هشدار: آنچه می خواهید بخوانید درباره روسیه، انتخابات 2016 یا آخرین فردی نیست که در طوفانی از توییت ها از کاخ سفید خارج شده است. این داستان Beltway است که با تریلیون ها دلار در بازی و صرفه اقتصادی برای فرماندهی در معرض دید عموم پنهان شده است.
در حالی که ما با انبوهی از رسوایی ها از دفتر بیضی و دفتر بمباران شده ایم خانواده ترامپیک نهاد مهم در واشنگتن وجود دارد که به نظر میرسد تعداد کمی از رسانهها به آن توجه میکنند، حتی اگر پرزیدنت ترامپ بیسر و صدا آن را از آن خود کند. مبهم تر از اتاق های دیوان عالی، جایی است که او قبلاً تغییرات اساسی در آن ایجاد کرده است. من در مورد فدرال رزرو صحبت می کنم.
به عنوان بانک مرکزی ایالات متحده، "فدرال رزرو" با دستکاری سطوح نرخ بهره، لحن مالی را برای اقتصاد جهانی تعیین می کند. این بر همه تأثیر می گذارد، اما تعداد کمی از آنها دامنه تأثیر آن را درک می کنند.
در زمان آرامش نسبی اقتصادی، فدرال رزرو مرتباً فراموش می شود. اما آنچه که تاریخ به ما نشان میدهد این است که داشتن رهبرانی که میخواهند از کارهای نادرست وال استریت غفلت کنند، اغلب زمینه را برای خطرات اقتصادی پیش رو فراهم میکند. به همین دلیل است که نامزدهای فدرال رزرو بسیار مهم هستند.
ما وارد یک لحظه مهم شده ایم: بدون رئیس جمهور پس از وودرو ویلسون (در دوران مدیریت او فدرال رزرو تأسیس شد) به اندازه دونالد ترامپ اعضای هیئت مدیره فدرال رزرو را منصوب خواهد کرد. به عبارت دیگر، اثر انگشت او نه تنها بر روی تصمیمات دیوان عالی کشور خواهد بود، بلکه به طور قابل توجهی سیاست گذاری فدرال رزرو برای سال های آینده خواهد بود - حتی اگر مانند آن دادگاه، یک موقعیت اجباری را اشغال کند. استقلال سیاسی.
رئیس جمهور دو نامزد اخیر به شورای حکام آن مؤسسه نمونه ای از این موضوع است. او ریچارد کلاریدا، یکی از مقامات سابق وزارت خزانه داری از دوران ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش را که بعدها مشاور استراتژیک این کشور شد، نامزد کرده است. جالوت سرمایه گذاری پیمکو، به دومین جایگاه مهم فدرال رزرو، در حالی که به میشل بومن اشاره می کند. کمیسر بانک کانزاس، به نمایندگی از بانک های جامعه در همان هیئت مدیره.
مانند بسیاری از نهادهای دیگر در واشنگتن، شورای حکام فدرال رزرو با کمتر از پرسنل کامل فعالیت می کند. اگر کلاریدا تایید شود، به جروم پاول، رئیس فدرال رزرو منصوب شده توسط ترامپ خواهد پیوست وارد شونده جان سی ویلیامز، رئیس بانک فدرال رزرو نیویورک - فدرال رزرو نیویورک عموماً در ترکیب ذهنی با وال استریت وجود دارد - به عنوان بخشی از قدرتمندترین سه نفر در آن موسسه.
ویلیامز رئیس فدرال رزرو سانفرانسیسکو بود. تحت نظارت او، سومین بانک بزرگ ایالات متحده، ولز فارگو، ایجاد کرد 3.5 میلیون حسابهای جعلی، به مدیرعاملش افزایش حقوقی فوقالعاده داد و به یک 1 میلیارد دلار جریمه برای پرداخت به مشتریان خود در قراردادهای بیمه خودرو و رهن.
جای تعجب نیست که وال استریت از ترکیب جدید فدرال رزرو ترامپ استقبال کرده است، زیرا اعضای آن تمایل زیادی به کاهش محدودیت ها در هر نوع موسسات مالی دارند. در ابتدا، بازارهای مالی این نگرانی را منعکس میکردند که رئیس پاول ممکن است در مورد نرخهای بهره یک شاهین باشد، به این معنی که او نرخهای بهره را خیلی سریع افزایش میدهد، اما ثابت شده است که او چیزی جز این نیست.
همانطور که ترامپ به نفع خود دست به کار می شود، روی تاثیر اقتصادی که در سال های آینده احساس می شود و می تواند جهان را ویران کند حساب کنید. اما مطمئن باشید، اگر فدرال رزرو بتواند با ارزان ماندن پول برای سفته بازی وال استریت و رقابت دلار برای جنگ تجاری، به ترامپ کمک کند تا برای مدتی بازار سهام را سرزنده نگه دارد.
تاریخ به ما هشدار می دهد
در زمانی که نابرابری، مشکلات اقتصادی، و خانگی و بدهی شخصی سطوح در حال افزایش است و دستمزد نیست، چرا هر یک از اینها باید برای بقیه مهم باشد؟ پاسخ به اندازه کافی ساده است: زیرا فدرال رزرو سطح نرخ بهره و بنابراین هزینه پول را تعیین می کند. این به نوبه خود به طور غیرمستقیم بر ارزش دلار تأثیر می گذارد که به معنای هر چیزی است که می خرید.
از زمان بحران مالی، فدرال رزرو هزینه استقراض پول برای بانک ها را با بهره نزدیک به صفر درصد نگه داشته است. این به آن بانک ها اجازه داد تا برای خرید سهام خود پول قرض کنند (همانطور که بسیاری از شرکت ها انجام دادند) تا ارزش خود را افزایش دهند، اما البته نه ارزش خدمات خود را به خیابان اصلی.
وقتی پول ارزان است زیرا نرخ بهره پایین یا نزدیک به صفر است، ذینفعان کسانی هستند که مستقیم ترین دسترسی را به آن دارند. البته این بدان معناست که بزرگترین بانکها، اعضای فدرال رزرو از زمان تأسیس آن، بزرگترین تکههای پول جعلی را دریافت میکنند و کمترین سود را برای آن میپردازند.
اگرچه در جریان مبارزات انتخاباتی 2016 ترامپ مجازات شده فدرالرزرو به دلیل سیاستهای پول ارزاناش، او از آن زمان به وضوح نظرش را تغییر داده است (که البته از او بسیار ترامپی است). به این دلیل که او می داند که هر چه هزینه پول کمتر باشد، وام گرفتن برای شرکت های بزرگ آسان تر است. پول آسان به معنای سفته بازی آسان برای وال استریت و مشتریان اصلی آن است که دیر یا زود تهدیدی برای بقیه ما خواهد بود.
دوران جنگ های تجاری، بازارهای سهام سر به فلک کشیده و گاف های ترامپ ممکن است به نظر برسد که برای همیشه ادامه دارد. با این حال، فراموش نکنید که لحظه ای نه چندان دور وجود داشت که همان سیاست های بانکی که هنوز حاکم بود باعث آشفتگی شد، کشور را درنوردید و منابع مالی بسیاری را بلعید. ارزش آن را دارد که برای لحظه ای اتفاقی را که در دوران بحران بزرگ سال 2008 رخ داد، به یاد بیاوریم، زمانی که بانک های بزرگ بی بند و بار اقتصاد را قبل از نجات از آن نابود کردند. در بحبوحه هیجان فعلی بازار، نادیده گرفتن گذشته آسان است. به همین دلیل است که تسلط ترامپ بر فدرال رزرو و تأثیر آن بر سیستم مالی بسیار اهمیت دارد.
بیایید به یاد بیاوریم که در 15 سپتامبر 2008، Lehman Brothers سقوط کرد. آن بانک، مانند گلدمن ساکس، کارفرمای سابق من، بیش از 150 سال بود که وجود داشت. فروپاشی آن یک کاتالیزور کلیدی در مارپیچ فاجعه ای بود که تقریباً سیستم مالی جهان را نابود کرد. با این حال، این ورشکستگی نبود که این کار را انجام داد، اما مقدار هنگفتی از پول که بانکهای بازمانده از قبل به لیمان وام داده بودند تا داراییهای سمی ایجاد شده را خریداری کند.
تقریباً در همان زمان، مریل لینچ، رقیب Lehman، به بانک آمریکا فروخته شد. 50 میلیارد دلار و American International Group (AIG) دریافت کردند 182 میلیارد دلار در کمک های دولتی JPMorgan Chase قبلا Bear Stearns را خریداری کرده بود که شش ماه قبل از آن سقوط کرده بود. 29 میلیارد دلار پوشش امنیتی دولت و فدرال رزرو در حال انجام است.
در پی ورشکستگی لیمن، 16 تریلیون دلار در کمکهای مالی و سایر یارانههای فدرال رزرو و کنگره بیشتر به بزرگترین بانکهای وال استریت ارائه شد. این جریان پول به آنها اجازه داد از لبه فاجعه مالی بازگردند. در همان زمان، به بازارهای سهام و اوراق قرضه دامن زد، همانطور که بالون هوای گرم از واقعیتهای اقتصادی دور نیست. جادوگر شهر از.
پس از تقریباً سه برابر شدن از بهار سال 2009 پس از بحران مالی، سال گذشته میانگین صنعتی داوجونز دوباره به طرز جادویی افزایش یافت. نزدیک به 24٪. چرا؟ چرا که ترامپ علیرغم تمام صحبتهای مبارزات انتخاباتیاش که باتلاقها را خشک میکند، دقیقاً همان رفتار بانکداری پرزیدنت اوباما را پذیرفت. او از سیاست پول ارزان فدرال رزرو حمایت کرد و استیو منوچین، شریک سابق گلدمن ساکس و دوست ویژه وال استریت را به عنوان وزیر خزانه داری استخدام کرد. او با ترویج مقررات زدایی از بانک ها، پاداش دادن به تخلفات و کلاهبرداری های جاری را دوچندان کرد، گویی طمع و اشتهای بالای وال استریت برای ریسک از بین رفته است.
نشانه های قریب الوقوع بحران
در یک چهارم راه تا سال 2018، سایه های سال 2008 در حال ظهور هستند. تنها دو ماه پیش، داو بدترین کاهش یک روزه خود را در تاریخ ثبت کرد و سپس با قدرت برگشت. در این میان، کشوری که بانکهای آن باعث آخرین بحران شدند، با سطوح بدهی مصرفکننده و شرکتهای بزرگ و چشمانداز ژئوپلیتیک جهانی آسیبپذیر مواجه است.
درست است، نرخ بیکاری به میزان قابل توجهی کمتر از آن چیزی است که در اوج بحران مالی بود، اما برای خیابان اصلی، رشد چندان آشکار نبوده است. از هر پنج شغل در ایالات متحده، یک مورد هنوز درآمد متوسطی دارد در زیر خط فقر فدرال درآمد متوسط خانوار فقط است تا 5.3٪ از سال 2008 و در صورت تعدیل تورم، بسیار پایین تر از سال 1998 باقی می ماند. مشارکت نیروی کار تقریباً به همان اندازه پایین است تا کنون بوده است. در همین حال، 1٪ از درآمدهای آمریکایی از زمانی که فدرال رزرو شروع به تولید پول کرد، درآمدشان با جهش و مرز افزایش یافت - به بیش از بار 40 از 90 درصد پایین.
درست مانند قبل از بحران مالی 2007-2008، وجود دارد سطح ترسناک اعتماد به نفس در میان سیاستمداران و تنظیمکنندهها که نه اقتصاد و نه بخش بانکی احتمالاً نمیتوانند از بین بروند. حتی رئیس جدید فدرال رزرو نیاز احتمالی به کمک های مالی را یادگاری از زمان گذشته می داند. همانطور که او گفت: در جلسه تایید وی، "به طور کلی فکر می کنم سیستم مالی بسیار قوی است." وقتی از او پرسیده شد که آیا بانکهای آمریکایی وجود دارد که هنوز برای ورشکستگی آنقدر بزرگ هستند، او پاسخ داد: «من به آن نه میگویم».
این یک بیانیه بسیار قاطع است، و تفاوت چندانی با آن ندارد یک جانت یلن، رئیس فدرال رزرو، سال گذشته ساخت. با بسط، این بدان معناست که رئیس جدید ترامپ از ساختارهای سهلتر برای بانکهای بزرگ و در صورت نیاز پول ارزانتر برای کمک به آنها حمایت میکند. پس مراقب باشید
وقتی یک بحران رخ می دهد، نقدینگی از بین می رود و بانک ها درهای خود را به روی عموم می بندند. در نهایت، همان فرمول بحران قطعاً مدیران وال استریت را برای کمک به دولت بازمیگرداند و سپس دونالد ترامپ متوجه خواهد شد که غفلت مالی واقعاً چیست.
زمان بحران و تبانی مالی
با ظهور نشانههای بحران، تعداد کمی در واشنگتن به این موضوع پرداختهاند که چگونه میتوانیم اطمینان حاصل کنیم که یک سقوط سیستمیک دوباره اتفاق نمیافتد. به همین دلیل است که هرگز پیام عجیبی را که یک روز دریافت کردم فراموش نمی کنم. اواسط ماه مه 2015 بود، حدود یک سال پس از کتاب من، تمام بانکداران رئیس جمهورزمانی که ایمیلی از فدرال رزرو دریافت کردم، منتشر شده بود. هر سال، فدرال رزرو، صندوق بین المللی پول و بانک جهانی کنفرانس سالانه ای را برگزار می کنند که در آن نخبگان ترین بانک های مرکزی از سراسر جهان گرد هم می آیند. در کمال تعجب، از آنجایی که دقیقاً به شیوه ای مهربانانه در مورد فدرال رزرو ننوشته بودم، از من دعوت شد تا در جلسه افتتاحیه درباره اینکه چرا وال استریت به مین استریت کمک نمی کند صحبت کنم.
دو ماه بعد، متوجه شدم که در مقابل اتاقی مملو از بانکهای مرکزی از سراسر جهان نشستهام و به سخنان جانت یلن، رئیس فدرال رزرو گوش میدهم که بدترین بحران و علل آن پشت سر ماست. در پاسخ، اولین چیزی که از آن جمعیت برجسته پرسیدم این بود: "آیا می خواهید بدانید چرا بانک های بزرگ وال استریت تا آنجا که می توانند به خیابان اصلی کمک نمی کنند؟" اتاق ساکت بود. قبل از پاسخ دادن مکث کردم: "چون تو هرگز از آنها خواسته ای نداشتی."
من اضافه کردم: «شش بانک بزرگ ایالات متحده به دلیل رفتار خطرناکشان با عرضه بی پایان پول ارزان در قالب کمک مالی و وام پاداش دریافت کرده اند. به آنها دسترسی آزاد به این وجوه داده شده است، بدون عواقب عمده، و هیچ قانونی در مورد اینکه چگونه باید از سرمایه فدرال رزرو برای کمک به اقتصاد واقعی استفاده کنند. چرا باید انتظار خیرخواهی آنها را داشته باشید؟»
پس از بازگشت به خانه، وسواس پیدا کردم که بفهمم چگونه کمکهای مالی و وامهای آن لحظه تنها نوک یک کوه یخ بود، نوعی کوهی که زمانی کوه یخ را از بین برده بود. غول اسا - چگونه آن پول ارزانی که برای وال استریت ساخته شده بود، یک اتفاق مجزا در آمریکا نبود.
تحقیق من برای کتاب جدیدم چیست، تبانی: چگونه بانکداران مرکزی جهان را تقلب کردندفاش شد که چگونه بانکهای مرکزی و موسسات مالی عظیم با یکدیگر برای دستکاری بازارهای جهانی در دهه گذشته کار کردهاند. بانک های مرکزی بزرگ به خود یک چک سفید دادند تا با آن بانک های مشکل دار را احیا کنند. خرید اوراق قرضه دولتی، رهنی و شرکتی؛ و در برخی موارد - مانند ژاپن و سوئیس - سهام نیز. آنها مجبور نبوده اند که به مردم توضیح دهند که این بودجه به کجا می رود یا چرا. در عوض، سیاستهای آنها حبابهای دارایی را متورم کرده، در حالی که بانکها و شرکتهای خصوصی را تحت پوشش کمک به اقتصاد واقعی سرکوب کردهاند.
سیاستهای بانک مرکزی مبنی بر نرخ بهره صفر و خرید اوراق قرضه که در ایالات متحده، اروپا و ژاپن حاکم است، بخشی از یک تلاش هماهنگ بوده است که بیثباتی مالی بالقوه در بزرگترین کشورها و بانکهای خصوصی را تحت تأثیر قرار داده است. به نوبه خود حبابهایی را ایجاد کرده است که میتواند در دفعه بعد به یک بحران بزرگتر منفجر شود.
بنابراین، امروز، ما در نزدیکی لبه پرتگاه مالی خطرناک - چقدر نزدیک است - ما هنوز نمی دانیم. خطرات ناشی از بزرگترین بانک های خصوصی هنوز وجود دارد، فقط در حال حاضر آنها حتی بزرگتر از سال های 2007-2008 هستند و در عرصه ای با بدهی های بیشتر فعالیت می کنند. در آمریکای دونالد ترامپ، معنایش این است که همان سیاستهای خطرناک هنوز هم امروز ترویج میشوند. تفاوت اکنون این است که رئیس جمهور در حال منصوب کردن اعضایی برای فدرال رزرو است که تنها خطر این خطرات را برای سال های آینده افزایش می دهند.
یک سقوط می تواند بدترین میراث رئیس جمهور ترامپ باشد. نه تنها او – و فدرال رزرو که به ایجاد آن کمک میکند – به زنگهای هشدار توجهی نمیکند (که در آخرین تکرار فدرال رزرو نیز نادیده گرفته شد)، بلکه اطمینان دارد که هیچ یک از منصوبانش نیز این کار را نخواهند کرد. پس از کمپین شدید علیه بیماری های مالی جهانی در مبارزات انتخاباتی 2016 و امید بخش قانون Glass-Steagall عصر مدرن برای جدا کردن سپردههای بانکی از فعالیتهای سوداگرانهتر در وال استریت، تغییر سیاستهای ترامپ و انتصابهای ترامپ، اقتصاد ما را بیش از هر زمان دیگری در معرض دید قرار میدهد.
وقتی سیاستمداران و تنظیمکنندهها پشت فرمان میخوابند، این بقیه ما هستیم که دیر یا زود آسیب خواهیم دید. به دلیل تبانی که بین بانکهای مرکزی اصلی جهان وجود داشته و ادامه دارد، این مشکل اکنون یک مشکل بینالمللی است.
Nomi Prins یک است TomDispatch منظم. کتاب جدید او، تبانی: چگونه بانکداران مرکزی جهان را تقلب کردند (کتاب ملت)، به تازگی منتشر شده است. او یکی از مدیران سابق وال استریت است. تشکر ویژه از محقق کریگ ویلسون برای کار فوق العاده اش روی این قطعه.
این مقاله برای اولین بار در TomDispatch.com، وبلاگ موسسه Nation، که جریان ثابتی از منابع، اخبار و نظرات جایگزین را از تام انگلهارد، ویراستار طولانی مدت در انتشارات، یکی از بنیانگذاران پروژه امپراتوری آمریکا، نویسنده فرهنگ پایان پیروزی، به عنوان رمان، آخرین روزهای انتشار. آخرین کتاب او حکومت سایه: نظارت، جنگ های مخفی و یک دولت امنیتی جهانی در جهان تک ابرقدرت (کتاب های مارکت) است.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا