زمانی که رئیس جمهور کلمبیا، لوارو اوریبه ولز، سیگنال حمله تبلیغاتی - که اتفاقاً با تهدیدات شبه نظامی و آزار و اذیت همراه بود - را به نفع همه پرسی خود در اکتبر 2003 (که در آن 81 درصد از جمعیت کلمبیا از شرکت در آن خودداری کردند) داد، برخی از تحلیلگران کلمبیایی به خوانندگان یادآوری کرد که هیتلر از همه پرسی برای ساختن فاشیسم استفاده کرده بود. رفراندوم به جای دموکراتیک می تواند عوام فریبانه باشد. کارلوس مسا، رئیسجمهور بولیوی که با قدرت یک شورش مردمی و به رهبری بومیها در اکتبر به قدرت رسید، البته از اوریبه یا هیتلر نوع متفاوتی از سیاستمداران است، اما رفراندوم گاز او در 18 ژوئیه - یکی از سه ستون برنامه. تحمیل شده به دولت (دو مورد دیگر مجلس قانون اساسی و پایان معافیت از مجازات دولت است) - کاملاً در اردوگاه عوام فریبی قرار می گیرد. دولت مسا، همراه با احزاب سیاسی نئولیبرال (MNR، MIR، NFR)، کلیسای کاتولیک، اوو مورالس/MAS، مجمع دائمی حقوق بشر، دفتر بازرس حقوق بشر، و بسیاری از سازمان های غیردولتی، مشارکت در همه پرسی را با حمایت یکسان دانستند. برای «دموکراسی مستقیم». همه پرسی به عنوان یک فرصت تاریخی بی سابقه برای مردم بولیوی مطرح شد تا در مورد سرنوشت منابع طبیعی خود تصمیم بگیرند. موردی که آنها به عنوان شهروندان دومین کشور نابرابر جهان که از نظر توزیع ثروت و درآمد سنجیده میشوند، نمیتوانستند از دست بدهند.
پنج سوال همه پرسی به شرح زیر بود:
1. آیا موافقید که قانون فعلی هیدروکربن ها تغییر کند؟
2. آیا موافقید که دولت بولیوی باید حقوقی در مورد هیدروکربن ها پس از رسیدن به زمین داشته باشد؟
3. آیا موافقید که YFPB [شرکت نفت خصوصی شده تحت سانچز دی لوزادا] برای کنترل تولید هیدروکربن مجدداً تأسیس شود؟
4. آیا موافقید که گاز بولیوی باید برای بازیابی دسترسی مفید یا مستقل به اقیانوس آرام استفاده شود؟
5. آیا موافقید که گاز بولیوی صادر شود و شرکت های چندملیتی باید 50 درصد سود پیش بینی شده را برای حقوق بهره برداری از گاز بولیوی بپردازند و دولت باید در بهداشت، آموزش و زیرساخت سرمایه گذاری کند؟
معماران اصلی قیام اکتبر - COR-El Alto، FEJUVE-El Alto، UPEA (دانشگاه دولتی ال آلتو)، COB، شعبه CSUTCB به رهبری فیلیپ کوئیسپ، و Coordinadora of Gas در کوچابامبا - از تحریم حمایت کردند زیرا مسا از ادغام تقاضای مورد حمایت بیش از 80 درصد بولیوی ها یعنی ملی شدن خودداری کرد. به گفته رهبران جنبش اجتماعی، که تحت سلطه مردم بومی اما نه محدود به آن، همه پرسی مسا تنها ظاهری از حاکمیت داشت، تا جایی که از بازنگری در هفتاد و هشت قرارداد امضا شده با شرکت های چندملیتی تحت قانون هیدروکربن ها در سال 1997 غفلت کرد - زاییده افکار رئیس جمهور سابق گونزالو سانچز. د لوزادا، که این فرمان را دو روز قبل از ترک پست برای اولین بار صادر کرد. به طور خلاصه، رهبران جنبش اپوزیسیون ادعا کردند که رفراندوم، چون عطف به ماسبق نبود، گاز و نفت بولیوی را در دستان چند ملیتی باقی میگذارد که قبل از سقوط نئولیبرالیسم به بحرانی که منجر به سقوط سانچز دی لوزادا در 17 اکتبر 2003 شد، آن را به دست آوردند.
با انتشار شایعات کودتا توسط والدو آلباراکین، بازپرس حقوق بشر، در 14 ژوئیه، این پیام صریح بود: کسانی که از تحریم حمایت می کردند، ثبات "دموکراتیک" بولیوی را تهدید می کردند و خواسته یا ناخواسته از نیروهای ارتجاع حمایت می کردند. در غروب پانزدهم، در سخنرانی در PAT (ایستگاه تلویزیونی که پرزیدنت مسا سهامدار اصلی آن است)، مسا اعتراض اجتماعی را با خشونت، عدم تحمل و بی احترامی به دموکراسی برابر دانست و از مهارت های فوق العاده خود به عنوان یک پخش کننده تلویزیونی برای متقاعد کردن خود استفاده کرد. مخاطبان شبح هایی که او برای آنها ساخته است. بلافاصله پس از سخنرانی مسا، PAT نتایج نظرسنجی سراسری خود را حتی در ال آلتو نشان داد، تنها 15 درصد از آتش زدن فرم های همه پرسی حمایت کردند. بنابراین، یک اقلیت کوچک و رادیکالشده، نظم دموکراتیک بولیوی را تهدید میکند که آن را بهطور اجتنابناپذیر به سوی یک کودتای ارتجاعی سوق میدهد. این آهنگ جدید نبود و اصرار یک نت آن آهنگ و رقص رقت انگیز گونی را در سپتامبر تا اکتبر به یاد می آورد. جستوجوها و توقیفهای انجام شده در لاپاز در 10 ژوئیه نیز انجام شد، که ظاهراً وجود یک "گروه خرابکاران" را آشکار کرد که "مواد منفجره" را برای "خرابکاری" در همهپرسی آتی نگهداری میکرد. نه براندازان ادعایی و نه مواد منفجره به مطبوعات همیشگی نشان داده نشدند، مطبوعاتی که سوالات کمی پرسیدند و دروغ های ضروری گفتند.
سالگرد تأسیس لاپاز امسال بهطور غیرمعمولی متشنج بود و در 15 ژوئیه، مسا جشن سنتی را در نیمهشب، تحت «Auto de Buen Gobierno» که به منظور جلوگیری از مستی گسترده قبل از رفراندوم اعلام شده بود، لغو کرد. نوشیدنی به مقدار زیادی در بارهای سراسر شهر تا ساعات اولیه صبح به جریان افتاد، اما جشنواره خیابانی شلوغ و تمام شبانه در مرکز شهر با نمایش قدرت بینظیر دولتی تعطیل شد. در روز شانزدهم، تدابیر امنیتی در میدان موریلو تشدید شد تا از رئیسجمهور، کابینه و هیئت دیپلماتیک در برابر «تهدیدات» با منشأ نامشخص محافظت شود. در همین حال، با شروع محاصره های پراکنده در ال آلتو، روبرتو د لا کروز، یکی از رهبران COR-El Alto، قبل از خاموش کردن تلفن همراه خود، چندین تهدید به مرگ دریافت کرد. خطوط گسل در ائتلاف سست که سانچز دی لوزادا را سرنگون کرد، به شدت تسکین یافت: از طرف رسمی، مورالس/MAS - اپوزیسیون انتخاباتی "محترم" - و نمایندگان تنها نهادهای دولتی سیاسی مشروع بولیوی (حقوق بشر دائمی) مجمع و دفتر بازپرس)؛ در طرف دیگر نیروهای شورشی قرار داشتند که بدون آنها رفراندوم هرگز در دستور کار سیاسی ملی قرار نمی گرفت.
همانطور که لوسیلا چوک، پروفسور UPEA با تبار آیمارا (و دانشجوی سابق من)، در PAT در 14 ژوئیه اشاره کرد، سوال دوم به ویژه فریبنده بود، زیرا به نظر می رسید که به بولیوی ها حاکمیت بر ذخایر گاز می دهد، بدون اینکه روند خصوصی سازی را که ابتدا آغاز شده بود معکوس کند. تحت رهبری Jaime Paz Zamora (1989-1993) و در طول و بعد از اولین دولت سانچز دی لوزادا (1993-97) شتاب گرفت. چوک توضیح داد که آنچه بولیویهایی مانند او میخواهند این است که او و فرزندانش بهتر غذا بخورند، ناهار مناسبی به جای سوپ و نان بخورند، و او توضیح داد که این اتفاق هرگز نمیافتد مگر اینکه گاز بولیوی به قیمتهای بازار جهانی فروخته شود (در مقابل 20) درصد قیمت های گفته شده). مسا به دستور کار اکتبر خیانت کرده بود و به گفته چوک، افرادی مانند او این را می دانستند و به همین دلیل از تحریم حمایت می کردند. هیچ کس مخالف همه پرسی الزام آور نبود فی نفسهاو گفت، یا حتی صادرات گاز. موضوعات مربوط به شرایط و ضوابط فروش و ماهیت سؤالات مربوط به همه پرسی بود. به اعتبار آنها، نمایندگان جنبشهایی که از تحریم حمایت میکردند، استدلال خود را در تلویزیون، رادیو، و در جلساتی با افراد درجه یک در سازمانهای مربوطه خود توضیح دادند. آنها استدلال می کردند که مردم قبلاً به نفع ملی شدن صحبت کرده اند.
به محض افشای آنها در ماه مه، سؤالات در سراسر کشور، به ویژه در ال آلتو مورد بررسی قرار گرفت، و با توجه به تلاش های رسانه ای برای کلیشه سازی اپوزیسیون به عنوان گروه کوچکی از «مرده» حداکثرگرا، اپوزیسیون ظرفیت چشمگیری برای پایداری نشان داد. ، بحث محترمانه در رسانهها، ناتوانی مردم در درک پیچیدگیهای فنی بهرهبرداری از گاز بسیار مورد توجه قرار گرفت و مسا امواج رادیویی را با توضیحات سادهای از جنبههای مختلف فرآیند غرق کرد. با این حال، مانند ماه های سپتامبر و اکتبر، اپوزیسیون دیدگاه روشنی از آنچه می خواست بیان کرد: حاکمیت ملی بر منابع طبیعی، به ویژه 53 تریلیون متر مکعب ذخایر گاز که دومین ذخایر بزرگ در آمریکای لاتین است. برای اپوزیسیون، ملی شدن تنها امید برای آینده ای در نظر گرفته می شود که با چرخه های گذشته استخراج منابع طبیعی تجدیدناپذیر (نقره، قلع، لاستیک)، که تعداد کمی از کریول ها و خارجی ها را به هزینه صنعتگران شهری ثروتمند کرد، شکست خواهد خورد. جوامع دهقانی آند بحث بر سر رفراندوم منعکس کننده تفسیرهای تاریخی متضاد و دیدگاه های متضاد - و شاید ناسازگار - از آینده کشور بود. پرزیدنت مسا سعی کرد همه پرسی را به عنوان فرصتی برای گسستن از گذشته معرفی کند که تنها توسط اقلیت خشونت طلبی که از به رسمیت شناختن حقوق دموکراتیک اکثریت امتناع میکردند، تهدید میشد. با این حال، در منطقهای که مقاومت و شورش تقریباً منحصراً غیرخشونتآمیز آن کارلوس مسا را در اکتبر رئیس جمهور کرد، اکثریت همهپرسی را تداوم میدانستند، که به شکلی نازک به عنوان تغییر پنهان شده بود. روشی برای پوشاندن منافع اقلیت گروه های ممتاز به عنوان منافع عمومی ملت.
در مواجهه با استقرار گسترده نیروهای پلیس و نظامی در سراسر کشور، با عمل گرایی مشخص، در 18 ژوئیه، برخی از ستیزه جویان درجه یک «راه سوم» بین حداکثر گرایی رهبری خود و فرصت طلبی اوو مورالس و اوو مورالس را انتخاب کردند. MAS. اگرچه دومی نفوذ قابل توجهی در شهرها داشت (pueblos، دسترسی آنها در روستاها محدود بود. حتی روبرتو د لا کروز هم به دنبال اجماع رتبهبندیها رأی داد، اما نه در پاسخ به سؤالاتی که در برگه رای فرمولبندی شده بود. او هم مثل خیلی ها به ملی شدن رای داد. در منطقه 8، سنکاتا - دروازه اوررو و محل کلیدی درگیری در ماه اکتبر - به شدت نظامی شد، با محاصره مداوم در آونیدا 6 د مارزو که در آن دو نفر مجروح شدند. با این حال، میزهای رای گیری تمام روز باز بود، و اعضای FEJUVE و COR رای دادند، بسیاری از آنها رای سفید انداختند یا با کلمه "ملی شدن" نوشتند. در نقطهای دیگر در اکتبر، سانتیاگو دوم، منطقهای که عمدتاً از خانوادههای معدنچی سابق تشکیل شده بود، بسیاری از رأیدهندگان نیز ملیسازی را انتخاب کردند. به عبارت دیگر، تحریم در ال آلتو (به جز سنکاتا) به پایان رسید، اما از آنجایی که بخش قابل توجهی از افراد درجه یک ترجیح خود را برای ملی کردن ابراز می کردند، که مسا آن را از بررسی خارج کرده بود، آنها یک سیگنال سیاسی روشن ارسال کردند که تلاش می کند تا باطل کردن محتوای دستور کار اکتبر از طریق دستکاری در اشکال دموکراتیک بدون چالش نخواهد بود.
در Achacachi و Warisata (Omasuyos)، مناطق شورشی آیمارا که در سال 2000 (زمین، آب) و 2003 (گاز) مبارزاتی را برای دفاع از منابع طبیعی رهبری کردند، اکثر رای دهندگان شهروندان سالخورده بودند که می ترسیدند در صورت از دست دادن حق خود برای دریافت اوراق قرضه دولتی. رای نداد اکثریت از رای دادن خودداری کردند. بسیاری از کسانی که رأی دادند «ملیسازی» نوشتند یا برگههای سفید را تحویل دادند. یوجنیو روجاس، یکی از اعضای جامعه از آچاکاچی و کهنه سرباز جنگ گاز در سال 2003، توضیح داد: «ما خودمان را سازماندهی می کنیم زیرا آیمارا و کچواها نمی خوابند. این یک مبارزه طولانی است. ما باید به [موضوع] بازتوزیع سیاسی بازگردیم. ما باید آن را بازسازی کنیم آیلواما نه فقط آیمارا، بلکه برادران ما، چیمان ها، گوران ها، کچواها، چون نمی توانیم زمین های آنها یا اشکال حکومت آنها را غصب کنیم، باید با آنها متحد شویم. روخاس هشدار داد که نمی توان اجازه داد که این روند به دست هیچ یک از احزاب سیاسی اعم از MAS یا NFR بیفتد. برای فیلیپه کوئیسپه، رهبر CSTUCB، همه پرسی نشان دهنده یک "شکست غم انگیز" بود، زیرا "مردم شکست خوردند و فراملیتی ها پیروز شدند". در کوچابامبا، محل جنگ آب در سال 2000 و یکی از جبهه های جنگ گاز در سال 2003، اسکار الیورا و هماهنگ کننده برای گاز میزهای موازی برگزار کرد و کمپینی را برای یادآوری 1,000,000 امضا به نفع ملی شدن راه اندازی کرد. الیورا تاکید کرد که همه پرسی هیچ تغییری در زندگی روزمره کارگران ایجاد نخواهد کرد. مردم در حال ساختن افق خود هستند. همه پرسی امروز به پایان می رسد اما مبارزه ادامه دارد. برگشت ناپذیر است این همه پرسی زندگی مردم را تغییر نخواهد داد و مردم به مرور زمان آن را درک خواهند کرد.
همانطور که یکی از رهبران محله از سنکاتا بیان کرد، ملی کردن گاز تحت نوع دولتی که توسط مسا اداره می شود یک پیشرفت است، اما محدود. او گفت که هدف راهبردی تغییر دولت است که در این صورت ملی شدن منجر به تغییرات اساسی خواهد شد. موضع او بازتاب آن چیزی است که بیش از سی و پنج سال پیش توسط دو تن از روشنفکران برجسته ملی-مردمی بولیوی، رنه زاوالتا مرکادو و سرجیو آلماراز مطرح شد. در سال 1967، در یک بحث عمیق و گسترده در دانشگاه سان سیمون در کوچابامبا، زاوالتا و آلماراز هر دو اصرار داشتند که حتی اگر نفت ملی شود، مگر اینکه دولت همراه با آن ملی شود، دستاوردها محدود و مشروط به واژگونی. همانطور که ملی شدن نهایی نفت خلیج (1969) با تشکیل Asamblea Popular (1971) مرتبط بود، ملی شدن گاز نیز با مجلس قانون اساسی که برای سال 2006 برنامه ریزی شده است، گره خورده است.
اگرچه مسا و رسانههای ستایشگر پیروزی را اعلام کردهاند، از آنجایی که پاسخ اکثریت به هر پنج سوال "بله" بود، آنها مطمئناً مانند مورالس در انجام این کار زودهنگام هستند - اگرچه در مورد فعالان درجه یک که رای دادند، شاید اکثریت رای دادند. "بله" در سه سوال اول و "نه" در دو سوال آخر، همانطور که MAS از آن حمایت کرده بود. پس چرا جشن زودرس است؟ از آنجایی که نرخ کلی ممتنع حدود 40 درصد بود (10 درصد بیشتر از حد معمول برای انتخابات بولیوی)، و از میان کسانی که رای دادند، به طور متوسط 12 درصد آرای سفید را به صندوق دادند، در حالی که 11 درصد آرای باطل را دادند. این به طور متوسط 63 درصد را نشان می دهد که منفعلانه یا فعالانه با آنچه قبلاً به عنوان اجماع در مورد بهره برداری آینده از ذخایر گاز و نفت بولیوی به تصویب رسیده بود مخالفت کردند. همه پرسی دروازه های بحث و مبارزه بر سر ملی شدن - نه فقط منابع طبیعی، بلکه دولت و خود دولت- را باز کرده است. ملی شدن دولت، دولت و منابع طبیعی در کشوری با اکثریت ناهمگون بومی چگونه به نظر می رسد، هنوز تعریف نشده است، اما با وجود زبان مبهم سؤالات رفراندوم و توهم مشروعیت، پاسخ به آنها ایجاد کرده است. ، مسا چیزی بیش از یک نبرد و سپس فقط تا حدی برنده نشده است. جنگ برای حاکمیت ملی و تعیین سرنوشت اکثریت بومی ادامه خواهد داشت.
*"مشارکت مردمی" به دلیل اشاره به محور برنامه اصلاحات نئولیبرالی گونزالو سانچز د لوزادا (1993-97) در گیومه قرار داده شده است. Les doy gracias a los compañeros de IndyMedia Bolivia y Radio Wayna Tambo, ya que su trabajo en el dÃa 18 hizo posible este artÃculo.
فارست هیلتون در حال انجام تحقیقات دکترا در تاریخ در بولیوی است. می توان با او تماس گرفت [ایمیل محافظت شده].
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا