار فعال است، به سختی گرسنه می ماند. درآمد سالانه فعلی او در محدوده 4.5 میلیون یورو است. و دو شرکت دیگر که هر کدام حدود 10 درصد سهم دارند، به سختی با ورشکستگی روبرو خواهند شد: آنها بلک استون و شرکت مدیریت سرمایه گذاری MFS بوستون هستند. اما بسیاری از مستاجران کم درآمد و متوسط می توانند احساس امنیت بیشتری داشته باشند. اما برد یا باخت، این همان نوع سیاست ستیزه جویانه ای است که LINKE، به ویژه در برلین - و به عنوان الگویی برای تمام آلمان، به شدت به آن نیاز دارد. و اجازه دهید آن تزارهای املاک و مستغلات از دهانشان کف کنند. شاید سالم باشد (شاید در برابر برخی ویروس ها.)
برای اضافه کردن توهین به جراحات راستگرایان و نژادپرستها، LINKE در برلین اکنون قانونی پیشنهاد کرده است که کلیه خدمات عمومی، از معلم مهدکودک گرفته تا جمعآوری زباله و کارمندان دادگاه را ملزم میکند تا سهمیه 35 درصدی کارمندان با سابقه مهاجرت نسل اول یا دوم را داشته باشند. این با جمعیت شهر مطابقت دارد، اما نه با استخدام - اکنون تنها با حدود 12٪ از پیشینه مهاجر، بر اساس رنگ، مذهب و نام. این مطمئناً منجر به یک مبارزه بسیار داغ خواهد شد - اما دوباره یک مبارزه خوب!
مطمئناً مبارزه حداقل در سطح ملی نیز به همان اندازه داغ خواهد بود. و پیچیده! از زمانی که آنگرت کرامپ-کارنباوئر بهطور شگفتانگیزی تصمیم به کنارهگیری از ریاست دموکراتهای مسیحی (CDU) گرفت، هزار و یک (1001) نماینده با رأیگیری آنلاین از خانههای خود، به فردریش مرز، راست افراطی مسلمانهراسی و همجنسگرا هراسی، آلمانی سابق، رای دادند. رئیس بلک راک، دومین شکست او در دو سال اخیر. برنده پس از سخنرانی کمتر در مورد برنامه های آینده تا پدرش که یک معدنچی بود، آرمین لاشت، رئیس جمهور فعلی در ایالت کلیدی نوردراین-وستفالن بود. به نظر میرسد که او (فقط از برخی جهات) شبیه صدراعظم در حال خروج آنگلا مرکل است و به لحنهای ملایمتری پایبند بوده و در عین حال به وزرای کابینه اجازه میدهد که مسئول کارهای کثیف باشند. اما او ممکن است برای پر کردن چکمه های آنجلا به عنوان صدراعظم حاکم انتخاب نشود. به احتمال زیاد رئیس حزب خواهر مشترک باواریا، مارکوس سودر، مردی با لبخندی واقعاً مفیستوفلی و رنگهای سیاست در حال تغییر است که شاید یک آفتابپرست را به یاد میآورد – اما بدون اینکه حتی یک چشم بزرگ به سمت چپ نگاه کند.
رهبران بعدی آلمان به واشنگتن بایدن چگونه نگاه خواهند کرد؟ به اصطلاح آتلانتیک ها فرصتی برای ترمیم ارتباطات نزدیک آسیب دیده توسط دونالد ترامپ می بینند. اما برخی دیگر می گویند: «ترامپ به ما درسی داد! ما باید بر تنگناهای بین اقیانوسی غلبه کنیم و خود را بیشتر به تنهایی مرکز تقویت اروپای قوی کنیم - از نظر دیپلماتیک، اقتصادی و نظامی! می ترسم آنقدر بزرگ شده باشم که بتوانم پژواک های آزاردهنده را با چنین لحنی بشنوم!
SPD در مورد تجهیزات و تسلیحات ایالات متحده، به ویژه بمبهای اتمی که اکنون در پایگاه بوشل ذخیره شدهاند، بهطور مشابه تقسیم شده است، که هر کدام بسیار ویرانکنندهتر از بمبهای هیروشیما هستند و همگی روسیه را هدف گرفتهاند. نقش SPD به عنوان شریک کوچک مرکل، نظرسنجی خود را به سطح 15 درصد کاهش داده است - حتی کمتر از سبزها. برخی از رهبران SPD در حال حاضر نسبت به دههها چپگراتر به نظر میرسند، حتی شجاعانه با آن بمبها و صادرات هنگفت تسلیحات به کشورهایی مانند مصر یا بحرین مخالفت میکنند. اما آیا کلمات شجاع می توانند مسیرها را تغییر دهند؟ و اگر حزب سوسیال دموکرات تصمیم بگیرد از ائتلاف خود کناره گیری کند، ممکن است بنیانگذار باشد، منشعب شود و به طور کامل تحت سلطه قرار گیرد؟
بال زدن پیش رو در صحرای سیاسی همیشه چشم انداز - یا سراب - یک "اتحاد چپ" است، همانطور که در عمل در برلین و تورینگن انجام می شود - اما در سطح فدرال. اما در حالی که در این دو ایالت، SPD، سبزها و LINKE میتوانند با همدیگر نزاعآمیز با اکثریت کرسیها، یا نزدیک به یک کرسی، و بدون جایگزین معتبر کنار هم بمانند، در سطح ملی، این سه با هم اکنون تنها 42 درصد هستند، پس درست است. اکنون به نظر می رسد که سراب بیش از هر زمان دیگری محو یا دورتر شده است.
و موانع دیگری غیر از موانع حسابی وجود دارد. اول از همه، سبزها می توانند انتخاب کنند که آخرین بقایای چپ خود را کنار بگذارند و با CDU متحد شوند، همانطور که قبلاً در چندین ایالت انجام داده اند.
و به طور جدی تر، LINKE تاکنون مخالفت خود با اعزام نیرو به میدان های جنگ یا ماموریت های خارج از آلمان را تایید کرده است. چکمههای روی زمین با لباسهای استتار دنبال میشوند و خیلی زود برای «محافظت» از آنها، پهپادها، پانزرها و بمبافکنها. آیا LINKE علیرغم رد کامل آن توسط شرکای بالقوه، SPD و سبزها، این اصل حزب را حفظ خواهد کرد؟
هفته گذشته یکی از رهبران مهم LINKE در بوندستاگ پیشنهاد تغییر داد. آلمان باید دوباره در مسائل "امنیت جهانی" نقش داشته باشد، LINKE باید واقع بینانه تر باشد، حتی پول بیشتری را برای تسلیحات خرج کند - نه به اندازه ای که ترامپ خواسته است، بلکه بیشتر از گذشته. او تاکید کرد که جهان تغییر کرده است و نقش آلمان در آن نیز باید تغییر کند. به عبارت دیگر، حزب LINKE باید نقش خود را به عنوان یک و تنها «حزب صلح» بشکند و به سایرین در اتحادی بپیوندد که بدون رنگآمیزی استتار هنری، روسیه را هدف گرفته و تمام افکار 27 میلیون روسی را پاک میکند. قربانیان جنگ یا تهدید تنها یکی از آن بمب های ذخیره شده برای تمام تمدن و محیط زیست نیز نمایان است.
LINKE در کنگره ZOOMED که اغلب به تعویق می افتد، با این موضوع مبارزه خواهد کرد. نتیجه ممکن است سرنوشت ساز باشد، مانند سوالات مشابهی که جو بایدن با آن مواجه است. آیا آلمان – یا ایالات متحده – با روسیه و چین به عنوان دشمنان خود رفتار خواهند کرد، برای اینکه از سلاح خارج شوند، محاصره شوند و رژیم تغییر کنند، سلاح هایی را که میلیاردها و حتی تریلیون ها بیشتر هزینه دارد، به دست می آورند، علیرغم آگاهی کامل از اینکه چه کسی میلیاردها را به جیب می زند و جیب های چه کسی می خواهد؟ بنابراین خالی می شود؟ یا در عوض – به لطف فشار فزاینده مردم در همه جا – راهی برای نزدیکی انتخاب خواهد شد، تنش زدایی یا به زبان انگلیسی ساده – صلح، دلیلی که روزا و کارل برای آن زندگی کردند و مردند؟ و خیلی های دیگر!
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا