چند هفته پیش زیارت سالانه خود را به سلما، آلاباما برای جشن عبور از پل انجام دادم که به یاد "یکشنبه خونین" است، مناسبتی که فعالان حقوق مدنی و شهروندان نگران برای اولین بار در مارس 1965 تلاش کردند از سلما به مونتگومری راهپیمایی کنند تا خواستار بازسازی شوند. از حق رای حدود 600 نفر از راهپیمایان در حالی که به دنبال عبور از پل ادموند پتیس بودند توسط فالانژ پلیس ایالتی به طرز وحشیانه ای مورد ضرب و شتم قرار گرفتند، پایمال شدند و به عقب برگشتند. صحنههایی از ضرب و شتم تظاهراتکنندگان مسالمتآمیز توسط ماموران دولتی که سوگند یاد کردهاند از آنها محافظت کنند، در سراسر کشور و جهان فیلمبرداری شد که میلیونها نفر آن را مشاهده کردند - که باعث همدردی، همدلی و خشم شد. چند هفته بعد، مارتین لوتر کینگ، جان لوئیس و تعدادی از رهبران و فعالان کنفرانس رهبری مسیحی جنوبی (SCLC)، کمیته هماهنگی غیرخشونتآمیز دانشجویی (SNCC) و بسیاری از سازمانهای دیگر با موفقیت هزاران راهپیمایی را در سراسر پل هدایت کردند. در یک سفر طاقت فرسا اما پیروزمندانه به پله های پایتخت در مونتگومری!
یکشنبه خونین و متعاقب آن راهپیمایی موفق از سلما تا مونتگومری نقطه عطفی در تلاش مردم محروم، وحشت زده و به حاشیه رانده شده برای بازپس گیری حق رای و راهپیمایی در صندوق های رای برای ترویج و حفاظت از منافع خود به عنوان انسان و شهروندان این کشور بود. ملت ظرف چند ماه، رئیسجمهور لیندون بینز جانسون قانون حقوق رای 1965 را امضا کرد که طیف وسیعی از حمایتهای مثبت فدرال را برای آمریکاییهای آفریقایی تبار و هر کسی که به دنبال استفاده از حق رای در مناطقی بود که سابقه استفاده از ابزارهای مختلف برای محروم کردن مردم از حق را داشتند، ارائه میکرد. رای دادن.
این پیروزی با هزینه های وحشتناکی همراه بود. در سال 1963، در می سی سی پی، مدگار اورز در خیابان خود در شهر جکسون به ضرب گلوله کشته شد. در طول تابستان آزادی می سی سی پی در سال 1964، شورنر، گودمن و چنی، دو یهودی و یک آمریکایی آفریقایی تبار، کشته و در گوری کم عمق در شهرستان نشوبا به خاک سپرده شدند. در ماههای منتهی به مارس سلما به مونتگومری، کشیش سیتی ویویان، دستیار دکتر کینگ، توسط کلانتر بدنام جیم کلارک، در پلههای اداره ثبت احوال مورد ضرب و شتم قرار گرفت. جیمی لی جکسون بهای آن را پرداخت وقتی که به طور مرگبار زخمی شد و در تلاش برای محافظت از اعضای خانواده در برابر یک اوباش سفید در شهرستان ماریون، آلاباما بود. مرگ او یکی از "اعمال غیرقابل تحمل" بود که پسران و دختران آفریقایی را از کمربند سیاه متقاعد کرد که برای درخواست حق رای باید به مونتگومری بروند. جیمز ریب، وزیر متحد سفیدپوست از بوستون، با تمسخر یک «عاشق سیاهپوست» لقب گرفت و توسط گروهی از مردان سفیدپوست در سلما به ضرب گلوله کشته شد. در یکشنبه خونین، جان لوئیس دچار ضربه مغزی شد که میتوانست یک ضربه مغزی تمامکننده زندگی داشته باشد، زیرا مارشرز صدای ترک خوردن یک چوب بیلی سرباز دولتی را از سرش شنید. خانم آملیا بوینتون که اکنون 102 سال دارد توسط اسب ها زیر پا گذاشته شد و روی پل مرده رها شد. و، به طرز غم انگیزی، ویولا لیوزو، یک کارگر اتومبیل سفید از دیترویت، هنگامی که راهپیمایان را به سلما برمی گرداند، پس از تجمع گسترده در پله های پایتخت که دومین و پیروزمندانه مارس به مونتگومری را به پایان رساند، توسط تروریست های سفید کشته شد. اینها تنها معدودی از قهرمانان و قهرمانانی هستند که ما می شناسیم - اما لشکرهای سیاهپوستان گمنام (و در برخی موارد حامیان سفیدپوست آنها) بی سر و صدا و آشکارا تشنه شده و برای شهروندی درجه یک در یک منطقه و ملتی از تحقیر، لینچ و وحشت رنج می برند. کار اجداد برده خود را فربه کردند.
مراسم بزرگداشت امسال در سلما فوریت غیرمعمولی به خود گرفت زیرا استدلال های شفاهی برای اعتراض به بخش 5 قانون حق رای یک هفته قبل توسط دادگاه عالی ایالات متحده شنیده شد. بخش 5 که اغلب به عنوان "جرم" قانون حقوق رای توصیف میشود، ایجاب میکند که تغییرات در رویههای مؤثر بر رایگیری در حوزههای قضایی تحت پوشش باید قبل از اعمال تغییرات توسط وزارت دادگستری "از قبل پاکسازی" شوند. پس جای تعجب نیست که فریادهای نبردی که امسال توسط رهبران حقوق مدنی، اعتقادی، کارگری و سیاسی مطرح شد، «بخش 5 باید زنده بمانیم» و «ما به عقب بر نمی گردیم» بود. در واقع، پرزیدنت اوباما با توجه به اهمیت تاریخی و معاصر قانون حق رأی و تهدید بخش 5، دادستان کل اریک هولدر و معاون رئیس جمهور جو بایدن را به سلما اعزام کرد تا حمایت دولت را آشکارا نشان دهد. در تکاندهندهترین لحظه رالی قبل از عبور از پل ادموند پتیس، معاون رئیسجمهور به دلیل نبودن در سلما در سال 1965 عذرخواهی کرد. او گفت: "من باید اینجا میبودم." جان لوئیس، نماینده کنگره، با قاطعیت مضمون "ما به عقب بر نمی گردیم" را تکرار کرد. و کشیش جسی ال. جکسون و کشیش آل شارپتون با درخواست از مردم برای پر کردن زندانهای سراسر کشور در صورتی که دادگاه عالی بخش 5 را لغو کرد و ضربه مهلکی به قانون حقوق رای وارد کرد، از مردم خواستند زندانهای سراسر کشور را پر کنند.
نگرانی عمیق و خشم عادلانه در مورد چشم انداز لغو بخش 5 بسیار مناسب است. علیرغم این واقعیت که ما یک رئیس جمهور آفریقایی-آمریکایی داریم، نژادپرستی و نیروهای برتری نژاد سفید در آمریکا زنده و سالم هستند. این واقعیت که ما یک رئیس جمهور سیاه پوست، هزاران مقام منتخب سیاه پوست و تعداد بی سابقه سیاهان "موفق" داریم، توسط سفیدپوستان مرتجع به عنوان نشانه ای از منسوخ شدن قانون حقوق رای، اقدام مثبت و سایر اقدامات حقوق مدنی تلقی می شود. اما، این ارزیابی راحت و خودخواهانه با واقعیت الگوها و شیوههای تبعیض مستمر، از جمله تلاشهای عمدی برای کاهش یا نفی قدرت رأیدهی سیاهپوستان از طریق جعلی، قوانین شناسایی رأیدهندگان و دیگر رویههای محدودکننده ثبت نام رأیدهندگان و رأیدهی، ناسازگار است. علاوه بر این، بسیاری از سفیدپوستان آمریکا، حتی سفیدپوستان خوشنیت، مدتهاست که از شنیدن وضعیت اسفبار سیاهپوستان و «ناراحتیهای نژادی» ما خسته شدهاند. و با تقویت استدلال های جعلی مرتجعین دست راستی، اقلیت قابل توجهی از سفیدپوستان متقاعد شده اند که معتقدند اگر سیاه پوستان امروز برای موفقیت در جامعه با مشکل مواجه هستند، به دلیل نقص در فرهنگ سیاه پوستان و/یا عدم تمایل سیاه پوستان به پذیرش است. مسئولیت شخصی
حمله به قانون حق رای فقط نوک کوه یخ است. استراتژیهای پلیسی نژادپرستانه مانند «ایست و بیپرده» که مردان جوان سیاهپوست را هدف قرار میدهد، هدف قرار دادن سیاهپوستان برای خرید وامهای مسکن پرخطر، خشونت، برادرکشی و حبسهای دستهجمعی در «گتوهای تاریک» آمریکا گویای این واقعیت است که تبعیض و ساختار/سازمان نژادپرستی همچنان موانع اصلی بر سر راه تعداد زیادی از سیاه پوستان است که به عدالت و برابری واقعی در آمریکا دست یابند. حمله به بخش 5 قانون حق رای را باید نشانه تلاش گستردهتر برای برگرداندن زمان به عقب در پیشرفت دوران حقوق مدنی یا آنچه که میتوان نوعی خستگی عدالت اجتماعی نامید که سفیدپوستان متخلف از آن رنج میبرند، تلقی شود. معتقدند نژادپرستی متعلق به گذشته است. بنابراین، اضطراب، ترس و ناامیدی بیان شده در سلما در سال جاری موجه بود/می باشد. با توجه به این واقعیتها، سؤال این است که آیا «فریادهای جنگی» که در سرتاسر جمعیتی که در پای پل ادموند پتیس جمع شدهاند طنین انداز میشود، معنای واقعی خواهد یافت یا صرفاً تهدیدهای بیهوده، بمباران لفاظی، «بلیتهای گرگ» است که هیچ تأثیری نخواهد داشت. از نظر دفع موج نژادپرستانه که پیشرفت سیاهان را تهدید می کند؟ سوال این است که آیا در صورت لغو بند 5، آیا در واقع هزاران سیاه پوست و افراد با وجدان زندان های این کشور را پر خواهند کرد؟ یا ما دچار این خواری، این واژگونی غیرقابل قبول بخت خواهیم شد... با آرامش!
دکتر ران دنیلز رئیس موسسه دنیای سیاه 21 استst قرن و مدرس برجسته در دانشگاه کالج شهر نیویورک نیویورک. مقالات و مقالات او نیز در وب سایت IBW ظاهر می شود www.ibw21.org و www.northstarnews.com . برای ارسال پیام، ترتیب مصاحبههای رسانهای یا سخنرانی، میتوانید از طریق ایمیل با دکتر دانیلز تماس بگیرید [ایمیل محافظت شده].
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا