همانطور که انتظار می رفت، نشست آناپولیس به مسائل اساسی درگیری اسرائیل و فلسطین پرداخت. فلسطینی ها و اسرائیلی ها چیزهای متفاوتی از آناپولیس انتظار داشتند و جای تعجب نیست که دیدگاه اسرائیل پیروز شد.
احمد قریمذاکره کننده ارشد فلسطینی گفت: آنچه ما برای یک نشست موفق در آناپولیس نیاز داریم، اجرای مرحله اول نقشه راه است. یک مقام اسرائیلی نزدیک به اولمرت نخست وزیر اسرائیل گفت: «از آنجایی که نمیتوانیم بر سر اصل یک سند مشترک به توافق برسیم، ترجیح میدهیم بگوییم که تازه شروع به مذاکره کردهایم». (NYT، 12.07 نوامبر). در بیانیه آناپولیس آمده است که اسرائیلیها و فلسطینیها به یک "تفاهم مشترک" برای مذاکره برای حل و فصل نهایی مناقشه خود در تمام جنبههای آن قبل از پایان سال 2008 رسیدهاند.
این بیانیه باعث خوشحالی اسرائیلی ها شد که اصرار داشتند از هرگونه مذاکره یا تعهد اساسی در آناپولیس اجتناب کنند. درخواست برای مذاکره فوری به عنوان امتیازی برای خواسته های فلسطین مطرح شد. اما از آنجایی که زبان مبهم است و تعهد به مذاکره تنها در قالب «تفاهم مشترک» بیان میشود، این در واقع اسرائیلیها را متعهد به انجام هیچ کاری میکند.
اگر زبان قوی تر از کنفرانس های قبلی و توافق نامه های رسمی از کنفرانس 1991 مادرید، توافق نامه اسلو 1993 و توافقات بعدی در قاهره و شرم الشیخ تا نقشه راه 2004 به اندازه کافی برای اسرائیلی ها الزام آور نبود، چرا باید یک "تفاهم" صرف دیگر وجود داشته باشد. تاثير گذار؟
این سوال با توجه به سابقه اسرائیل در نادیده گرفتن توافقات قبلی و با توجه به تعصب سنتی واشنگتن برای مواضع اسرائیل مرتبط است.
دولت بوش در حمایت مغرضانه خود از اسرائیل بیش از هر دولت قبلی دیگر پیش رفته است.
بوش سیاست کلینتون مبنی بر مذاکره با یاسر عرفات، رهبر فلسطین را معکوس کرد، ادعای اسرائیل مبنی بر اینکه عرفات شریکی برای صلح نیست را پذیرفت و از ملاقات با وی خودداری کرد. زمانی که تانکها و سربازان اسرائیلی در بهار سال 2002 به محوطه یاسر عرفات در رامالله حمله کردند، پیشنهاد کالین پاول، وزیر امور خارجه برای برگزاری کنفرانس صلح توسط کاخ سفید رد شد، بنابراین اساساً استفاده اسرائیل از زور برای تحقیر عرفات و تداوم درگیری را تایید کرد.
نقض آشکار نقشه راه ممنوعیت فعالیت های شهرک سازی توسط اسرائیل، چیزی بیش از سیلی معمول واشنگتن بر بقیه نبود.
در واقع، بوش در یک تغییر چشمگیر موضع سنتی ایالات متحده در مورد فعالیت های شهرک سازی، و با نقض آشکار قوانین بین المللی، درخواست شارون برای تایید واشنگتن از گسترش شهرک سازی خود را پذیرفت. بوش در نامهای به تاریخ 14 آوریل 2004 به آریل شارون، نخستوزیر وقت، اظهار داشت: «اسرائیل باید مرزهای امن و شناختهشدهای داشته باشد... با توجه به واقعیتهای جدید روی زمین، از جمله مراکز بزرگ جمعیتی موجود در اسرائیل، انتظار این امر غیرواقعی است. نتیجه مذاکرات وضعیت نهایی بازگشت کامل و کامل به خطوط آتش بس سال 1949 خواهد بود.
بنابراین بوش در مورد نتیجه نهایی مذاکرات پیش داوری می کرد و هم نقشه راه و هم اصول حقوق بین الملل را به عنوان مرجع مناسب برای حل و فصل اختلافات اسرائیل و فلسطین کنار گذاشت.
در حالی که نمایندگان در نشست آناپولیس مودبانه گوش می دادند، بوش حمایت خود از موضع اسرائیل را تکرار کرد. وی از اسرائیل خواست تا «پستگاههای غیرقانونی شهرکسازی در کرانه باختری» را تخلیه کند، بدون توجه به این واقعیت که همه شهرکهای کرانه باختری - نه فقط پاسگاهها - غیرقانونی هستند. حق بازگشت آوارگان فلسطینی: «منظورم این است که در اینجا موضوعی وجود دارد که مردمی که از فلسطین نیستند به فلسطین میآیند، سرزمینهای اشغالی در فلسطین که اتفاقاً افرادی در آنجا زندگی میکنند، و اکنون میخواهند این افراد را در یک سرزمین کاملاً یهودی غیرقانونی بدانند. . چرا؟" شاهزاده سعود گفت. "اگر به انتخاب خود به محله ای می آیید، باید با مردم آن محله زندگی کنید." (NYT. 27.07 نوامبر)
اما مطمئناً شاهزاده سعود باید می دانست که بوش قبلاً از امتناع اسرائیل از پذیرش حق بازگشت آوارگان فلسطینی حمایت کرده است. در نامه آوریل 2004 خود به شارون بوش نوشت: «به نظر واضح است که یک چارچوب توافق شده، عادلانه، منصفانه و واقع بینانه برای حل مسئله پناهندگان فلسطینی به عنوان بخشی از هر توافقنامه وضعیت نهایی باید از طریق ایجاد یک فلسطینی پیدا شود. دولت، و اسکان آوارگان فلسطینی در آنجا به جای اسرائیل».
اسرائیلی ها که از این حمایت قابل توجه واشنگتن راضی نبودند، در آناپولیس به صراحت گفتند که مذاکرات دوجانبه خواهد بود. به عبارت دیگر مشروط به اجماع بین المللی و مشروعیت مشارکت سازمان ملل نیست، بلکه به رابطه قدرت به شدت نابرابر بین اشغالگر و اشغالگر بستگی دارد.
اسرائیلی ها حتی تاکید کردند که ایالات متحده "تنها مفسر پیشرفت خواهد بود و نه یک بازیگر واقعی". (NYT. 27.07 نوامبر) به منظور حذف هر گونه توهمی که ممکن است توسط فلسطینی ها یا اعراب ایجاد شود مبنی بر اینکه واشنگتن ممکن است اسرائیل را برای انجام هر کاری تحت فشار قرار دهد.
کاخ سفید نقش محول شده از سوی اسرائیل به آمریکا را تایید کرد. حتی به درخواست اسرائیل پیشنویس قطعنامهای را پس گرفت که شورای امنیت سازمان ملل بیانیه آناپولیس را تأیید میکرد - مبادا دخالت سازمان ملل نشانهای از الزام به هدایت اصول عدالت و حقوق بینالملل در حل و فصل بحران باشد. درگیری اسرائیل و فلسطین.
به محض پایان آناپولیس، اسرائیلیها برنامههای خود را برای ساخت 300 خانه در اورشلیم شرقی اشغالی اعلام کردند، در حالی که نتیجه مذاکرات در مورد موضوعات اصلی پیش داوری شده بود و اصول حقوق بینالملل به نفع روابط دوجانبه قدرت کنار گذاشته شد، آناپولیس صرفاً تأیید کرد. این واقعیت ها بنابراین تعجب آور نیست که یکی از مقامات اسرائیلی پیروزمندانه جلسه آناپولیس را به عنوان "مادر تمام عکسبرداری ها" توصیف کرد (NYT. 27.07 نوامبر)
پروفسور عادل سافتی نویسنده کتاب «از کمپ دیوید تا خلیج»، مونترال، نیویورک است. آخرین کتاب او با نام "رهبری و دموکراسی" توسط انتشارات IPSL، نیویورک، 2004 منتشر شده است.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا