آبه شینزو در 26 دسامبر 2012 پس از پیروزی قاطع حزب لیبرال-دمکرات (LDP) تحت ریاست وی در انتخابات دو هفته قبل، پست نخست وزیر ژاپن را از سر گرفت. او با یک دستور کار صریح به قدرت رسید: اتحاد ایالات متحده را به عنوان مرکزی برای ژاپن دید و بنابراین اولویت را به انجام تعهدات ژاپن بر اساس آن، بازنگری در قانون اساسی به گونه ای که نیروهای دفاع شخصی فعلی را به یک نیرو تبدیل کرد. کوکوبوگون یا ارتش ملی و اتخاذ موضعی مبنی بر مجوز مشارکت نیروهای ژاپن در عملیات های «امنیت جمعی» (یعنی جنگ های دوش به شانه با نیروهای آمریکایی)، ایجاد «روز تاکشیما» ملی، (برای تقویت ادعای ژاپن در مورد جزیرهای که کره جنوبی آن را توکدو میشناسد و حاضر نیست تسلیم شود.)1 و اتخاذ یک موضع تندرو در قبال چین، اصرار دارد که "هیچ جایی برای مذاکره" در مورد ادعاهای متضاد در مورد جزایر سنکاکو/دیائویو وجود ندارد. او نوشت: «آنچه در جزایر سنکاکو و اطراف آن درخواست میشود، مذاکره نیست، بلکه نیروی فیزیکی است که قادر به سوء تفاهم نیست.»2
سیاست آبه مدتهاست با تضاد بین وفاداری او به ایالات متحده از یک سو و تعهد او به دیدگاهی خاص و ناسازگار از تاریخ و هویت ژاپن از سوی دیگر، مهر و موم شده است. این مقاله کوتاه منحصراً به سؤالات تاریخ، هویت و روابط بینالملل میپردازد و سؤالات مربوط به سیاستهای اجتماعی، اقتصادی و انرژی/نیروی هستهای آبه را کنار میگذارد.
آبه - رادیکال
آبه در سالهای 2006-7 که اسماً «محافظهکار» بود، در واقع رادیکالترین رهبر ژاپنی پس از سال 1945 بود. او مأموریت خود به عنوان نخست وزیر را چیزی جز «بازیابی استقلال» اعلام کرد.dokuritsu no kaifuku).3 دوره او با انکار (مسئولیت جنگ، به ویژه برای زنان راحت و قتل عام نانجینگ) و ناسیونالیسم افراطی (اصرار بر نیاز به بازنویسی تاریخ ژاپن و کتابهای درسی آن بهگونهای بود که مردم را سربلند کند و آنها را با روحیه میهنپرستانه پر کند. ). دستور کار دولت او شامل بازنگری همزمان هر سه منشور اساسی کشور بود: آمپو (معاهده امنیتی با ایالات متحده)، قانون اساسی 1946، و قانون اساسی آموزش.
اولین مورد تحت طرح ایالات متحده برای "سازماندهی مجدد نیروهای ایالات متحده" انجام شد.Beigun Saihenهنگامی که آبه وزیر ارشد کابینه بود، مذاکره کرد و سپس در دولت او ارتقا یافت، زیرا تلاش می کرد روابط دوجانبه را به یک اتحاد "بالغ" تبدیل کند، زیرمجموعه و ادغام نظامی ژاپن را تحت فرمان ایالات متحده تقویت کند و گام های اولیه برای بازنگری در قانون اساسی برای تسهیل این روند برداشته شود. . با این حال، مؤلفههای اصلی آن چشمانداز، بهویژه در مورد اوکیناوا و نقش گستردهتر ژاپن در ائتلاف نظامی به رهبری ایالات متحده، در آن زمان (و از آن زمان) اجرایی نشد.
دوم، بازنگری قانون اساسی آموزش، آبه در دسامبر 2006 انجام شد، و عبارات حقوق جهانی را حذف کرد و ماده ای را جایگزین کرد که عشق به میهن، وطن پرستی، باید در دانش آموزان ژاپنی تلقین شود.4
در مورد سوم، بازنگری قانون اساسی، آبه اولین گام به سوی این امر را با تصویب لایحه ای در ماه مه 2007 انجام داد که مراحل بازنگری را مشخص می کرد. او قصد خود را برای پیشبرد بازنگری واقعی به عنوان دستور کار اصلی در سال 2013 آشکار کرده است. پیش نویس تجدید نظر حزب لیبرال دمکرات که در نوامبر 2005 رونمایی شد، دو هدف اصلی داشت: «عادی سازی» ارتش ژاپن (با بازنگری در ماده 9) و مشروعیت بخشیدن به سفرهای نخست وزیر به یاسوکونی (با تجدید نظر در ماده 20). اولی باید خواسته دیرینه ایالات متحده را برآورده کند، تا ژاپن بتواند نه تنها "چکمه های روی زمین" و یارانه های مالی برای جنگ های آینده ارائه دهد، بلکه بتواند در واقع شانه به شانه نیروهای آمریکایی به شیوه ای که می خواهد جنگید. بریتانیایی، و دومی ضروری بود تا جشن آیینی کسانی که در خدمت دولت ژاپن جان خود را از دست دادند، به ارائه یک داستان ملی از نظر احساسی رضایتبخش کمک کند و در عین حال داوطلبانی را برای جنگهای آینده ایجاد کند.
سایر نکات به تفکر آبه به عنوان بخشی از جاه طلبی او برای طراحی مجدد ایالت شامل پذیرش عبارات کلیدی مانند "کشور زیبا" (همچنین عنوان کتاب او که در زمان روی کار آمدن او منتشر شد) بود.5 و عشق." او اصرار داشت که دولت را دوست داشته شود. رهبر ارشد تجارت ژاپن، میتارای فوجیو، رئیس Keidanren، با این موضوع موافقت کرد و افزود که کارگران ژاپنی نیز باید دوست داشته باشند. هر دو کشور آنها و شرکت های آنها6 فکر کردن به 21 مورد دیگر سخت استst ایالت قرن، شاید به جز کره شمالی که شهروندان و کارگران آن تشویق می شوند که دولت و کارفرمایان خود را دوست داشته باشند.
هنگامی که آبه به طور ناگهانی در سپتامبر 2007 استعفا داد، بیماری به عنوان دلیل اصلی مطرح شد. با این حال، دو ماه بعد، یکی از مقامات ناامید وزارت امور خارجه در توکیو ابراز تاسف کرد که روابط ایالات متحده و ژاپن به نقطه ای رسیده است که "مطمقاً هیچ چیز خوب پیش نمی رود" ("آی هاناشی و هیتوتسو مو نای").7 در طول سال ریاست او، علیرغم تایید نقش نظامی گسترده ژاپن در اتحاد، سیاست افراطی آبه نه تنها همسایگانش، بلکه ایالات متحده را نیز از خود بیگانه کرد.
وضعیت ژاپن و همسایگی آن به دلیل اینکه آبه پس از پنج سال وقفه در پایان سال 2012 از سر گرفته شد، البته به طور قابل توجهی متفاوت بود، اما دلیلی وجود ندارد که فکر کنیم این مرد اساساً تغییر کرده است. مواضع او آبه را به عنوان یک فرد افراطی و مرتجع نشان می دهد، نه محافظه کار.
کره شمالی
سیاست کره شمالی در دولت آبه در سالهای 2006-7 نقش اساسی داشت. ربوده شدن شهروندان ژاپنی توسط کره شمالی در دهه 1970 و اوایل دهه 1980 "مهم ترین مشکلی که کشور ما با آن مواجه است" اعلام شد.8 اگرچه پیونگ یانگ در سال 2002 عذرخواهی کرد و در سال 2004 کسانی را به ژاپن بازگرداند که میگفت آخرین ربودهشدگان و خاکستر کسانی هستند که مردهاند، اما خلأهای آشکاری در توضیحات آن وجود داشت و آبه به طرز ماهرانهای این آدمرباییها را جنایت منحصربهفرد کره شمالی توصیف کرد. هیچ چیز به اندازه توانایی او در تمرکز احساسات ملی ضد کره شمالی بر این موضوع به خوبی به قدرت سیاسی او کمک نکرده بود، و در دولت او یک دفتر کابینه ویژه برای رسیدگی به آن ایجاد کرد.9 موضع آبه مبتنی بر امتناع از در نظر گرفتن هرگونه معادل اخلاقی بین آدم ربایی های کره شمالی در دهه های 1970 و 1980 و ربوده شدن ده ها هزار کره ای توسط ژاپنی ها برای کار اجباری در دهه های 1930 و 1940 بود. با این حال، تلاشهای شدید برای بسیج حمایتهای بینالمللی ثمره چندانی به همراه نداشت و موضع ژاپن به آرامی اعتبار خود را از دست داد و به دلیل اینکه توسط ملاحظات سیاسی و نه اخلاقی یا علمی هدایت میشد مورد انتقاد قرار گرفت.10
شینتو و انکار
آبه با بیان مکرر تاریخ انکارگرایانه و عزم خود برای از بین بردن سیستم پس از جنگ، دردسر ایجاد کرد، زیرا دقیقاً این سیستم در واشنگتن به عنوان منبع غرور بزرگ تلقی می شد. آبه و تقریباً تمام کابینهاش به خاطر «انتقال تاریخ صحیح»، «ژاپن روشن»، «تأمل در مورد آینده ژاپن و آموزش تاریخ» و «سیاست شینتو» به سازمانهای Dietmember تعلق دارند (یا به آنها تعلق داشتند). ”11 بیانیه کلاسیک موقعیت آنها در سال 2000 توسط نخست وزیر وقت موری یوشیرو ارائه شد که ژاپن "سرزمین خدایان با محوریت امپراتور" است. آبه در طول زندگی سیاسی خود از سال 1993 به دنبال پاک کردن ارجاع به "زنان آسایش" از متون تاریخ ژاپن و حافظه ملی و وجدان ملی ژاپن بوده است. او به هویت بکر ژاپن، یعنی «شینتویی بودن» آن معتقد بود، با تمایل شدیدی به تبلیغ درک جدید از تاریخ، گذشته ای جدید برای مطابقت با حال و آینده جدیدی که او می ساخت. در سال 2001، آبه به عنوان معاون وزیر کابینه به اعمال فشار بر پخش کننده ملی، NHK، پیوست تا پوشش خود را در مورد "دادگاه مردمی" که جنایات علیه زنان راحت را محاکمه می کند، کاهش دهد.12 هیچ چیز به اندازه ارتباط ارتش امپراتوری ژاپن با جنایت ربودن دسته جمعی و تجاوز به زنان در سراسر آسیا در دهه های 1930 و 1940 آبه و همکارانش را آزار نداد.
در ژانویه 2007، کمیته روابط بینالملل کنگره ایالات متحده جلسات استماع خود را در مورد سیستم زنان آسایش آغاز کرد و بسیج زنان در سراسر آسیا برای بردهداری جنسی را به عنوان «یکی از بزرگترین جنایات قاچاق انسان» توصیف کرد. آبه که خشمگین بود، در اوایل ماه مارس به Diet گفت که هیچ مدرکی وجود ندارد که ارتش ژاپن تا به حال زنان را مجبور به ورود به فاحشه خانه ها کرده باشد. پاسخ او طوفانی از خشم را برانگیخت که با پاسخهای طفرهآمیز و مبهم بعدی او تشدید شد.
هنگامی که آبه تلاش کرد تا خشم بینالمللی را با گفتن این که از عذرخواهی کونو در سال 1993 به خاطر رفتار ژاپن با زنان راحت صرفنظر نمیکند، فرونشاند، دولت او به شدت با او مخالفت کرد و منکر وجود مدرکی مبنی بر اینکه ژاپن زنان را مجبور به رفتن به فاحشه خانهها کرده است، شد.13 و معاون وزیر کابینه وی مجدداً تأکید کردند که ارتش امپراتوری ژاپن هرگز کاری با اداره فاحشه خانه ها نداشته است.14 اختلاف بین آبه در واشنگتن با اشاره به «ارزشهای مشترک، به ویژه تعهد ما به آزادی و دموکراسی»، در حالی که در توکیو مأموریت تحقیق جدیدی توسط گروهی از اعضای ملیگرای LDP را انجام میداد که مدتها اصرار داشتند که زنان آسایش فقط روسپیهای پست هستند، مورد توجه قرار گرفت. در واشنگتن15 La واشنگتن پست به شدت از «استاندارد دوگانه» نوشت که توسط آن دولت آبه با ربودن ده ها شهروند ژاپنی توسط کره شمالی در دهه های 1970 و 1980 به عنوان یک جنایت بین المللی با ابعاد منحصر به فرد برخورد کرد و در عین حال مسئولیت ربودن صدها هزار نفر را انکار کرد. کره ای ها، چینی ها و دیگران، نیم قرن قبل یا بیشتر. آبه با لنگش پاسخ داد که موضوع آدم ربایی "یک مشکل فعلی و ادامه دار" است در حالی که موضوع "زنان آسایش" گذشته است. دوست و همکار او، ناکایاما ناریاکی، وزیر سابق آموزش و در سال 2007 رئیس گروه Dietmembers در زمینه آموزش آینده و تاریخ ژاپن، نه تنها هرگونه نقش نظامی در تهیه زنان را انکار کرد، بلکه گفت: «مفید است که فاحشه خانه ها را با کالج مقایسه کنیم. کافه تریاهایی که توسط شرکت های خصوصی اداره می شوند، که کارکنان خود را جذب می کنند، مواد غذایی تهیه می کنند و قیمت ها را تعیین می کنند.16
با افزایش فشارها، ایستادن در کنار پرزیدنت بوش در کمپ دیوید آبه اعلام کرد "همدردی عمیق خود را از اینکه افرادی که باید به عنوان زنان آسایش دهنده خدمت کنند در سختی های شدید قرار گرفتند" و "عذرخواهی خود را برای این واقعیت که آنها در این نوع قرار گرفتند" اعلام کرد. از شرایط.» با این حال، این "عذرخواهی" اشاره به هر گونه اجبار دولتی را حذف کرد - که موضوع بسیار مهم بود. عجیب بود که آبه، که پیوسته از ملاقات با هر یک از زنان امتناع میکرد و شهادت آنها را دروغ میدانست، بنابراین «عذرخواهی میکرد» به رئیس جمهور بوش، و نه کمتر از این که بوش عذرخواهی را «پذیرفت»، گویی از طرف زنان آسایش.17 زمانی که معلوم شد آبه تنها تحت فشار پرزیدنت بوش، که ظاهراً هشدار داده بود که ایالات متحده نمی تواند در غیر این صورت حمایت خود را از ژاپن در موضوع آدم ربایی حفظ کند، موضع خود را تغییر داده است، احساس کنایه عمیق تر شد.18
تلاش های مختلفی توسط یک آگهی در واشنگتن پستبا نامههایی به نمایندگان کنگره و با مداخله مستقیم سفیر ژاپن در ایالات متحده، مجلس نمایندگان را از قطعنامه منصرف کرد، اما تأثیر آن، در صورت وجود، منفی بود. در 30 ژوئیه، قطعنامه 121 را به تصویب رساند که از ژاپن میخواهد «رسماً مسئولیت تاریخی را برای اجبار زنان جوان به بردگی جنسی بپذیرد، عذرخواهی کند و بپذیرد».19 پاسخ آبه این بود که آن را "تاسف بار" خواند20 و به درخواست عذرخواهی و استرداد نادیده گرفته شود. سفارت ژاپن در ایالات متحده در وب سایت خود اعلام کرد که این قطعنامه اشتباه بوده و تصویب آن برای دوستی بین ایالات متحده و ژاپن مضر است.21 در ماههای بعد، قطعنامههای مشابهی توسط پارلمان اروپا و مجالس پایین پارلمانهای هلند و کانادا به تصویب رسید.22 انکار آبه، که تا آن زمان عمدتاً موضوع سیاست داخلی و اصطکاک تنها با همسایگان آسیایی ژاپن بود، به موضوعی جدی در قلب موضع ژاپن در برابر جهان، به ویژه مهمترین رابطه واحد آن، یعنی با ایالات متحده تبدیل شد.
از سال 2010، آبه همچنان رئیس انجمن Dietmembers برای سیاست شینتو بود (که در سال 1969 تأسیس شد، عنوان انگلیسی ترجیحی آن «انجمن شینتو رهبری معنوی» بود)، و به نظر میرسید که او تا زمان تصدی این سمت همچنان در این سمت بود. نخست وزیری
جامعه منطقه ای
روابط امنیتی ایالات متحده و ژاپن نیز برای آبه مفهوم جامعه منطقه ای را در بر می گیرد. با این حال، جامعه آسیای شرقی آنطور که در سال 2009 توسط هاتویاما یوکیو پیش بینی شده بود نبود که در محور ژاپن-چین ساخته شود، بلکه جامعه ای از ارزش که چین را مستثنی می کند. او و آسو تارو، وزیر امور خارجهاش، به عنوان نخستوزیر در سالهای 2006-7، علاقهمند به ایده یک «طاق آزادی و رفاه» بودند که نه تنها ایالات متحده، ژاپن و استرالیا، بلکه هند را نیز شامل میشد. با چین مقابله کرده و تا حدی آن را محاصره کنید. «انجمن اعضای رژیم برای ارتقای دیپلماسی ارزشها» در سال 2007 تأسیس شد.23 و آبه به جورج دبلیو بوش پیشنهاد تشکیل اتحادیه دموکراتیک آسیا-اقیانوسیه یا "گفتگوی استراتژیک" را دادند که قوس چهارگانه (ایالات متحده، ژاپن، استرالیا و هند) را به هم پیوند می دهد. گفته می شود کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه آمریکا به چنین پیشنهادی با خونسردی پاسخ داد و گفت که بهتر است چین را بی جهت تحریک نکنیم و ژاپن باید روی بهبود روابط دوجانبه خود تمرکز کند.24 اما، هیچ چیز دلهره آور نبود، آبه اساساً همان ایده را در هنگام سخنرانی در پارلمان هند در آگوست 2007 پیش از استعفای ناگهانی در سپتامبر دنبال کرد.25
مسئله ارزش ها آزاردهنده است. برای استرالیا، از زمانی که روابط تجاری با ژاپن بر اساس معاهده ای که در سال 1957 امضا شد، بازگشایی شد، دولت ها (و مخالفان) این رابطه را تقویت کردند. نخست وزیر کارگر (باب) هاوک در سال 1990 به اعضای پارلمان توکیو گفت که ژاپن باید "آینده تر، خلاق تر و صریح تر از گذشته باشد" و اینکه:
«... روزهایی که نفوذ سیاسی بینالمللی ژاپن میتواند یا باید بسیار از قدرت اقتصادی و منافع اقتصادی آن عقب بماند، گذشته است. قدرت اقتصاد شما، قدرت دموکراسی شما، استعدادهای مردم شما، به شما این حق را می دهد که به عنوان یک مقام رهبری در حق شما باشید.26
جان هوارد، نخستوزیر استرالیا در سالهای 1996 تا 2007، حتی قبل از اینکه نخستوزیر شود، طرفدار روابط دفاعی سهجانبه شامل استرالیا، ایالات متحده و ژاپن بود و ژاپن به یک نیروی نظامی منطقهای بزرگ تبدیل شد.27 معاون رئیس جمهور دیک چنی، در سفر فوریه 2007 خود به استرالیا و ژاپن، همکاری هر دو دولت، به ویژه تقویت پیوندهای بین نیروی دفاع شخصی ژاپن و نیروی دفاعی استرالیا، در چارچوب کلی قوس ژئواستراتژیک مهار چین را ترغیب کرد. ، از ژاپن تا استرالیا و سپس به هند امتداد دارد. "چشم انداز دفاعی" استرالیا در سال 2007 مشتاق افزایش "همکاری دوجانبه بین استرالیا، ژاپن و ایالات متحده" و به اشتراک گذاشتن دیدگاه ژاپنی بود که ممانعت های قانونی خود را کنار بگذارد و "موضع امنیتی فعال تری در داخل ایالات متحده اتخاذ کند." اتحاد و ائتلاف چند ملیتی.»28 اندکی پس از آن، هاوارد در مارس 2007 در توکیو با همتای ژاپنی خود "اعلامیه مشترک همکاری امنیتی" را امضا کرد که در آن "ارزش های دموکراتیک، تعهد به حقوق بشر، آزادی و حاکمیت قانون" مشترک آنها را تایید کرد.29 اگرچه هاوارد تمایل خود را برای رفتن بسیار بیشتر و امضای یک پیمان اتحاد تمام عیار ابراز کرد.30 هیچ کدام هنوز به نتیجه نرسیده است با این حال، از سال 2007، در طول دولت آبه، جلسات منظم "دو به علاوه دو" (وزارت امور خارجه و دفاع) برگزار شده است. 31 استرالیا تنها کشوری به جز ایالات متحده است که ژاپن چنین تعامل نزدیکی با آن دارد. با این حال دزموند
ارزیابی بال از این رابطه در اولین دوره نخست وزیری آبه در سال 2006 احتمالاً هنوز درست است:
«روابط امنیتی به صورت مخفیانه ایجاد شد. این سازمان توسط سازمانهای خاص، مانند سازمانهای اطلاعاتی و نیروی دریایی، پرورش و شکل گرفت، و منعکسکننده علایق و دیدگاههای بوروکراتیک خاص آنها است... از طریق تجمعی از واکنشهای اساساً موقتی به تحولات مختلف جهانی و منطقهای گسترش یافته است. هرگز مورد ممیزی بوروکراتیک جامع یا سیستماتیک یا بحث عمومی آگاهانه قرار نگرفته است.»32
از صحن پارلمان استرالیا در دسامبر 2011 بود که پرزیدنت اوباما تصمیم گرفت سیاست جدید آسیا-اقیانوسیه خود را با محوریت تعامل فزاینده با آسیا-اقیانوسیه، از جمله اقدامات برای بسیج نیرو، به ویژه نیروی دریایی، و تقویت ساختار اتحادهای چین. مالکوم فریزر، نخستوزیر سابق، با غرق شدن درک پیامدهای دکترین اوباما، مشاهده کرد که «آمریکا مسئول سرنوشت ماست و این من را نگران میکند».33
استرالیا در دهه گذشته علاقه زیادی به همکاری با ژاپن تحت یک استراتژی کلی منطقه ای و جهانی ایالات متحده داشته است و دو کشور در عملیات "ائتلاف مشتاق" به رهبری ایالات متحده در اقیانوس هند، عراق و افغانستان و در صلح سازمان ملل با یکدیگر همکاری کرده اند. - عملیات نگهداری در کامبوج و تیمور شرقی. نشان دادن این رابطه از منظر ارزش های مشترک رایج شده است، اما این بدان معناست که نه تنها طرف استرالیایی بدون ذکر خاطرات تلخ جنگ ژاپن و استرالیا در سال های 1941-45، بلکه اصطکاک بر سر حافظه، هویت و تاریخ را نیز پشت سر می گذارد. روابط بین ژاپن و سایر کشورهای جنگجوی سابق را پیچیده می کند. به نظر میرسید که رهبران استرالیایی از اینکه دولت ژاپن آبه تقریباً کاملاً از ایدئولوگهایی تشکیل میشد که متعهد به حذف دموکراسی پس از جنگ، بازنگری در قانون اساسی، ایجاد دیدگاهی «غرورآمیز»، «ناب» و «درست» از تاریخ ژاپن بودند و اصرار داشتند که مدارس به دانشآموزان خود آموزش دهند. کشورشان را دوست دارند34 هنگامی که آبه در دوره ریاست جمهوری خود در سال های 2006-7 به ندرت از لزوم ژاپن برای «تشکیل دوران پس از جنگ» صحبت کرد، منظور او از «پس از جنگ» دموکراسی به سبک آمریکایی بود. تجسم ارزش هایی که او می خواست بازیابی کند، کیشی نوبوسوکه است، که نه تنها پدربزرگ مورد احترام آبه است، بلکه یکی از برنامه ریزان اصلی امپراتوری ژاپن در دهه 1930، عضو کابینه توجو در زمان جنگ و به مدت سه سال یک جنایتکار جنگی بدون مجرمیت طبقه A بود. قبل از اینکه آبه بین سالهای 1957 تا 1960 نخستوزیر شود. به عبارت دیگر، در حالی که آبه دموکراسی، حقوق بشر و حاکمیت قانون را به عنوان ارزشهایی که ظاهراً با ایالات متحده، استرالیا و هند مشترک است، اعلام میکرد، به طور همزمان متعهد به تجدید نظر در ابزارهای اساسی زیربنای این موارد بود. اصول. پذیرش "ارزش های مشترک" مشکل سازتر از آن چیزی بود که به نظر می رسید.
بحث دستور کار «جامعه» تا سال 2013 از یک سو توسط «محور» اعلام شده توسط دولت اوباما به آسیا و از سوی دیگر با دستور کار اقتصادی پیشنهادی شراکت ترانس پاسیفیک (TPP) تنظیم شده است که هر دو اساساً برای اولویت دادن به منافع ایالات متحده طراحی شده اند. تحمیل هژمونی ایالات متحده بر آینده منطقه حتی در شرایطی که ظهور چین و سایر کشورهای آسیایی همچنان پایه های هژمونی منطقه ای و جهانی ایالات متحده را متزلزل می کرد. موضع سازش ناپذیر آبه در قبال چین درباره موضوع سنکاکو/دیائویو در طول مبارزات انتخاباتی حاکی از آن است که دولت او بر اساس انتظارات پیشینیان حزب دموکرات او عمل خواهد کرد - اینکه ایالات متحده از ادعای ژاپن در مورد جزایر دفاع خواهد کرد و هر گونه چالشی را در برابر آن درمان خواهد کرد. به عنوان محرک واکنش نظامی تمام عیار، یعنی جنگ.
2013: راه آبه
بنابراین موضع آبه در برابر ایالات متحده پیچیده است. در حالی که از یک سو حامی بی قید و شرط "اتحاد" بود که برای تبدیل ژاپن به "بریتانیای کبیر خاور دور" تلاش می کرد.35 از سوی دیگر، او طرفدار جدی موضع گیری نئوناسیونالیستی و تجدیدنظرطلبی تاریخی بود. هدف او از «یک ژاپن زیبا» (2006) و یک ژاپن «جدید» (2012)، حاکی از خصومت با دولت دموکراتیک پس از جنگ بود که توسط ایالات متحده ایجاد و تقویت شد و ارزیابی مثبت از دولت ژاپن که زمانی (در زمان پدربزرگ آبه و یارانش به جنگ با آمریکا رفتند.
تنها چند ماه قبل از اینکه آبه در سال 2012 نخست وزیری را از سر بگیرد، گروه واشنگتن که مسئول ایجاد اصول کلیدی سیاست ایالات متحده در قبال ژاپن است، آخرین نسخه خود را صادر کرد.36 به ژاپن هشدار داد که به دقت در مورد آنچه که اگر بخواهد یک کشور "سطح یک" باقی بماند لازم است فکر کند.37 این کشور باید به دنبال این باشد که بتواند «دوش به شانه» با آمریکا بایستد، گروههای دریایی را به خلیج فارس یا دریای چین جنوبی بفرستد، محدودیتهای خود را بر صادرات تسلیحات کاهش دهد، بودجه دفاعی و تعداد پرسنل نظامی خود را افزایش دهد، و از سرگیری فعالیتهای خود. تعهد به انرژی هسته ای غیرنظامی، ادامه ساختن تأسیسات پایه جدید در اوکیناوا، گوام، و جزایر ماریانا، و بازنگری در قانون اساسی یا نحوه تفسیر آن به گونه ای که «امنیت جمعی» را تسهیل کند. این ممکن است به عنوان یک بیانیه معتبر از دستور کار مورد نیاز واشنگتن تلقی شود و همانطور که آبه در سال های 2006-7 تمام تلاش خود را برای خدمت انجام داده بود، در سال 2013 نیز می توان از او انتظار داشت که همین کار را انجام دهد. این به معنای اجرای ناسیونالیسم ژاپنی و نفی آن در خدمت به ایالات متحده بود. منتقد جناح راست، نیشیبه سوسومو، این را فرآیند تلاش برای «حفاظت از فرهنگ ژاپن با تبدیل شدن به یک 51 سال» توصیف میکند.st ایالت آمریکا.»38
همانطور که فوجیوارا کیچی از دانشگاه توکیو درست پس از انتخابات بیان کرد، اکنون به نظر میرسد که «احساس راستگرا و تجدیدنظرطلب که خواستار «شناسایی صحیح تاریخ زمان جنگ ژاپن» است... میتواند برای اولین بار در تاریخ جریان سیاسی اصلی را در دولت جدید او تشکیل دهد. ”39
دستور کار دولت آبه بین سپتامبر 2006 و سپتامبر 2007 را می توان در سرفصل های زیر خلاصه کرد.
(الف) پذیرش موقعیت فرعی برای ژاپن در ائتلاف آمریکایی و اولویت برای سیاست های حفظ و تقویت آن؛
(ب) رد عذرخواهی کونو و مورایاما در سالهای 1993 و 1995 (به خاطر سیستم «زنان آسایش» و استعمار و تجاوز).
ج) ضدیت با قانون اساسی و دیگر عناصر اصلی نظم دموکراتیک پس از جنگ؛
د) دشمنی با کره شمالی؛
ه) اصرار بر ژاپنی پاک، زیبا، منحصر به فرد و سربلند که باید مورد علاقه شهروندانش باشد.
سابقه آبه در پنج سالی که او دفترش را رها کرد، هیچ نشانه ای از تغییر او نشان نمی دهد. نکته مهم افزوده شده به فهرست بالا باید روابط به شدت رو به وخامت با چین با محوریت اختلاف بر سر جزایر دیائویوتای/سنکاکو باشد که تا حدی آبه به ایجاد آن کمک کرد و به نظر میرسد که نگرشهای او احتمالاً بدتر خواهد شد.
به نظر می رسد که پنج سال تغییر کمی در موقعیت آبه ایجاد کرده است. در نوامبر 2012، زمانی که گروهی که خود را «کمیته حقایق تاریخی» مینامید، تعجب چندانی نداشت.Rekishi jijitsu iinkai) تبلیغی را منتشر کرد که در آن دیدگاههای انکارگرایانه خود را در مورد موضوع زنان راحت در استار-لجر (نیوجرسی) تشریح کرد تا متوجه شود که آبه یکی از حامیان مالی آن است.40 در مورد یاسوکونی، درست است که آبه در سالهای 2006-7 از بازدید از زیارتگاه پرهیز کرد، اما در 15 اوت 2012، درست قبل از تصدی ریاست LDP، از آن بازدید کرد و به وضوح ابراز پشیمانی از انجام ندادن آن در زمان نخست وزیری کرد. وزیر در 17 اکتبر، در حالی که رئیس LDP بود، اما قبل از انتخاب به عنوان نخست وزیر، بار دیگر در مقام رسمی خود از آن بازدید کرد.41 در سال 2013 یا باید به عنوان نخست وزیر به چنین دیدارهایی ادامه دهد، یا در صورت عدم انجام این کار، با اتهام تسلیم شدن در برابر فشارهای کره و چین مواجه خواهد شد.
از نظر آبه شینتوئیست، طرفدار ژاپن در سال 2006 به عنوان "زیبا" و در سال 2012 به عنوان "جدید"، آنچه در مورد دولت ژاپن پس از جنگ توهین آمیز است، به نظر می رسد دقیقاً ویژگی های دموکراتیک، شهروند محور و ضد نظامی آن باشد. دستور کار رادیکال او ترکیبی از تلاش برای بازنگری قانون اساسی در دندان مخالفان داخلی است که مسلماً اساسی خواهد بود، یک سیاست امنیتی که مبتنی بر امتناع از مذاکره با چین است و در صورتی که چین تسلیم نشود، تهدید به جنگ تمام عیار آمریکایی است. اختلافات عمده با همه همسایگانش (هم بر سر قلمرو و هم بر سر تاریخ) و با ایالات متحده (بر سر تاریخ و حقوق بشر، و همچنین بر سر ناتوانی احتمالی ادامه دار آبه، مانند ناتوانی پیشینیانش، برای حل «اوکیناوا» مسئله"). کشتی دولتی، آبه در راس آن، در آب های خروشان حرکت می کند.
نویسنده
گاوان مک کورمک، استاد ممتاز دانشگاه ملی استرالیا، هماهنگ کننده مجله آسیا و اقیانوسیه، و نویسنده مشترک با ساتوکو اوکا نوریماتسو، جزایر مقاوم: اوکیناوا با ژاپن و ایالات متحده روبرو می شود (رومن و لیتلفیلد، 2012). [ایمیل محافظت شده]
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا