اسکات بورچرت: تمرکز اصلی شما به عنوان یک محقق بر رسانه ها و ارتباطات است - پس چرا کتابی در مورد چای پارتی؟
آنتونی دی ماجیو: من همچنین در ده سال گذشته به طور مداوم در جنبشهای اجتماعی و سیاستهای گروههای علاقهمند تحقیق و مشارکت داشتهام، اگرچه بسیاری از تحقیقات من بر رسانهها و افکار عمومی متمرکز است. مشارکت و مطالعه من در مورد این جنبشها شامل جنبش ضد جهانیسازی شرکتی، جنبش ضد عراق، جنبش ضد هستهای، و جنبشهای مدیسون و OWS طرفدار کارگری میشود. این پروژه کتاب در واقع هر سه حوزه تحقیقاتی من - رسانه ها، افکار عمومی و جنبش ها - را گرد هم آورد، تی پارتی را به عنوان مجموعه ای از گروه های ذینفع مورد بررسی قرار داد، و اندازه گیری کرد که چگونه آنها بر پوشش رسانه ای و افکار عمومی تأثیر گذاشته اند. من به عنوان فردی که در تمام زندگی بزرگسالی خود در جنبش های اجتماعی شرکت کرده و مطالعه کرده ام، احساس می کنم در موقعیت منحصر به فردی هستم، از نظر علمی و از نظر تجربیات عملی، تا بتوانم در این زمینه ها سهم بی نظیری داشته باشم. من همچنین در نوشتههای مردمیام کاملاً روی رویدادهای جاری تمرکز میکنم، بنابراین با توجه به توجه گسترده سیاسی و رسانهای که به آن جلب شده، تی پارتی منطقه مناسبی برای تمرکز به نظر میرسد.
بورچرت: آیا حزب چای را یک جنبش مردمی واقعی می دانید یا صرفاً توسط نهادهای نخبه سازماندهی شده است؟ یا کمی از هر دو؟
دی ماجیو: فکر میکنم خشم برانگیختن تی پارتی - حداقل در مورد ۲۵ درصد آمریکاییهایی که ادعا میکنند با آن همدردی میکنند - کاملا واقعی و بسیار قابل درک است. تی پارتی عمدتاً متشکل از آمریکاییهای سفیدپوست، بالای 25 تا 40 سال، با درآمد متوسط به بالا است که عموماً در طول سالها برای خودشان خوب عمل کردهاند، اما تحت فشار حمله نئولیبرالیها به آمریکاییهای کارگر قرار میگیرند. آنها به درستی از این که از رونق اقتصادی عظیمی که در سه دهه گذشته رخ داده است کنار گذاشته شده اند، عصبانی هستند. از آنجایی که شرکتها بسیار سودآورتر شدهاند، و بهرهوری کارگران و اندازه اقتصاد بهطور چشمگیری افزایش یافته است، متوسط دستمزد خانواده راکد شده است. این رکود در واقع به الف ترجمه می شود کاهش در دستمزد، از آنجایی که تعداد خانواده های دو درآمدی به طور قابل توجهی افزایش یافته است. در حالی که در دهههای گذشته درآمد متوسط بیشتر توسط مردان مجرد درآمد ایجاد میشد، اکنون خانوادهها با دو نفر درآمدی مشابه دارند. به طور خلاصه، طبقه متوسط آمریکا چندین دهه است که تحت فشار قرار گرفته است و «شورش» تی پارتی (در برخی سطوح) مظهر خشم واقعی عمومی از این پدیده است. این عصبانیت قابل درک و حتی قابل پیش بینی است.
مشکل «جنبش» این است که خشم اعضای آن توسط گروه کوچکی از نخبگان حزبی و رسانه ای که اساساً از عوامل حزب جمهوری خواه هستند، دستکاری می شود. این راز کوچک کثیف تی پارتی است. این در واقع یک جنبش اجتماعی نیست، بلکه مجموعهای از گروههای ذینفع نخبهگرا است که در سطح محلی و ملی فعالیت میکنند، که کاملاً فاقد عناصر مشارکتی است و عمدتاً توسط رویکردی از بالا به پایین هدایت میشود که توسط مقامات حزب جمهوریخواه و نخبگان تجاری کخ تعیین و دیکته شده است. تنوع.
کتاب های من در مورد چای پارتی به بررسی شکست فصل های تی پارتی در سازماندهی سیستماتیک در سطح محلی و ملی اختصاص دارد. به طور خلاصه، متوجه شدم که سازماندهی بسیار کمی در زیر پرچم چای پارتی در سراسر جوامع سراسر کشور در حال انجام است. در مقایسه با تعداد زیادی از افرادی که بر اساس داده های نظرسنجی ملی ادعا می کنند در این رویدادها شرکت می کنند، تعداد بسیار کمی از مردم واقعاً برای تجمعات و جلسات برنامه ریزی شرکت می کنند. بررسی دقیق گروههای ملی مختلف چای پارتی نشان میدهد که همه آنها فاقد جنبههای مشارکتی هستند، عضویت فعال بسیار کم است، و رهبران این گروهها از بالاترین سطوح شعبههای حزب جمهوریخواه محلی و ملی و سیستم تجاری میآیند. نگاهی دقیق به کتاب اخیر من - ظهور مهمانی چای- متوجه می شود که "شورشیان" ادعایی تی پارتی که "انقلاب" تی پارتی را در کنگره رهبری کرده اند، در مواضع سیاسی خود و از نظر پیشینه اقتصادی خود بسیار نخبه هستند. آنها از نظر حمایت از منافع تجاری ثروتمند، یا از نظر ثروت شخصی، با توجه به حمایت گذشته آنها از قوانین مقررات زدایی (صنعت بانکی) که به نابودی نظام بانکی کمک کرد، تفاوتی با رهبران سیاسی گذشته ندارند. اقتصاد آمریکا، یا از نظر سوابق رای آنها، که با اعضای جمهوریخواه کنگره غیر حزب چای یکسان است.
بورچرت: دیدگاه ایدئولوژیک حزب چای را چگونه توصیف می کنید؟
دی ماجیو: این همان گروه آمریکایی - 20 تا 25 درصد مردم - هستند که اساساً مردگان بوش هستند. از نظر ایدئولوژیک، من Tea Partiers را به عنوان بسته بندی شراب قدیمی در بطری های جدید توصیف می کنم. در یک سطح، همپوشانی بسیار شدیدی بین حزب چای و راست مذهبی سنتی که در دهه 1980 ظهور کرد وجود دارد. در سطح دوم، تی پارتی نماینده همان راست افراطی اقتصادی است که مدتهاست از مقررات زدایی و حمله به دولت رفاه اجتماعی حمایت کرده است. هیچ چیز بحث برانگیزی در مورد این ادعاها وجود ندارد، زیرا نظرسنجی عمومی (و تحلیل این نظرسنجی ها) این نکات را به وضوح نشان می دهد. من این الگوهای اساسی را با جزئیات بیشتری در اولین کتاب چای پارتی خود ثبت می کنم: خراب کردن تی پارتی – با همکاری مورخ مترقی پل خیابان.
مشکل اصلی تی پارتی، از نظر «ساختن پل» بین اعضایش و تسخیر وال استریت، این است که تعداد بسیار کمی از چای پارتی ها (تنها 15 درصد) حتی وال استریت را به خاطر مشکلات فعلی که امروز با آن مواجه هستیم، مقصر می دانند. در حالی که خشم آنها از رکود شکوفایی آمریکا بسیار مشروع است، انتساب مسئولیت آنها برای این رکود چنان کودکانه ساده لوحانه، به طرز سرسام آوری نادانی و به طرز نگران کننده ای پروتوفاشیستی است که کار با آنها را اگر نگوییم غیرممکن، دشوار می کند. با افرادی که فکر می کنند اوباما یک تروریست نازی، سوسیالیست و مسلمان کنیایی است، چگونه کار می کنید؟ صفت تحقیرآمیز خود را همانطور که در مورد اوباما اطلاق می شود انتخاب کنید و احتمالاً طرفداران چای با آن موافق هستند. توصیفات بالا اغلب در شعارهای تی پارتی در کنار هم قرار می گیرند تا جایی که ایدئولوژی های سیاسی مانند بنیادگرایی اسلامی، سوسیالیسم، و نازیسم و غیره به طرز پوچی در کنار هم قرار می گیرند، گویی این فلسفه ها وجه اشتراکی دارند. با این حال، کسی نمی داند که تفاوت های اساسی بین این ایدئولوژی ها با صحبت با تی پارتیرز وجود دارد، اما من به سختی در مشاهدات خود از گروه در سرتاسر فصل های Midwestern و در سطح ملی یاد گرفتم.
من طرفدار اوباما نیستم، اما چیزی که اکنون به آن نیاز داریم، انتقادهای مشروع از سیستم دو حزبی و طرفدار تجارت است، نه تبلیغات خارق العاده ای که فعالانه اطلاعات غلط و افکار عمومی را گیج می کند. طرفداران تی پارتی به طور فزاینده ای به عقاید رمانتیک و جاهلانه می چسبند که اگر می توانستیم به نحوی به «روزهای خوب گذشته» «بازار آزاد»، سرمایه داری مقررات زدایی بازگردیم، خود را در مسیر رفاه قرار می دادیم. به نظر میرسد که آنها کاملاً نمیخواهند یا نمیتوانند تشخیص دهند که همین مقررات زدایی و حمله مشابه به دولت رفاه بود که ما را در مسیر نابودی اقتصادی قرار داد. آنها می خواهند که حزب جمهوری خواه بیشتر به سمت راست حرکت کند و درک نمی کند که این انحراف به سمت راست علت اصلی مشکلات آمریکا است نه راه حل آنها.
بورچرت: تعداد انگشت شماری کتاب در این زمینه نوشته شده است، اما رویکرد تحلیلی شما چگونه منحصر به فرد است؟
دی ماجیو: تقریباً تمام تحقیقات دیگر در مورد چای پارتی عجولانه و فاقد هرگونه دقت تجربی بود. کتابهای پرخواننده تی پارتی منتشر شده قبل از کتابهای من و پل استریت یا در زمان راهپیماییهای ملی 15 آوریل 2010 (حتی برخی از آنها قبل از راهپیماییها)، حداکثر تا پاییز 2010 منتشر شدند. هیچ راهی وجود ندارد که هر یک از این نویسندگان میتوانست در یک تحلیل فکری یا آکادمیک جدی از تی پارتی شرکت کند، تحلیل خود را بنویسد و آن را دقیقاً در زمان 15 آوریل منتشر کند.th تجمعات (یا قبل از آن)، یا حتی اندکی پس از آن. از نظر آکادمیک، تجزیه و تحلیل جدی مسائل (رویدادهای جاری مرتبط) نیازمند یک چارچوب زمانی تحقیقاتی طولانی تری است. زمانبندی نوشتن و تولید برای آثار جدی بسیار طولانیتر است، زیرا کتابهای من تا تابستان 2011 منتشر نشدند (خراب کردن تی پارتی) و 2011 نوامبر (ظهور مهمانی چای). چنین برنامههای تولید نسبتاً کوتاهی واقعاً کمترین زمان لازم برای انجام، نگارش و چاپ هر تحلیل علمی یا فکری قابل احترامی است. حتی من نسبت به دورههای تولید کتابهای قبلی چای پارتی احساس میکردم کمی عجله داشتم.
نگاهی کوتاه به کتابهای قبلی در این زمینه نشان میدهد که هیچ کدام از نظر تحلیلهایشان بسیار دقیق یا جدی نبودند. یک مهمانی چای آمریکایی جدیدنوشته شده توسط تی پارتی، جان اوهارا، چیزی جز یک تکیه گاه حزبی برای تی پارتی، تکرار نکات و تبلیغات خسته جمهوری خواهان نبود. همین امر در مورد سایر کتاب های تبلیغاتی تی پارتی از جمله کتاب رند پل نیز صادق بود مهمانی چای به واشنگتن می رود و دیک آرمی و مت کیبه به ما آزادی بدهید: مانیفست یک مهمانی چای، در میان دیگران است.
چند کتاب دیگر نیز وجود داشت که سعی در تحلیل ژورنالیستی یا دانشگاهی داشتند، از جمله کتاب جیل لپور سفیدی چشمانشان، اسکات راسموسن و داگلاس شوئن دیوانه به عنوان جهنمو کیت زرنیک جوشان دیوانه. مشکل این کتابها این است که در نگاه اول تحلیلهایی جدی از تیپارتی به نظر میرسند، اگرچه این تصور با بررسی دقیقتر از بین میرود. کتاب لپور از نظر طول صفحه و تحلیل او بسیار نازک است، و اگرچه از نظر تشریح ایدئولوژی بنیادگرای تی پارتی مناسب است، لپور در واقع هیچ تحلیل اصلی از تی پارتی از نظر استفاده ندارد. از دادههای اولیه (حتی دادههای ثانویه کمی استفاده میشود، زیرا کتاب تا حد زیادی لحن محاورهای دارد). کتاب زرنیک بسیاری از بدترین کلیشهها و تصورات نادرست از تی پارتی را تکرار میکند، بهویژه این ادعای اشتباه که این یک «جنبش اجتماعی» است. به عنوان یک خبرنگار برای نیویورک تایمزاو بدیهی میداند که این گروه یک شورش غیرحزبی علیه تشکیلات واشنگتن است و به راحتی شواهد مهمی را که در کتابهای اخیرم بررسی میکنم نادیده میگیرد و دقیقاً خلاف آن را نشان میدهد. سرانجام، راسموسن و شوئن (هر دو از نظرسنجی های حزبی هستند که برای تشکیلات سیاسی-رسانه ای کار می کنند) کتابی نوشتند، دیوانه به عنوان جهنمکه بدترین نوع «تحلیل» است، زیرا بر پرسشهای نظرسنجی تکیه میکند که توسط هر محقق نیمهصلاحیتدار افکار عمومی به عنوان تبلیغاتی محکوم میشود. راسموسن ریپورتز (یک شرکت نظرسنجی که توسط اسکات راسموسن اداره می شود) قرار است فاکس نیوز را به «اخبار» ارزیابی کند. از نظر محتوای آن، حتی از راه دور هم نمیتوان آن را جدی گرفت، زیرا راسموسن اصولاً محافظهکاری عمومی را با استفاده از جملهبندی پرسشهای بارگذاری شده (غرضآمیز) که به وضوح به نفع مواضع جمهوریخواه-محافظهکار نسبت به چارچوببندی بیطرفتر سؤالات است، دست بالا میگیرد. به طور خلاصه، تا این لحظه تحقیقات کمی و با کیفیت در مورد چای پارتی انجام شده است.
بورچرت: چگونه از «مدل تبلیغاتی» که برای اولین بار توسط نوام چامسکی و ادوارد هرمان در کتاب رضایت تولیدی آنها توسعه داده شد، استفاده می کنید؟
دی ماجیو: در ابتداییترین سطح، من مستند میکنم که چگونه رسانههای جمعی از طریق گزارشهای دلسوزانهشان از «انقلاب تی پارتی» و انتقادات گزارششدهشان از تلاشهای اصلاحی، در ایجاد مخالفت علیه اصلاحات بالقوه مترقی مراقبتهای بهداشتی مؤثر بودهاند. من این روابط را به صورت تجربی مستند میکنم و مضامین خاص محافظهکار و طرفدار حزب چای را که در اواسط تا اواخر سال 2009 و اوایل سال 2010 بر اخبار غالب بود، افشا میکنم. سپس نشان میدهم که چگونه این الگوها با مخالفت فزاینده با اصلاحات پیشرونده مراقبتهای بهداشتی (و حتی در موارد خفیف) مرتبط هستند. اصلاحات مترقی که توسط اوباما ترویج شد) در میان کسانی که بیشترین توجه را به بحث رسانه ای-سیاسی در مورد مراقبت های بهداشتی دارند. من از تحلیل و مدلسازی آماری استاندارد علوم سیاسی برای دستیابی به این هدف استفاده میکنم، اگرچه خوانندگان باید به ظهور مهمانی چای برای جزئیات بیشتر به عبارت دیگر، من ایده چامسکی و هرمان مبنی بر ایجاد رضایت را به نفع روایتهای رسمی به کار میبرم، و نشان میدهم که چگونه با تقویت مخالفت با هر برنامه پیشرفت مثبتی که ممکن است توسط دولت محقق شود، ارتباط دارد. من همچنین بررسی می کنم که چگونه کنترل فکر در یک جامعه دموکراتیک عمل می کند. در کشوری که نمی توان از چوب زور و ترور نظامی برای اجرای سیاست استفاده کرد، روش های ظریف تری برای دستکاری ذهن آمریکایی ها مورد نیاز است. من بررسی میکنم که چگونه عوامل هژمونیک مانند حزبگرایی، جهتگیری ایدئولوژیک، توجه سیاسی و مصرف رسانهای (بسیار بیشتر از متغیرهای اجتماعی-جمعیتشناختی مانند نژاد، جنس، درآمد و سایر عوامل) نقش مهمی در تأثیرگذاری بر شکلگیری سیاست عمومی دارند. نگرش های.
بورچرت: شما مدتی را صرف شرکت در جلسات تی پارتی در منطقه شیکاگو کردید - برداشت دست اول شما از مردم آنجا و انگیزه های آنها چه بود؟
دی ماجیو: سازمان دهندگان تی پارتی عمدتاً مستبد بودند و فقط به کمک نامزدهای محلی «تی پارتی» که واقعاً فقط جمهوری خواهانی بودند که برای انتخابات شرکت می کردند، به هدایت دستور کار از بالا به پایین علاقه داشتند. این به طور اساسی با اصل مشارکتی که در فصل های OWS تاکید شده است متفاوت است. رهبران محلی (تی پارتی) کاملاً با من صراحتاً گفتند که هدف اصلی آنها بازگرداندن یک حزب جمهوری خواه عمدتاً بی اعتبار و بسیار منفور به قدرت است، بر خلاف لفاظی عمومی حزب چای که «جنبش» «هیچ ربطی» به حزبی ندارد. سیاست. جالبتر از همه، مکاشفه ای بود که من به سرعت متوجه شدم که این "حرکت" برای همه اهداف و مقاصد یک مایل عرض و یک اینچ عمق دارد. عملاً هیچ بخش محلی در سراسر منطقه شیکاگو وجود نداشت، با توجه به اینکه ایلینوی بیشترین تعداد شرکت کنندگان چای را در میان دوره ای سال 2010 در میان هر ایالت انتخاب کرد و با توجه به اینکه اکثریت قریب به اتفاق آنها در منطقه شیکاگو انتخاب شدند، یک افشای نگران کننده بود. چند شعبه محلی که در سرتاسر شیکاگو و حومه آن وجود داشت، به ندرت شاهد حضور یا مشارکت زیاد اعضایی بود که زحمت حضور داشتند. این الگو در سطح ملی تکرار شد و تنها 8 درصد از شهرها ادعای برگزاری تجمع چای در 15 آوریل را داشتند.th 2010 در واقع شواهدی را از طریق وبسایت محلی خود یا وبسایت ملی Tea Party Patriots در مورد هر نوع جلسات منظم و ماهانه نشان میدهند.
سازمان دهندگان محلی چای پارتی هر از گاهی تعداد قابل توجهی (البته نسبتاً کم) از مردم را برای حضور در تجمعات دعوت می کردند. این سازمان دهندگان در مورد اینکه چگونه توانستند این کار را به انجام برسانند بسیار صادق بودند، با توجه به اینکه مشارکت ناچیز تا عدم وجود در سطح محلی در سراسر شهر و حومه آن داشتند. آنها از آنچه استراتژی «انفجار ایمیل» نامیدند استفاده کردند: ارسال از تعداد زیادی ایمیل به افرادی که از سایتهای محلی چای پارتی بازدید کردهاند. مردم را وادار کنید تا برای تظاهرات سالانه (یا گاهی دو بار در سال) و عکسبرداری در جشن "انقلاب" چای پارتی حضور یابند. این استراتژی در واقع در جلب تعداد بیشتری از مردم (نسبت به حضور کمخون در جلسات) برای حضور گهگاهی در راهپیماییها کاملاً مؤثر بود، اما به معنای واقعی کلمه چیزی پشت آن از نظر ایجاد یک جنبش وجود نداشت و در تجمعات نشان داد. هیچ نهاد یا سازمان تی پارتی از نظر میز یا اعلامیه در 15 آوریل حضور نداشت.thرالی 2010 شیکاگو، با توجه به اینکه عملاً هیچ سازماندهی برای شروع وجود ندارد، نمی توانند باشند. در گردهماییهای دیگر، گهگاه شواهدی از سازماندهی محلی پیدا میکردم، اما تقریباً به طور کامل غرفهها و میزهایی برای جمهوریخواهان محلی بود که برای انتخابات شرکت میکردند و در تلاشهای تبلیغاتی روابط عمومی شرکت میکردند. این به ندرت مربوط به جنبشهای اجتماعی است، زیرا هر کسی که با جنبشها آشناست به خوبی میداند. به طور خلاصه، حزب چای از طریق مشاهدات من نشان داد که تا حد زیادی یک امر حزبی، از بالا به پایین، نخبه گرایانه است.
بورچرت: آیا فکر میکنید حامیان تی پارتی از نارضایتیهای واقعی انگیزه دارند؟
دی ماجیو: علاوه بر آنچه قبلاً گفتم، اضافه میکنم که اینها همان افرادی هستند (حامیان تیپارتی) که دههها را به تمسخر مترقیها گذراندهاند و هر کس در سمت چپ را که از نابرابری فزاینده در سراسر کشور ابراز تاسف کرده است، عمدتاً محصول جنگ طبقاتی که توسط شرکت های بزرگ علیه کارگران آمریکایی اعلام شده است. اکنون به ما در سمت چپ می گویند که دقیقاً این افراد هستند که برای ایجاد یک جنبش باید با آنها کار کنیم. من به سادگی این را نمی خرم اگر این افراد بخواهند با دید باز این احتمال را در نظر بگیرند که شرکتهای آمریکایی ممکن است رفتارهایی را انجام دهند که برای ساختار جامعه آمریکا بسیار مخرب است، خوشحال خواهم شد که در آینده تلاشی برای همکاری با آنها انجام دهم. طبق آنچه من دیدم، شرکت کنندگان چای (مخصوصاً گروه اصلی فعال) کاملاً تمایلی به در نظر گرفتن چنین دیدگاه هایی ندارند. در واقع، اعتراف به جنگ طبقاتی به قدری با جهان بینی آنها مغایرت دارد که از آنها می خواهد بپذیرند که هر آنچه را که در رابطه با فضایل ذاتی «بازار آزاد»، «سرمایه داری آزادیخواه» به آن باور کرده اند، تخیلی تبلیغاتی است. آنجا ممکن است با این حال، برای عموم مردم که ادعا میکنند با تی پارتی همدردی میکنند، اما بخشی از کادر فداکار حلقه درونی، مؤمنان واقعی نیستند، که عمدتاً حرفهای حزب جمهوریخواه را تکرار میکنند و افراطی را پیش میبرند، امیدوار باشید. دستور کار جناح راست و طرفدار شرکت ممکن است گروهی از مردم در عموم مردم وجود داشته باشند که با تی پارتی همدردی دارند و در عین حال در برابر مسائل مترقی باز می مانند. این افراد، اگر مایل به حمایت از دستور کار چپ مترقی هستند، باید هنگام ساختن یک جنبش اجتماعی دموکراتیک برای آینده مورد محاکمه قرار گیرند. اینکه آیا این گروه واقعاً بخش مهمی از تی پارتی آمریکا را تشکیل می دهد یا نه، باید دید. می توانم بگویم که من ندیده ام که این بخش (فرضی) از تی پارتی بایستد و با صدای بلند از جنبش OWS یا معترضان مدیسون حمایت کند. این برای طرفداران «کار با تی پارتی» در سمت چپ نوید خوبی ندارد.
بورچرت: آیا OWS پاسخی به مهمانی چای است؟ اصلا میشه با هم مقایسه کرد؟
دی ماجیو: من فکر می کنم OWS نقطه مقابل تی پارتی است. من در جنبش OWS در ایلینویز، در پایتختی که در آن زندگی می کنم (اسپرینگفیلد) شرکت کرده ام و با تعدادی دیگر که در این جنبش در نیویورک و سایر ایالت های غرب میانه دخیل بودند صحبت کرده ام. با توجه به آنچه من تا به حال دیده ام، شباهت های کمی وجود دارد. در حالی که تی پارتی بر فضایل سرمایه داری «بازار آزاد» و حمایت از مقررات زدایی کسب و کار، حذف دولت رفاه اجتماعی و کاهش دائمی مالیات برای ثروتمندان تأکید می کند، جنبش OWS در سیاست خود برعکس است. در حالی که در بسیاری از مطالبات خود هنوز کاملا مبهم است، جنبش حداقل توجه خود را به مقصران واقعی این بحران اقتصادی متمرکز کرده است: وال استریت و مقامات دولتی که آنها را قادر می سازند. OWS به دنبال شفافیت بیشتر در روند سیاسی است و از مقامات سیاسی انتظار دارد که تلاش جدی برای ارتقای منافع مشترک مردم آمریکا بر قدرت شرکت های بزرگ انجام دهند. اگر بخواهیم در مسیر جدیدی حرکت کنیم که در آن آمریکاییها خشم خود را به روشهای سازندهتری هدایت کنند، این اولین گام حیاتی برای چپ است. من فکر می کنم OWS، یا جانشین احتمالی OWS، باید دستور کار بسیار مشخص تری را با توجه به اینکه چگونه در ارتقای آینده دموکراتیک تر پیش خواهیم رفت، ایجاد کند. خشم عمومی علیه نهادهای سیاسی و اقتصادی شروع خوبی است، اما در میان مدت و بلندمدت شما را خیلی دور نمیبرد. ناگزیر (اگر جنبش همچنان به قدرت خود ادامه دهد) در تلاش سیستماتیک حزب دمکرات برای همدستی با جنبش و در عین حال اعطای حداقل امتیازات منجر خواهد شد. این قبلاً به میزان قابل توجهی اتفاق افتاده است و اگر کاری برای به چالش کشیدن این توسعه انجام نشود در آینده نیز ادامه خواهد داشت. OWS اگر بخواهد راهی جایگزین برای جریان اصلی «لیبرالیسم» باشد، باید مجموعهای از خواستهها را ایجاد کند که جدا از شرکتگرایی ارائه شده توسط دموکراتها باشد.
آنجا هستند برخی شباهت های بسیار کوچک بین OWS و تی پارتی. در حالی که تیپارتیها در خشم بسیار عمومی (هر چند نادرست) علیه تشکیلات سیاسی مشترک هستند، OWS نیز بیاعتمادی عمومی نسبت به سیستم سیاسی-اقتصادی ابراز میکند. به نظر من، این همان جایی است که شباهت ها به پایان می رسد. در سطحی دیگر، جهت گیری غیرمتمرکز و بدون رهبر OWS به طور چشمگیری با پدیده عمدتا متمرکز و به شدت رهبر محور تی پارتی متفاوت است که به کارشناسان و مقامات سیاسی مانند گلن بک، شان هانیتی، راش لیمبو، دیک آرمی، سارا پیلین متکی است. ، میشل باخمن و گروه های حزب چای در مجلس و سنا به منظور تعیین دستور کار تی پارتی در سطح ملی. این یک تفاوت چشمگیر بین OWS و تی پارتی است.
بورچرت: وضعیت امروز تی پارتی چگونه است و در سال های آینده چه انتظاری می توانیم از آنها داشته باشیم؟
دی ماجیو: تی پارتی از اواسط تا اواخر سال 2011 به اوج خود رسید. از اکتبر 2011، حدود یک چهارم آمریکایی ها خود را حامی تی پارتی می دانند. این رقم در سال گذشته به سختی تغییر کرده است. با این حال، مخالفت ها بین 10 تا 25 درصد در میان عموم مردم در همان دوره افزایش یافته است. به این دلیل که در اوایل سال 2010 افراد زیادی بلاتکلیف بودند که نمی دانستند تی پارتی چیست، اما از آن زمان و از زمان بحث زشت سقف بدهی تابستان 2011، «انقلاب» تی پارتی را به عنوان یک جلوه زشت دیگر مشاهده کردند. سیاست تشکیلات حزبی در واشنگتن بسیاری از مردم (در واقع بیشتر) به خواستههای این گروه برای اجرای برنامههای رفاه اجتماعی محبوب مانند مدیکر و مدیکید، یا خواستههای آنها برای متعادل کردن بودجهها بر پشت طبقه کارگر و متوسط (و فقرا) علاقه ندارند. در حالی که از قطع کردن دستگاه نظامی پف کرده و امپریالیستی آمریکا خودداری می کند. بیشتر آنها نیز از تلاش جمهوری خواهان برای دادن مجوز رایگان به ثروتمندان (از طریق تمدید کاهش مالیات بوش) منزجر هستند. به عبارت دیگر، حزب چای روز خود را در آفتاب سپری کرده است، اکنون احتمالاً حداقل تا انتخابات 2012 (شاید بیشتر از آن) ادامه خواهد داشت و به شدت پایه محافظه کار را بسیج و انرژی خواهد بخشید. با این حال، بعید است که کار دیگری انجام دهد، زیرا پایگاه حمایتی آن دیگر در حال رشد نیست و مخالفت عمومی به میزان قابل توجهی افزایش یافته است.
با این حال، تی پارتی به چند دلیل پدیده فوق العاده مهمی بوده است: 1. در از بین بردن اصلاحات تاریخی مراقبت های بهداشتی در قالب یک گزینه عمومی (یا حتی مراقبت های بهداشتی همگانی) موثر بود. 2. نشان داده است که تنها راهی که حزب جمهوری خواه می تواند به قدرت بازگردد، ساخت پوپولیسم کاذب از بالا به پایین است. حزب جمهوری خواه امروز آنقدر نامحبوب است که فقط می تواند به طور پیش فرض قدرت را به دست آورد، خشم علیه حزب دموکرات را برانگیخت و به دلیل افزایش بی حقوقی عمومی با دموکرات ها عقب نشسته و در پیروزی های انتخاباتی سقوط کرد. من انتظار دارم که چای پارتی درس عبرتی برای آینده باشد. انتظار داشته باشید که در سالهای آینده، روایتها و «جنبشهای» پوپولیستی دروغین دیگری در سمت راست ظاهر شوند، مطابق با پیشبینیهای ویلیام گریدر مترقی، که نسبت به «پوپولیسم گندیده» دست راستی که اکنون به نظر میرسد استاندارد است، هشدار داد. در گفتمان سیاسی آمریکا
آنتونی دی ماجیو نویسنده کتابهای متعددی با نام The Rise of the Tea Party است که قرار است در نوامبر 2011 از انتشارات Monthly Review منتشر شود، و آثار دیگری مانند Crashing the Tea Party (2011)؛ وقتی رسانه ها به جنگ می روند (2010); و رسانه های جمعی، تبلیغات جمعی (2008). او سیاست آمریکا و روابط بینالملل در علوم سیاسی را در تعدادی از کالجها و دانشگاهها تدریس کرده است و میتوان از طریق آدرس زیر به آنها دسترسی داشت: [ایمیل محافظت شده].
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا