منبع: کانتر پانچ
آنتونی بلینکن
عکس از martinbertrand.fr/Shutterstock
اگرچه رویکرد سیاست خارجی بلینکن-بایدن ممکن است برای دولتهای اروپایی و بسیاری از جمعیت ایالات متحده خوشایندتر باشد، اما این بدان معنا نیست که با آنچه پیش از آن بود متفاوت است. علاوه بر بازگرداندن احتمالی توافق هسته ای ایران و تعامل مجدد با کوبا، به نظر می رسد کمی تغییر کند. به ساکنان ایالات متحده همچنان گفته می شود که چین یک دشمن بالقوه خطرناک است و روسیه می خواهد بر جهان حکومت کند. این علیرغم شواهد نسبتاً واضحی است که خلاف آن را نشان می دهد. در حالی که به نظر می رسد هر دو کشور می خواهند نفوذ اقتصادی خود را گسترش دهند - نتیجه طبیعی طبیعت سرمایه داری اقتصاد آنها - اقدامات هیچ یک از کشورها نشان دهنده تمایل به ایجاد امپراتوری از پایگاه ها و عملیات نظامی مانند آنچه در حال حاضر توسط ایالات متحده اداره می شود، نیست. اگرچه واشنگتن مایل است جهان معتقد باشد که حرکت کشتیهای چین در نزدیکی مرزهایش ماهیت تهاجمی دارد، اما دیدگاه صادقانهتر این اقدامات را عمدتاً دفاعی تعریف میکند. به همین ترتیب، اقدامات روسیه در شرق اوکراین، گرجستان و کریمه را میتوان چنین در نظر گرفت. مهم نیست که چگونه این اقدامات را درک کنیم، اما آنها در پشت سرتاسر جهان در اقیانوس ها و کشورهای دور از مرزهای آن، از ارتش ایالات متحده کم رنگ می شوند. حضور دو گروه ناو در خاور میانه، حداقل دو گروه در اقیانوس آرام و چند گروه دیگر در آب های دور از هر سواحل ایالات متحده بسیار متفاوت از مواضع دفاعی کشتی های چینی و روسی است. علاوه بر این، حضور مستمر سربازان و نیروهای ویژه ایالات متحده در کشورهای سراسر جهان، از جمله بسیاری از کشورهایی که مستقیماً با روسیه، چین و دشمنان کوچکتری مانند ایران و ونزوئلا هم مرز هستند، تنها زمانی میتواند ماهیت دفاعی تلقی شود که باور واشنگتن مبنی بر اینکه دنیا متعلق به واشنگتن است را بپذیرد. داشتن
به عنوان نشانه ای از جهان بینی او، اشاره به عضویت بلینکن در مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی (CSIS) آشکار کننده است. طبق وبسایت خود، CSIS «به یافتن راههایی برای حفظ برجستگی و شکوفایی آمریکا بهعنوان نیرویی برای خیر در جهان اختصاص یافته است». وقتی به این نکته اشاره می کنند که خوبی که این بیانیه به آن اشاره می کند، خیر وال استریت است و نه لزوماً خیابان اصلی، بدبین نیست. CSIS خود را به عنوان یک نهاد غیرحزبی معرفی می کند. این بودجه تا حد زیادی توسط پیمانکاران صنعت جنگ، شرکت های انرژی و بانک های مستقر در ایالات متحده با هدف آشکار "حفظ شهرت ایالات متحده" در جهان تامین می شود. با توجه به ماهیت هیئت امنای آن، واضح است که معنای غیر حزبی این است که نشان دهنده نخبگان قدرتی است که ایالات متحده را اداره می کنند. دموکرات ها و جمهوری خواهان یک هدف مشترک دارند که تضمین کند ایالات متحده قدرتمندترین دولت جهان باقی بماند. اختلاف نظر احزاب در مورد برخی مسائل در مورد احاطه کردن جهان در شبکه امپریالیسم ایالات متحده وجود ندارد. در نحوه انجام این کار تفاوت هایی وجود دارد، اما در مورد خود هدف تفاوت هایی وجود دارد. به همین دلیل است که هر دو طرف در مورد ستاره نوظهور چین و چالش های روسیه در خاورمیانه و اروپا دست به دست می شوند. ماهیت غیر حزبی هیئت مدیره در شمول هر دو حزب سرمایه داری ایالات متحده نهفته است، نه در شمول دیدگاه های ضد سرمایه داری یا ضد امپریالیستی.
بایدن، بلینکن و وزارت دفاع
همانطور که در ابتدای این مقاله ذکر شد، سیاست خارجی بایدن اساساً مشابه سیاست چند دهه گذشته است. تفاوتهایی که احتمالاً مشاهده میکنیم بیشتر جنبههای آرایشی خواهند داشت. بله، اقداماتی مانند برقراری مجدد توافق ایران و برقراری مجدد روابط با کوبا مهم است و یک قدم دور از تهاجم غیرضروری است. با این حال، این اقدامات، در صورت انجام، هدف اساسی ایجاد حمایت گسترده تر از تلاش هژمونیک مستمری که سیاست خارجی ایالات متحده را تعریف می کند، دارند. اگر تفاوتهای مشخصی در رویکردهای سیاست خارجی در پنج دوره ریاستجمهوری گذشته وجود داشته باشد، یکی از این تفاوتها این خواهد بود: آیا ایالات متحده باید در هنگام حمله به کشور دیگری ائتلافی از ملتها ایجاد کند یا باید به تنهایی پیش برود؟ به طور منطقی می توان استدلال کرد که اقدامات نظامی انجام شده تحت پوشش ائتلاف "مایل" موفق تر است، در حالی که در درجه اول ماجراجویی های انفرادی نتیجه معکوس دارند. این بدان معنا نیست که هر اقدام نظامی الهام گرفته از ایالات متحده در سی سال گذشته به اهدافی که در ابتدا توسط کاخ سفید ارائه شده است، دست یافته است، اما به نظر می رسد اقداماتی که ایالات متحده در آن به طور یکجانبه عمل کرده است بسیار فاجعه بارتر از اقداماتی بوده است که در آن ائتلافی از متحدان انجام شده است. و کشورهای مشتری دخیل بودند.
هدف من در اینجا پیش بینی آینده سیاست خارجی ایالات متحده در کاخ سفید بایدن نیست. با این حال، برخی اظهارات و اقدامات بالقوه پیشبینیکننده وجود دارد که از روز تحلیف از آن جهت آمده است. یکی از این اظهارات که در ذهن من باقی مانده است، اشاره مکرر وزیر امور خارجه بلینکن به چیزی است که او آن را «نظم مبتنی بر قوانین» می نامد. بنابراین، این دستور مبتنی بر قوانین، آقای بلینکن همیشه در مورد چیست و چه کسی قوانین را تعیین می کند؟ تقریباً من می توانم بگویم، این واشنگتن است که قوانینی را که در مورد آنها صحبت می کند وضع می کند و وال استریت است که به آنها اطلاع می دهد. هدف ظاهری این نظم مبتنی بر قواعد، برقراری «دموکراسی» سرمایهداری در سراسر جهان است، اگرچه به نظر میرسد وضعیت کنونی نشان میدهد که سرمایهداری و دموکراسی مترادف نیستند و دموکراسی لزوماً شکل ترجیحی حکومت در میان بسیاری از نهادهای سرمایهداری است.
بلینکن در یک سخنرانی در 24 مارس 2021، چین را به اجبار اقتصادی استرالیا متهم کرد. برای بیان بدیهیات، این بیانیه قطعاً خود انعکاسی نبود. به هر حال، واشنگتن این کتاب را در مورد اجبار اقتصادی حداقل در شصت سال گذشته نوشته است. در واقع، در حال حاضر چندین کشور را تحریم می کند، زیرا آنها در برابر تلاش های آن برای تسلط بر جهان مقاومت می کنند. تحریم ها تعریف اجبار اقتصادی است. در واقع، اشاره به رفتار قهری چین تنها نشان دهنده دهه ها چنین رفتاری از سوی واشنگتن است.
در حالی که تا حدودی منطقی است که فرض کنیم کاخ سفید بایدن تلاش خواهد کرد و از ایجاد درگیری نظامی با چین، روسیه، ایران یا ونزوئلا اجتناب کند، اما نشانه کمی وجود دارد که همه نیروها را از خاورمیانه یا جنوب آسیا خارج کند یا عملیات نیروهای ویژه را انجام دهد. در سراسر جهان متوقف خواهد شد و یا حتی کاهش خواهد یافت. اگر بودجه پیشنهادی فعلی نزدیک به آنچه هست باقی بماند، اولین بودجه پنتاگون بایدن حدود 1.7 درصد بیشتر از بودجه قبلی ترامپ خواهد بود. گذشته از همه اینها، تاریخ به ما می گوید که وقتی اجبار اقتصادی و سیاسی با شکست مواجه می شود، اغلب جنگ و تهدید به جنگ دنبال می شود. بنابراین، بودجه وزارت جنگ هرگز نباید کاهش یابد.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا