در 23 ژانویه 2013، پارلمان کاتالونیا تایید کرد یک به اصطلاح اعلامیه حاکمیت، در نتیجه از درخواستهای استقلال که در یک عظیم تظاهرات سازماندهی شده توسط مجمع ملی کاتالونیا که بارسلونا را در 11 سپتامبر 2012 متوقف کرد. در یک نوسان رادیکال غیرمشخص برای یک حزب حاکم که از زمان روی کار آمدن در نوامبر 2011، هر چیزی جز دوستانه با مطالبات مردمی بوده است، نئولیبرال Convergència i. حزب اتحاد (CiU) با حمایت احزاب چپ طرفدار حق تعیین سرنوشت، سیاست رویارویی با دولت مرکزی اسپانیا در مادرید را برگزیده است.
آیا دولت کاتالونیا در نهایت تسلیم صدای خیابان ها شده است؟ آیا آنها در مفاهیمی مانند حاکمیت، استقلال یا هویت های ملی با برخی پتانسیل های جدید رهایی بخش هماهنگ می شوند؟ برای پاسخ به این سؤالات، اجازه دهید کمی به عقب برگردیم، ببینیم آنها از کجا می آیند و از خود بپرسیم که چرا اکنون در دستور کار سیاسی قرار گرفته است.
روزهای اولیه چادر زدن در پلازا کاتالونیا یک دوره فوق العاده فشرده و سازنده بود. برای هزاران نفری که گرد هم آمده بودند تا خشم خود را ابراز کنند، هوا بوی امید، قدرت و همبستگی (و کمی علف هرز) می داد. برای نخبگان دزدسالار در سراسر ایالت اسپانیا، بوی عدم اطمینان، محکومیت و شورش (و علف هرز بیش از حد) می داد. از آنجایی که انبوهی از مردم مواضع خود را در مورد مجموعه ای از موضوعاتی که برای دهه ها کنار گذاشته شده بودند، بیان کردند، بحث های جدیدی پدید آمد و مواضع متضاد با روحیه خودمختاری مورد احترام قرار گرفتند. با این حال، یک سوال وجود داشت که به ویژه برای مجمع عمومی توافق بر سر آن دشوار بود: حق کاتالونیا برای تعیین سرنوشت.
پس از سه روز بحث، مجمع عمومی تصمیم گرفت که این حق اساسی دموکراتیک را مانند مجامع عمومی چندین مجمع دیگر در خواست های خود بگنجاند. آکامپاداس قبلا خارج از کاتالونیا و در حالی که این مناظره برای بسیاری از شرکت کنندگان آن بسیار خسته کننده بود، جنبش از آن قوی تر بیرون آمد. در طول سال اول جنبش 15-M، بارسلون خشمگین مسلماً رادیکالترین در اسپانیا بودند، کل بلوکهای مسکونی را برای خانوادههای اخراجشده اشغال کردند، بیمارستانهای دولتی را که تهدید به تعطیلی میکردند، اشغال کردند و نام مستعار شهر را تأیید کردند. لا رزا د فوک ("رز آتش") در طول اعتصاب عمومی در 29 مارس 2011 که شهر را تعطیل کرد.
در همین حال، دولت CiU خود را در وضعیت بدی قرار داد که همه دولتهایی که ریاضت اقتصادی بر مردم تحمیل میکردند. در ماه های پس از اعتصاب عمومی، نظرسنجی ها نشان داد که آنها با سرعت نگران کننده ای شروع به خونریزی آراء کرده بودند. تاکتیک های دولتی پلیس از فلیپ پویگ و محبوبیت اقداماتی مانند موردور را اشغال کنید برای حزبی که مدعی بود مشعل در حال سوختن لیبرال دموکراسی و «اعتدال» دوستدار تجارت را حمل می کند، گران تمام می شد. دولت کاتالونیا برای بهبود وجهه خود با مردمی که به طور فزاینده ای متخاصم می شوند، نیاز به جراحی زیبایی جدی داشت.
تقریباً در این زمان، سازمانهای ملیگرا و طرفدار استقلال از سراسر کاتالونیا در مجمع ملی کاتالونیا گرد هم آمدند، که مجمع قانون اساسی خود را در مارس 2012 در Palau de la Música Catalana در بارسلون برگزار کرد، ساختمانی آراسته که نماد ویژگی کاتالانهای آن است. نوگرا طراحی و همچنین مرکزیت آن در یکی از بدنام ترین کاتالونیا رسوائی های فساد. تاکید شدید ANC بر هویت کاتالان به عنوان آن علت وجودی و فراخوان پان کاتالونیا برای اتحاد ملی در مبارزات خود برای حاکمیت، اعضایی را از سراسر طیف سیاسی، از جمله بسیاری از سیاستمداران در حزب حاکم گرد هم آورد. و در حالی که اعضای CiU در حمایت از استقلال اختلاف داشتند، عملاً همه آنها از استقلال مالی بیشتر از مادرید حمایت کردند.
برای سال ها، جامعه کاتالان به طور مساوی تقسیم شده بود در مورد مسائل استقلال و خودمختاری، که به این معنی بود که این یک موضوع کاملاً گوه بود. همچنین فرصتی برای رفع مشکل تصویر آنها با بازسازی برخی اعتبار دموکراتیک بود. اگر CiU می توانست حمایت کافی را از رای دهندگان کاتالونیا به دست آورد، آنها از پیمان مخرب سیاسی که با حزب محافظه کار و به شدت متمرکز حزب مردمی برای تصویب اقدامات ریاضتی بسته بودند، رهایی می یافتند.
اندکی پس از اعتراض 11 سپتامبر، رئیس جمهور کاتالونیا آرتور ماس با با ماریانو راخوی رئیس جمهور اسپانیا خواستار استقلال مالی از اسپانیا شد. این نمایشی بود که به دقت ساخته شده بود که به طور قابل پیش بینی با خروج ماس با دست خالی و خواهان برگزاری انتخابات زودهنگام به پایان رسید. با شور و شوق عجیبی، تشکیلات کاتالان زبان خود را رادیکال کرد. در طی چند ماه آینده، سیاستمداران، روشنفکران و صاحب نظرانی که با لفاظیهای ضد رادیکال بر امواج رادیویی تسلط داشتند، ناگهان بسیار شبیه به خشمگین سال قبل به صدا درآمده بود
تلویزیون عمومی کاتالونیا مزخرفات غیرسیاسی درباره وحدت ملی را به گوش میرساند و با پخش برنامهای به سبک کره شمالی به حد تهوعآوری فرو میرود. ادای احترام موسیقی به ملتی که مرد آلفا را در تخیلی پاپ ایبری نشان می دهد، el primo de Zumosol. رئیسجمهور آرتور ماس سخنرانیهای باشکوهی درباره دموکراسی ایراد کرد و برای یک پوستر تبلیغاتی دراماتیک در حالی که دستهایش را به صورت پیروزمندانه دراز کرده بود روی پسزمینهای از چهرههای تار، پرچمهای کاتالونیا و یک عبارت واحد با حروف بلوک ژست گرفت: La Voluntat d'un Poble ("اراده یک قوم"). آنها ادعا کردند که تنها یک پیروزی قاطع CiU، a پیروزی اراده، استقلال کاتالونیا را به ارمغان می آورد.
متأسفانه برای CiU، جامعه کاتالونیا کاملاً فراموش نکرده بود که دولت آنها در زمان ریاست جمهوری چه کرده بود. وقتی یک چهارم جمعیت و بیش از نیمی از جوانان یک منطقه بیکار هستند، وقتی مردم از خانه هایشان بیرون رانده می شوند و به طور روزانه در خیابان رها می شوند، وقتی دولت مراقبت های بهداشتی را برای مردمی دور از دسترس قرار می دهد. نیاز است، همه کسی را می شناسند که زندگی اش تحت تأثیر خشونت ریاضت نئولیبرالی قرار گرفته است. هیچ پرچمی آنقدر بزرگ نیست که بپوشد تمام از آن بیحیایی، و انتخابات نوامبر نه تنها اکثریت مطلقی را که مدنظرشان بود، رد کرد، بلکه 12 کرسی را از بین برد، و آنها را مجبور کرد تا به یک پیمان ثبات با Esquerra Republicana de Catalunya (ERC) برسند.
ماه ها بعد، تعدادی سوال باقی می ماند. آیا درخواست دولت کاتالونیا برای استقلال و حاکمیت صادقانه است؟ و ما از مفاهیمی مانند استقلال، حاکمیت و هویت ملی در یک مبارزه جهانی برای رهایی چه می گوییم؟ اگر بخواهیم بازیگران کلیدی در تلاش کاتالونیا برای حاکمیت را به عنوان مرجع خود در نظر بگیریم، پاسخ ها واضح به نظر می رسد: نه واقعاً و نه چیز خوبی. در حالی که احزاب مانند CiU و ERC اعلامیه های بزرگی را امضا می کنند، بیمارستان ها را خصوصی می کنند، معلمان را اخراج می کنند و آب منطقه را خصوصی می کنند. آنها به بانک ها و سازمان های فراملی مانند ترویکا حاکمیت بیشتری نسبت به مردم کاتالونیا می دهند.
در همین حال، Assemblea Nacional de Catalunya تاکتیک ها و لفاظی های پیش فاشیستی را اتخاذ کرده است و تلاش می کند تا گردن کلفت صداهای مخالف برای موافقت با The One Nation. نفرت انگیزتر، آنهانقشه راه استقلال" خواستار سرشماری است که در آن ساکنان کاتالونیا خود را کاتالان معرفی کنند، به طوری که "کسانی که به استقلال کاتالونیا رای می دهند "مردم" کاتالونیا باشند نه "جمعیت" کاتالونیا."
در همین حال، تنها حزب آشکارا طرفدار استقلال کاتالونیا که قرائتی انتقادی و رهاییبخش از حاکمیت و استقلال ارائه میکند، Canditatura d'Unitat Popular (CUP) است، آزمایشی جالب در دموکراسی مستقیم که اکنون 3 کرسی در پارلمان کاتالونیا (از بین آنها) دارد. 135). زمانی که نامزدی کاملاً در سطح شهرداری متشکل از انجمنهای محله، جنبشهای اجتماعی، گروههای چپ رادیکال طرفدار استقلال و اعضای برجسته اتحادیههای آنارکو سندیکالیست بود، برخی از نامزدهای CUP در اولین کمپین منطقهای خود کاملاً روشن کردند که بین طرفدار بودن تفاوت قائل میشوند. استقلال و ناسیونالیست بودن (در حالی که اولی بر کنترل دموکراتیک بر یک قلمرو تأکید دارد، دیگری بر شیوه تولد تمرکز دارد، مانند لاتین n?t??، یا «آنچه متولد شده است»).
پیام آنها از مجموع استقلال امیدوارکننده به نظر میرسد، اما تا اینجای کار، داستان تلاش کاتالونیا برای استقلال نشان میدهد که صحبتها ارزان است، وعدهها بدهی هستند و بهویژه بدهیهای سیاستمداران عادت بدی دارند که توسط مردم پرداخت میشود.
پس در مورد آن صدها هزار نفر چطور؟ خشمگین چه کسی سال گذشته خیابان ها را آب گرفت؟ ممکن است از خود بپرسید این یک سوال بسیار خوب است. از یک سو، نزدیک به یک میلیون نفر در بارسلونا در جریان اعتصاب عمومی نسبتاً رام 14 نوامبر به خیابان آمدند و یازده روز قبل از انتخابات، در میان همه سروصدای ملیگرایان، یک بررسی واقعیت خوشامدگویی ارائه کردند. از سوی دیگر، اعتراضها بر اساس موضوع بیشتر میشوند، خواه به نفع حقوق مهاجران، مسکن مناسب یا دفاع از مراقبتهای بهداشتی عمومی باشند. خیابانها ساکت نیستند، اما دقیقاً در حال جوشیدن نیستند.
همانطور که در اطراف بارسلون قدم می زنید، پرچم هایی را می بینید که روی بالکن های هر بلوک ساختمانی آویزان شده اند. گرافیتی در مورد آن 3 درصد کمیسیونی که CiU دوست دارد کارهای عمومی را حذف کند، زمزمه می کند. لعنت به همه آنها، زمزمه می کند آنارشی نظم است. وب بیکار در مورد فساد یا فرار مغزها صحبت می کند و کافه ها آهی از سر ناامیدی می کشند، همانطور که یک زن در پیاده رو درخواست پول می کند و یک مرد آفریقایی یک سبد خرید پر از آهن قراضه را هل می دهد. سوال امروز در کاتالونیا این نیست که برای یک رویا به تعویق افتاده چه اتفاقی میافتد، بلکه برای بسیاری از آنها در یک زمان…
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا