در مدت 10 دقیقه دیدیم که همان ماشین پلیس سه خودرو را متوقف کرد. هر بار که دوربین ها و تلفن هایمان را دراز کرده بودیم. پلیس ها بهترین لبخند خود را می زدند، سوار ماشین می شدند، دور بلوک می چرخیدند، به همان نقطه ای که پشت دیوار پنهان شده بود برمی گشتند و ماشین بعدی را که از آنجا می گذشت متوقف می کردند.
آنها از این قاعده مستثنی نبودند: در این محله فقر زده بروکلین، چراغ های آژیر در هر شب فراگیر است. Bedford-Stuyvesant (Bed-Stuy، همانطور که معمولاً شناخته می شود) یکی از بسیاری از محله های نیویورک است که در آن یک گروه پلیس دیده بان در خیابان ها گشت می زنند و توسط ساکنان محلی تشویق و تشویق می شوند.
خارج از نمودار: خشونت پلیس در ایالات متحده
خشونت و آزار و اذیت پلیس از مشکلات همه جوامع مدرن است. کسانی که در رده های پایین سلسله مراتب طبقاتی و نژادی قرار دارند، شانس بسیار بیشتری برای هدف قرار گرفتن، وحشیانه شدن، و در نهایت کشته شدن توسط «نیروهای نظم» دارند. صرف نظر از کشوری که در آن زندگی می کنند، محله های آنها به شدت تحت نظارت است و اغلب می تواند مانند سرزمین های اشغالی به نظر برسد. از جانب ایتالیا به ایالات متحده، از هلند به برزیل، زندگی ها نابود شده است.
اما در میان همه کشورهای غربی، هیچ یک به اندازه ایالات متحده برجسته نیست. یک شهروند آمریکایی حدود یک صد احتمال اصابت گلوله توسط پلیس نسبت به یک بریتانیایی چند برابر بیشتر است. با توجه به خشونت پلیس و فرهنگ اسلحه، ایالات متحده عادلانه است خاموش نمودارها در مقایسه با هر کشوری با وضعیت سیاسی و اجتماعی-اقتصادی مشابه.
بدست آوردن اطلاعات مربوط به قتل های پلیس در ایالات متحده بسیار دشوار است. با وجود ولرم مکرر تلاش توسط دولت فدرال در دهه های گذشته برای دستور جمع آوری چنین داده هایی، ادارات پلیس با موفقیت در برابر این امر مقاومت کرده اند. روزنامهنگاران و گروههای حقوق بشر اخیراً تلاش کردهاند این خلاء را پر کنند.
گاردین پروژه ارزشمندی را در ژوئن امسال با عنوان آغاز کرد شمارش شده: افرادی که توسط پلیس در ایالات متحده کشته شدندردیابی قتل های پلیس در سال 2015. شمارش آنها محافظه کارانه است - افرادی که در تعقیب و گریز با سرعت بالا تصادف می کنند یا در زندان دست به خودکشی می زنند شمارش نمی شوند - اما بسیار ارزشمند است.
علاوه بر این، عفو بین الملل یافت که همه کشورها «از قوانین بینالمللی و استانداردهای استفاده از نیروی کشنده توسط افسران مجری قانون پیروی نمیکنند» و جدای از سایر مقررات عجیب و غریب (یا فقدان آنها)، 9 کشور استفاده از نیروی مرگبار را تحریم میکنند. فرو ریختن "شورش".
مطابق با گاردینبر اساس شمارش، تا 29 آگوست امسال این تعداد به 768 نفر رسیده است. از این تعداد، 372 سفیدپوست، 196 سیاه پوست و 108 اسپانیایی تبار بودند. با ربط دادن این موضوع به سهم نسبی آنها از جمعیت، این بدان معناست که سیاهپوستان 2,5 برابر بیشتر از سفیدپوستان در معرض تیراندازی پلیس قرار دارند. حدود 4 درصد از کشته شدگان زن بودند. از 31 زن کشته شده، 87 نفر سیاه پوست بودند. 5 درصد از همه قربانیان با شلیک گلوله کشته شدند. 3% توسط تیزر; و بیش از XNUMX درصد با برخورد با ماشین پلیس برابر با تعداد افرادی که در بازداشت جان خود را از دست داده اند.
همانطور که Touré F. Reed استدلال می کند در ژاکوبین، نژاد و طبقه بطور جدایی ناپذیری در این سیستم خشونت پلیس به هم مرتبط هستند. اگرچه سیاهپوست بودن به معنای در معرض خطر سوء استفاده پلیس است، حتی اگر سیاهپوست باشید استاد در تلاش برای ورود به خانه خود، به طور کلی قربانیان سفیدپوست و سیاهپوست "به طور نامتناسبی فقیر و طبقه کارگر هستند." در مجموع، آنها «مایلند به گروههایی تعلق داشته باشند که فاقد نفوذ و قدرت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی هستند».
در این شرایط مردم در این جوامع با این سوال مواجه بودند که چگونه از خود و جامعه خود در برابر پلیس محافظت کنیم؟
پلیس دیده بان
موج افزایش آگاهی از خشونت پلیس توسط کسانی که دوربین در دست در محله هایشان گشت زنی می کنند در سراسر ایالات متحده به جلو کشیده می شود. به اشکال مختلف، این گروههای پلیس دیدهبان - همانطور که شناخته میشوند - از سال 1990 وجود داشتهاند و نیویورک حداقل از اواخر دهه 90 چنین گروههایی داشته است.
گروهی که در این سالهای اخیر خیابانها را تکان میدهند، نه تنها با دوربین در داخل گشتزنی میکنند دست، بلکه با سیاست انقلابی در ذهن: CPU، واحد گشت پلیس دیده بان، فعال در برانکس و هارلم، و آموزش گروه های جدید در سراسر نیویورک.
خوزه لاسال، در اواسط چهل سالگی و متولد هارلم شرقی، چهره عمومی این گروه بوده است و دلیل خوبی هم دارد. داستان او الهام بخش و طنز و لبخند او خلع سلاح است. سال های اولیه او در خیابان ها سپری شد و باعث شد 12 سال از زندگی اش در زندان باشد. با بازگشت به زندگی اصلی، عشق او را از بازگشت به آن خیابان ها باز داشت و او را وادار به کار منظم کرد. در سال 2011، زمانی که او به تازگی Copwatching را شروع کرده بود، پسرخواندهاش یک برخورد توهین آمیز توقف و ناگهانی با دو پلیس را ضبط صدا کرد و ملی شد. سرفصل ها.
امروزه گروه بزرگ و مختلط از مردم به لاسال ملحق شده اند که چندین زن سیاه پوست به ویژه در خط مقدم فعال هستند. یکی از آنها کیم است که انرژی اش مسری است و کل گروه را وادار به ادامه راه می کند. یکی دیگر از اعضا، با دمپایی و لباس بلند، به نظر می رسد همه را در شعاع 100 بلوکی می شناسد، از بچه های کوچک و زنان بزرگتر گرفته تا بچه های سرسخت و معتاد. بسیاری از افراد این گروه در گروه های دیگر نیز فعال هستند و در سازماندهی اعتراضات زندگی سیاه پوستان مهم است نیز مشارکت داشته اند.
در حال حاضر، پلیس درباره پلیس واچ میداند، و لاسال پیشنهاد میکند یادداشتی منتشر شد که در آن به افسران آموزش میداد که وقتی در اطراف هستند چگونه رفتار کنند. آنها معمولاً رفتار بهتری دارند، اما در مورد حضور CPU نیز به یکدیگر اطلاع می دهند و از گشت آن دور می شوند. گاهی اوقات یک ماشین پلیس گروه را دنبال می کند تا پلیس های دیگر را در جریان موقعیت خود قرار دهد و آن را به بازی موش و گربه تبدیل می کند. از طرف خود، گروههای با تجربهتر، اکثر پلیسها را با نام میشناسند و از آن برای پیشروی برای پیگیری سوابق یک افسر خاص استفاده میکنند.
اما مهمتر از همه، به نظر میرسد که کلید موفقیت این جنبشها این است که ریشه در جامعه دارند. این مورد مخصوصاً در مورد CPU است. پیاده روی بلوک ها از 125th و لکسینگتون در قلب هارلم، ما را هر پنج دقیقه متوقف می کنند زیرا یکی از افراد گروه با کسی که می شناسد برخورد می کند. مواقع دیگر مردم تیشرتها را میشناسند و گروه را تشویق میکنند، یا میآیند تا صحبت کنند و اطلاعاتی در مورد فعالیت پلیس بدهند، و از آنها بخواهند که بعداً در این یا آن بلوک گشتزنی کنند.
تاکتیک ها
یک راه درست برای انجام Cop Watch وجود ندارد. این به شرایط محلی بستگی دارد و تنوع تاکتیک ها در بین گروه ها شکوفا می شود. با این حال، جدای از ریشه دار شدن یا غوطه ور شدن گروه در محله، به نظر می رسد عوامل مهم دیگر موفقیت، سازماندهی خوب، استواری و مشارکت فعالانه مردم باشد. گروه LaSalle با پشتکار تمام فعالیتها و تعاملات پلیس را که مشاهده میکنند یادداشت میکنند و از آن اطلاعات برای پیگیری نقاط داغ محله و پلیسهای فردی استفاده میکنند.
آنها کارنامه خود را به هم می ریزند، در چندین محله گشت می زنند و هر بار مسیرهای مختلفی را طی می کنند. اما آنها مدام به آن محله ها باز می گردند، به چهره های شناخته شده ای تبدیل شده اند و سال ها است که بدون هیچ گونه تزلزلی به آن می پردازند و شهرت و شبکه خود را ایجاد می کنند. با این حال، شبکه آنها هرگز تمام نمی شود: در هر گشتی افراد جدیدی را به جلسات آموزشی خود دعوت می کنند، کارت خود را به آنها می دهند و از آنها می خواهند با حوادث و اطلاعات تماس بگیرند، و همچنین خانواده ها و فرزندانشان را با اطلاعاتی در مورد نحوه برخورد با پلیس هدف قرار می دهند. بدون خطر.
بقیه نیویورک و کشور مجموعه ای از گروه های مختلف پلیس دیده بان با ایدئولوژی های متفاوت است. از سال 1999 جنبش مردمی مالکوم ایکس بود پلیس تماشا کردن محله بروکلین Bed-Stuy. همین محله و بوشویک همسایه، اکنون توسط یک گروه آنارشیستی پلیس دیده بان که خارج از پایگاه، یک مرکز اجتماعی آنارشیستی، در حال گشت زنی هستند. اما برخی دیگر از گروههای لیبرالتر نیز وجود دارند که به شدت بر آزادیهای مدنی و حقوق بشر تمرکز میکنند، بدون اینکه از پلیس بهعنوان نیروی اشغالگر صحبت کنند و به مسائل گستردهتر بپردازند.
این که دوربین می تواند سلاح دفاعی برای افرادی باشد که قدرت و امکاناتی برای دفاع از خود ندارند، در دهه گذشته ثابت شده است. به عنوان مثال، در سال 2007، B'Tselem، یک سازمان حقوق بشر اسرائیلی، پروژه ای را در اراضی اشغالی فلسطین با عنوان «راه اندازی کرد.تیراندازی به عقبتوزیع دوربین بین فلسطینی ها برای مستندسازی وضعیت آنها. این پروژه تا حدی موفقیت آمیز بود و ویدیوها نادیده گرفتن واقعیت روزمره فلسطینی ها را برای رسانه های شرکتی سخت تر کرد.
با این حال، یکی از الزامات کلیدی برای موفقیت هر پروژه ای، یک جامعه مدنی است که به آن اهمیت می دهد. پخش فیلم های وحشیانه باعث جذابیت آگاهی اخلاقی بیننده می شود. مستندسازی حوادث می تواند کمک کند، اما باید با سازماندهی اختصاصی توسط گروه های سراسر طیف تکمیل شود.
ایده و عملکرد Cop Watch چندین دهه است که وجود داشته است. سازماندهی ثابت و در دسترس بودن آسان دوربین ها، این ویدئوها را به جلوی بحث ها سوق داده است و پتانسیل تغییرات عمده را ایجاد کرده است. این واقعیت که در حال حاضر به نظر می رسد افراد خارج از جوامع هدف به آنها اهمیت می دهند، یک گام مهم رو به جلو است.
ژله بروینسما محقق دکترای تاریخ در انستیتوی دانشگاه اروپا و ویراستار است مجله ROAR.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا
1 اظهار نظر
این یکی از بهترین قطعات سازماندهی خالص است که برای مدت طولانی این صفحات را زیبا کرده است. نوشته شده توسط یک دکترای اروپایی. چه کسی به آن فکر می کند؟
امیدوارم در آینده شاهد موارد بیشتری از این دست باشیم.
شاید "علمای چپ" و فعالان ایالات متحده باید توجه داشته باشند.
با تشکر از Jelle Bruinsma.