بررسی کتاب به سوی سرزمین، کار و قدرت: ترسیم مسیر مقاومت در برابر امپریالیسم تحت رهبری ایالات متحده توسط جارون براون، ماریسا فرانکو، جیسون نگرون-گونزالس و استیو ویلیامز برای مبارزه با مطبوعات متحد شوید، سانفرانسیسکو، 2006
صفحات 159
وضعیت کنونی سرمایه داری در اقتصاد سیاسی جهانی چگونه است؟ کمپین های ما برای عدالت نژادی، اقتصادی و جنسیتی چگونه تحت تأثیر نئولیبرالیسم و امپریالیسم است؟ برای ایجاد یک جنبش در چنین مواقع ناامید و چالش برانگیزی چه چیزی لازم است؟
چهار سازماندهنده مردمی از POWER (افراد سازمانیافته برای کسب حقوق استخدامی) به چالش پاسخ دادن به این سؤالات برای سازمان خود پرداختند. آنها این کتاب را نوشتند تا تحلیل خود را با جنبش در میان بگذارند. آنها برگرفته از تجربه خود به عنوان سازمان دهندگان در یک سازمان عضویت چند نژادی از مستاجران و کارگران کم درآمد در سانفرانسیسکو به مطالعه پرداختند و این کتاب را توسط و برای فعالان و سازمان دهندگان در سراسر کشور نوشتند.
این کتاب به سه دلیل کلیدی قابل توجه است: 1. این یک تحلیل ضد امپریالیستی برای سازمانهای محلی و مبتنی بر جامعه است تا به ایجاد جنبش جهانی برای عدالت کمک کند. 2. نویسندگان نه تنها ارزیابی خود را از اقتصاد سیاسی به ما ارائه می دهند، بلکه ما را تحت فشار قرار می دهند و به ما بینشی برای توسعه اقتصاد سیاسی خود می دهند. 3. تجزیه و تحلیل هم از مطالعه و هم از تمرین سازماندهی چپ بیرون می آید و هم مدلی از نوع عمل مورد نیاز و هم نوع نتیجه ای که می تواند داشته باشد به ما می دهد.
پاور که در سال 1997 تأسیس شد، کمپین های متعددی را برای حقوق کارگران، ایمنی کارگران، حقوق زبان، عدالت حمل و نقل و افزایش حداقل دستمزد به راه انداخت و برنده شد. اعضا اکثراً رنگین پوستان طبقه کارگر هستند، عمدتاً زنان، که گرد هم می آیند تا برای کنترل بیشتر بر شرایط محل کار و اجتماع خود مبارزه کنند. POWER همچنین عمیقا متعهد به ایجاد یک جنبش گسترده تر است. آنها با اتحادهای محلی و ملی سازمان های رنگین پوست طبقه کارگر کار می کنند و نقش فعالی در جنبش های عدالت خواه و ضد جنگ جهانی ایفا کرده اند.
نویسندگان برای "سازمان دهندگانی می نویسند که خودآگاهانه برای ایجاد سازمان و جنبش تلاش می کنند تا مردم بتوانند به ریشه های مشکلات موجود در جامعه ضربه بزنند." آنها معتقدند که برای انجام این کار "سازمان دهندگان آگاه باید به عنوان روشنفکر رشد کنند". آنها می نویسند که فعالان طبقه کارگر در جنبش های اجتماعی در جهان سوم، "تئوری را با مهارتی مطالعه و بحث کنید که باعث شرمساری اکثر فارغ التحصیلان دانشگاهی در ایالات متحده شود." تشویق نویسندگان برای انجام این کار ضروری است. فرهنگ اقدام به عمل اغلب مشغول بودن را با موثر بودن اشتباه می کند. ما باید قبل از اقدام برنامه ریزی کنیم و در مورد درس هایی که از عمل خود می آموزیم فکر کنیم و نظریه پردازی کنیم و این زمان می برد. علاوه بر این، نویسندگان ادعا می کنند، نیاز به ارزیابی مداوم از شرایطی که در آن کار می کنید وجود دارد.
این همان جایی است که آنها با ارزیابی اقتصاد سیاسی جهانی شروع می کنند. آنها تاریخچه مختصری از سرمایه داری ارائه می دهند و سپس نیازهای اصلی آن را شناسایی می کنند: ایجاد انقلاب دائمی در وسایل تولید، به دست آوردن سودهای روزافزون و گسترش بازارهای جدید. تحلیل آنها که مبتنی بر تفکر مارکسیستی-لنینیستی است، آغازگر مفیدی برای افرادی است که با این مفاهیم آشنا نیستند. آنها کار فمینیست سوسیالیست ماریا میس و کتاب پیشگامانه پدرسالاری و انباشت در مقیاس جهانی را در مرکز تحلیل خود قرار می دهند. میس استدلال می کند که کار بدون مزد زنان برای توسعه سرمایه داری اساسی است و بنابراین سرمایه داری عمیقاً با مردسالاری در هم آمیخته است.
به حساب آنها، رقابت سرمایه داری منجر به شرکت های بزرگتر و قوی تر می شود که توسط یک دولت سرمایه داری اداره می شوند. نیاز سرمایه داری به بازارهای جدید، مواد خام ارزان تر و نیروی کار به امپریالیسم می انجامد. نویسندگانی که سمیر امین، والتر رادنی، واندانا شیوا، نوشتههای مرکز استراتژی کارگری/جامعه و اسناد اتاق فکر سرمایهداری را مطالعه کردهاند، امپریالیسم را بهعنوان «نظام جهانی اقتصاد سیاسی مبتنی بر استثمار فوقالعاده کل ملتها و ملتها تعریف میکنند. مردم توسط قدرت های امپراتوری جهان و شرکت های فراملی. دولت امپریالیستی برای حفظ این سیستم چندملیتی ناپایدار، به عنوان مدیر سرمایه جهانی عمل می کند. توسعه امپریالیسم امروزی همراه با استعمار آفریقا، آسیا، قاره آمریکا و استرالیا توسط قدرت های اروپایی بود. ایدئولوژی حاکم بر استعمار اروپا، برتری سفیدپوستان بود و بنابراین امپریالیسم مدرن اساساً برتریطلب سفیدپوست است.
بخش بعدی بر اقتصاد سیاسی منطقه خلیج سانفرانسیسکو متمرکز است. توضیح میدهد که چگونه این منطقه با اقتصاد جهانی منطبق است، چگونه مناطق مختلف منطقه با یکدیگر تعامل دارند و سپس نویسندگان تحلیلی از اقتصاد سیاسی سانفرانسیسکو بر اساس توسعه تاریخی آن ایجاد میکنند.
سهم کلیدی این کتاب تمرکز آنها بر نژاد، جنسیت و جنسیت در تحلیل طبقاتی آنهاست. نویسندگان بررسی می کنند که چگونه طبقه حاکم محلی برای توسعه منطقه خلیج برنامه ریزی کرده و استراتژی خود را برای چندین دهه پیش برده است. طبقه حاکم بزرگ فکر می کند و عمل می کند و برای بلندمدت برنامه ریزی می کند. نویسندگان نه تنها استدلال میکنند که ما میتوانیم این کار را انجام دهیم، بلکه روی آن کار میکنند و شروعی که در فصل سوم به آن رسیدهاند را به اشتراک میگذارند.
POWER با الهام از منشور آزادی جنبش ضد آپارتاید آفریقای جنوبی شروع به کار بر روی پلت فرم خود کرد. آنها آن را از طریق یک فرآیند چند مرحله ای توسعه دادند: ابتدا حدود 800 کارگر بدون دستمزد و کم دستمزد را مورد بررسی قرار دادند، سپس پیش نویسی از پلتفرم را تهیه کردند و آن را پس گرفتند تا بازخورد دریافت کنند، و در نهایت اعضا و متحدان جامعه نسخه نهایی را تأیید کردند. در کنگره مردم فقیر پاور در آوریل 2004.
این پلتفرم خواسته ها را در مورد وضعیت فعلی و شرکت ها بیان می کند و چشم انداز یک جامعه سوسیالیستی را پیش می برد. در حالی که خواسته ها حیاتی هستند، ما همچنین باید از فرآیندی که POWER در توسعه چشم انداز خود استفاده کرد، بیاموزیم. این مثال قدرتمندی است برای اینکه چگونه میتوانیم در تجسم مشارکتی، جمعی و جمعی شرکت کنیم و در این فرآیند، رهبری و تحلیل را توسعه دهیم تا به ما در ایجاد و اجرای استراتژی کمک کند. با این حال، کتاب به جزئیاتی که شایسته آن است وارد روند آنها نمی شود. بسیاری از ما ایده هایی داریم که دنیای بهتری چگونه خواهد بود. آنچه ما به آن نیاز داریم، فرآیندهایی است که میلیونها نفر از طریق آن دیدگاههای آزادیبخشی را شکل داده و به اشتراک بگذارند که بهطور پویا از طریق مبارزات برای اجرای آن توسعه مییابد.
نویسندگان برخی از مفاهیم کلیدی استراتژی را که از آن کار می کنند با ما به اشتراک می گذارند. آنها معتقدند که ما به یک جنبش انترناسیونالیستی چپ ضد امپریالیستی در شکم هیولا نیاز داریم که با جنبش های اجتماعی چپ جهان سوم همسو باشد. بر اساس ارزیابی آنها، این نیروهای چپ در جهان سوم هستند که منافع و ظرفیت شکست امپریالیسم تحت رهبری ایالات متحده را دارند.
از منظر آنها، ما در ایالات متحده نیاز داریم که سازمانهایی را با ظرفیت مقابله با مبارزات محلی برای عدالت اقتصادی، جنسیتی، نژادی در اولویت قرار دهیم و این سازمانها باید جهتگیری جنبشسازی داشته باشند. جهتگیری جنبشی که آنها برای آن استدلال میکنند، این است که میداند مبارزه برای آزادی ملی، آزادی زنان، حقوق همجنسگرایان، حقوق معلولیت، حقوق زبان، حقوق بومیان، حمایت از محیطزیست و آزادی تراجنسیتیها همه بخشهای کلیدی مبارزه طبقه کارگر هستند. " استراتژی نویسندگان این است که در جوامع رنگین طبقه کارگر ایجاد قدرت کنند و من با آنها موافقم که این استراتژیک است. بهعنوان سازماندهنده پروژه کاتالیست که در جوامع سفیدپوست کار میکند، من همچنین معتقدم که ضد امپریالیستهای سفید باید به وظیفه سازماندهی میلیونها سفیدپوست برای مشارکت فعال در جنبش جهانی چپ ضد امپریالیستی برای آزادی جمعی به رهبری ستمدیدگان گام بردارند. مردم
من از ایدههای کتاب در مورد استراتژی قدردانی میکنم و معتقدم که مؤلفه کلیدی گمشده، سیاست پیشفرض است، به معنای مشارکت سیاسی که در حال ساختن دنیای جدید در پوسته قدیمی است. سیاست مقدماتی جهت گیری در مورد اهداف و روش های سازماندهی است. درک این است که از طریق تمرین و تأمل، چارچوبهای سیاسی، روابط، فرآیندها، سازمانها، ساختارها و نهادها را برای ایجاد آزادی در اینجا و اکنون در حالی که با بیعدالتی مبارزه میکنیم، توسعه میدهیم. این به معنای ایجاد سازمانهای قوی است که سیاستهای ما را اجرا میکنند، ضد نهادهایی که نیازها و خواستههای جوامع ما را برآورده میکنند و بازیابی، تقویت و ایجاد فرهنگ انقلابی فمینیستی، طرفدار دگرباش، چند نسلی، سوسیالیستی و ضد استبدادی. علاوه بر این، این یک رویه سازماندهی است که مردم را به صورت جمعی گرد هم می آورد تا در حالی که ما انقلاب می کنیم، قدرت را مجدداً مفهوم سازی کنند که یک فرآیند مداوم است نه یک رویداد واحد. تغییر شرایط مادی که در آن زندگی می کنیم، فضا را برای توسعه روابط اجتماعی جدید مبتنی بر عدالت باز می کند. ایجاد روابط اجتماعی جدید از طریق مبارزه باید به عنوان بنیادی در روند به دست آوردن تغییرات مادی در اینجا و اکنون درک شود. آنچه ما نیاز داریم تحلیل و تمرینی است که استراتژیک، پیش فرض، عملی و رویایی باشد.
ما باید بینش ها و درس های جنبش های اجتماعی در جنوب جهانی را مطالعه کنیم، زیرا آنها در حال توسعه سیاست های راهبردی مقدماتی به طرق مختلف هستند. از تمرین رهبری با اطاعت از زاپاتیستا گرفته تا کارخانه های تحت کنترل کارگران آرژانتین تا ساختار رهبری جمعی جنبش های اجتماعی در سراسر جهان. ما باید از تحلیل مارکسیستی اقتصاد سیاسی و استراتژی و همچنین تحلیل اتونومیستی/آنارشیستی از بینش، سازماندهی و عملکرد سیاسی استفاده کنیم، که همگی در جنبش های اجتماعی در سراسر جهان مورد استفاده قرار می گیرند.
من سیاست های پیشین را در تمرین توسعه رهبری، توسعه پلتفرم و بیشتر جهت گیری POWER به ایجاد جنبش می بینم که همه آنها در کتاب به آنها اشاره شده است. من معتقدم که چالشهای چگونگی سازماندهی ما در حال حاضر برای ساختن فعالانه نظامهای جدید رهایی و مبارزه فعالانه علیه بازتولید سلطه، یک سؤال اساسی در عملکرد چپ است. این کتاب برای تحلیل و استراتژیهای ضد هژمونیک بحث میکند و اینجاست که ما شروع به پل زدن سازماندهی مبتنی بر جامعه و مشارکت سیاسی پیشفرض میکنیم و نویسندگان در این زمینه سهم زیادی دارند.
براون، فرانکو، نگرون-گونزالس و ویلیامز کتاب را با یک پیش بینی جدی و تشویق قوی پایان می دهند. آنها می نویسند که با توجه به بحران زیست محیطی پیش روی ما، ما احتمالاً پنجاه سال دیگر فرصت داریم یا به سمت سوسیالیسم جهانی حرکت کنیم یا با فروپاشی اکولوژیکی روبرو شویم. آنها همچنین به ما یادآوری می کنند که این تاریخ هنوز نوشته نشده است. اینکه ما در واقع قدرت شکل دادن به آن را از طریق ارزیابی خود از شرایط فعلی، چشم اندازمان از آنچه که می تواند باشد و ظرفیت سازمانی خود برای عمل بر اساس استراتژی برای تبدیل روابط قدرت در این جامعه از سلطه به خودمختاری، دموکراسی، داریم. سوسیالیسم و برابری این کتاب کمک مهمی از سازماندهندگان مردمی به فعالان و سازماندهندگان مردمی است. من به شدت شما را به استفاده از آن تشویق می کنم.
کریس کراس هماهنگ کننده پروژه کاتالیست، مرکزی برای آموزش سیاسی و ساخت جنبش است. آنها کار ضد نژادپرستانه را با بخشهای عمدتاً سفیدپوست جنبشهای عدالت جهانی و ضد جنگ با هدف تعمیق تعهد ضد نژادپرستانه در جوامع سفیدپوست و ایجاد جنبشهای چپ چند نژادی برای آزادی در اولویت قرار میدهند.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا