منابعی در Fairness and Accuracy in Reporting می گویند که برای سه هفته از 14 اکتبر، حمله به فلوجه عملیات روانی خالص بود، یک اعلامیه حمله صرف، که برای تحریک «اپوزیسیون» به واکنش زودهنگام طراحی شده بود. دروغ خیلی خوب جواب داد «اپوزیسیون» به اصطلاح پناهگاه های امن خود را رها کردند و «در شب ذوب شدند». به همین دلیل، بسیاری از ساکنان شهر انتظار داشتند که سالن PSYOPS نیز زودتر اکران شود.
یکی از پزشکان بدبخت، حکیم میرزوف، می گوید که انتظار داشت آمریکایی ها شهر را محاصره کنند، چند تیر شلیک کنند و اعلام پیروزی کنند. او متوجه نشد که یک طرح روانی بزرگتر در دست ساخت است، طرحی برای صاف کردن فلوجه زیر چکمه و خمپاره به طوری که
شهر مساجد را می توان توسط سربازان مسیحی به شهر نمونه «پاسادنا در کنار فرات» بازسازی کرد. با در نظر گرفتن این جنگ صلیبی جهانی، فلوجه درهم شکست، هزاران کشته و زخمی، صدها هزار آواره، تا آمریکا بتواند خود را در نگاه جهانیان بزرگ بداند.
پس چه کسی فلوجه را ممکن کرد؟ چه کسی باعث شد بودجه ها با برنامه های امپراتوری پر شود؟ مالیات دهندگان آمریکایی انجام دادند. ردیاب اخلاقی این بودجه به من و شما، سرمایهگذارانی که از این تخفیف قبل از تعطیلات بر زندگی فلوجانها، هزاران جان، برای همیشه از دست رفته و بیزمان حمایت کردهاید، منجر میشود. برای پرداخت این ورشکستگی اخلاقی، صبح بیدار شدیم، تمام روز کار کردیم و پول به ماشین جنگ فرستادیم. نپرسید چه کسی فلوجه را سرمایه گذاری کرده است.
****
شرلی اسمیت، معلم مدرسه تگزاس، ارتباط بین دلارهای مالیاتی خود و جنگ در عراق را در هفته اول تهاجم برقرار کرد. 27 مارس 2003 بود، و او به سخنرانی بیتا مستوفی در پردیس دانشگاه تگزاس در آستین گوش می داد. مستوفی با صداهای در بیابان به عراق رفته بود و شاهد رنج های ناشی از تحریم های مورد حمایت ایالات متحده بود.
اسمیت به یاد می آورد که درست پس از تهاجم و تنها چند هفته قبل از مهلت مالیاتی بود. مستوفی گفت که اگر همه از پرداخت مالیات خودداری کنند، اعتراضی مؤثر علیه جنگ خواهد بود. و آن زمانی بود که چراغ روشن شد. اسمیت فوراً فرم جدید W-4 را ارسال کرد تا هیچ مالیاتی کسر نشود. دیگر هیچ پولی از او به جنگ نمی رفت. در 15 آوریل 2003، اسمیت به اعتراض سالانه در اداره پست مرکز شهر آستین پیوست. خدمه دوربین تصویر او را در حالی که به پخش اعلامیه ها کمک می کرد، ثبت کردند. روز بعد چند نفر از همکاران درباره دیدن تصاویر در اخبار محلی با او صحبت کردند. یکی از همکاران هیجان زده شد.
اسمیت به یاد میآورد: «او به من گفت که میخواهد مالیاتش را نیز متوقف کند. «بنابراین به او توضیح دادم که ما پول مالیات خود را به گروههایی هدایت میکنیم که برای صلح کار میکنند. و سپس او چندان علاقه مند نبود. من فکر میکنم مهم است که تاکید کنیم که ما برای نفع شخصی در این کار نیستیم.» مانند بسیاری از مخالفان مالیات جنگ، اسمیت پول مالیات خود را به صندوق امانی می فرستد، جایی که سود برای کار صلح اعمال می شود.
هنگامی که روز مالیات امسال فرا رسید، اسمیت نامه ای را به همراه فرم مالیاتی خود ضمیمه کرد و توضیح داد که چرا پول ارسال نمی کند. او در ماه اوت اولین پاسخ خود را از خدمات درآمد داخلی دریافت کرد. در 16 نوامبر، او سومین خود را دریافت کرد. از طریق پست تأیید شده به اسمیت هشدار داده شد که IRS شروع به جستجوی دارایی یا سایر داراییها برای پیوست خواهد کرد.
کن وارگاس، افسر امور عمومی IRS از دفتر آستین توضیح می دهد که دفتر مجموعه ابتدا "اعلامیه های نرم" و سپس "اعلامیه های سخت تر" را ارسال می کند. وارگاس میگوید که سازمان امور مالیاتی سوابق مفیدی از مقاومتهای مالیاتی جنگ را نگه نمیدارد، و او اصرار دارد که «روشهای عادی جمعآوری» برای همه افراد اعمال میشود، صرف نظر از اینکه آنها نامههایی مبنی بر مقاومت مالیاتی خود در جنگ بنویسند یا خیر.
در واقع، قانون اصلاحات مالیاتی در سال 1998، تعیین معترضان مالیاتی به عنوان یک طبقه ویژه توسط سازمان امور مالیاتی غیرقانونی است. ممیزی ژوئن 2004 توسط بازرس کل خزانه داری، "233 مورد مجزا" را گزارش کرد که در آن افراد به عنوان معترضان مالیاتی شناسایی شده بودند. IG هشدار داد که تنها زمانی که IRS می تواند این عمل را توجیه کند، زمانی است که یادداشت های پرونده منعکس کننده آنچه افراد در مورد خودشان می گویند. دفتر امور مالیاتی که بیشترین احتمال سوء استفاده از طبقه بندی مخالفان مالیاتی را داشت، دفتر مشاور ارشد بود.
اندی مک کنا، که مقاومت مالیاتی جنگ خود را پس از جنگ اول خلیج فارس آغاز کرد، می گوید که سه نامه ارسال شده به اسمیت در سال جاری ممکن است به عنوان نمونه ای از مجموعه های تهاجمی تر باشد. در یک بیانیه مطبوعاتی که برای توزیع در این هفته آماده شد، مک کنا به دیگر مخالفان مالیات جنگ پیوست تا نسبت به افزایش اجرای قانون در منطقه آستین هشدار دهد. در جلسه اواسط نوامبر از مخالفان با وجدان مالیات نظامی آستین (ACOMT)، اعضا برداشت خود را مبنی بر اینکه فصل طولانی بی توجهی نسبی توسط IRS اکنون با موجی از فعالیت های جمع آوری دنبال می شود را به اشتراک گذاشتند. در اواسط اکتبر، مککنا خود را برای اولین دستمزدش تحت تعقیب قرار داد، که فقط 330.00 دلار برای هر چک، دو بار در ماه برای او باقی میماند.
شواهد حکایتی از تگزاس هنوز این یافته را تأیید نمی کند که سرکوب سراسری مخالفان مالیات جنگ وجود دارد. از چند ده ایمیل ارسال شده به مخالفان مالیات جنگ در جاهای دیگر، تنها مری لوهر، هماهنگکننده ملی سابق کمیته هماهنگی مقاومت مالیاتی جنگ ملی (NWTRCC)، با اخبار تلاشهای تازه برای تزیین در ایتاکا، آلبوکرکی و شیکاگو پاسخ داد. لری روزنوالد، یکی از مدیران مطالعات صلح و عدالت در کالج ولزلی، میگوید که فنآوری رایانهای به سرعت بخشیدن به IRS در طول پنج سال گذشته کمک کرده است، «افزایش توانایی یافتن wtrs [مقاومتکنندگان مالیاتی جنگ] و حسابهای بانکی آنها از طریق سوابق کامپیوتری." روث بن، هماهنگ کننده فعلی NWTRCC، در آخرین خبرنامه گروه گزارش می دهد که "هنوز مشخص نیست که آیا مجموعه واقعی بیشتری در سطح ملی وجود دارد یا خیر."
سوزان ون هایتسما، که از سال 1985 در برابر مالیات های جنگی مقاومت می کند، در آستین بازگشته است، احساس می کند که اعضای دیگر ACOMT دلایل خوبی برای گزارش تجربیات خود دارند، حتی اگر روند گسترده تری ظاهر نشود. ون هایتسما از طریق ایمیل می نویسد: "این واقعیت که چندین گروه محلی ما همزمان تلاش های جمع آوری را تجربه می کنند، احتمالاً تصادفی است." این یک نمونه عینی از مقاومت است که بیشتر مورد توجه عموم مردم است (به نظر می رسد) زمانی که ما واقعاً درگیر فشار قانونی و کشش مجموعه ها هستیم.»
****
که ما را به فلوجه و ادعای بیتا مستوفی مبنی بر اینکه مقاومت گسترده مالیاتی جواب می دهد، برمی گرداند. هر کس که علاقه مند به قطع رابطه با این جنگ است می تواند پرداخت مالیات را متوقف کند. با این حال، همانطور که کتی کلی در مقاله اخیر خود اشاره کرد، یک عامل بازدارنده بزرگ در برابر مقاومت مالیاتی جنگ، علاوه بر ترس غیرمنطقی از IRS، ترس از واکنش های خانواده، به ویژه از سوی همسران است. نکته قابل توجه این است که نه مک کنا، نه اسمیت و نه ون هایتسما ازدواج نکرده اند.
اسمیت می گوید که دخترش بلافاصله ترسید که مادرش به زندان برود. اسمیت میگوید، اما زندان یک نتیجه محتمل نیست، تا زمانی که مخالفان مالیات جنگ در مورد پولشان صادق باشند. پدر اسمیت از خدمت سربازی بازنشسته شده است. وقتی او در مورد تبدیل شدنش به مقاومت مالیاتی جنگ به او گفت، او به شوخی گفت که نمیخواهد هزینه بازنشستگی او را بپردازد. و این بدترین چیزی بود که او در مورد تصمیم او گفته است. حمایت کننده کلمه ای است که اسمیت برای توصیف والدینش استفاده می کند.
مقاومت در برابر مالیات جنگ بر مردم به طرق مختلف تأثیر می گذارد. ون هایتسما سبک زندگی خود را در سطح فقر زندگی می کند و مراقب است که درآمد کمی برای مالیات داشته باشد. مک کنا کار جدیدی را شروع می کند، متفاوت از کاری که در آن تزئین شده بود. اسمیت، معلم مدرسه، از سوی دیگر، در مورد تعهد کاری خود قاطعانه است.
اسمیت می گوید: «من احساس می کنم تدریس یک فراخوان است. وجدان از او می خواهد که به تدریس ادامه دهد، حتی اگر سازمان امور مالیاتی دستمزد او را تضمین کند. اسمیت انگلیسی را به عنوان زبان دوم تدریس می کند و با دانش آموزان دبیرستانی کار می کند که نمرات خوبی کسب می کنند اما سابقه خانوادگی تحصیل در دانشگاه ندارند. این برنامه AVID یا Achievement Via Individual Determination نام دارد. اسمیت روزهایش را صرف کمک به دانشآموزان برای مبارزه با صداهایی میکند که باعث دلسردی کلاسها میشود. او همیشه برای رویدادهای بعد از ساعت کار داوطلبانه است. و منطقه می خواهد پول بیشتری به او بپردازد. او التماس می کند، نه، دیگر به من پول نده!
اسمیت معلم مدرسه که از طریق تلفن همراه صحبت میکند، تمام موسسات خیریه را فهرست میکند تا درآمد مشمول مالیاتش را کاهش دهد. سپس او قبل از خداحافظی آخرین سؤال را می پرسد: "آیا نقل قول الکساندر هیگ را شنیده اید؟ اجازه دهید هرچه می خواهند راهپیمایی کنند، تا زمانی که به پرداخت مالیات خود ادامه دهند.»
****
به خرید ادامه دهید و به خرید ادامه دهید. اندکی پس از 11 سپتامبر، مجله فوربس از بوش خواست تا مردم آمریکا را به مراکز خرید بازگرداند. به زودی، "خرید" در لیست کوتاه رئیس جمهور از چیزهایی که برای زندگی روزمره در آمریکا مهم است، گنجانده شد. اکنون که فلوجه ویرانه شده و به خون آغشته شده است، مردم آزادیخواه در همه جا دچار کنجکاوی خواهند شد: آیا برنامه های طولانی مدت، آقای بوش، برای ساختن مرکز خرید فلوجه-فرات آماده شده است؟
حمله به فلوجه حتی با استانداردهای وحشتناکی که پرزیدنت بوش تعیین کرده یک اشتباه فاحش است. تا قبل از فلوجه، یک بحث اخلاقی ناقص وجود داشت مبنی بر اینکه تهاجم غیرقانونی بوش حداقل یک مرد بد را از قدرت سرنگون کرده است. اما فلوجه یک کمپین برای اثر وحشتناک است. کتی کلی به ما یادآوری میکند که از آنجایی که یک جنبش صلح که روحیهاش تضعیف شده است، با ترس به فلوجه نگاه میکند، یک کاری وجود دارد که هر مالیاتدهنده وجدان میتواند انجام دهد.
گرگ موزز سردبیر مجله حقوق مدنی تگزاس و نویسنده کتاب انقلاب وجدان: مارتین لوتر کینگ جونیور و فلسفه عدم خشونت است. فصل او درباره حقوق مدنی در دوران کلینتون و بوش در کتاب Dimes Worth of Difference که توسط الکساندر کاکبرن و جفری سنت کلر ویرایش شده است، منتشر شده است.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا