منبع: Tomasz Konicz
پایان مالی شدن سرمایه داری به طرز گیج کننده ای شبیه به آغاز است.
در هفتههای اخیر، تب یکپارچهسازی با سیستمعامل بزرگ در مطبوعات تجاری شیوع پیدا کرده است. در مواجهه با تورم فزاینده سریع و چشم انداز اقتصادی مختلط، خاطرات دوره رکود تورمی در دهه 1970 به طور فزاینده ای در ذهن تداعی می شود، زمانی که رشد اقتصادی ضعیف، رکودهای مکرر، افزایش سریع بیکاری گسترده و گاه تورم دو رقمی پایان دوره را رقم زد. مرحله شکوفایی پس از جنگ در مراکز نظام جهانی. مفهوم رکود تورمی - واژه ای تو در تو که از دو کلمه رکود و تورم شکل گرفته است - دقیقاً در این دوره از بحران رایج شد که به یک معنا راه را برای نئولیبرالیسم هموار کرد.
در ماه سپتامبر، تورم در جمهوری فدرال آلمان 4.1 درصد بود که کمی بالاتر از میانگین اروپا 3.4 درصد بود، که عمدتاً به دلیل انقضای کاهش موقت مالیات بر ارزش افزوده بود که برای حمایت از تقاضای انبوه در صورت بروز چنین مشکلی در نظر گرفته شده بود. شیوع بیماری همه گیر.2 فقط یک ماه بعد، تورم قبلاً به 4.5 درصد رسیده بود و پیش بینی ها نرخ تورم پنج درصدی را تا پایان سال پیش بینی می کردند.3 از سوی دیگر، در ایالات متحده، تورم قیمت - برحسب این اندازه گیری می شود. تورم مصرف کننده نامیده می شود - از 5.3 درصد در ماه اوت به 5.4 درصد در سپتامبر افزایش یافت. تا اکتبر، این رقم به 6.2 درصد افزایش یافته بود. این بالاترین سطح در 30 سال گذشته است.4 برای گروه بزرگترین کشورهای صنعتی و نوظهور، کشورهای G-20، OECD نرخ تورم 4.5 درصدی را در پایان سال 2021.5 پیش بینی کرده است.
در عین حال، با وجود بسته های محرک اقتصادی عظیم در ایالات متحده و اتحادیه اروپا، پیش بینی های رشد برای سال جاری در بسیاری از حوزه های اقتصادی کلیدی کاهش می یابد: در FRG، موسسه Ifo پیش بینی خود را برای امسال از 3.3 به 2.5 درصد کاهش داد. طبق گزارش صندوق بین المللی پول (IMF)، انتظار می رود تولید ناخالص ملی (GDP) ایالات متحده در سال جاری به جای هفت، تنها شش درصد رشد کند (با وجود کسری بودجه 6 درصدی تولید ناخالص داخلی!). چین که حباب املاک و مستغلات آن به عنوان یک محرک اقتصادی در خطر شدید ترکیدن قرار دارد، طبق آخرین پیش بینی بانک ها می تواند به رشد 13 درصدی امیدوار باشد - در ابتدا این رقم 7.8 درصد بود.
در اواسط اکتبر، صندوق بین المللی پول چشم انداز رشد جهانی خود را برای سال 2021 از 5.9 به 2008.8 درصد اصلاح کرد، اگرچه باید در نظر داشت که بسیاری از برنامه های محرک اقتصادی هنوز در حال انجام هستند، اقدامات جدید در حال بحث است (ایالات متحده آمریکا) یا تازه در حال انجام است. (منطقه یورو)، و بانک های مرکزی به چاپ پول در مقیاس گسترده ادامه می دهند. گفته می شود که اقدامات بحرانی ایالات متحده به تنهایی ده برابر مبلغی است که پس از ترکیدن حباب املاک و مستغلات در سال 9 صرف شده است. مدتهاست که - به زور - به یک بازیگر مرکزی اقتصادی در غرب نئولیبرال تبدیل شده است، که اقدامات محرک اقتصادی غولپیکر آن، که بسیار فراتر از همه برنامههای بحران موج بحران 10-2007 است، تأثیرات ضعیفتری دارد. کوههای بدهی هر چه سریعتر رشد میکنند، تورم شتاب بیشتری میگیرد، و حوزه مالی متورم به طور فزایندهای بیثبات میشود - بدیهی است که اقدامات قبلی که سیاستگذاران با موجهای بحران مبارزه میکردند، تمام شدهاند.
یک اقتصاد خنک کننده با تورم فزاینده سریع - تقابل با دهه 1970 توسط تنگناهای عرضه فعلی و انفجار قیمت برای بسیاری از محصولات واسطه ای، مواد خام و سوخت های فسیلی تقویت می شود. خروجی آن در پاسخ به جنگ یوم کیپور. در این زمینه، به نظر میرسد که افزایش تورم کنونی به میزان بسیار بیشتری ناشی از چنین عوامل «خارجی»، ناشی از عرضه ناکافی مواد خام و حاملهای انرژی است، نسبت به دهه 11، زمانی که عواقب تحریم عرضه اوپک میتواند منجر شود. با سرمایه گذاری در تولید نفت غرب (دریای شمال، خلیج مکزیک) کاهش می یابد.
تعامل مانع درونی و بیرونی سرمایه
تورم کنونی در واقع ناشی از تعامل نزدیک و حیرت آور مرز درونی و بیرونی سرمایه است (همچنین نگاه کنید به: تورم سه طرفه12). یک اقتصاد جهانی سرمایهداری بیش از حد بدهکار که با اعتبار کار میکند، فاقد یک رژیم انباشت جدید به دلیل پیشرفتهای بهرهوری با واسطهی رقابتی مداوم است، به طور فزایندهای در برابر محدودیتهای زیستمحیطی خود در اجبار استثمار مبتنی بر بدهیاش قرار دارد.
کمبود جدید منابع، از جمله گلوگاههای عرضه، نه تنها ناشی از بارگیری بیش از حد زیرساختهای بیمار در بسیاری از کشورهای اصلی سرمایهداری ناشی از بیماری همهگیر است، پس از آن که در دهههای نئولیبرال به طور سیستماتیک کمبود بودجه یا حتی خصوصیسازی شد. علاوه بر این، تقاضای دائمی در حال افزایش ماشین استثمار سرمایه داری جهانی وجود دارد که منابع عظیمی را برای پروژه های هرمی سوداگرانه می سوزاند - مانند حباب های پوچ املاک و مستغلات، همانطور که در حال حاضر در چین و قبلاً در ایالات متحده و اروپا وجود دارد. ساخت و ساز املاک و مستغلات با منابع مالی و انرژی بسیار زیاد برای اهداف سوداگرانه که بیشتر آنها خالی است و پس از ترکیدن حباب تخریب شده است، در حال حاضر مهمترین محرک اقتصادی سرمایه داری دولتی چین است - و در مورد آن هم همینطور بود. رونق املاک و مستغلات در ایالات متحده، جایی که کل محله های حومه شهر پس از پایان آن تخریب شدند، اگرچه بی خانمانی به اوج تاریخی رسید.
گرسنگی روزافزون برای منابع پولی که به عنوان سرمایه عمل می کند، که باید از طریق تولید کالا به پول بیشتری تبدیل شود، نه تنها تقاضا برای بسیاری از سوخت های فسیلی سنتی - مانند زغال سنگ که برای آب و هوا مضر است - را افزایش می دهد، بلکه باعث افزایش تقاضا برای سوخت های فسیلی سنتی می شود. مواد مورد نیاز برای دگرگونی اکولوژیکی نیز با تقاضای داغ، با تنگناهای عرضه و کمبود در افق هستند.13 علاوه بر این، عواقب تغییرات آب و هوایی در حال حاضر باعث فروپاشی عرضه و افزایش تقاضا شده است: برای مثال، برزیل مجبور است فسیل بیشتری وارد کند. سوختها بهعنوان خشکسالی طولانیمدت به طور فزایندهای نیروگاههای برق آبی کشور را از کار میاندازد، در حالی که تولید جهانی غذا احتمالاً به دلیل افزایش نابسامانیهای اقلیمی تحت فشار قرار خواهد گرفت.
نه تنها زیرساخت های بیمار سرمایه داری متاخر در حال حاضر با شروع کامل بحران آب و هوایی در حد خود کار می کند، بلکه در چندین بخش از اقتصاد نیز نگرانی سرمایه گذاری فزاینده ای در سرمایه وجود دارد که اغلب حتی در مواجهه با یک آشکار آن را متوقف می کند. کمبود کالا به دلیل فقدان رژیم انباشت و هزینه های هنگفتی که برای راه اندازی سایت های تولید جدید ایجاد می کند. نمونه بارز این صنعت، صنعت فناوری اطلاعات است که در آن، علیرغم تنگناهای طولانی مدت عرضه، شرکت های پیشرو هنگام راه اندازی کارخانه های جدید بسیار محتاطانه عمل می کنند تا در رکود بعدی خود را بر روی ویرانه های سرمایه گذاری نبینند. برای اینکه بتوان در سطح جهانی تولید کرد، سرمایه گذاری میلیاردی در مکان های جداگانه ضروری است. یکی از کارشناسان داخلی توضیح داد که ساخت کارخانههای تولید تراشه سالها طول میکشد و همچنین «بسیار بزرگتر و گرانتر» از قبل هستند.
بنابراین، تعامل محدودیتهای خارجی و داخلی سرمایه، خود را در گرسنگی دائمی فزاینده برای منابع یک اقتصاد جهانی سرمایهداری نشان میدهد که تنها میتواند اجبار رشد خود را از طریق چاپ انبوه پول، یک بخش مالی در حال گسترش، و کوههای بدهی به طور پیوسته در حال رشد حفظ کند. - زیرساختهای اجتماعی تحت تأثیر پیامدهای بحران آب و هوا و منابع اولیه.
گذشته نگر: از رکود تورمی تا نئولیبرالیسم.
با وجود تمام تفاوتهای تدریجی، شباهتهای بین دوره رکود تورمی دهه 1970 و موج تورم کنونی غیرقابل انکار است. اما بین این دوره بحرانی و سیستم نئولیبرالی در حال فرسایش، که دقیقاً در واکنش به رکود تورمی توانست خود را تثبیت کند، یک پیوند علی نیز وجود دارد. به یک معنا، صورت فلکی بحران خاص دوره رکود تورمی، اساس پیشرفت اجتماعی کلی نئولیبرالیسم را تشکیل داد - صرفاً به این دلیل که کینزیسم به دلیل رکود تورمی شکست خورد. رکود تورمی باتلاق بحرانی بود که نئولیبرالیسم از آن خزیده بود و اکنون - پس از چهار دهه خوب - به نظر می رسد به پایان رسیده است.
بحران نفت در دهه 1970 تنها یک عامل حاشیه ای در شکل گیری دوره طولانی مدت رکود تورمی بود که علت اصلی آن در انقضای رونق طولانی پس از جنگ تحت حمایت صنعت خودرو و شیوه تولید «فوردیست» بود. بازارهایی که پس از جنگ در جریان «خودروسازی» (رابرت کورز) سرمایه داری ایجاد شد، در دهه 1970 باز شد، رقابت افزایش یافت، در حالی که در نتیجه، تمایلات تشدید شده برای خودکارسازی تولید منجر به افزایش سریع بیکاری شد. این ترکیب بازارها و کاهش تقاضا باعث شد که نرخ سود در صنایع تولیدکننده کالا در دهه 1970 سقوط کند.
سیستم جهانی که با سیاست اقتصادی کینزی و روشهای تولید فوردیست مشخص میشود، در دهه 1970 خود را در یک بحران اساسی یافت که ناشی از فرسودگی «بسط داخلی» در چارچوب رژیم انباشت فوردیستی و کاهش نرخ سود بود. منجر به تمایلات غیرقابل انکار به سمت رکود، از جمله ظهور بیکاری گسترده شد. (همچنین رجوع کنید به: پایان «عصر طلایی» سرمایه داری و ظهور نئولیبرالیسم)15.
سیاست اقتصادی هژمونیک و کینزی آن زمان در مواجهه با بحران شکست خورد، زیرا به رکود اقتصادی ناشی از پایان فوردیسم به روش معمول با برنامههای محرک اقتصادی واکنش نشان داد که فقط به عنوان فلش در تابه عمل میکرد و به تورم دامن میزد. به همین ترتیب، مبارزات رو به رشد اتحادیه کارگری در آن دوره به سادگی یک مارپیچ قیمت-دستمزد را به حرکت درآورد و باعث افزایش بیشتر تورم شد. نئولیبرالیسم در دهه 1980 توانست اتحادیه ها را در ایالات متحده و بریتانیا به سرعت حذف کند، دقیقاً به این دلیل که مردم به خوبی از این ارتباط آگاه بودند (و علاوه بر این، این قسمت به خوبی ناتوانی تفکر مبارزه طبقاتی سوسیال دمکراتیک کوتاه را نشان می دهد. علل بحران را درک کند و در نهایت حتی منافع سرمایه داری داخلی سرمایه متغیر خود، یعنی طبقه کارگر را به طور مؤثر نمایندگی کند.
در نتیجه، دوره رکود تورمی به طور قاطع ناشی از عدم تناسب فزاینده بین استفاده واقعی راکد از سرمایه در تولید کالای فوردیستی و رشد پول به شکل دستمزدهای بالاتر (مارپیچ دستمزد-قیمت) و مخارج محرک جامع توسط ایالتها بود. ناتوانی کینزییسم در رویارویی با این دوره از بحران، فرصت آن را برای نئولیبرالیسم به عنوان ارتدوکس اقتصادی جدید افزایش داد.
آنچه نئولیبرالیسم از دهه 1980 به بعد انجام داد، در نگاه اول پوچ به نظر می رسد: ریگان و تاچر در ایالات متحده و بریتانیا توانستند گردن اتحادیه ها را بشکنند - که مقصر تورم بودند - و دستمزدهای واقعی را برای چندین دهه متوقف کنند. علاوه بر این، تورم در ایالات متحده به سرعت توسط یک سیاست افراطی نرخ های بهره بالا («شوک ولکر») مهار شد که باعث رکود در مراکز شد و اطراف را به یک بحران شدید بدهی کشاند.
و با این حال، از نیمه دوم دهه 1980 به بعد، تثبیت خاصی از نئولیبرالیسم را می توان در مراکز مشاهده کرد (به قیمت اولین فروپاشی در حاشیه بدهکار). با تکیه بر لغو استاندارد طلا در طول جنگ ویتنام، مرحله نرخ بهره بالا در اوایل دهه 1980، که برای مبارزه با تورم استفاده می شد، جرقه اولیه برای مالی شدن سرمایه داری را نیز ایجاد کرد. سطح بالای نرخهای بهره، که در برخی مواقع به 18 درصد میرسید، سرمایههای جویای سرمایهگذاری را به بازارهای مالی ایالات متحده جذب کرد، که به سرعت گسترش یافت و به عامل اقتصادی غالب تبدیل شد - در حالی که تولید کالا در کمربند زنگ آمریکا از بین رفت. ایالات متحده از «کارگاه جهان» به «مرکز مالی جهان» تبدیل شد و دقیقاً موقعیت دلار آمریکا به عنوان ارز ذخیره جهانی بود که این تحول را ممکن کرد.
زیرا در نهایت، این سرمایهداری نئولیبرال مبتنی بر بازار مالی مبتنی بر پویایی بدهی - که با تولید سرمایههای موهوم در حوزه مالی امکانپذیر شد - استوار بود که در آن بدهی جهانی از دهه 1980 سریعتر از تولید اقتصاد جهانی در حال افزایش است. این در نهایت یک پیش بینی ارزش گذاری سرمایه در آینده در حوزه مالی است که باید بیشتر و بیشتر به آینده منتقل شود. این همچنین توضیح می دهد که چرا، علیرغم رکود سطح دستمزدها و افزایش بهره وری، ایالات متحده با بحران اساسی مازاد تولید مواجه نشد، اما در عوض در دهه 1990 تحت رهبری کلینتون از یک رشد طولانی برخوردار بود. ارز ذخیره جهان – با استفاده از بازارهای مالی به سرعت در حال گسترش، که اولین حباب جهانی را در اواخر دهه 16 با حباب دات کام تولید کرد که در سال 1990 فرو ریخت.
تله بحران
بنابراین، شبیهسازی نئولیبرالی رژیم انباشت در حوزه مالی مبتنی بر کوهی از بدهیهای جهانی است که از دهه 1980 بهطور پیوسته در حال رشد بوده و از دهه 1990 با استفاده از حبابهای سفتهبازی جهانی جدیدتر که در حال افزایش هستند، تحقق یافته است. به یک معنا، جهانیسازی نئولیبرال مبتنی بر بازار مالی از رکود تورمی به کوههای بزرگتری از بدهیها و زیادهرویهای سوداگرانه فرار کرد، و باعث شد که آب مالی جهانی - که موجهای دورهای از بحران را ایجاد میکند که بر قدرتش میافزاید - بیثباتتر شود. پس از ترکیدن حباب اینترنت در سال 17، سقوط بزرگ املاک و مستغلات در سال 2000 دنبال شد و در سال 2008 با شدیدترین موج بحران تا به امروز در پی همهگیری، که چاپ پول و استقراض را به اوج بیسابقهای رساند، دنبال شد. بنابراین، در 2020 سال گذشته، سیاست مالی و پولی سرمایهداری اساساً به تثبیت در کوتاهمدت این برج بدهی که بیش از پیش در بازارهای مالی رانده شده است، از طریق تداوم وجود آن پس از جهش بحران از طریق فرار به جلو به سمت بیشتر توجه داشته است. جهش های سوداگرانه - از طریق انتقال حباب واقعی.
در واقع، این امر با انطباق نئولیبرالی سیاست بحران کینزی، با کاهش سطح نرخ بهره انجام میشود، که با این حال، برای افزایش قیمت کالاها در اقتصاد واقعی استفاده نمیشود، بلکه بیشتر از قیمتهای کالاها در بازار مالی در حوزه مالی استفاده میشود. در 40 سال گذشته، نرخهای بهره بهطور مداوم کاهش یافته است تا نقدینگی تازه به بازارهای مالی را بارها و بارها پس از تلاطم فراهم کند، که مهمترین مراحل نرخ بهره پایین پس از جهشهای بحران در سالهای 2000، 2008 و 2020.18 رخ داده است. از سال 2008 به بعد، صفر است. پس از جهش بحران، نرخ بهره دیگر برای تامین مالی سیستم جهانی که به طور فزاینده بدهکار شده کافی نیست. بانکهای مرکزی اکنون در حال خرید اوراق بهادار در حوزه مالی هستند تا نقدینگی بیشتری برای آن فراهم کنند.19 با چاپ پول به این روش، که در نهایت تنها میتواند فروپاشی نظام مالی جهان را به تأخیر بیندازد، در واقع بانکهای مرکزی به مخاطرهآمیز تبدیل شدهاند. دفن زباله برای بازارهای مالی
با ظهور موج کنونی تورم، بحران رکود تورمی حل نشده دهه 1970 در حال بازگشت است (همچنین نگاه کنید به: Corona: Ghosts of Crisis Return20)، که نئولیبرالیسم توانست از طریق ساخت برج بدهی جهانی شده در گذشته آن را جابجا کند. دهه هایی که شرح داده شده است. تله بحران سرمایه داری، 21 که نخبگان کارکردی نئولیبرال از آن به سمت افراط های شدیدتر در بازار مالی گریختند، اکنون به سرعت بسته شده است: تورم را دیگر نمی توان در حوزه مالی حذف کرد - همچنین به دلیل تعامل مذکور بحران اقتصادی و اقلیمی. سیاست پولی انبساطی بانکهای مرکزی باعث میشود قیمتها هر چه سریعتر افزایش پیدا کنند، که خطر این را به همراه دارد که این پویایی تورمی جان خود را از دست داده و به ابرتورم تبدیل شود - به ویژه در تعامل با حملات جدید بحران در حوزه مالی.
به همین دلیل، فدرال رزرو در اوایل نوامبر اعلام کرد که به تدریج برنامه خرید ماهانه 120 میلیارد دلاری اوراق بهادار خود را کاهش می دهد، که در واقع بدهی های دولت ایالات متحده را تامین مالی می کند و نقدینگی تازه را به حوزه مالی تزریق می کند. قرار است اوراق قرضه 22 میلیارد دلار و خرید اوراق وام مسکن 10 میلیارد دلار تا پایان برنامه در اواسط سال 5 کاهش یابد. گمانه زنی ها حاکی از آن است که اولین افزایش نرخ بهره فدرال رزرو، که به سیاست نرخ بهره فعلی پایان می دهد، در اواسط سال 2022 آغاز می شود.2022.23 احتمالاً به زودی بحث های مشابه در بانک مرکزی اروپا مطرح خواهد شد، اما جایی که روند تصمیم گیری هنوز تحت الشعاع برخورد ملی قرار دارد. منافع بین مرکز پول گرا آلمان و حاشیه جنوبی.
اما توقف برنامه های نقدینگی بانک مرکزی و افزایش نرخ های بهره کلیدی، رکود و بحران بدهی را تهدید می کند. بدهی های دولتی و خصوصی در حال حاضر به 425 درصد تولید ناخالص داخلی در مراکز سیستم جهانی رسیده است. این کوه از بدهی، که حداقل شرکت های آمریکایی از آن رنج می برند، تنها در سطح بسیار پایینی از نرخ های بهره پایدار است، به ویژه از زمانی که افزایش نرخ های بهره کلیدی منجر به رکود اقتصادی می شود و خدمات رسانی به بدهی های جاری را دشوارتر می کند.
سیاست بحران سرمایه داری سوار بر اسب نئولیبرال مبتنی بر بازار مالی آن شده است که بیش از چهار دهه سعی کرد از سد درونی سرمایه فرار کند. به نظر می رسد که تعویق نئولیبرالی به پایان خود نزدیک شده است و رکود تورمی که برای دهه ها فراموش شده بود، با پتانسیل بسیار بالاتری در حال بازگشت است. زیرا مهمترین تفاوت بین موج تورم امروزی و فاز تاریخی رکود تورمی، بیش از هر چیز این است که مرحله نرخ بهره بالا، مانند مرحله ای که توسط رئیس فدرال رزرو ولکر در سال 1979 آغاز شد، دیگر راهی برای خروج ارائه نمی دهد.
بنابراین، تله بحرانی که در برابر سیاست سرمایه داری گشوده می شود به این واقعیت خلاصه می شود که در ذات سیستم، تنها می تواند مسیر بعدی بحران را انتخاب کند: رکود تورمی یا کاهش تورم. آیا باید با تورم مبارزه کرد - به بهای رکود اقتصادی از جمله بحران بدهی و تهدید یک مارپیچ کاهش تورم از نوع که جنوب اروپا را تحت دیکته های ریاضتی شوبله ویران کرد؟ یا باید اقدامات محرک، از جمله سیاست پولی انبساطی، حفظ شود - حتی به قیمت ابرتورم قریب الوقوع؟ تورم یا تورم: تنها مسیرهای بحرانی متفاوتی وجود دارد که کاهش ارزش غیرقابل برگشت ارزش را طی می کند. یا پول در ظرفیت خود به عنوان یک معادل کلی ارزش کاهش می یابد (تورم)، یا فرآیند کاهش ارزش، سرمایه را به شکل سرمایه ثابت و متغیر، به عنوان کارخانه ها، ماشین آلات و افراد وابسته به دستمزد که ناگهان از نظر اقتصادی «زائد» می شوند، در بر می گیرد.
مسیری که این بحران طی خواهد کرد را سیاست در ماه های آینده تعیین خواهد کرد.
من کار روزنامه نگاری خود را بیشتر از طریق کمک های مالی تامین می کنم. اگر متنهای من را دوست دارید، میتوانید مشارکت کنید - یا از طریق Patreon، یا با انتقال مستقیم بانکی پس از هماهنگی از طریق پست: https://www.patreon.com/user?u=57464083
1 https://www.nytimes.com/2021/10/13/business/stocks-inflation-stagflation.html
2 https://www.manager-magazin.de/finanzen/inflation-warum-die-inflation-womoeglich-laenger-bleibt-als-gedacht-a-fdf9fd36-7879-42df-b6fe-d901fcfd7cdb
3 https://www.spiegel.de/wirtschaft/service/inflation-grosshandelspreise-steigen-so-stark-wie-seit-47-jahren-nicht-a-99c1f775-ff66-4c7b-8e28-5e563c76b150
4 https://www.npr.org/2021/11/10/1054019175/inflation-surges-to-its-highest-since-1990
5 https://www.bbc.com/news/business-58638224
6 https://www.br.de/nachrichten/wirtschaft/ifo-institut-kappt-wachstumsprognose-fuer-2021,SjishrV
7 https://www.cnbc.com/2021/09/28/goldman-sachs-cuts-chinas-gdp-growth-forecasts-amid-energy-crunch.html
8 https://www.wiwo.de/politik/konjunktur/weltwirtschaft-auf-dem-weg-in-die-stagflation/27111376.html
9 https://www.mckinsey.com/featured-insights/coronavirus-leading-through-the-crisis/charting-the-path-to-the-next-normal/total-stimulus-for-the-covid-19 - بحران -از قبل-سه-که-برای-کل-2008-09-رکود اقتصادی
10 https://lowerclassmag.com/2021/04/13/oekonomie-im-zuckerrausch-weltfinanzsystem-in-einer-gigantischen-liquiditaetsblase/
11 http://www.konicz.info/?p=4566
12 http://www.konicz.info/?p=4389
13 http://www.konicz.info/?p=4566
14 https://arstechnica.com/gadgets/2021/11/why-the-chip-shortage-drags-on-and-on-and-on/
15 https://www.heise.de/tp/features/Das-Ende-des-Goldenen-Zeitalters-des-Kapitalismus-und-der-Aufstieg-des-Neoliberalismus-3420843.html
16 https://www.heise.de/tp/features/Explosionsartige-Ausweitung-der-Finanzmaerkte-in-der-Clinton-Aera-3505313.html
17 https://www.businessinsider.com/baml-global-debt-has-rise-by-50-trillion-ince-the-financial-crisis-2015-10?IR=T
18 https://www.cnbc.com/2019/07/31/heres-how-the-fed-sets-interest-rates-and-how-that-rate-has-changed-over-the-last-four -decades.html
19 https://research.stlouisfed.org/publications/economic-synopses/2020/04/21/central-bank-responses-to-covid-19
20 https://lowerclassmag.com/2020/04/27/corona-krisengespenster-kehren-zurueck/
21 https://www.heise.de/tp/features/Politik-in-der-Krisenfalle-3390890.html
22 https://www.wsws.org/en/articles/2021/11/04/fedr-n04.html
23 https://www.cnbc.com/2021/11/10/the-first-fed-rate-hike-is-now-expected-as-early-as-july-following-the-hot-cpi-data .html
24 https://www.wiwo.de/politik/konjunktur/weltwirtschaft-auf-dem-weg-in-die-stagflation/27111376.html
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا