در طول چهار سال دولت ترامپ، مقاومت و حتی صحبت های انقلابی به عنوان سازمان هایی با نام هایی مانند مقاومت و انقلاب ما لیبرالها، دموکراتها از هر قشری و ساندرنیستا را گرد هم آورد که همگی با رئیس جمهور دونالد ترامپ و ترامپیسم در همه مظاهر آن مخالف بودند.
وقتی صحبت از جنگ و صلح به میان آمد، تقریباً هر کاری که ترامپ در سطح بینالمللی انجام داد - روابط دوستانه او با رئیسجمهور روسیه، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور چین، شی جینپینگ و کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی، حملات موشکی کروز تاماهاوک او به سوریه، آرامش او با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، دستور او برای ترور ژنرال قاسم سلیمانی با هواپیمای بدون سرنشین، بودجه نظامی هنگفت او - بی رحمانه توسط مترقی ها، تشکیلات لیبرال و گروه های جریان اصلی دموکرات مورد انتقاد قرار گرفت.
با آمدن ریاست جمهوری بایدن، پویایی به طرز چشمگیری تغییر کرده است. پاسخ لیبرال به تیم انتقال بایدن را در نظر بگیرید که نام میشل فلورنوی را به عنوان وزیر دفاع بالقوه مطرح می کند. به جای خشم از ایده کسی که چهار سال گذشته را صرف کمک به پیمانکاران تسلیحاتی برای کسب و کار با پنتاگون ترامپ کرده بود و مدافع مواضع سخت و حتی تهاجمی در قبال روسیه، چین و ایران است، نامهای سرگشاده از حمایت را دیدیم. توسط 29 نفر از افراد کلیدی امضا شده است فعال در عرصه صلح و کنترل تسلیحات. امضاکنندگان عبارتند از جو سیرینیونیون، رئیس سابق صندوق پلوشرز به مدت 12 سال، همراه با تام کولینا، میشل دوور و اما بلچر از همان سازمان اعطای کمک های مالی خوب. افرادی مانند تام کانتریمن و داریل کیمبال از انجمن کنترل تسلیحات، ریچل برونسون از بولتن دانشمندان اتمی، ایلان گلدنبرگ از مرکز امنیت جدید آمریکا، جوآن رولفینگ از ابتکار تهدید هسته ای و دیگران به آنها پیوستند.
در این نامه اعلام شده است که فلورنوی "بهترین نامزد برای این شغل" است و "درک عمیق او از سیاست و بودجه تسلیحات هستهای" او را "آماده رسیدگی" به مسائل با تجربه "از روز اول ریاست جمهوری" کرده است.
آنچه این افراد و سازمانها نمایندگی میکنند، بسیاری از گروههای مالی و لابیگر «صلح» با پول کلان در کشور هستند - گروههایی که به مراکز قدرت همسو با دموکراتها در واشنگتن دسترسی دارند و اکنون میتوانند از طریق نفوذ مالی و دسترسیشان، مردم بیشتری را جذب کنند. فعالان صلح و سازمانهای آنها که بودجه کمتری دریافت میکنند و «درگیر» برای حمایت از دولت بایدن و اکثریت محدود دموکراتها در کنگره - یا حداقل خنثی کردن انتقادهایشان.
ایده نامزدی فلورنوی در نهایت به وجود آمد، تا حد زیادی به این دلیل گروه های ضد جنگ جسورتر و گروه ناظر پروژه نظارت بر دولت، پس از ترک شغلش به عنوان معاون وزیر دفاع برای سیاست در دوره اول باراک اوباما، سوابق او را در تلاش برای دستمزد صنعت تسلیحات برجسته کردند. این زمانی بود که فلورنوی پس از رد پیشنهاد برای کار در زمان وزیر دفاع ترامپ، جیمز متیس، سمت مشاور ارشد در گروه مشاوره بوستون را گرفت. در آنجا او تجارت مشاوره ای در صنعت تسلیحات آن شرکت را در کمتر از یک سال از یک میلیون دلار به 1 میلیون دلار رساند. فلورنوی در ادامه روابط خود با پنتاگون را با بنیانگذاران WestExec Advisors، یک سازمان «ما یک سازمان لابی گر نیستیم، ما یک شرکت مشاوره استراتژیک» هستیم که تجارت امنیت ملی را ارائه می دهد، به پول بیشتری تبدیل کرد. رهبران "بی رقیب ... تجربه اخیر و شبکه های بی نظیر در دفاع، سیاست خارجی، اطلاعات، اقتصاد، امنیت سایبری، حریم خصوصی داده ها، و ارتباطات استراتژیک."
اگرچه جالب است که در حالی که مخالفان جدی در میان افراد و گروههای ضد نظامیگری، ضد درهای گردان در پرونده فلورنوی ادغام میشدند، آنتونی بلینکن، یکی از بنیانگذاران مشاوران WestExec او، که به عنوان وزیر امور خارجه نامزد شده بود، روند نامزدی و استماع او را طی کرد. این علیرغم سابقه بلینکن به عنوان یک مداخله گر مشتاق در دوران خدمت در دولت اوباما به عنوان معاون مشاور امنیت ملی و بعداً به عنوان معاون وزیر امور خارجه، و علیرغم اینکه وی از ارتباطات خود به عنوان مشاور WestExec با سازندگان تسلیحات پس از ترک پست منتفع شد.
با وجود اینکه بلینکن با فلورنوی به عنوان یکی از دستفروشان نفوذ در صنعت تسلیحات در WestExec همکاری می کرد، اما بلینکن برای نامزدی خود به عنوان وزیر امور خارجه در ایمیلی به اعضای شورای جهانی زیست پذیر که توسط افرادی مانند جان تیرنی، نماینده سابق آمریکا نوشته شده بود، حمایت گسترده ای را به دست آورد. مدیر اجرایی CLW و مت دوس، کارمند سیاست خارجی برنی سندرز که به طور علنی حنایی شد چشمک زدن. به همین ترتیب، فیض شاکر، دستیار سابق سناتور هری رید و مدیر کمپین 2020 سندرز، که بلینکن را "گزینه ای محکم" برای پست وزارت خارجه خواند.
برای نامزدی بلینکن همان مطبوعات تمام عیار وجود نداشت که در تلاش برای دریافت نامزدی فلورنوی در پنتاگون وجود داشت، شاید به این دلیل که بلینکن، یکی از نزدیکان بایدن، نامزدی را در کیف داشت. اما حمایت قوی هر دوی این افراد، حتی از سوی افرادی با سابقه سیاست خارجی مترقی، قابل توجه است. به طور قابل توجهی، بسیاری از حمایت ها از فلورنوی، و برخی از حمایت ها از بلینکن، از سوی گروه ها و افراد مرتبط با گروه حامیان صلح و امنیت (PSFG)، یا به عنوان تامین کنندگان مالی، مانند صندوق Ploughshares، یا به عنوان دریافت کنندگان وجوه اعضای PSFG، مانند شورای جهانی زیست پذیر.
ما قبلاً چنین چیزهایی را دیدهایم - استفاده از کمک مالی و وعدههای «دسترسی» به قدرت برای مهار یا خنثی کردن یک جنبش فعال مبارز و منتقد. هنگامی که جنبش زیست محیطی در دهه 1970 شروع به اوج گیری کرد، چنان پویایی و حمایت عمومی گسترده را از خود نشان داد که حتی ریچارد نیکسون، رئیس جمهور جمهوری خواه، ناچار شد با تأسیس آژانس حفاظت از محیط زیست، منتقدان را دور بزند. شرکتهای آمریکایی، بهعنوان نهادهای سرمایهگذاری عظیم - بسیاری از آنها، مانند صندوقهای مختلف خانواده راکفلر و شرکت شورون، مرتبط با صنعت سوختهای فسیلی- با ایجاد کنسرسیومی از سرمایهگذاران به نام انجمن اعطای کمکهای زیستمحیطی در سال 1987 پاسخ دادند. EGA برای تصمیم گیری در مورد نحوه توزیع کمک های مالی توسط سرمایه گذاران اصلی گروه های زیست محیطی و در نهایت تأثیرگذاری بر تاکتیک ها و اهداف گروه های فعال محیط زیست شروع به جلسه کرد.
به عنوان جفری سنت کلر، سردبیر و یکی از بنیانگذاران مرحوم الکساندر کاکبرن Cمجله آنترپانچ و نویسنده کتاب «قهوه ای آنقدر طولانی بود که برای من سبز به نظر می رسیدمیگوید: «این قدرت انجمن اعطاکنندگان محیطزیست بود که دستکاری سبزها را آسان کرد. این پدیده ای است که بارها و بارها خود را تکرار می کند.»
همانطور که سنت کلر بیان می کند، به نظر می رسد که PSFG، سازمانی کاملاً مشابه با EGA، ممکن است نقش تأثیرگذار و حتی مسلط مشابهی را در مورد جنبش صلح ایالات متحده ایفا کند.
مت هوه، کارشناس ارشد مرکز سیاست بینالملل است. او تا زمان استعفای خود در پنج سال پیش، یکی از اعضای هیئت مدیره شورای جهانی زیست پذیر، یکی از سازمان های بزرگ امنیت ملی/کنترل تسلیحات در PSFG بود. هو میگوید که در حالی که او هیچ اطلاعات داخلی در مورد سیاستهای بودجه کنسرسیوم تأمین مالی یا اعضای آن ندارد، «فرض که گروههای تأمین مالی بزرگ صلح و امنیت ملی در حال رام کردن جنبش صلح هستند، درست است.»
او توضیح میدهد: «وقتی شما در گروهی از این قبیل سازمانها دارید، و برخی از آنها واقعاً جریان اصلی مانند جامعه باز هستند، میبینید که کل سازمان و گروههای عضو آن مواضع و سیاستهای مالی خود را تعدیل میکنند. کمترین مخرج این گروههای بزرگ، بهویژه گروههایی که بهعنوان قلم نگهدارنده برای افرادی در حوزه سیاست خارجی عمل میکنند که با ورود دولت جمهوریخواه مجبور به ترک شغل دولتی هستند، و از آنها به عنوان مرجع در جستجوی مشاغل دولتی تحت یک دولت جدید دموکرات مانند این استفاده میکنند. اول، نمی خواهید از گروه هایی حمایت مالی کنید که در جلسات استماع کمیته مجلس نمایندگان یا سنا تظاهرات می کنند یا سعی می کنند هنری کیسینجر [وزیر خارجه سابق نیکسون] را به دلیل جنایات جنگی دستگیر کنند.
هو میگوید که نظراتی را به یاد میآورد که در زمانی که او در CLW بود درباره سازمانهایی که کمکهای مالی دریافت میکردند و نیاز به «سهولت» در مورد لفاظیها یا اقدامات اعتراضی خود داشتند، به یاد میآورد، اما به یاد نمیآورد که این نوع گفتگو فراتر از CLW به عضویت جمعی PSFG رفته باشد. اما او همچنین میگوید: «فکر میکنم موضوع فشار بر گروههای فعال در 10 سال گذشته عمیقتر شده است». او میافزاید: «بهترین شواهدی که نشان میدهد فشار بر فعالان برای کاهش لحن وجود دارد، این است که شما رهبران گروههایی را مییابید که از سازمانهای عضو PSFG کمک مالی دریافت میکنند که مایلند برای این مقاله در سابقه صحبت کنند.»
همانطور که دیوید سوانسون، مدیر اجرایی World Beyond War، صلحطلب میگوید، «افراد در گروههایی که از این سازمانهای بزرگ کمکدهنده کمک مالی دریافت میکنند، باید در نظر داشته باشند که اتخاذ موضع ستیزهجویانه در برابر سیاستهای دولت، ممکن است بهای مالی پرداخت شود. دولتی مانند بایدن که گروه های بزرگ تامین مالی آن را دوست دارند. او میگوید که بیشتر این مشکل بهعنوان خودسانسوری ظاهر میشود، نه بهعنوان یک توبیخ لفظی واقعی یا از دست دادن کمک مورد انتظار.
یکی از فعالان صلح در گروهی که در برابر اقدامات نظامی ایالات متحده که منشور ملل متحد را نقض می کند، موضع گیری کرده است، گفت: «PSFG به عنوان یک سازمان تجاری از گروه های بزرگ تأمین مالی صلح مانند مؤسسه نفت آمریکا در صنعت نفت است. اگر اعضای آن شرکتهای خصوصی بودند، برخی از کارهایی که انجام میدهند نقض ضدانحصار نامیده میشد. آنها می توانند گروه هایی را که به موضع اجماع حمایت از یک دولت دموکرات پایبند نیستند، در لیست سیاه قرار دهند. لیست سیاه از PSFG حتی اگر در عمل به کار گرفته نشود، تهدیدی جدی خواهد بود. صرفا - فقط فکر کردن ممکن است اتفاق بیفتد در صورت تکیه بر حمایت های بلاعوض، می تواند برای نگه داشتن بیشتر سازمان های فعال-محور در صف کافی باشد.
این بدان معنا نیست که همه سازمان های عضو PSFG چنین فشاری را اعمال کنند. به عنوان مثال، سوانسون خاطرنشان می کند که سازمان خودش از بنیاد خانواده جوبیتز، عضو PSFG، بودجه دریافت کرده است. او می گوید که این بنیاد هرگز در حمایت خود از آن تزلزل نکرده است جهان فراتر از جنگ علیرغم مخالفت سازش ناپذیر گروه او با همه جنگ ها و خشونت های نظامی توسط ایالات متحده و سایر کشورها، و صرف نظر از اینکه چه کسی امور را در واشنگتن اداره می کند.
در همین حال، یکی از فعالان صلح شکایت کرد که سازمانهای سرمایهگذاری بزرگ در گروه فاندینگ، مانند Ploughshares و Open Society، محیطی را ایجاد میکنند که در آن یارانههای آنها به عنوان بخشی از یک جامعه به جمع دعوت میشوند و آن جامعه باید روی خطمشی به توافق برسد. این رهبر سازمان فعال مدعی شد: «تامین کنندگان مالی نمیخواهند حمایت کنند واقعی اعتراض. فقط لابی های قدیمی انجام دهید، از دموکرات ها حمایت کنید، و شما در گروه خواهید بود. اما یک اعتراض ترتیب دهید و شما بیرون هستید.
این فعال ادامه داد: «آنها با دقت تنظیم میکنند که چه کسی باید به عقبنشینی برود، چه کسی نامههای گروهی را امضا میکند. "این جمعیت درون و بیرون را باریک و تقسیم می کند." (یک مثال از این حمایت در حلقه PSFG از نامزدی احتمالی فلورنوی بود، با کسانی که حمایت نمی کردند عمدتاً سکوت می کردند و مخالفت ها عمدتاً از خارج از چتر سازمان می آمدند.)
این فعال ادامه داد: «وضعیت جنبش صلح در دوران دولت اوباما وحشتناک بود. زمانی که ترامپ رئیس جمهور بود اوضاع بهتر شد، اگرچه شما گروه های صلحی داشتید در واقع انتقاد کرد ترامپ برای خروج نیروها از عراق و افغانستان. چگونه می توان آن موضع را برای صلح نامید! در هر صورت، اکنون با بایدن به عنوان رئیس جمهور، دوباره شروع به وحشتناک شدن با جنبش صلح کرده است.»
بر اساس گزارش ها، موضوع اعمال کنترل از طریق کیف پول در مورد دسترسی به افراد صاحب قدرت مطرح است. یکی از فعالان گزارش میدهد: «اگر میخواهید در کاخ سفید یا وزارت امور خارجه جلساتی داشته باشید، بهتر است در راستای موضع گروه مالی قرار بگیرید». این منبع می افزاید: «بسیار غم انگیز است که بارها و بارها شاهد این تقسیم بندی بین گروه هایی هستیم که می خواهند طبق قوانین بازی کنند و از دموکرات ها حمایت کنند و گروه هایی که آماده به چالش کشیدن جنگ هستند بدون توجه به اینکه چه کسی در قدرت است.»
یکی از کارکنانی که برای یکی از سازمان های تامین کننده مالی در PSFG کار می کند، گفت که آنها شخصا شاهد نبودند که این گروه به عنوان یک سازمان، هیچ گروه صلحی را به دلیل انتقاد از دولت فعلی دموکراتیک (یا هر گروه دیگری) در لیست سیاه قرار دهد، اما گفت که بحث هایی در میان اعضای سازمان وجود داشته است. اعضا هر سال در مورد اینکه کدام گروه ها را تامین مالی کنند. این نوع بحث، البته، برخلاف صرف هماهنگی کمکهای مالی برای جلوگیری از تکرار کمکهای مالی به همان سازمان، میتواند تنها راهی ظریفتر برای ایجاد فشار با تضمین نوعی سیاست یکسان باشد.
در هر صورت، این واقعیت که رهبران همه سازمانهای سرمایهگذاری شده به جز یک سازمان به این داستان رسیدهاند، تمایلی به استفاده از نام آنها در هنگام صحبت انتقادی درباره گروههای تامین مالی یا سازمان جمعی آنها PSFG نداشتند - و این در مورد رهبران گروههایی که خارج هستند نیز صادق بود. PSFG و عدم دریافت کمک های مالی از تامین کنندگان مالی اعضا - نشان دهنده قدرت و نفوذ اعضای PSFG و پول و ارتباطات آنها در واشنگتن است.
یکی دیگر از رهبران یک گروه با محوریت امنیت ملی که از چندین عضو PSFG کمک مالی دریافت می کند، دیدگاه دیگری ارائه می دهد و می گوید: «به ویژه در فضای امنیت ملی که در آن قرار داریم، شغل گرایی زیادی وجود دارد، با افرادی که در داخل و خارج از دولت حرکت می کنند. و اتاق های فکر و گروه های تامین مالی. و این افراد و گروهها دوست ندارند که با سازمانهای اپوزیسیون ارتباط داشته باشند.»
تأثیر اهرم مالی گروه تأمین مالی صلح و امنیت بر سازمان های ضد جنگ و خلع سلاح مشهود است. یکی از فعالان صلح، که گروهش توسط هیچ یک از سازمانهای مالی گروه حمایت مالی نمیشود، میگوید: «به گاوآهنها و جامعه باز نگاه کنید. زمانی که از فلورنوی به عنوان نامزد احتمالی معرفی می شد، آنها از فلورنوی به عنوان وزیر دفاع حمایت کردند. تقریباً هیچ یک از دریافت کنندگان این دو سرمایه گذار بزرگ از او انتقاد نکردند. موسسه Quincy for Responsible Statecraft چند چیز خفیف علیه او گفت. زنان کراس DMZ نامه ای را در مخالفت با او امضا کردند. کاتو هم یک نامه نوشت. اما به نظر می رسد که هیچ یک از آنها تلاش زیادی برای مخالفت با او انجام نداده اند.»
منتقدان PSFG اشاره میکنند که سازمانهای تامین مالی اعضای آن تقریباً در حباب Beltway عمل میکنند. مدیر توسعه گروهی که طی سالها به دنبال بودجه برای فعالیتهای صلحآمیز بوده است، به من گفت که قیاس بین PSFG و انجمن کمکدهندگان محیطزیست «در معرض خطر» است، و افزود: «در حالی که سرمایهگذاران اصلی محیطزیست به تدریج به سمت تأمین مالی مردمی رفتهاند. گروههایی که در خط مقدم کار میکنند تا سوختهای فسیلی را در زمین نگه دارند، سرمایهگذاران «صلح و امنیت» در PSFG تلاشهای مردمی برای صلح را به همان شیوه آغاز نکردهاند. وجوه آنها به جای فعالینی که برای سازماندهی واقعی برای صلح کار می کنند، همچنان به مردم درهای گردان (برای ما) امنیت می رسد.
PSFG به درخواست Salon برای اظهار نظر پاسخ نداد. صندوق Ploughshares که درخواست نظر کرد، این پاسخ را از طریق ایمیل ارسال کرد:
مدل بشردوستانه تاثیرگذار ما تا حدی شامل مقابله با فرصتهای سیاست فوری از طریق کمپینهای مجزا میشود، جایی که ما با شرکای خود برای توسعه یک برنامه اقدام، گردهمایی سهامداران و حمایت از فعالیتها برای دستیابی به نتایج سیاست مشخص کار میکنیم. توصیههای اعطایی، صرف نظر از اینکه بخشی از این کمپینها باشند یا نباشند، بر اساس عوامل مختلفی هستند و نتیجه فرآیندی هستند که شامل گفتگوها، پیشنهادها و سایر عناصر بررسی لازم است.
ما برای روابط خود با سازمان های جامعه مدنی ارزش قائل هستیم. ما فکر میکنیم که همکاری میان گروهها و افراد مختلف به پیشبرد دیدگاه ما از جهانی که در آن سلاحهای هستهای دیگر هرگز استفاده نمیشوند، کمک میکند.
از اواخر دهه 1950 تا اوایل دهه 70، با جنگ سرد و جنگ هندوچین که هر دو در جریان بودند، جنبش صلح ایالات متحده غیرحزبی بود. اکثر فعالان علاقه ای به این نداشتند که رئیس جمهور و کنگره در کنترل جمهوری خواهان یا دموکرات ها هستند. چه در زمان LBJ و چه در زمان ریچارد نیکسون، جنبش در خیابان ها بود و به طور ستیزه جویانه با هر دو حزب مخالف بود زیرا آنها جنگ را ادامه می دادند. جنبش صلح متحدانی در کنگره داشت که از آنها حمایت می کرد و از این جنبش حمایت می کردند، اما حتی با وجود اینکه برخی از اعضای آن ممکن است از نامزدهای صلح مانند یوجین مک کارتی در برابر LBJ یا جورج مک گاورن علیه نیکسون حمایت کرده باشند، جنبش ضد جنگ در جیب مردم نبود. حزب دمکرات. در واقع، با گذشت زمان، این حزب دموکرات بود که خود را در موقعیتی یافت که تلاش می کرد حمایت فعالان را جلب کند.
اما اکنون در شرایطی هستیم که به نظر میرسد بسیاری از گروههای ظاهری «صلح» به حزب دمکرات وابسته هستند، در حالی که دولت بایدن سیاستهای نظامیگرایانهای را در قبال ایران، روسیه و چین دنبال میکند و در حالی که اسرائیل بر جمعیت غیرنظامی اسیر در غزه ضربه میزند، روی دست مینشیند.
توضیحات زیادی برای این الگو ارائه شده است. اما نقش گروههای تأمین مالی «صلح بزرگ» و کنسرسیوم تأمین مالی مانند گروه تأمینکنندگان صلح و امنیت، مانند گروههای «سبز بزرگ» در انجمن اعطای کمکهای زیستمحیطی در سالهای قبل، باید به عنوان یکی از این موارد در نظر گرفته شود.
دیو لیندورف یک روزنامه نگار تحقیقی است که برای The Nation، London Review of Books، Counterpunch، Tarbell، FAIR و سایت خبری جمعی This Can't Be Happening می نویسد. او در سال 2019 برنده شد جایزه ایزی برای روزنامه نگاری مستقل برجسته گزارش این مقاله با کمک مالی از برنامه ExposeFacts تامین شد موسسه دقت عمومی.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا